بخشی از مقاله

چکیده
فضای سبز شهری ازجمله عناصر مهم شهری هست، که نهتنها به دلیل اهمیت تفریحی مورد توجه است، بلکه به دلیل نقشی که در حفظ و تعادل محیط زیست شهر ایفا میکند، ارزشمند است. با توجه به اهمیت این فضای شهری، تحلیل چگونگی توسعه آن در سالهای گذشته و آتی، نقش مهمی در شناسایی نقاط قوت و ضعف و به طور کلی گرایشهای موجود و در نتیجه مدیریت فرصتهای توسعهای در هر یک از مناطق ایفا مینماید.

بر این اساس اصلیترین سؤال مطرح این است که، فضاهای سبز عمومی در مناطق شهری مختلف چگونه توسعه یافتهاند و توسعه آنها در صورت ادامه روند موجود چگونه خواهد بود؟

رویکرد پژوهشی این مطالعه بهکارگیری تئوری منطق فازی است و دادههای پژوهشی تحقیق حاضر از طریق مطالعه اسنادی، پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختار یافته با کارشناسان برنامهریزی و فضای سبز شهری گردآوری شده است. نتایج تحقیق حاکی از سطوح متفاوت توسعه فضای سبز در مناطق مختلف با توجه به موقعیت مکانی، شرایط محیطی- کالبدی این مناطق و شیوههای مدیریتی در ده سال اخیر میباشد.

به این ترتیب که افزایش سطوح متعلق به فضای سبز عمومی - پارکها - و نیز برخورداری از موقعیت مکانی مناسب، پیوندی ناگسستنی میان عوامل مختلف رشد و توسعه کاربری مذکور به وجود آورده و موجب تقویت آن در مناطق مختلف شهر گردیده است. همچنین شبیهسازی و تحلیلهای راهبردی مناطق کمتر توسعهیافته به لحاظ فضای سبز عمومی، نشان میدهد که به عنوان مثال چنانچه مساحت فضای سبز منطقه 7 به بیش از %30 و %45 افزایش یابد، منطقه  به ترتیب به عنوان "منطقه نسبتاً توسعه یافته" و "منطقه قطعاً توسعه یافته" قابل تشخیص خواهد بود.

1  مقدمه
فضای سبز شهری به عنوان بخشی از ساختار شهر است که برای استفاده عموم و رفاه حال شهروندان و همچنین افزایش کیفیت نسبی زیستی شهرها ایجاد شده و دارای کارکردهای متعددی ازجمله تعدیل دما، تلطیف هوا، زیبایی بصری و غیره است

فضای سبز شهری، به ویژه پارکها با ارزشترین فضاهای شهری هستند چرا که اغلب در تضاد مستقیم با زندگی شلوغ و متراکم شهری قرار میگیرند.

جین جاکوب - 1967 - در این زمینه چنین بیان میدارد که مناطق سبز برای شهرهای شلوغ و پرجمعیت کارکردهای خاصی را فراهم میکنند و با این نظر برنامهریزان مدرنیست که پارکها را به عنوان حقیقتی شهودی در نظر میگیرند موافق است. در حقیقت فضای سبز شهری شالوده توسعه پایدار شهر است و با کارکردها، فعالیتها و خدمات زیست محیطی متنوع خود کیفیت زندگی شهری را ارتقا میبخشد.

از اینرو امروزه اهمیت فضای سبز شهری در عرصه برنامهریزی شهری به خوبی شناخته شده و مورد تاکید قرار گرفته است. از دیدگاه برنامهریزی شهری مفهوم توسعه پایدار مبتنی بر ایجاد تعادل میان محیط زیست طبیعی و انسانی است که بر این اساس شهر، به عنوان نقطه تمرکز و تلاقی انسان و طبیعت، علاوه بر کاربری مسکونی، تجاری، اداری و غیره به مناظر طبیعی و به ویژه فضاهای سبز و باز نیز نیازمند است

در زمان حاضر اهمیت و نقش فضاهای سبز در حیات و توسعه شهرها به اندازهای است که به عنوان یکی از شاخصهای توسعه پایدار از آن یاد میشود. در واقع فضاهای سبز شهری ارزش اکولوژیکی طبیعی دارند، سرگرمی و منافع جسمی و روحی بسیاری را مهیا میکنند و خدمات اجتماعی و روانی بسیاری را ارائه میدهند و به عنوان عاملی که میتواند نقش بسیار مهمی در توسعه پایدار شهری داشته باشند عمل مینمایند.

شایان ذکر است که در بیشتر مطالعات بر پارکها به عنوان یکی از مهمترین اجزای فضای سبز شهری به عنوان یک راهکار مهم جهت افزایش کیفیت محیط زیست شهری و مطلوبیت زندگی اجتماعی تاکید شده است. بنابراین موقعیت پارکها و نیز میزان سطوح اختصاص یافته به آنها در فضاهای شهری به جهت تأثیری که بر محیط طبیعی و کیفیت زندگی شهری و نیل به توسعه پایدار دارند، ارزش بررسی گسترده را مشخص مینمایند. لذا فراهم سازی بستری مناسب جهت تحلیل میزان توسعهیافتگی فضای سبز عمومی در سطح مناطق شهری مختلف در فرایند برنامهریزی و توسعه به ویژه توسعه شهری لازم و ضروری است.

از بدو تولد برنامهریزی مدرن، استانداردها، شاخصها و روشهای کمی بسیاری برای سنجش وضعیت فضاهای سبز در سکونتگاههای شهری توسعه یافتهاند. از جمله اولین نظریهپردازان در زمینه تعیین شاخصهای تحلیل فضای سبز شهری ریچارد بامیستر - - 1876، آتوان هونیگ، مگا - 1998 - و آلبرتی - 1996 - و تعدادی جوامع ملی و بینالمللی میباشند که در مطالعات خود به مهترین شاخصها نظیر مساحت فضای سبز و باز به ازای هر فرد، نسبت مساحت فضای باز، قابلیت دسترسی و سرانه اشاره نمودهاند. به اعتقاد ایشان ارزیابی و سنجش اینگونه شاخصها از فضای سبز و سپس تأثیر آن بر وجوه کیفی محیط طبیعی و شهری و نیز شرایط زندگی منعکس کننده میزان توسعهیافتگی یک منطقه در رابطه با فضای سبز آن و به طور فزاینده به عنوان مهمترین ابزار جهت تغییر شرایط در راستای توسعه پایدار میباشد.

از آنجا که توسعه پدیدهای پیچیده، ذهنی و مبهم است، به دلیل عدم قطعیت و ابهام در تعیین مرزهای توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی مناطق شهری در خصوص فعالیت نامبرده، استفاده از روشهای کلاسیک غیر موثر مینماید. بنابراین در پژوهش حاضر، منطق فازی به مثابه رهیافتی جدید که فرایند تحلیل، ارزیابی و تصمیمگیری در زمینه موضوع تحقیق را آسان و دقیق میسازد، برگزیده شده است. نظریه مجموعههای فازی تلاش برای ایجاد یک چارچوب دقیق ریاضی در ارتباط با پدیدههای نامطمئن است.

ریاضیات فازی تعمیمی از مفاهیم ریاضی است که در آن، اعداد فازی جایگزین اعداد حقیقی شدهاند. این نظریه زمینهای مناسب برای مدلسازی جنبههای نامطمئن دنیای واقعی به شمار میرود . در ریاضیات کلاسیک، سطوح توسعه فعالیتها و عملکردهای یک منطقهصرفاً توسعهیافته یا توسعهنیافته معرفی میشود، درحالیکه روش فازی میزان توسعهیافتگی یک منطقه در قالب کاربری فضای سبز را به صورت یک طیف، در قالب درجه عضویت و به دور از قضاوتهای افراطی و مغرضانه سیاه و سفید نسبت به میزان توسعه، بیان میکند.

بنابراین کاربرد منطق فازی در ارزیابی سطوح توسعه فضای سبز مناطق، کمک مینماید تا از طریق تعیین مناطق کمتر توسعه یافته، به برنامهریزی کارآمد و مدیریت آگاهانه شبکه فضای سبز، بازسازی روند رشد و توسعه فضای سبز این مناطق و تصمیمگیری بهینه در زمینه شیوههای جلوگیری از توسعه نامتناسب، دست یابیم. قابل ذکر است که در این راستا، با توجه به کاستیهای موجود در منطق ارسطویی و نیز نقاط قوت منطق فازی که پیش از این ذکر آن رفت، هدف بنیادین این مقاله ارائه مدلی مناسب برای تحلیل توسعه مناطق شهری در خصوص فضای سبز شهری با رویکرد منطق فازی و نیز پیش بینی میزان توسعه برای سالهای آتی در راستای مدیریت صحیح فرصتهای توسعهای موجود میباشد.

2  بررسی مفاهیم و چارچوب نظری

1. 2 قابلیت دسترسی

قابلیت دسترسی عبارت است از امکان دسترسی به هر فعالیت، ساختمان و یا کاربری در شهر، به وسیله مردم یا حاملان کالا و اطلاعات، که دلیلی برای مراجعت به آن جا دارند. دسترسی یکی از سنجهها یا شاخصهای کیفیت و کارایی عملکردی هر سکونتگاه است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید