بخشی از مقاله
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه دیدگاه های معلمان مقطع ابتدائی و کارشناسان درباره برنامه درسی تربیت معنوی می باشد. روش این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است که روش توصیفی شامل شاخص پراکندگی و شاخص های مرکزی و نمودارهای گرافیکی و روش استنباطی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 1235 نفر از معلمان مقطع ابتدائی و 6 نفر از کارشناسان برنامه درسی حوزه آموزش و پرورش غرب استان مازندران می باشد که طبق جدول مورگان میزان حجم نمونه 291 نفر از معلمان و 6 نفر از کارشناسان در قلمرو مکانی مشخص شده، تعیین شده است.
در تدوین ادبیات تحقیق از روش کتابخانه ای، برای گردآوری داده ها از روش میدانی و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته بوده است. برای محاسبه پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرانباخ که مقدار آن 87/7 درصد بوده است، استفاده شده است، و برای آزمون فرضیه ها از آزمون t استفاده شده است. نتایج کلی حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که: بین دیدگاه معلمان و کارشناسان برنامه ریزی درسی، درباره برنامه درسی تربیت معنوی، از بعد مفهوم فطرت تفاوت وجود دارد ولی از بعد هویت انسان، ارزش های اخلاقی، معرفت دینی و تربیت دینی انسان تفاوت معنی داری وجود ندارد و به طور کلی بین دیدگاه معلمان و کارشناسان برنامه ریزی درسی، درباره برنامه درسی تربیت معنوی تفاوت معنی داری وجود نداشت.
مقدمه
انسان عصاره هستی و دارای قوا و استعدادهای مختلف است. مهمترین ویژگی انسان، جنبه الهی و ملکوتی اوست که او را در کل نظام هستی ممتاز نموده و محور نظام خلقت قرار داده است. معنی و مفهوم تربیت، با توجه به این بینش و برداشت از انسان، مفهومی خاص است که بیشتر با بعد معنوی انسان ارتباط دارد و درواقع همان شکوفا ساختن فطرت انسان، یا جلوگیری از آن است. این معنی از تربیت، در سعادت، رستگاری و خوشبختی انسان و یا شقاوت و بدبختی او نقش موثر و تعیین کننده ای دارد و از آنجا که انسان موضوع تربیت است و موجودی اثرگذار و اثرپذیر و دارای قدرت اختیار، انتخاب و اراده آزاد است؛ برای شکوفایی و به فعلیت رسیدن قوا و استعدادهای فطری اش، نیاز به تربیت دارد.
در تفکر راجع به ماهیت و مبنای تعلیم و تربیت مقولاتی خود را نشان می دهند که نمی توان از کنار آنها به سادگی گذشت. یکی از آن مقولات نوع نگاه به ماهیت انسان است. درباره انسان و ویژگیهای او دیدگاه هایی گوناگون از، فیلسوفان و صاحب نظران ارائه کرده اند. ادیان الهی نیز براساس آموزه های وحیانی تفسیر خاص از ماهیت انسان دارند که با تفاسیر غیر الهی تفاوت اساسی دارد. بدون تردید نوع تفسیر از انسان به طور مستقیم در نظام تعلیم و تربیت اثر می گذاردمعمولاً. هر نظام تربیتی انسانی را که در مبانی خود تفسیر کرده است، تربیت خواهد نمود.
مقوله دوم که در تعلیم و تربیت مؤثر می باشد، دیدگاه مربوط به ماهیت ارزش است. چه چیزی خوب و چه چیزی بد است؟ به این سؤال پاسخهای متعدد داده شده است؛ به عنوان مثال اگر معتقد باشیم ارزش ها مطلق هستند، به یک صورت عمل خواهیم کرد و اگر به نسبی بودن ارزش ها اعتقاد داشته باشیم، به صورت دیگر اقدام خواهیم نمود. مقوله سوم که در این عرصه قابل بررسی است ماهیت معرفت است. معرفت شناسی نیز یکی دیگر از مبناهای نظام تعلیم و تربیت را تشکیل می دهد. به مجموعه تبیین های منسجم که در خصوص ماهیت انسان، ماهیت معرفت و ماهیت ارزش از سوی یک مشرب فکری ارائه می گردد، فلسفه تعلیم و تربیت اطلاق می شود
واژه معنویت - spirit - 1 از ریشه یونانی - spiritus - به معنی نفس گرفته شده است و در فرهنگ آکسفورد به معنای حیاتبخشی است و میتوان گفت که این باور که خداوند روح خودش - روح حیات - را در بشر دمیده، سازگار است. بنابراین، روح یک نیروی اتحاد بخش انسان است که در تمام انسانها مشترک است و حالتهایی مانند درک ابدیت، احساس آرامش، سرور و شادی، رشد معرفت و آگاهی، رهایی از ترس مرگ، احساس یقین، اشراق ، احساس دگرگونی و یکی شدن با دیگران و شاید هزاران نوع احساس دیگر را بتوان بخشی از آثار بعد معنوی در انسان فرض میشود.