بخشی از مقاله
تحلیل محتوای کتاب های درسی مطالعات اجتماعی دوره ی ابتدایی اول و دوم بر مبنای مولفه های تربیت شهروندی در سال تحصیلی 93-94
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های تربیت شهروندی یعنی دانش، مهارت و نگرش شهروندی در کتاب های درسی مطالعات اجتماعی چاپ 1393 دوره ی ابتدایی اول و دوم صورت گرفته است. در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ی کتاب های درسی مطالعات اجتماعی دوره ی ابتدایی می باشد که از این جامعه، برنامه ی درسی مطالعات اجتماعی پایه های سوم، چهارم، پنجم و ششم ابتدایی به روش هدفمند انتخاب شده است. جهت گردآوری داده هاچک لیست تحلیل محتوا مورد استفاده قرار گرفت و روایی آن توسط متخصصان این حوزه تایید شد. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که از مجموع 920 واحد ضبط شمارش شده از متن و تصویر کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ی ابتدایی، 56 /4 درصد به دانش شهروندی،32/8 درصد به مهارت شهروندی و 10/8 درصد به نگرش شهروندی اختصاص دارد. این در حالی است که هر یک از شاخص های مربوط به مؤلفه های تحقیق به صورت نامتوازن مورد توجه قرار گرفته و کتاب های درسی نیز به یک نسبت به مولفه های شهروندی نپرداخته است.
واژگان کلیدی: تربیت شهروندی، مولفه های شهروندی، تحلیل محتوا.دوره ابتدایی اول و دوم ،مطالعات اجتماعی.
مقدمه
تربیت شهروندی ( ( Citizenship Education مقوله ای است که در دهه های اخیر مورد توجه بسیاری از مجامع علمی و پژوهشی در جهان قرار گرفته است. و به یکی از پربارترین عرصه های پژوهشی در نظام های تعلیم و تربیت تبدیل شده است. این عرصه وسیع دربرگیرنده گستره ای از دیدگاه های فلسفی، ایدئولوژیکی و سیاسی و نیز رویکردهای تعلیمی و تربیتی است ( شاگارنسکی و همکاران ، .(2003 مفهوم تربیت شهروندی مفهومی است کلی که به مطالعات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و فنی در جامعه وابسته است و می توان آن را به آموزش شیوه های زندگی کردن با یکدیگر به طور خاص در یک جامعه و به طور عام در جامعه جهانی اطلاق کرد. اصولا بدون داشتن تصویر و توصیف روشنی از فرایند تربیت شهروندی در هر جامعه، نمی توان به تدوین اهداف، اصول و روش ها و مراحل تربیت ناظر به وضع مهیا سازی افراد به عنوان شهروندان مورد پسند جامعه پرداخت(محبی، .(1384
تربیت شهروندی تدارک فرصت هایی برای اشتغال دانش آموزان در تجربه های معنادار یادگیری است به گونه ای که به تسهیل رشد آن ها به عنوان افراد متعهد و فعال اجتماعی و سیاسی بینجامد(هومانا و همکاران، .(2006 بنا به گفته ی مارشال، شهروندی؛ ظرفیت و شایستگی عضویت در یک جامعه است. » شهروندی منزلتی اعطا شده به آن هایی است که اعضای کل یک اجتماع هستند و نسبت به حقوق و وظایفی که این منزلت به آن ها بخشیده، برابرند)«ترنر و همیلتون،1994 به نقل از غفاری، .(1392 اگر چه آموزش های مدنی یا شهروندی به شکل های مختلف در بیشتر کشورها متداول بوده، اما امروزه اغلب مردم برای انجام فعالیت های اجتماعی خود، آموزش های لازم را ندیده اند که این باعث بروز مشکلاتی در جامعه می شود. لذا ضرورت آموزش شهروندی مخصوصا در کشورهای در حال توسعه کاملا احساس می شود. و این ضرورت توسط نهاد آموزش و پرورش که نقش اساسی در تربیت شهروندان دارد، برآورده می شود. با توجه به تغییرات ایجاد شده در جوامع امروزی تحت تاثیر صنعتی شدن، شهرنشینی و ارتباطات و جهانی شدن، باید به نقش بی بدیل آموزش شهروندی در جوامع اذعان داشت. بی شک تربیت شهروندان خوب یکی از مهم ترین نگرانی های اکثر نظام های تعلیم و تربیت در بسیاری از کشورهای دنیا است و در صدر اقدامات و فعالیت های تعلیم و تربیت اکثر آن ها قرار گرفته است، به طوری که در گزارش مطالعه تربیت شهروندی»انجمن بین المللی ارزشیابی و پیشرفت تحصیلی« آمده است؛ که تمامی جوامع معاصر دارای این نگرانی و دل مشغولی عمیق هستند که چگونه نوجوانان و جوانان خود را برای زندگی شهری و شهروندی آماده کنند و راه و رسم مشارکت در مسایل اجتماعی را به آن ها بیاموزند(توبیاس،.(1997 در حال حاضر بسیاری از نظام های آموزشی به دنبال ارائه ی دانش، مهارت و نگرش های مورد نیاز برای آماده سازی فراگیران در برخورد با مسائل و چالش های زندگی آینده آنان هستند و با استفاده از سیاست های راهبردی گوناگون امکان رشد و گسترش مبانی آموزش مداوم را به عنوان فرایندی که برنامه های درسی تسهیل کننده آن است، دنبال می نمایند(اولیور و هیتر،1994 به نقل از گوازی، .(1387 آنچه که مسلم است از میان سطح های مختلف تحصیلی، دوره ابتدایی از سطح های مهم تعلیم و تربیت است و در شکل گیری شخصیت اجتماعی و شهروندی دانش آموزان دوره ای مهم و قابل توجه است(کلاک و هالندن، .(2002 زیرا این دوره یکی از حساس ترین مقاطع زندگی هر انسانی است و شالوده شخصیت، رفتارها و عادت های اساسی یادگیری انسان ها بر چگونگی تربیتی است که در این دوره انجام می پذیرد و آنچه بعدها به دست می آید، بر این بنیان قرار خواهد گرفت(دهقانی،.(1388 از آنجا که دوره ی ابتدایی به عنوان مبنا و اصل همه آموزش ها مطرح می شود و در واقع سنگ زیر بنای نظام آموزشی به شمار می آید، توجه اساسی به این دوره اهمیت ویژه ای دارد و محتوای کتاب های این دوره در ذهن دانش آموزان، اولین نقش هایی هستند که بر لوحی صاف و سفید نقش می بندند. دانش آموزان با خواندن این کتاب ها می توانند اولین آگاهی ها را درباره آداب و رسوم، قوانین و مقررات، مهارت های اجتماعی و تربیت شهروندی مطلوب را به دست آورند(دهقانی،.(1388 مدرسه های ابتدایی با تدارک فرصت ها و برنامه های تعلیمی و تربیتی در افزایش دانش، بسط بینش و توسعه مهارت های مطلوب شهروندی نقش بسزایی دارند. به خصوص دو پایه های چهارم و پنجم به دلیل ملاحظه های رشدی به طور طبیعی بایستی موضوع تربیت شهروندی را مورد توجه ویژه قرار دهند(کلاک و هالندن،.(2002
در زمینه تربیت شهروندی دیدگاه های متنوعی وجود دارد. برخی این آموزش را به صورت مستقیم از طریق برنامه های درسی مورد تاکید قرار می دهند که یکی از انواع آن، آموزش از طریق برنامه درسی مجزاست و در قالب درس ویژه ای مورد نظر قرار گرفته است(مایزر و مایزر،1991؛نقل از فتحی،.(1372 و برخی دیگر، آن را به صورت درهم تنیده؛ یعنی تلفیق مباحث شهروندی با دروس مرتبط، مورد تاکید قرار می دهند(لی،1999؛نقل از فتحی،.(1372 موضوع تربیت شهروندی از قرن ها قبل مورد توجه متفکران و اندیشمندان بوده است. شاید بتوان گفت »افلاطون« از اولین کسانی است که این موضوع را مورد توجه قرار داد. او در کتاب »قوانین« خود که سخن از قوانین بنیادی جامعه است، به این نکته اشاره می کند که برای شناخت و بر پا کردن قوانین درست و نیز برای پاسداری از آن ها باید به تربیت رو کرد(نقیب زاده،» .(1377ارسطو« نیز به تربیت شهروندان و تربیت شهروندی اشاره هایی داشته است. او آموزش و پرورش کودکان را از جمله وظایف دولت برشمرده، غفلت از آن را از زیان های اساسی برای حکومت ها ذکر کرده است. همچنین وی در کتاب » سیاست« به این تشخیص می رسد که ارتباط متقابلی بین انسان های خوب و شهروند خوب وجود دارد(گوتک،1380؛ نقل از غفاری،.(1392 در قرن های بعد نیز اندیشمندان تربیتی و اجتماعی مانند »روسو«، »لاک«، »کانت« و »جان دیویی« به موضوع تربیت شهروندی اشاره داشته اند. »روسو«، کار تربیت را بیش از هر چیز، دور نگه داشتن طبیعت آدمی از پلیدی های جامعه می دانست. »لاک«، وظیفه تربیت را بار آوردن افراد، متناسب با فلسفه و اوضاع اجتماعی معرفی کرده است. »کانت«، تعلیم و تربیت را فرایند دموکراتیک فعال، آگاه و مسئول بار آوردن افراد در مقابل خود و جامعه تعریف کرد . همچنین »جان دیویی« با تاکید بر رویکرد پیشرفت گرا و دموکراتیک در تربیت شهروندی، دموکراسی را نه تنها یک شیوه زمامداری، بلکه به عنوان شیوه زندگی معرفی کرد. دیویی که از دیدگاه فلسفه سیاسی، دموکراسی را شایسته ترین نوع زمامداری بر می شمرد، کارایی و ناکارایی آن را وابسته به آموزش و پرورش می داند(نقیب زاده،.(1372
نظام آموزش و پرورش، رشد و پرورش کودکان و نوجوانان را از لحاظ گوناگون علمی، اخلاقی، کسب مهارت های عملی و حرفه ای بر عهده دارد. آموزش و پرورش به منظور فراهم نمودن شرایط و زمینه های شکوفایی استعدادهای کودکان و نوجوانان، اهداف و برنامه هایی را تنظیم می کند و برای اجرای برنامه های خود روش هایی را اتخاذ می نماید(ناصری پور،.(2005 آموزش و پرورش برای پویایی و بالندگی ناگزیر است مدرسه را با دنیای واقعی پیوند بزند و در کنار ارائه ی دانش های تخصصی در رشته های علمی به دانش آموزان کمک کند دانش و مهارت هایی را کسب کنند که بتوانند در مواجهه با وضعیت و اقتضائات عصر جدید، موفق باشند. در جهانی که فناوری در آن شتابان تغییر می کند، دانش به نحو روز افزون تولید می شود، آموزش و پرورش باید بیش از مجموعه ای خاص از اطلاعات را تعلیم دهد، آموزش و پرورش باید به بسط و شکوفایی قابلیت های آدمی بپردازد و مهیای پرورش شهروند جهانی باشد(عطاران،.(2003
اهمیت مسئله شهروندی به حدی است که »دارندورفDarendorf) « )دهه 1990 را با عنوان دهه شهروندی ( Decade (Of Citizenship توصیف می کند( المعماری،« .(2009کوهن(Cohen) » شهروندی را نوعی قرارداد اجتماعی و یک سلسله حقوق متقابل دولت بر ملت و ملت بر دولت و همچنین یک احساس مشترک عمومی نسبت به هویت اجتماعی و ملی در یک محدوده مشخص می داند(طاهر پور و شرفی، .( 1387
»دورکیم( Dorkim)« آموزش شهروندی را از طریق اکتساب دانش، مهارت ها و ارزش های منتقل شده از نسل های بزرگسالان به نسل های نرسیده و ناپخته برای زندگی اجتماعی تلقی می کند. وی معتقد است که مجموعه خصلت های آموزشی برای تربیت شهروندان در جوامع مختلف، اولاً در دوره های مختلف از نظر اهداف، فلسفه، روش و محتوی متفاوت است؛ ثانیاً این گونه تربیت با توجه به ساختار اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هر جامعه صورت می گیرد و برنامه ریزی آن باید
به دست نوابغ و صاحب نظران در عرصه سیاست، فرهنگ و اقتصاد صورت گیرد. او مهارت و صلاحیت های لازم برای اعمال شهروندی را از طریق ارائه مطالب و موضوعاتی در کلیه دروس مدارس و در مقطع تحصیلی ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی توصیه می کند و برای آموزش های مدنی و اخلاقی و پرورش روحیه مشارکت جویی که فرد شهروند را برای زندگی در جامعه آماده می سازد، به عنوان موضوعات بین رشته ای در همه درس های مدارس و کانون های آموزشی اولویت خاص قایل است و
تأکید دارد که آموزش شهروندی را در درس های ملموس و عینی مدرسه باید به گونه ای گنجاند که فرد شهروند پس از آن آموزش ها بتواند به الزامات و نیازهای زندگی در جهان فردا همسازی داشته باشد(آقازاده،.(2006
»ایچلو( Ichelo,1998 ) « بیان می دارد که شهروندی مفهومی پیچیده و چند بعدی است. این مفهوم مشتمل بر ابعاد قانونی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است و حقوق، الزامات، احساس هویت و تعهدات اجتماعی معینی برای شهروندان تدارک می بیند .(Cecchini,2004 ) از طرفی، ماهیت پیچیده و بحث برانگیز مفهوم تربیت شهروندی موجب ارائه برداشت ها و تعابیر مختلفی از آن شده است. در ادبیات شهروندی از اصطلاحات گوناگونی همچون تربیت به منظور شهروندی ( Education for (Citizenship، آموزش درباره ی شهروندی (Education about Citizenship)، تربیت برای شهروندی دموکراتیک (Education for Democratic Citizenship) و تربیت مدنی (Civic Education) برای اشاره به مفهوم تربیت شهروندی استفاده شده است(جمالی تازه کند،.(1392
»کی ئر(Keer,1999)« در تشریح این مفهوم به دو برداشت حداقلی و حداکثری از تربیت شهروندی اشاره می کند. مفهوم حداقلی تربیت شهروندی تنها بر آموزش حقوق و مسئولیت های فراگیران، ساختار سیاسی، تاریخ ملی و قانون اساسی متمرکز است. مطابق این برداشت، تربیت شهروندی به جای پرورش حس مشارکت در میان دانش آموزان، بر دانش شهروندی تأکید دارد. این برداشت از تربیت شهروندی باعث انفعال فراگیران در کلاس های درس می گردد. زیرا علمان صرفاً از روش های سنتی تدریس استفاده می کنند. در مقابل، برداشت حداکثری تربیت شهروندی بر آموزش به منظور شهروندی تأکید دارد. این مفهوم شامل دانش، مهارت و ارزش هاست و دانش آموزان را برای مشارکت فعال و مسئولانه در مدرسه و خارج از آن آماده می کند. بر خلاف تربیت شهروندی محدود، این برداشت، یادگیری را فراسوی برنامه درسی و کلاس درس گسترش داده، همه فعالیت های درون و خارج از مدرسه را در بر می گیرد(.(Keer,1999
دانش مدنی و آگاهی های اجتماعی از منابع متعددی به دست می آید. خانواده، رسانه های جمعی، مذهب، گروه های سیاسی و... در شکل گیری دانش، ارزش ها و مهارت های مورد نیاز شهروندی نقش به سزایی دارند. با این وجود، نظام آموزشی به عنوان نهادی اجتماعی مناسب ترین ابزار برای ارائه آگاهی های مدنی و تربیت شهروندی به شمار می آید. مدرسه مجرایی مؤثر برای انتقال مجموعه ای از دانش، مهارت، ارزش ها و باورهای خاص اجتماعی است. نظام آموزشی فرصت هایی را برای فراگیران تدارک می بیند تا بتوانند ارزش ها و باورهای مختلف را از دیدگاه های متفاوت مورد آزمون قرار دهند. شهروندی امری نیست که پس از فراغت از مدرسه اتفاق بیافتد، بلکه در رفتارها و تعاملات روزانه آموخته و تمرین می شود و بهترین مکان برای تمرین شهروندی مدرسه است(.(Berlach,1996
با مروری مختصر بر سوابق انجام شده درباره تربیت شهروندی مشخص است که به رغم اهمیتی که این مؤلفه برای تجهیز فراگیران به دانش ، نگرش و مهارت های شهروندی ایفا می کند پژوهش های انجام شده در این خصوص بسیار محدود می باشد.
غفاری((1392، پژوهشی را با هدف تحلیل محتوای کتاب های درسی تعلیمات اجتماعی سال اول و دوم دوره ی راهنمایی بر مبنای مولفه های تربیت شهروندی انجام داده است. ابزار پژوهش دارای 9 مولفه اصلی (شهروندی، حقوق اجتماعی، وظایف اجتماعی، قوانین، عدالت و برابری، مشارکت اجتماعی و سیاسی، نظم اجتماعی، کنترل اجتماعیف هنجار) است. نتایج تحلیل محتوی نشان می دهد که بیشتر محتوای کتاب ها به مولفه های شهروندی، مشارکت اجتماعی و سیاسی و هنجار پرداخته و مولفه عدالت و برابری، کمترین نسبت را به خود اختصاص داده است. تجزیه و تحلیل داده ها و یافته های پژوهشی نشان می دهد که در طراحی و تدوین کتب مذکور به مولفه های تربیت شهروندی، توجه شایسته ای نشده است.
جمالی تازه کند((1392 با هدف بررسی میزان توجه به مولفه های تربیت شهروندی؛ یعنی دانش، مهارت و نگرش شهروندی در محتوای برنامه درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه؛ به این نتیجه می رسد که از مجموع 3194 واحد ضبط شمارش شده،
248 واحد به دانش شهروندی، 99 واحد به مهارت شهروندی و 103 واحد به نگرش شهروندی اختصاص دارد. و با توجه به یافته های پژوهش، بازنگری در برنامه درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه در راستای توجه بیشتر به مولفه ها و شاخص های کمتر مورد توجه، ضروری به نظر می رسد.
محمد جانی((1392 در تحلیل محتوا ی کتاب های فارسی دوره ابتدایی( کتاب بخوانیم و کتاب کار)، مولفه های آموزش شهروندی، آموزش سلامت، آموزش چند فرهنگی، آموزش محیط زیست، آموزش حقوق بشر؛ صلح و برابری را مد نظر قرار داده و به این نتیجه رسیده که در محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی به مولفه های آموزش سلامت بیشترین میزان توجه، به مولفه های آموزش شهروندی، آموزش چند فرهنگی و اموزش محیط زیست تقریباً به یک نسبت پرداخته شده، همچنین به
آموزش صلح و برابری کمترین میزان توجه معطوف شده است. نتایج تحقیق همچنین نشان می دهد که بیشترین میزان توجه به مولفه های جهانی شدن در محتوای کتاب فارسی سال سوم دبستان و کمترین میزان توجه در محتوای کتاب فارسی سال ششم دبستان می باشد.
قلتاش( (1391 تحقیقی را با هدف بررسی میزان توجه به ویژگی های شهروند جهانی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی ایران انجام داده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در کتاب مطالعات اجتماعی، بعد شناختی به میزان 10/20 درصد، بعد عملکردی به میزان 6/10 درصد و بعد نگرشی به میزان 3/15 درصد به ویژگی های شهروند جهانی توجه شده است که این موضوع بیانگر کم توجهی به این مولفه هاست.
دیبا واجاری((1382 به شناسایی ویژگی های شهروند خوب در سه حوزه دانش مدنی، توانش مدنی و نگرش مدنی و همچنین میزان توجه به تربیت شهروندی در مراحل تدوین، اجرا و ارزشیابی برنامه های درسی مدارس پرداخته است. نتایج مطالعات وی نشان می دهد که ویژگی های مورد نظر در سه حیطه دانش، توانش و نگرش مدنی برای جامعه ایران، مهم و اساسی است و نیز در مراحل طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامه ها، توجه کمی به پرورش ارزش های شهروندی می شود و اصلاحات اساسی در این راستا ضروری است.
ریوللی ( ( Rivelli,2010 به انجام پژوهشی با عنوان »تربیت شهروندی در مدارس متوسطه؛ بررسی مقایسه ای بولزانو و پادووا (Bolzano & Padua) در ایتالیا بین سال های 2004 – 2007، پرداخته است. وی در این تحقیق سطح دانش و علایق مدنی-سیاسی دانش آموزان دبیرستانی در دو استان بولزانو و پادووا را مورد ارزیابی قرار داده و به این نتیجه رسیده که 49/5 درصد از دانش آموزان ابراز داشته اند که از کمک مدارس برای رشد آگاهی های سیاسی و مدنی شان رضایت ندارند. و تنها 20 درصد از آن ها اعلام کرده اند که درس هایی پراکنده در رابطه با تربیت شهروندی در طول سال تحصیلی گذرانده اند. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که سطح علایق و دانش سیاسی و مدنی دانش آموزان مصاحبه شده، همبستگی قوی با آنچه که در برنامه های درسی ارائه می شود، دارد.
کولادو و آخورا (Colado & Axura, 2006) به تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی اسپانیا در رابطه با مولفه های تربیت شهروندی دموکراتیک پرداخته اند. برای تحلیل کتاب ها، 5 مولفه( مسئولیت پذیری، مشارکت، حل تعارضات، تنوع و حقوق بشر) مورد بررسی واقع شده اند. نتایج تحقیق بیانگر آن بود که ایده آل های مدنظر اتحادیه اروپا پیرامون تربیت شهروندی به صورت نامتوازن و در برخی موارد بسیاری سطحی ، در کتاب های مورد بررسی ، مورد توجه قرار گرفته است . در خصوص مولفه مسئولیت پذیری به ویژگی هایی همچون عادات ، قوانین و مقررات ، الزامات (مسئولیت ها) و اطاعت از قوانین راهنمایی و رانندگی تاکید ویژه ای مشاهده می شود اما توجه کمی بر مسئولیت پذیری و مراقبت و دل مشغولی نسبت به دیگران صورت گرفته است . به مهارت های فکورانه و انتقادی نسبتا توجهی سطحی شده است. مولفه مشارکت فعال در محتوای این دوره مورد توجه بوده است . متون درسی از تاکید و توجه بر مفهوم تعارض اجتناب کرده ، مساله حل تعارضات را بسیار کم مورد توجه قرار داده اند . مفهوم تنوع و تکثر بیشتر از چشم انداز اطلاع رسانی (ارائه اطلاعات صرف) مورد توجه بوده و فرصت های کمی به تفکر انتقادی اختصاص یافته است. در رابطه با حقوق بشر نیز توجه اندکی صورت گرفته است.