بخشی از مقاله

چکیده

به نظر می رسد غزل هاي حافظ، بیش از هر شعر و دیوان دیگري مورد بررسی، تحلیل و انواع نقد قرار گرفته باشند؛ اما به دلیل وجود برخی ویژگی ها و مختصات بی بدیل لفظی و معنوي در دیوان خواجه، همواره باب نقد و تحلیل و تاویل به روي شعر او باز بوده و می توان هر بار از دریچه اي نو به اشعار حافظ نگریست و محصول و یافته اي نو عرضه کرد. نگارنده مقاله حاضر، کوشیده است تا بر اساس مولفه هاي نظریه ادبی ساختارگرایی، 486 غزل لسان الغیب را - به طبع و تصحیح استاد پرویز ناتل خانلري - مورد ارزیابی قرار داده و سپس الگوهاي ساختاري مختلف شعر حافظ را کشف و ارائه نماید.

روشن است که در مطالعه غزل ها - به منظور دستیابی به یک گونه شناسی منظم و به دست دادن الگوهاي دقیق و ساختارمند - تمام سطوح و لایه هاي پیدا و پنهان زبانی، ادبی و اندیشگی و همچنین هر دو محور افقی و عمودي شعر حافظ مورد واکاوي قرار خواهد گرفت. نگارنده، در پایان پژوهش، نتایج گونه شناسی و تحلیل ساختاري غزل ها را، در چند جدول و نمودار به مخاطب عرضه نموده است.

 مقدمه

دیوان حافظ در میان متن هاي برجسته شعري فارسی، از حیث معنا و محتواي غزلها، متنوع ترین دیوان محسوب می شود. حافظ به واسطه نبوغ و خلاقیت بی نظیر هنري و ادبی خویش و نیز تسلط و اشراف فوق العادهاي که بر زبان، فرهنگ و اوضاع و احوال زمانهاش داشته، توانسته غزل فارسی را از بلیه تکرار مضمون رهایی بخشد؛ این نکته به مدد واکاوي محتوایی غزل حافظ، بهتر دریافته می شود . این دریافت در نگاه آغازین و غیر تحلیلی، حاصل نمی شود؛ زیرا به طور سنتی غزل حافظ را همواره به دو بخش عرفانی و عاشقانه غیر عرفانی تقسیم کرده اند.

شارحان و حافظپژوهان از دیر باز، هر کدام از ظن خود یار خواجه گردیده و هر کدام در گونه شناسی غزل ها بر اساس سلیقه فردي - و نه محتوا و یا درون مایه غزل ها - نظر داده و تفسیر و تأویل خود را به شاعر نسبت دادهاند، به نحوي که برخی شارحان تمام غزلها را مطلق عارفانه و برخی تماماً عاشقانه و برخی علی الاطلاق تاریخی دانستهاند . در این میان، قلیلی از پژوهشگران به طبقهبندي اشعار خواجه نائل شدهاند و گونههاي مختلفی از حیث معناي غزلها به دست دادهاند که تفصیل آن در بخش پیشینه تحقیق خواهد آمد.

پژوهش حاضر، بر آن است تا به مدد بررسی دقیق و تأمل موشکافانه در محتوا و مضامین 486 غزل دیوان حافظ براساس نسخه مصحح ؛ استاد پرویز ناتل خانلري، گونههاي مختلف غزل هاي خواجه را استخراج و طبقهبندي کند . نکته مهمی که قابل ذکر است این که طبقه بندي غزلها بر اساس خوانش و تحلیلی دقیق و علمی صورت پذیرفته است؛ در این بررسی ها هر غزل از حیث محتوا مورد کاوش قرار گرفته و صرف نظر از معناي ظاهري ابیات، تمام شبکه هاي افقی و عمودي آشکار و نهان غزل به لحاظ فرم و ساخت مورد مداقه واقع شده است؛ با این حال نگارنده بر آن است که به واسطه سیلان معنی در شعر حافظ، امکان جا به جایی اندك برخی غزل ها از طبقه اي به طبقه دیگر وجود دارد.

پیشینه پژوهش

سال هاست که از نواختن کوس »حافظ بس« به دست استاد امیري فیروزکوهی می گذرد و چرخ حافظ پژوهی بعد از این تذکار، همچنان - کم و بیش - می چرخد و پیش می رود؛ و این از شگفتی هاي ادب فارسی است که دیوانی نه چندان حجیم، این گونه مورد اقبال و استقبال مردم اعصار و قرون واقع شده و در هر قرنی و در هر دهه اي، نسخه اي از آن شعرها، ویرایش و آرایشی نو به خود می گیرد و ساعت ها و صفحه هاي خارج از عدد، تحلیل مکتوب و شفاهی، صرف نقد این شعرها می گردد.

اگر تعریف کارل گوستاو یونگ – روانکاو مشهور سوئیسی - را از ناخودآگاه تباري یا قومی - Collective Unconscious - بپذیریم، باید گفت که حافظ و شعر او در ناخودآگاه تباري ما ایرانیان خوش نشسته است و شاید علت اصلی اقبال و توجه مردم این سرزمین به حافظ همین باشد - ر.ك: مرتضوي، :1384 . - 627 به تعبیر بهاءالدین خرمشاهی: حافظ، حافظه ماست و »حافظ پژوهی از آن شغل هایی است که باز نشستگی ندارد

به هر روي، در منابع گذشته تا متاخر، کما بیش برخی از شروح به نوعی گونه شناسی غزل ها را مورد توجه خود قرار داده و با تقسیم بندي هاي خاص خود، هرچند که در موارد بسیار فاقد قطعیت است، دست به طبقه بندي غزل هاي حافظ زده اند، که از جمله آنهاست:

• شرح عرفانی غزل هاي حافظ ، تألیف ختمی لاهوري مؤلف کتاب فوق براساس تفسیر و تأویلی شخصی تمام غزلهاي حافظ را به نحوي عرفانی تلقی کرده و به شرح و توضیح آنها پرداخته است و »صرف نظر از شرح و تفسیرهاي بعضا مقبول و پذیرفتنی، کمتر بیتی را بیرون از دایره دریافت هاي عرفانی خود قرار داده است و حتی در این میان از بدیهی ترین مواردي که جنبه حسب حال و یا زمینه تاریخی نیز داشته، بی نکته و اشاره اي عرفانی نگذشته است . این گونه از تحلیل و تحمیل، البته چندان مورد اقبال و استقبال صاحبنظران واقع نگردید

• درس حافظ، تألیف محمد استعلامی مولف در این کتاب، تمام غزلهاي خواجه را به سه طبقه آشنا تقسیم کرده و آنگونه که در مقدمه توضیح داده است بنا به مضمون غالب در اشعار، آنها را به سه گونه عارفانه، عاشقانه و رندانه دسته بندي نموده است 

• شرح جلالی بر دیوان حافظ، تالیف عبدالحسین جلالیان نویسنده کتاب مزبور، در این شرح چهار جلدي، اغلب غزلها را از دریچه تحلیل تاریخی دیده و شرح کرده است. اگر چه حافظ، در تمام غزل هاي سیاسی، اجتماعی و انتقادي خود، گاه و بی گاه گریزي به تحول ها و مسائل تاریخی می زند و عمده غزلهاي گونه مذکور داراي صبغه تاریخی اند، اما این بدان معنا نیست که بتوان کلیت غزل هاي حافظ را تاریخی انگاشت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید