بخشی از مقاله
چکیده
رمز پیشرفت یک کشور، یعنی آن محور اصلی برای اقتدار یک کشور، پیشرفتِ همراه با اقتدار، علم است. دانشگاه برای هر کشوری، در واقع همه چیز است. دانشجو، تضمین کننده فردای هر جامعه است. در واقع از روی دانشجوی امروز میشود فردای هر جامعه را شناخت یا حدس زد. دانشگاه، ضربان سنج حیات ملی جامعه است. در این نوار فعال یا راکد، میتوان آیینه تمام نمای زندگی ملت را در فرادید نهاد و به تماشای آینده پربار و یا رقتآور آن پرداخت. در بیانات رهبریمعظم، دانشجوی موفّق کسی است که خوب درس بخواند؛ خوب تهذیب اخلاق کند و خوب به ورزش بپردازد. مظهر شهامت و سرعت عملِ ملت ایراندانشجویانند. دانشگاه پایگاه اصلی انقلاب بوده و باز هم خواهد بود. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشی است. دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرمافزاریِ همهجانبه و عمیق در اختیار این کشور و این ملت بگذارد تا کسانی که اهل کار و تلاش هستند، با پیشنهادها و با قالبهاو نوآوریهایعلمیِ خودی بتوانند بنای حقیقی یک جامعه آباد و عادلانه مبتنی بر تفکّرات و ارزشهای اسلامی را بالا ببرند.
واژه های کلیدی: دانشگاه، دانشجو، مقام معظم رهبری، اسلام.
مقدمه
رمز پیشرفت یک کشور، یعنی آن محور اصلی برای اقتدار یک کشور، پیشرفتِ همراه با اقتدار، علم است. آماج بسیاری از توطئههای امروزی که علیه جمهوری اسلامی هست، علم و اهل علم و دانشجویان علم و محیط علمی است؛ این را توجه داشته باشید. نگذارید این تیر طبق آن هدف گیری دشمن، به هدفی که آنها گرفتهاند، اصابت کند. کار عملی را نگذارید متوقف بشود. از همهی این حرفهائی که گفته شد، مهمتر، مسئله علم و تحقیق و پژوهش است. دنیای غرب ثروتش از ناحیهی علم است، اقتدارش از ناحیه علم است، زورگوئیای که امروز میکند، به خاطر علمی است که دارد. پول فی نفسه اقتدار نمیآورد. آن چیزی که اقتدار می آورد، دانش است. امروز اگر آمریکا پیشرفت علمیِ خودش را نمیداشت، نمیتوانست در دنیا این گونه زورگوئی کند و در همه مسائل عالم دخالت کند. ثروت هم اگر بدست می آید، از ناحیه علم به دست میآید.
علم را اهمیت بدهید. این که من سالهاست روی مسئله علم، تحقیق، پژوهش، پیشرفت، نوآوری، شکستن مرزهای علمیِ موجود تکیه میکنم، به خاطر این است. بدون انواع دانش، اقتدار کشور امکان پذیر نیست.[1] اگر در دنیای استکباری رایج، ملتی بتواند توسط دانش به اقتدار علمی و فناور یهای پیش رفته دست یابد و حرف برای زدن داشته باشد، دارای قدرت تبلیغات و اعتماد به نفس بالا باشد و با نظام سلطه مقابله کند وضع دنیا دگرگون خواهد شد. دانشگاه برای هر کشوری، در واقع همه چیز است. دانشجو، تضمین کنندهی فردای هر جامعه است. در واقع از روی دانشجوی امروز میشود فردای هر جامعه را شناخت یا حدس زد.آن کسانی که با نیت ریشه کن کردن ایمان دینی در کشور ایران به دانشگاه پرداختند و محیط دانشجویی را به تفکرات ضد دینی یا اوهام ضد دینی یا سرگرمیهای ضد دینی آلوده کردند، خیلی خوب فهمیدند که چه کار میکنند، و برای اجرای هدف پلیدشان، حقا بر روی نقطه اصلی تکیه کردند .[2]
زورگویی در دنیا زیاد و زورگویان متکی به قدرتشان هستند و این قدرت برخاسته از علم و دانش آنهاست؛ بدون دانش می شود با آنان مقابله کرد .[3] نظام سلطه جهانی و در رأس آن رژیم آمریکا، منافع خودش را در دنیا تعریف کردهاند. منافع آمریکائی ها عبارت است از: ایجاد دنیای یک قطبی؛ یعنی در رأس مجموعه کشورهای عالم، دولتی به نام دولت آمریکا و در بدنه، انواع و اقسام دولت ها که بعضی دارای قدرت علمی و پیشرفتهای علمی و توان نظامیاند؛ باید با آنها به نحوی ساخت و در معارضه با آنها، منافع آنها را بر منافع خود ترجیح داد، دولتهایی هم هستند که از اقتدار نظامی یا اقتدار اقتصادی برخوردار نیستند؛ اسم هایی برای آنها گذاشته میشود: کشورهای در حال توسعه، کشورهای - در اصطلاح قبلی - جهان سوم. از همه فرصتهای اینها میتوان برای توسعه اقتدار آمریکا استفاده کرد، باید استفاده کرد..[4]
جایگاه دانشگاه
دانشگاه، ضربان سنج حیات ملی جامعه است. در این نوار فعال یا راکد، میتوان آیینه تمام نمای زندگی ملت را در فرادید نهاد و به تماشای آینده پربار و یا رقتآور آن پرداخت. دانشگاه انصافا مسألهی مهمی است. و ما به این اهمیت از بن دندان معتقدیم. اگر ما دانشگاه را امروز نداشته باشیم، پس فردا هیچ چیز نداریم و مجبوریم به طرف این و آن دست دراز کنیم؛ امروز برای گندممان، برای آهنمان، برای ماشینآلاتمان به دیگران مراجعه می کنیم و گدایی میکنیم، فردا برای کسی که این آهنآلات را برای ما سرهم و سوار هم بکند، باید از دیگران گدایی بکنیم، یعنی سازندگی مملکت برای آینده، دیگر یک افسانه و یک سراب بیش نخواهد بود. البته اینهایی که من مثال زدم، مسایل فنی و سازندگیهای فنی است؛ سازندگیهای معنوی و فرهنگ و معارف و این قبیل چیزها، دیگر بدتر. این است که دانشگاه را شوخی نباید گرفت.
نقش دانشگاه، تنها تعامل و ترابط با دیگر اقشار و نهادهای اجتماعی نبوده و نیست. در این سطح از ارتباط، تمامی مؤسسات و گروههای اجتماعی سهیم هستند و چونان حلقهیی درهم تنیده، در سمت و سوی زندگی جمعی مؤثرند. تمایز دانشگاه در این بوده و هست که این نهاد از یک سو، ساخت و پرورش نیروهای ویژه ی کشور را بر عهده دارد و برگزیدگان و مؤثران زندگی اجتماعی را می پرورد و مراکز حساس را در اختیار ایشان قرار میدهد؛ از سوی دیگر، به عنوان کانون اصلی علم و پژوهش، جایگاه جامعه را در منظومه جهانی تعیین و تعریف میکند وارتقاء و توسعه ملی را جهت میبخشد. با چنین تلقییی، مقام معظم رهبری در سخنان گوناگون خود، از شأن و مرتبت دانشگاه سخن گفتهاند و اهمیت آن را در برنامهریزیهای کلان علمی، فنی و دینی کشور بازگو کردهاند، از جمله در سخنان مبسوط فرمودهاند: درست است که محیطهای اسلامی و انقلابی زیاد است محیط های شهری کسب و کار، محیط کارگری، محیط حوزه ی علمیه و محیطهای گوناگون دیگر اما هیچکدام از این محیطها مشغول ساختن انسانهایی نیست که با تخصص و دانش خودشان، باید در فردای این مملکت، چرخی از چرخهای زندگی را حرکت بدهند.
البته از این جهت، حوزه علمیه مختصرا وجه شباهتی با دانشگاه دارد؛ اما آن هم باز تفاوتهای خیلی زیادی دارد. در امر اداره آینده کشور، دانشگاه جلوتر و مهمتر است. دانشگاه است که مدیران و سیاسیون و مهندسان آیندهی کشور را تربیت میکند؛ متخصصان و دانشمندانی که باید در زمینههای مختلف زندگی از صنعت و کشاورزی و تسلیحات و از همه شؤون جامعه کشور را در فردا اداره کنند، دارد تربیت میکند. پس ببینید، دانشگاه این قدر مهم است. اگر حقیقتاً دانشگاه جایی شد که در آن تربیت دینی بدرستی انجام بگیرد، میتوان اطمینان پیدا کرد که فردا مدیران کشور و همه کسانی که چرخی از چرخهای کشور دردستشان است، اسلامی هستند و با دید و نگرش اسلامی حرکت می کنند.
دانشجو در محیط دانشگاه، دو نوع سازندگی را برای خودش باید حتمی و لازم بداند و بشمرد: سازندگی علمی، و سازندگی اخلاقی و فکری. سازندگی علمی، در همین کلاسها و با همین درسها و در محضر همین اساتید است، و کار و تلاشی که خود شما با مطالعه و بحث و فحص و تحقیق باید انجام بدهید. جامعه شما و فردای این کشور، بلکه جهان و بخصوص جهان اسلام، به این کار نیازمند است. . . سازندگی دوم، اخلاقی و معنوی و فکری است. . . .در رژیم گذشته، محیط دانشگاه به عنوان محیط بیدینی و رها بودن از تقلیدات شرعی تلقی شده بود؛ حتی آدمهای متوسط دینی هم که به این جا میآمدند، احساس میکردند که در فرورفتن در کارهای نامشروع، یله و رها و آزادند. آن رژیم هم این روحیه و این تلقی را در جوانان ما بیشتر میدمید.[5]
دانشجو و دانشگاه از نگاه رهبر فرزانه انقلاب
دانش در دنیای امروز، به عنوان مزیت رقابتی و از مهمترین اجزاء دارایی های نامشهود به شمار میرود. به اعتقاد زاک، از اندیشمندان حوزه دانش، دانش مهمترین منبع راهبردی در هر سازمان به شمار میرود. به نظر من دانشجوی موفّق کسی است که خوب درس بخواند؛ خوب تهذیب اخلاق کند و خوب به ورزش بپردازد. مظهر شهامت و سرعت عملِ ملت ایران دانشجویانند. دانشگاه پایگاه اصلی انقلاب بوده و باز هم خواهد بود. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشی است. دانشجویان یکی از قشرهای زنده و فعّال و با نشاطند. در قضایای اجتماعی و سیاسی هم باید همینطور زندهو فعّال و بانشاط شرکت کنند. دانشجو، فرزند ماست؛ متعلّق به ماست؛ متعلّق به این کشور است.
دانشجو جزو بچههای برگزیده این خانواده بزرگی است که اسمش ملت ایران است. قشر دانشجوی ما، یک قشر ممتاز، برجسته و متدیّن مثل بقیه مردم است. اگر دشمنان نتوانستند دانشجو را در جهت خودخواسته به راه بیندازند، یقیناً کار و تلاش و تبلیغی میکنند تا شاید بتوانند دانشجو را به انفعال و بیعملی بکشانند. انقلاب اسلامی، جهت گیری دانشگاه را یکسره دگرگون کرد و خودباوری، ابتکار، استقلال، پایبندی به ارزشهای اسلامی، جهاد علمی و آزادی از اسارت و تبعیت، را جهت اصلی آن قرار داد. سادهانگاری است اگر امید و طمع دشمن بر رجعت دانشگاه به آن گذشته آفت زا، نادیده گرفته شود. امروز آماج بسیاری از تبلیغات خصمانه دشمنان، در درجه اول، دانشجویان و دانشگاهیاند.
این خیلی ارزش دارد که جوان و دانشجوی ما احساس کند این کاری که الان به آن سرگرم و مشغول است، کاری است که میتواند آن را پای خدا حساب کند و برای خدا دنبال بنماید. جوان - چه جوان دانشجو و چه بقیه نسل جوان -اگر حسّاسیت و شوق و شور خودش را از دست داد، دیگر آن جوانی نیست که انسان بتواند برای آینده کشوربه او امید ببندد. صفا و معنویت و نورانیّت و پاکی جوانان ما بر خیلی از چیزهایی که امروز سعی میشود در محیط جوان و بخصوص در محیط دانشجویان تزریق و تلقین و تحمیل شود، فائق خواهد آمد. طبیعت جوان، طبیعت دانشجو و نهضت دانشجویی، مقابله با نفوذ بیگانه، نفوذ دشمن، نفوذ قلدرها، زورگوها و دیکتاتورهای بینالمللی در داخل مسائل یک کشور است.
انتظارم از نسل جوان، بهویژه دانشجویان این است که صفا و یک رنگی و طهارت اخلاقی داشته باشند و از دوز و کلکهایی که مربوط به دوره بعد از جوانی و مربوط به ابتلائات زندگی است، خود را دور نگه دارند. هر کس در کشور مانسبت به جامعه جوانِ دانشجو حسّاسیتِ همراه با احساس تکلیف نداشته باشد، بدون شک دچار غفلت است. دانشجوی ایرانی، با هوشمندیاش، با ایمانش، با احساس استقلالش، با احساس عزّتی که امروز در ملت ایران و بخصوص در جوانان و دانشجویان ما هست، اگر سی سال کار کند، امید هست که به قدر صد سالِ دیگران پیشرفت کند. من معتقدم بین گروههای دانشجویی، با هر سلیقهای که هستند، باید روابط حسنه برقرار باشد. دانشجو اگر قدرت تحلیل سیاسی نداشته باشد، فریب میخورد و فریب خوردن دانشجو، درد بزرگی است که تحمّلش خیلی سخت است.
اگر دانشجویان بخواهند قدرت تحلیل پیدا کنند، باید فعّالیت سیاسی بکنند؛ باید سیاست را بخ وانند، بنویسند، بگویند، مذاکره و مباحثه کنند. تا این کار نشود، دانشجویان توانایی پیدا نمیکنند. من به طور خلاصه دانشگاه اسلامی را دانشگاهی میدانم که در آن، علم یک ارزش حقیقی است. آدم علم را برای گرده نانی که از آن طریق میشود به دست آورد، تحصیل نمیکند. شما ]دانشجویان[ باید علم را دوست بدارید، ارزش بدانید، آن را برای خدا و با نیّت خالص دنبال کنید. عزیزان دانشجو! سخنرانی و اجتماعات ایرادی ندارد؛ اما دو گروه هیچ وقت همزمان در یک دانشگاه اجتماع تشکیل ندهند. این توصیه پدرانه من به شماست. دانشگاههای کشور، هم حقّ عظیمی بر انقلاب و نظام و پیشرفت جریان علم و فرهنگ در کشور دارند.
امروز نسلروشنفکر دانشگاهی، یک مسؤولیت ویژه دارد. من اصل وجود نشریات دانشجویی و افزایش آن را تا هر مقداری که ممکن و مناسب باشد، تأیید میکنم؛ خیلی خوب است. طبیعت دانشگاه، یک طبیعت جوان است و محیطی که در آن جوان هست، از خصوصیاتش این است که همیشه احتیاج به کمک فکری دارد. نشریات شما باید هدایتکننده باشند. ببینید از لحاظ هدایت - هدایت فکری ودینی و احیاناً هدایت سیاسی جوانان - کجاها کمبود هست، در رفع آن کمبود بکوشید. این باری است بر دوش شما به عنوان مطبوعات دانشجویی. اگر نسل جوان دانشجو بخواهد یک حرکت مؤمنانه انقلابی انجام دهد، معنایش بسیج شدن این قشر در راه خداست. تشکّلهای دینی به جوان دانشجو،هویّت دینی و اصیل میبخشد. قشر دانشجو برای ما، برای