بخشی از مقاله

چکیده

پس از حملات مغولان و آشنایی ملل اروپا با شرق دور، امکان کشف راههای دریایی بوجود آمد و به موازات راه زمینی ابریشم، راه دریایی ابریشم نیز شکل گرفت. پس از آن بخشی از تجارت جهانی از مسیر راه زمینی به راه دریایی انتقال یافت. رقابت میان بازرگانانی که در این مسیرها فعالیت می کردند به شکل تجاری باقی نماند؛ بلکه جنبه های سیاسی نیز به خود گرفت. در این میان دول اروپایی و در رأس آنها انگلستان از سیاست و عملکرد فعالانه ای برخوردار بودند. از این رو با اعمال فشار بر کشورهای فعال در مسیر راه زمینی ابریشم، مسیر مذکور را مسدود کرده و با برقراری راه دریایی ابریشم عمده حجم تجارت جهانی را به خود اختصاص دادند. بحران و وضعیت به وجود آمده، با احیاء و راه اندازی کانال سوئز تشدید یافت؛ چنان که راه دریایی ابریشم به طور کامل جایگزین راه زمینی آن شد.

این نوشتار در صدد است ضمن بررسی عوامل و زمینه های تضعیف راه زمینی ابریشم، به این مسأله بپردازد که استعمار گران چگونه توانستند بر تجارت در راه دریایی ابریشم تسلط یابند؟ در پاسخ به سؤال مذکور، به این مدعای اصلی پرداخته شده است که: استعمار گران با احیاء و راه اندازی کانال سوئز موفق به تسلط بر راه دریایی ابریشم شدند.

بررسی این نکته که مسأله کوچ یهودیان به فلسطین و نقش رژیم اشغالگر صهیونیستی در حفظ کانال سوئز از جمله اهداف استعمار در همین راستا بوده است؛ از جمله دستاوردهای این پژوهش است.

.1  مقدمه

در طول تاریخ، تجارت بین المللی جاده ابریشم جایگاه و موقعیت ویژه ای داشته و مسیری مهم جهت مبادلات تجاری کشورهای آسیایی با اروپا بوده است. این مسیر به عنوان یک جاده ارتباطی و شبکه بزرگ حمل و نقل زمینی به شمار می آمد. این مسئله به عنوان نخستین کارکرد جاده ابریشم بود که نه تنها شبکه راههای به هم پیوسته با اهداف بازرگانی در آسیا به شمار می رفت بلکه خاور و باختر و جنوب آسیا، شما افریقا و اروپا را به هم پیوند می داد. تولید ابریشم نیز از دیگر کارکردهای این جاده به شمار می آمد.

این مسئله هنگامی اهمیت ویژه ای یافت که نگرش حکومت هایی که در مسیر این جاده قرار داشتند به سمت و سوی بهره برداری اقتصادی از این کالای گرانبها تغییر یافت. اگرچه به هنگام بروز جنگ ها و حملات حکومت ها، خساراتی به برخی مسیرهای این جاده وارد می شد و در نتیجه به افول تجارت ابریشم می انجامید؛ با این همه حکومتهای بزرگ همواره در پی بدست گرفتن تجارت این کالا بودند و با یکدیگر به رقابت برمی خاستند؛ چنان که در اجرای برنامه های سیاسی و اقتصادی خود نیز متأثر از این امر بودند.

در این نوشتار به تحلیل ژئوپلیتیکی بحران راه ابریشم پرداخته شده است. مبحث مذکور از دوران پیش از حملات مغول تا دوره حفر کانال سوئز و حضور رژیم اشغالگر صهیونیستی در آن منطقه پی گیری شده است. تاکنون مبحثی که بتواند مسئله بحران راه ابریشم و کانال سوئز و نقش حاکمیتها در این امر را تحلیل کرده و مورد نقد و بررسی قرار دهد، به طور مستقل انجام نیافته است. این پژوهش، بر اساس منابع و مآخذ، تحقیقات و پژوهشها و به روش کتابخانه ای انجام یافته است.

.2جغرافیای تاریخی جاده ابریشم

جاده ابریشم نه یک جاده، بلکه شبکه راههای به هم پیوسته ای با اهداف بازرگانی است که آسیا، آفریقا و اروپا را به هم پیوند می داد.

جاده ابریشم توسط »جانگ چیان« اولین سفیر چین در ایران، که از طرف فغفور »وو-تی141-87 - « ق.م - امپراتور سلسله هان به دربار شاه ایران گسیل شده بود افتتاح شد و از شهر قدیمی »چانگ-آن« در شمال غربی چین در شرق، به شهر رم در غرب امتداد یافت. 

مسیر اصلی این راه که »جاده ابریشم خشکی« نام دارد،بین ْ30و ْ40عرض شمالی و ْ10تا ْ110 طول شرقی امتداد داشته است. راههای فرعی دیگری نیز از هند و جنوب ایران به آن می پیوست که به دلیل اهمیت نوع کالاهایی که در آنها حمل می شد، نامهای دیگری مانند »راه ادویه«، به آنها داده شده بود. این راهها نیز تا ْ 20 عرض شمالی امتداد می یافتند. طول تقریبی راه زمینی ابریشم را هشت هزار کیلومتر نوشته اند.

به نوشته بطلمیوس فاصله بین شهر مَنبِج - هیراپولیس - در شمال سوریه تا چانگ آن - چانگان، سرا - پایتخت قدیم چین، در حدود یازده هزار کیلومتر بوده است.

این شاهراه از کشور چین شروع می شد، از فلات ایران می گذشت و پس از گذر از بین النهرین و شامات، به انطاکیه در کنار دریای مغرب - مدیترانه - می پیوست. 

نخستین شهر در ابتدای این جاده در مشرق، شهر چانگ آن - نزدیک به شهر کنونی شیان - بود. پس از آن جاده در دره رود وِی امتداد می یافت. چینی ها بخشی از این راه را که بیشتر نقاط آن سنگفرش بود، »شاهراه سلطنتی « می نامیدند و مأموران چینی با گرفتن عوارض از مسافران این راه، امنیت و رفاه کاروانیان را فراهم می آوردند.

با آغاز مسیر از شهرهای ساحلی شرق چین و جهت پیشگیری عبور از بیابان های مرکزی چین، این مسیر به دو راه شمالی و جنوبی تقسیم می شد. مسیر شمالی که امروزه از آن با نام »راه ابریشم« یاد می شود درعلیای رود وِی، به سمت شمال غربی تغییر مسیر می داد و پس از طی مسافتی طولانی از دامنه های نان شان - کوهستان جنوبی، که دنباله کوههای کونلون است - ، به پادگان مرزی تونهوانگ - یکی از کانونهای فرهنگ بودایی - می رسید.

پس از آن در سمت مغرب شهر تونهوانگ، بیابانهای حوضه تاریم یکی از خشک ترین سرزمینهای جهان قرار دارد. اطراف این بیابانها را از شمال کوهستان تین شان، از مغرب کوههای پامیر، از جنوب رشته کوههای کونلون و از مشرق کویر لوپ - نمک - محدود کرده است. در شهر آنشی - آنسی - راه دو شعبه می شد: یک راه به سوی شمال غربی می رفت و از شمال حوضه تاریم می گذشت، راه دیگر به سوی جنوب غربی امتداد می یافت و از جنوب این حوضه عبور می کرد. مسیر یا راه جنوبی از گذرگاه میان رشته کوههای کونلون - که در اسطوره های چینی جایگاه ایزدان است - و از صحرای تاکلاماکان رد می شد.

امتداد این راه پس از گذشتن از پامیر شرقی، در آخرین بخش کوهستان پامیر که دو رود جیحون - آمودریا - و سیحون - سیردریا - از آن سرچشمه می گیرند، به منطقه ای می رسید که امروزه ترکستان غربی نامیده می شود. در راه جنوبی حوضه تاریم نخستین منزلگاه، قلعه میران در کنار دریاچه لوپ نور بود.این جاده از شهرهای چِرچِن - شانشان - - و یارغَند - یارکند - می گذشت و پس از عبور از کاشغر به کوهستان پامیر می رسید.

جاده شمالی پس از رسیدن به حوضه پهناور و پرآب شهر تورفان - ثلاثی، - 36 :1376 و عبور از آن، به کوه تین شان یا سرزمین هفت جویبار می رسید. این جاده پس از گذر از دامنه های تین شان و پشت سر گذاشتن دروازه یشم - یومن گوان - و شهر لولان - معروف به شهر مردگان، که اسون هدین در فاصله سالهای 1898-1894 میلادی، آن را از زیر شنهای صحرا کشف کرد - و یک صحرای شنی، به شهر پر آب کُرلا می رسید - که در قرن سوم میلادی به دلیل بند آمدن آب، خالی از سکنه شد - . از آن پس جاده در شمال امتداد می یافت و پس از گذشتن از کوهستان پامیر به کاشغر می رسید که غربی ترین نقطه حوضه تاریم بود.

از کاشغر راه شمالی و جنوبی به هم می پیوستند. پس از کاشغر مکانی به نام برج سنگی قرار داشت که محل تلاقی کاروانهای تجاری چین با کاروانهایی بود که از طرف مغرب می آمدند. مکان آن را خُلْم - تاشقرغان - کنونی در ساحل علیای رود یارکند می دانند.

شاخه ای از جاده، ازکاشغر و از راه کوهستانی پامیر به سوی بلخ می رفت. بلخ تقریباً در میانه جاده ابریشم قرار داشت و پایانه جاده بزرگ هند بود.

راه دیگری نیز از طریق کوهستان، از کاشغر به فرغانه می رفت و از فرغانه به موازات خطی که از غرب به سوی فلات ایران کشیده می شد، از شهرهای سمرقند و بخارا می گذشت و از آنجا به مرو می رسید. شعبه دیگری از این راه به سوی شمال می پیچید و به کرانه شرقی دریای خزر متصل از ریشه یونانی - سِر- - Ser به معنای کرم ابریشم «Silkworm» در جهان یونان و روم برای سرزمین اصلی کرم ابریشم یعنی چین عنوان مشخص گردید. اگر چه آگاهی و اطلاعات یونان و روم از خاور دور قطعاً نا مشخص بود. 

سپس با قطع عرض دریای خزر، به باکو می رفت و در امتداد دره رود ارس ادامه می یافت و با گذشتن از جنوب شرقی دریای سیاه به قسطنطنیه - استانبول - می رسید. راه دیگری نیز به سوی شمال غربی می رفت و از شمال دریای خزر می گذشت تا به کرانه شمالی دریای سیاه برسد.

امتداد جاده از بلخ به سوی مرو و ناحیه جنوبی دریای خزر می آمد و شهرهای طوس و صد دروازه - هکاتوم پولیس، پایتخت اشکانیان، نزدیک دامغان امروزی - را پشت سر می گذاشت، سپس به ری می رسید و به سوی اکباتان - همدان کنونی - امتداد می یافت و با قطع رشته کوه زاگرس به طرف بین النهرین و انطاکیه می رفت

شاخه ای از جاده ابریشم در مغرب ایران به سمت جنوب و سرزمینهای پست بین النهرین - جایی که دجله و فرات به هم نزدیک می شدند و شهرهای بزرگی مانند بابل، سلوکیه، تیسفون و بغداد به ترتیب در آنجا شکل گرفته بودند - امتداد می یافت. 

راه شاهی داریوش بزرگ در قرن پنجم پیش از میلاد، که شوش را به ساردیس - سارد - در آسیای صغیر متصل می کرد، بخشی از راه ابریشم بود که از شوش به سمت شمال، کوهستان زاگرس را قطع می کرد و به اکباتان می رسید

شاخه دیگر جاده ابریشم از اکباتان شروع می شد و به نینوا - موصل امروزی - که هاترا یا الحضر - دژ پارتیان در قرن اول و دوم میلادی - در جنوب آن بود، می رسید و با گذر از حاشیه فلات آسیای صغیر - آناطولی - ، به حلب و انطاکیه ختم می شد. - ثلاثی، - 45 :1376 در بین النهرین جاده به چند شاخه تقسیم می شد: یک شعبه آن راه بیابانی شمال غرب به سمت شهرهای حلب و انطاکیه در منطقه شامات بود.

یک شاخه آن از شهر دورا - ائوروپوس - در کرانه فرات آغاز می شد و به پالمیرا - شهر نخلها، در هزاره دوم پیش از میلاد معروف به تَدْمُر - می رسید. شاخه دیگری از بابل شروع می شد و از بیابان می گذشت و به شهر پِتْرا می رسید که علاوه بر قرار گرفتن در مسیر یک راه بیابانی، از طریق دهانه خلیج عقبه با دریای سرخ نیز ارتباط داشت و با راه بزرگ ادویه که به شرق می رفت، پیوند می خورد. جاده از پترا به سوی ساحل مدیترانه، غزه، مصر - به ویژه اسکندریه - و به شهرهای صور، صیدا، جُبَیْل و بیروت می رفت.

پترا کنار جاده عطریات نیز قرار داشت که از عربستان جنوبی به شمال و از راه دمشق و قوس غربی داخلی هلال خصیب به حلب و انطاکیه کشیده می شد. شهرهای حلب و انطاکیه نه تنها پایانه جاده ابریشم بلکه پایانه جاده عطریات نیز بودند. شعبه دیگر آن از بابل شروع می شد و قوس درونی رود دجله را می پیمود و از بسیاری شهرها مانند آشور و نینوا عبور می کرد

راهی نیز از شهرهای بالای دجله و فرات به سمت پایین این رودخانه ها و بندرهای خلیج فارس، به راه دریایی ادویه می پیوست.

شهرهایی که در مسیر اولیه جاده ابریشم قرار داشتند و باشکوفایی آن شکوفا و با سقوط آن تنزل کردند و یا از بین رفتند، از مغرب به مشرق عبارت بودند از: در غرب آسیا: بابل، انطاکیه، تیسفون، پترا، پالمیرا، صور و صیدا؛ در فلات ایران: اکباتان و ری؛ در دشت خشک ترکستان: مرو، سمرقند، بخارا، بلخ و تاشکند؛ در برآمدگیهای کوهستانی پامیر: کاشغر و یارکند؛ در بیابان حوضه تاریم: ختن، شان شان، کوچا، قره شهر، لولان و تورفان؛ در چین: تونهوانگ، غارهای هزاربودا و پایتخت های باستانی چانگ آن و لویانگ. پیش از کشف راههای بزرگ دریایی، ادامه جاده ابریشم از طرابوزان - ازطریق دریای سیاه و دریای مدیترانه - به قسطنطنیه و روم می رفت.

.3 کالاهای مبادلاتی در جاده ابریشم

ابریشم نه تنها به عنوان مهم ترین کالا در امور تجاری بلکه جهت پرداخت وجه در چین به شمار می رفت. چادرنشینان تشویق می شدند تا با دریافت هدایایی از قواره های ابریشم از دربار چین، دست از تهاجم بردارند. هم چنین در برابر خدمات ویژه ای که توسط افراد برای دولت چین انجام می شد . پاداش آنان شامل هدایای ابریشمی بود. کشف کرم ابریشم و نتیجه یافتن منسوجات از الیاف پیله های آن از هزاره سوم پیش از میلاد، توسط مدارک چینی مورد گواهی است. تمامی جریان پرورش کرم ابریشم رازی بود که برای چندین قرن حفظ شده بود و بیگانگان راجع به جریان آن - که چگونه کرمها از برگ توت تغذیه می شدند - و روش تهیه پارچه ابریشم نا آگاه بودند.

داستان هایی راجع به معرفی کرم ابریشم به شبه قاره هند و امپراطوری بیزانس به طور جالب توجهی همطراز است. در هر دو مورد کرم ابریشم قاچاقی فرستاده شد. ارسال آن به شبه قاره هند به صورت پنهان کردن در درون لوازم زینتی شاهزاده مؤنث چینی، انجام شد.

در حالی که راهبان کرم ها را درون عصا پنهان کرده و به بیزانس منتقل کردند. اما تجارت ابریشم چین، بیش از تولید ابریشم در خارج از چین بوده است. لباس های ابریشمی در روم بسیار ارزشمند و پربها بود. چنان که از زمانی که افزایش تقاضا توسط ساکنان ثروتمند امپراطوری روم پیش آمد، شکوفایی »جاده ابریشم« آغاز شد. اوایل امپراطوری روم همزمان با ظهور کوشانیان بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید