بخشی از مقاله
چکیده:
امروزه تقریبا در تمام جوامع اعم از اسلامی و غیر اسلامی، حق آموزش براي زنان پذیرفته شده و به عنوان یکی از اصلی ترین موارد حقوق بشر، مسلم فرض میشود. اما نسبت به مسئولیت زنان در قبال آموزش، کمتر بحثی مشاهده میشود. در اسلام به نحو مؤکد توصیه میشود که در رابطه با بعضی مسائل مانند تخصص هاي پزشکی خاص زنان، تا مرز ضرورتِ رجوع به مرد، به زنان متخصص مراجعه شود. با این وجود کمتر فقیهی به مسئولیت علم آموزي زنان، حداقل در این موارد خاص توجه داشته است.
با مراجعه به نظریات، بیانات و دیدگاه هاي آیت االله خامنهاي به عنوان رهبر تنها حکومت اسلامی بر مبناي فقه امامیه، این نتیجه به دست میآید که ایشان به نحو جدي و مکرر به زنان تذکر داده و تقاضا میکنند که خود زنان، وارد عرصه شده و حداقل در راستاي علوم و معارف خاص زنان، خود به اجتهاد بپردازند. از طرف دیگر در مراجعه به عرف متشرعین و رصد تعاملات فقها و مراجع با آموزش زنان به خصوص در سطوح عالی و در علوم حوزوي و دینی، تمایزاتی در دیدگاه و عمل میان آیت االله خامنه اي و بعضی دیگر از فقها و مراجع معاصر مشاهده میشود.
با توجه به جایگاه و موقعیت فقهی و اجتماعی آیت االله خامنهاي، سفارشات موکد و سنت عملی ایشان، این نتیجه به دست میآید که ایشان از حق علم آموزي زنان فراتر رفته و به مسئولیت علم آموزي زنان میاندیشند. بررسیهاي بیشتر روشن میکند که مسئولیت زنان در فراگیري علم و الزام به حضور در عرصه هاي مهم علمی آنقدر در نظر ایشان مؤکد است که امکان تحول حکم علم آموزي زنان و استنباط وجوب عینی و کفایی علم آموزي را در بعضی موارد، بوجود میآورد.
مقدمه
امروزه خصوصا با ظهور مدرنیته و گفتمانهاي جدید ناشی از توسعه و پدیده جهانی شدن، برخی فمنیستها و مدافعان حقوق زنان، عوامل فرهنگی نظیر دین را عامل عقب ماندگی زنان مسلمان درحوزه علم و دانش میدانند و به اسلام به عنوان عامل مهم ضعف علمی و فرهنگی زنان حمله ور می شوند و در کنار مبارزه با فقر مادي و فرهنگی زنان ، اسلام را به عنوان یکی از عوامل بازدارنده در جهت توانمندسازي و ارتقاء جایگاه زنان معرفی میکنند.
از طرفی برخی جریانهاي فکري انحرافی نظیر سلفی و طالبان که به شدت داعیه اسلام واقعی را دارند، چنان زن را در بند میکنند که بسیاري از حقوق انسانی او از جمله امکان حضور در عرصههاي علمی، پایمال میشود. اما آیا واقعا اسلام سبب مهجوریت زن مسلمان درحوزه علم و دانش بوده است؟ آیا در منابع اسلامی و از دیگاه فقها به طور عام و رهبران حکومت هاي اسلامی به خصوص حکومت امامیه در ایران، به نحو خاص، چه دیدگاهی نسبت به حق و مسئولیت علمآموزي زنان وجود دارد؟
در این زمینه دیدگاه حقیقی اسلام که بر گرفته از منابع اصیل شریعت اسلام باشد، در کنار دیدگاه رهبر تنها حکومت اسلامی بر مبناي مذهب امامیه، میتواند پاسخ را روشن نماید. البته باید در نظر داشت که در برخی ادوار تاریخ، براي حضور زنان مسلمان در اجتماع، محدودیتهایی وجود داشته است اما نباید آنها حمل بر مخالفت اسلام با علمآموزي زنان شود. اصل محدودهي حق و تکلیف زنان نسبت به علمآموزي در اسلام، از یک طرف و مسئولیت علمآموزي زنان در جامعه کنونی ایران با توجه به نیاز به حضور زنان در عرصههاي مختلف و مطالبه رهبر دینی ایران از زنان مسلمان، از طرف دیگر، میتواند معرف تحول جدي در این عرصه باشد؛ تا حدي که از منع حضور زنان در عرصه علمآموزي؛ به تکلیف شرعی زنان به حضور در عرصههاي علمی، به نحو علیالبدل، یا به نحو مقدمه واجب، رسیده است.
اگرچه حق علمآموزي زنان، مدتی است که مورد بحث در محافل علمی اسلامی قرار گرفته و امري اتفاقی است و بیشتر به جوانب بحث و تکالیف موجود براي احقاق این حق پرداخته می شود، اما بحث از مسئولیت زنان نسبت به علمآموزي، بحثی است که با فرمایشات و مطالبات مکرر آیت االله خامنهاي، مورد توجه واقع شده است و لذا در این زمینه تحقیقی مشاهده نمیشود. اما باید توجه داشت که بررسی این امر به روش اسنادي و با توجه به بیانات آیت االله خامنهاي میتواند حاکی از تحولی ارزشمند و قابل توجه در عرصه تکلیفِ علم آموزي زنان باشد، که به خوبی واقعیت و حقیقت جایگاه علمی زنان در جامعه اسلامی ایران را به جهانیان نشان میدهد.
منظور از مسئولیت علمآموزي
علم به معناي اعم، یعنی مطلق آگاهی و فهم که مترادف معنی لغوي فقه است - بستان و همکاران،:1387ص - 33 و در معناي خاص همان دانش و علمی است که در دنیاي مدرن مطرح است که روش تحقیق آن را تجربی میدانند. - حکمت نیا ،:1390 ص - 227 علمآموزي نیز یک نیاز بنیادین است و در چارچوب گفتمان حقوق بشري قرار گرفته است. نقش اندیشه، دانش، معرفت و آگاهی، در پاسداري و حفاظت از کرامت انسانی، نقشی یگانه و انکارناپذیر است. علیرغم اینکه در همه ادیان به علمآموزي دعوت شده است،
اما تحلیل و تمجیدي که قرآن از علم و دانش نموده در هیچ کتاب آسمانی دیگر یافت نمی شود. - طباطبایی،:1361ص - 155 حق بر علمآموزي یا آموزش به عنوان یکی از حق هاي بشري و به عنوان یک حق توانمندساز مطرح گردیده است »هر فرد حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند گردد« بدین معنا که برخورداري از این حق، به فرد اجازه میدهد تا از سایر حق ها بهرهمند گردد. - انوشهاي، :1389 ص 8 و - 9 اگرچه با ظهور مدرنیته و تجلی اومانیسم در جهان، این باور شکل گرفت که انسان، موجودي است که فقط صاحب حق است و در مقابل حقوق خود، تکلیفی ندارد.
ولی در ادیان الهی به خصوص دین اسلام، انسان همان طور که داراي حق است، مسئولیت هم در قبال آن دارد. امام علی - علیه السلام - در خطبه 216 فرمودند: »خداوند سبحان به سبب آن که من زمامدار شدهام، حقی براي من بر شما قرارداد همان گونه که بر من براي شما حقی را قرارداد ... هیچ حقی براي کسی منظور نمیشود مگر آن که وظیفهاي بر عهده او گذارده شود و هیچ تکلیفی براي کسی در نظر گرفته نمیشود جز آن که متقابلاً حقی براي او مطرح خواهد شد. اگر براي کسی حقی باشد بدون تکلیف، او تنها خداوند متعال است.«
لذا در هر حقی هم نوعی تکلیف براي دیگري و حتی براي صاحب حق قرار داده شده است پس آنجا که سخن از حق آموزش است، مسئولیت در قبال برخورداري از این حق نیز براي فرد مطرح خواهد بود. این مسئولیت داراي دو جنبه است: یعنی علاوه بر مسئولیت اجتماع در لزوم بسترسازي براي استیفاي حق علم- آموزي، مسئولیت دیگري نیز در این راستا و قائم به خود افراد، قابل شناسایی است.
مسئولیت فردي نسبت به علمآموزي، مبتنی بر دلایل متعدد و در عرصه هاي مختلفی قابل طرح است. لزوم شناخت خالق، لزوم شناخت وظایف و حقوق و تکالیف در قبال خالق و شناخت جهان پیرامون از طرفی مسئولیت علمآموزي را ایجاد مینماید؛ از طرف دیگر لزوم پاسخگویی به نیازهاي رو به رشد انسان ها در قبال خودشان، دیگران و جامعه و در نتیجه نیاز به شناخت بیش از پیش طبیعت، موانع و عوامل پیش روي زندگی بشري و دیگر مسائل، به وجود مسئولیت علمآموزي براي افراد بشر با تواناییها، سلایق و قابلیتهاي مختلف اشاره دارد.
در آیات و روایات فراوانی علمآموزي را به گونهاي تحسین و توصیه مینماید که گویی حکایت از مسئولیت علمآموزي دارند: قل هل یستوي الذین یعلمون والذین لایعلمون بگو آیا آنان که میدانند و آنان که نمی دانند برابرند؛ - زمر، - 9 یرفع االله الذین امنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات خداوند درجه آنان را که ایمان آورده اند و آنان که از علم بهره مند شدند بالا می برد. - مجادله، - 11 پیامبر اکرم - ص - می فرمایند: »طلب العلم فریضه علی کل مسلم، الا ان االله یحب بغاه العلم« کسب علم و دانش بر هر مسلمانی واجب است زیرا خداوند اهل دانش را دوست دارد - کلینی، اصول کافی، ج 1، ص - 135 و نیز می فرمایند: »العلم حیات الاسلام و عماد الدین«، دانش مایه زندگی و حیات اسلام و ستون دین است. - محمدي ري شهري، میزان الحکمه، ج 8 ، ص - 3934