بخشی از مقاله

چکیده

در کنار ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بی شک کالبد محله ی مسکونی، تاثیری غیر قابل انکار بر سرزندگی و زیستپذیری آنها دارد. منظر کالبدی و کیفیت محیطی شهرها و واحدهای مسکونی همسایگی، نشانهی کیفیت زندگی، سلامت روانی و سرزندگی شهروندان است. در بسیاری موارد نوع طراحی فضای کالبدی، نقشی که مکان خاصی به خود میگیرد و ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی یک محدوده منجر میگردد که فضاها سرزنده و زیست پذیر  یا بالعکس دلمرده گردند. به عبارتی دیگر فضاهای شهری با ویژگی هایشان به نحوی بسترساز شکلگیری و تداوم کیفیت های سرزندگی و زیستپذیری می باشند. در این پژوهش با بررسی دیدگاهها و نظریات نظریهپردازان مختلف سعی شده است تا مدلی در قالب شاخصهای کمی و کیفی به منظور ارزیابی کالبد محلات شهری به منظور ارتقای کیفیت سرزندگی محلات پیشنهاد داده شود. این شاخصها عبارتند از: نفوذپذیری، سلامت اندام محله، محصوریت، فشردگی بافت؛ روشنایی پوشش گیاهی.

واژگان کلیدی: شاخصهای کالبدی، محله، سرزندگی.

-1 مقدمه

ساختمان ها دربرگیرندهی فضاهای باز هستند و به عنوان فاکتورهای تاثیرگذار بر محیط باز، نقش به سزایی ایفا می کنند. در شهرهای معاصر توجه صرف به جنبهی کمی طراحی فضا و نگاه تک بعدی به آن، سبب کاهش بیش تر کیفیت فضاهای عمومی شده است. به طوری که برخی از فضاهای عمومی از نبود سرزندگی و پویایی لازم رنج می برند و فقط مورد استفادهی افرادی خاص قرار می گیرد.[1] ایجاد ساختاری مناسب از اتصال و پیوند فضاها و عناصر، ما را در بهرهگیری از فضای شهری سرزنده یاری خواهد رساند. چراکه بسیاری از معضلات و مشکلات شهرهای ما از نبود ساختار مرتبطی از فضاهای عمومی که پاسخگوی نیازهای مردم باشد، ناشی می گردد.[2] اینکه معماری و شهرسازی میتواند نگاه ما را به جهان اطراف تحت تاثیر قرار دهد و مایه های امید یا یاس در ما بکارد، نکته ی تازه ای نیست. ضمن اینکه همین معماری و شهرسازی زاده ی تفکرات و جهان بینی جامعه ای است که قرار است خود در تکامل و تعالی آن موثر افتد.[3] در این پژوهش به بررسی دیدگاه نظریهپردازان مختلف در مورد شاخصهای کالبدی محلات پرداخته شده است.

-2 بررسی دیدگاه نظریه پردازان

1؛-2 هابرماس

هابرماس با انتقاد از معماری مدرن، معتقد است »بلوک ها در گذشته رو به خیابان داشتند و در پشت شان حیاط و باغ بود. امروزه این سبک معماری قدیم بر اثر تغییراتی که در شکل خیابان و میدان ها به وجود آمده، به هم خورده است. در سبک معماری جدید جائی برای حوزهی خصوصی جداگانه اشخاص وجود ندارد و هیچ فضای گسترده ای برای روابط جمعی و ملاقات های عمومی لحاظ نشده است.[4]«

2؛-2 اسکار نیومن

اسکار نیومن - - 1970 نیز ایده ی »فضای قابل دفاع« را در ارتباط با طراحی فیزیکی محله ها مطرح می کند. هدف وی از این ایده، ایجاد مکانیسمی برای بازسازی یک محله است، به گونه ای که ساکنان قادر باشند محیط اطراف خانههایشان را کنترل کنند. این محیط شامل خیابان ها و فضاهای باز اطراف ساختمان های آن ها و هم چنین فضاهای داخلی - لابی، راهروها و ... - می باشد. از آن جا که این ایده بر مشارکت و خودیاری مردم تکیه دارد، در مقابل کاهش حمایت دولت آسیب پذیر نیست. و این خود امتیاز ویژه ای برای استفاده از این اصول در طراحی و بازسازی محله های شهری است. چراکه امروزه اکثر مشکلات محلات مسکونی ناشی از عدم حمایت مناسب دولت و سازمان های متولی می باشد. همچنین، این ایده قابلیت آن را داردکه مردم با سطوحِ متفاوت درآمدی و از نژادهای گوناگون را در یک رابطه ی انتفاعی دوطرفه گردهم آورد. چراکه کمبود اشتراک و عوامل پیوند دهنده در میان همسایهها، منجر به دوری گزیدن از خیابان های شهر و ارتباطات کم تر ساکنان با یکدیگر می شود. این مساله در رها شدن محلات مسکونی شهری بروز می یابد و هزینه های سنگینی را بر مسئولان شهری تحمیل می کند که از جملهی آنها می توان به کاهش ارزش املاک، پائین آمدن پایه ی مالیاتی و از بین رفتن مراکز تجاری و موسسات وابسته به طبقات متوسط و کارگر اشاره نمود.[5]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید