بخشی از مقاله

چکیده

اقتصاد مقاومتی اصطلاحی است که این روزها نقل محافل خبری و اقتصاد کشور شده است و بسیاری آن را راهکارهای مناسبی برای این روزهای اقتصاد کشور و شرایط تحریم بی سابقه ای که به کشورمان تحمیل شده میدانند و برای این منظور منابع انسانی شاهکلید راهبرد اقتصاد مقاومتی میباشد و مدیران منابع انسانی با تأکید بر تأمین شرایط و فعالسازی کلیه امکانات و سرمایه انسانی و علمی کشور و همچنین قراردادن رشد بهره وری در اقتصاد و باتقویت عوامل تولید،توانمندسازی نیروی انسانی و تاب آوری سازمانی برنامهریزی مدون و منظمی داشته باشند و باجذب بهتر این افراد،حفظ تعهد نسبت به سازمان شرایطی را ایجاد کنند تا اقتصاد مقاومتی صورت پذیرد. در این مقاله سعی شده است که بتوان با توجه به شرایط موجود و سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب در رابطه با اهمیت بالای این موضوع برای کشورمان راهکارهایی در فضای اقتصاد مقاومتی و پیشبرد اهداف متعالی سازمان ها در جهت همفکری مدیران منابع انسانی گام برداریم.

مقدمه

در دهه 1930 اولین فردی که صحبت از مدیریت منابع انسانی در سلزمان ها کرد کونوسوکی ماسوسیای ژاپنی بوداو انسان را بزرگترین سرمایه جهان هستی دانست همه سازمان ها صرفنظر از اهداف و نوع فعالیت هایی که انجام می دهند دارای سه منبع اصلی هستند:سرمایه ،امکانات ونیروی انسانی.در این میان نقش نیروی انسانی دارای اهمیت ویژه ای است چرا که استفاده از سایر منابع به قابلیت ها و عملکرد افراد بستگی دارد.

منابع انسانی تنها منبعی است که دیگران نمی توانند از آن کپی کنند ،بعلاوه تنها همین سرمایه است که خصوصیت فزایندگی دارد یعنی می تواند محصولی تولید کند ارزش آن بیشتر از مجموع ارزش محصول اجرای آن باشد. مدیران منابع انسانی به معنای درک اهمیت منابع انسانی یک سازمان است که به برتری سازمان ،توجه به مشتری ،کارآفرینی،کیفیت و نظایر آن شکل و معنا می بخشد.در حقیقت رشد و پرورش و افزایش سطح توانایی ها و سازماندهی نیروی انسانی خلاصه شده است و این سطح مدیریت در شکست و پیروزی سازمان سهم بسزایی داشته است.

اینک با توجه به بیاناب رهبر فقید انقلاب راجع به اهمیت مدیریت منابع انسانی و همچنین سخنان طلایی ایشان مبنی بر اینکه منابع انسانی شاه کلید راهبرد اقتصاد مقاومتی می باشد، سعی شدابتدا به شمایی کلی از مدیریت منابع انسانی پرداخته شود و سپس مهمترین عوامل منابع انسانی که شامل توانمدسازی،تاب آوری،تعهد سازمانی و جانشین پروری که از اجزای کلیدی منابع انسانی برای پیشبرد شرایط اقتصاد مقاومتی می باشد مورد بحث و بررسی قرار گیرد،سپس راهکارهایی برای شرایط اقتصاد مقاومتی ارائه شود و نیز پاسخی به سوالات ذیل داده شود:

- 1 چگونه میتوان برای سازمان کارکنانی ماهر،متخصصان و با تعهد اسلامی ،ایرانی جذب نمود؟

- 2 چه راهکاری برای حفظ کارکنان ارزشی و ماهر در فضای اقتصاد مقاومتی می توان ارایه کرد؟

- 3 به منظور توانمند سازی کارکنان و بهره وری حداکثری از منابع انسانی استراتژیک در محیطی رقابتی و مقاومتی با تکیه به ارزشهای ملی و اسلامی چه اصولی را باید رعایت نمود؟
اهداف کلی مدیران منابع انسانی:

·    مدیران منابع انسانی سازمان را قادر می سازد تا کارکنان ماهر،متعهد،با انگیزه را جذب و به خدمت گیرد.

·    از طریق آموزش و فراهم کردتن مستمر فرصت های ارتقاء شغل فراسوی آنان مشارکت و تئان بلقوه همکاری آن را گسترش می دهد. اقتصاد مقاومتی1 هنگامی که بحث اقتصاد مقاومتی مطرح می شود،تصور مااز اقتصاد نوعی اقتصاداسلامی که ریشه در جهان بینی توحیدی دارد و مقوله های مادی،معیشت و معنویت را در یک تفسیر و یک الگوی خاص دنبال می کند. نخستین مفهوم قابل استنباط از اقتصاد مقاومتی این است که ما در جهانی زندگی می کنیم که دشمن در عرصه های مختلف حضور دارد؛یکی از این عرصه ها،فعالیت اقتصادی است.

به عبارت دیگر در یک میدان رقابتی ،تعاملی و تخاصمی قرار داریم که می بایست جهت نیل به اهداف این فضا را مدیریت کنیم.از این رو وقتی می گوییم اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه ما می خواهیم از حیث و هویت خودمان در مقابل دشمن یا رقیب دفاع کنیم و باید هر الزامی را که این مقاومت و دفاع نیاز دارد،وارد برنامه ریزی و استراتژی های اقتصادی خود کنیم.با این تعریف اقتصاد مقاومتی به نظام اقتصادی ملت،یا گروه اجتماعی مقاومی اشاره دارد که در راستای احقاق حقوق خود یا پیگیری اهداف سیاسی که از نظر آنها بر حق است،مبارزه می کنند. هر چقدراقتصاد ملت یا گروهاجتماعی مقاوم،به آنهادر راستای تحقق اهداف مقاومت بیشتر یاری برساند مقاومتی تر است.

قاعدتا در چنین فضایی هم دشمن بیرونی وجود دارد و هم دشمن داخلی و از طرف دیگر امکانات بیرونی و داخلی نیز فراهم است .این را اقتصاد مقاومتی می گوییم،یعنی اقتصادی که این نوع مولفه ها را به خوبی می فهمدو جامعه را بر اساس آن مدیریت می کند.اقتصاد مقاومتی با اقتصاد اسلامی بیگانه نیست ،بلکه می توان گفت یک نوع مکمل اقتضایی آن است که به ضرورت زمان فعلی ما باز می گردد ودر شرایط تحریم صرورت آن دو چندان است. - پیت و الاین، - 2009 بنا بر تعریف برخی از اقتصاد دانان از اقتصاد مقاومتی این نوع اقتصاد معمولا در رویارویی و تقابل با اقتصاد وابسته و مصرف کننده یک کشور قرار می گیرد که منفعل نیست و در مقابل اهداف اقتصادی سلطه،ایستادگی نموده و سعی در تغییر ساختا رهای اقتصادی موجود و بومی سازی آن بر اساس جهان بینی و اهداف دارد.

باید هر چه بیشتر به سمت محدود کردن استفاده از منابع نفتی درهایی از اتکای اقتصاد کشور به این منابع حرکت کرد و توجه داشت که اقتصاد مقاومتی در شرایطی معنا پیدا میکند که جنگی وجود داشته باشد و همچنین جنگ نرم دشمن است که اقتصاد مقاومتی معنا پیدا میکند. مطلبی که در این نوشته درآمدی بر آن خواهم داشت، مسألهی اقتصاد مقاومتی است. ابتدا لازم است که یک تبیین و تعریف علمی از اقتصاد مقاومتی ارائه دهیم. اقتصاد مقاومتی را میتوان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا ترکیبی از همهی آنها را در کشور به عنوان پروژههایی ملی پیگیری کرد.

.1- 6 .1اقتصاد موازی

تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابهی »اقتصاد موازی« است؛ یعنی همانطور که انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند کمیته ی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسکن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تکمیل کند؛ چرا که انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد که چه بسا ماهیتاً از عهدهی نهادهای رسمی اقتصادی برنمیآید. پس باید نهادهایی موازی برای این کارویژه ایجاد کند؛ یعنی ما در کشورمان به »اقتصاد پریم« نیاز داریم.

این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. کما اینکه اکنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهرهمندیم. البته این الگو در مدلهای حکمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در کشورهایی که از تجربه و توان حکمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این کشورها از نظامهای چندلایهی سیاستگزاری و اداره ی امور عمومی برخوردارند.

به عنوان مثال میتوانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد، خیریه و بنگاه های خصوصی در عرصهی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصهی دفاعی و امنیتی کشورهای توسعه یافته ی غربی نام ببریم. البته مهمترین مشکل این الگو این است که حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصهی اجرا با سؤالات نوینی روبه خواهد بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از »بانک مرکزی موازی« در یک کشور و سامانبخشی به عرصهی پولی- مالی کشور در دو لایهی دولتی و عمومی وجود ندارداما. باز هم منطقاً نمیتوان این الگو را در زمرهی مدلهای ادارهنشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.

.1- 6 .2اقتصاد ترمیمی

تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است که در پی »مقاومسازی«، »آسیبزدایی«، »خللگیری« و »ترمیم« ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید