بخشی از مقاله


مدیریت اقتصاد مقاومتی و ادبیات مقاومتی در ایران

چکیده

ظلم و ستم بر ملت ها. مردم هر قوم، کشور یا مذهبی را به مبارزه با سلطه و تزویر و مقاومت در برابر زشتی ها و پلیدی ها وا می دارد و پاهای استوار مردان و زنان نیک سیرت را به دروازه های پیروزی می کشاند. چنین امید و ارزویی جز به پشتوانه نظریه های اجتماعی و اقتصادی هوشمند که روی ریل ادبیات و فرهنگ بارگذاری می گردند و با چلچراغ حمایت مردمی چراغانی می شوند میسر نخواهد شد. اقتصاد مقاومتی ادبیاتی است که در ایران زمین در مقابله با تحریمهای بینالمللی مطرح شده است. اقتصاد مقاومتی عکس العمل طبیعی ملت ایران در مقابل نهاد های ستیزه جوی بین المللی در عصر حاضر است که ریشه در قرن ها اندیشه و بیان حکما، شعرا، داستان نویسان و هنرمندانی دارد که در حکومت پادشاهان و حکمرانان قدرت طلب می زیستند. اقتصاد مقاومتی دو رویکرد اقتصادی و ادبیاتی دارد که لازم و ملزوم یکدیگرند. برای به بار نشستن درخت بارور اقتصاد مقاوتی در باغ ملت بزرگ ایران بستری لازم است. خاک این باغ، شعر و موسیقی و داستان و سینماست. فرهنگ و ادبیات مقاومت ایرانی آفریننده این اقتصاد و باغبان این باغ است. چنین اقتصادی پس از ریشه کردن، رشد و قد کشیدن در بین مردم، بر ادبیات کهن این سرزمین آثاری برجای می گذارد که امروزه در مولفه های هنر و فرهنگ فارسی طنین افکن است. سینمای عمار و سینمای دفاع مقدس و هزاران کتاب داستان و شعر و تئاتر از تاثیرات چنین نگاهی است.

کلید واژه ها

مدیریت ، اقتصاد مقاومتی، ادبیات مقاومتی، ایران

مقدمه

زبان و ادبیات، جلوه گاه اندیشه، آرمان ، فرهنگ، دانش، هنر و سنت های یک جامعه هستند . انسان ها در طول تاریخ از زبان برای انتقال پیام ها ، عواطف و اندیشه های خویش بهره جسته اند و از ادبیات به عنو ان ابزاری در انتقال شایسته و مؤثر اندیشه و عقاید خود استفاده کرده اند . ادبیات، در تلطیف احساسات، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزش ها و اندیشه ها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است. هر اندیشه ای که در بیان مناسب خویش مطرح شود ماندگار می ماند. ادبیات، کارکردهای متفاوتی دارد که می تواند برای بیان فرهنگ، احساسات و عقاید مردم یک محدوده جغرافیایی مورد استفاده قرار گیرد. ادبیات مقاومتی یکی از ابزارهای موثر برای انتقال احساسات خشمگینانه ملت ها در قالب شعر ، داستان و هنر است . از ان جایی که اشکال سلطه و ستم متفاوت است، اشکال مقاومت مردم هم گوناگون است؛ فوکو، انواع سلطه را سلطه استثمارگونه، سلطه قومی، جنسیتی و مذهبی و نیز سلطه مدرن بخصوص در حوزه سکسوآلیته و روانشناسی

میداند. هر کدام از این انواع سلطه، صورت هایی از مبارزه یا مقاومت را می طلبد. در جوامع غربی که در عصر پسامدرن بسر میبرند؛ به تعبیر فوکو، سلطه در پیچیده ترین و نامحسوس ترین و به تبع این دو، مقاومت ناپذیرترین شکلش ساری و جاری است. او دستگاههای حکومتی همچون پلیس، زندانها، و پدیده ایی اجتماعی همچون مُد را از تجلیات و تظاهرات این نوع از سلطه و سرکوب در حوزه هایی همچون سیاستگذاری و سکسوآلیته می داند(فوکو، 1383، ص .(133 از دیدگاه فوکو اگرچه از میزان شدت و خشونت سلطه و سرکوب کاسته شده است اما بر میزان

گستردگی و ظرافت آن افزوده شده. امروز دیگر همچون اعصار تاریک، مجرمین را دشنه آجین یا سلاخی نمیکنند اما شهروند مدرن یا پست مدرن امروزی خود با فراغ بال و طیب خاطر و به گونه ای ناخودآگاه اسباب سلطه و سرکوب خویش را فراهم میآورد و آشکار است که مشکل بتوان کسی که خود را به خواب زده است به این آسانی ها بیدار کرد. با ظهور و بروز مدرنیته و پسامدرنیته اشکال جدیدی از سلطه و سرکوب شهروندان آغاز گشته است که از استعمار و استثمار کلاسیک به خود استثمارگری نوین رسیده است(حسن ناصحی، 1389، ص .( 12 در فضای روابط بین الملل، دیپلماسی . میدان عمل دولتهاست. دولتهای مدرن در ذات خویش سازوکارهایی سرکوبگرند؛ هیچ گریزی از دولت داشتن و دولتی بودن و دولتی عمل کردن در عرصه سیاست خارجی نیست؛ لذا با نظرداشت این فرضیات می توان چنین نتیجه گرفت که "دولت مقاوم "، یا "استراتژی دولتی مقاومت" خود ترکیباتی متناقضند . هر شکلی از مقاومت در عرصه دولت و دیپلماسی دست آخر از جنگ و تقابل نظامی سردرمیآورد؛ آنچنان که در بالکان، گفتمانهای ناسیونالیستی و رادیکال صربها در نهایت به منازعات خونبار کشید. در جنگ جهانی دوم، ناسیونالیسم مبتنی بر نژاد نازی، در برابر فرامیهن پرستی طبقاتی شوروی هردو بعنوان یک گفتمان صف آرایی نمود. در عرصه دیپلماسی بایستی به " نزدیکی گفتمانی" مبادرت ورزید . به نحوی که با تکیه بر مشترکات، سعی نمود تا گفتمان های متفاوت را به هم نزدیک و درهم حل نمود. تبدیل گفتمان مقاومت به راهبرد مقاومت ماحصل فرایندی تدریجی و بسیار طولانی است. گفتمان مقاومت، بیش و پیش از هر چیزی باید در عرصه های اجتماعی فرهنگی تجربه شود. جاییکه زبان آن، گفتگو و تفاهم است و آنجاکه درآن از مزیتی نسبی برخوردار هستیم(حسن ناصحی، 1389، ص .(14 روشن است که باید با عقل و تدبیر و احتیاط در آن قدم برداشت. محوری که یک سر آن زمین خودی با قواعد خودی و سر دیگر آن زمین دشمن با قواعد دشمن جهت به راه انداختن "بازی" دیپلماسی است؛ منافع ملی در عرصه سیاست خارجی به این راحتی ها حاصل نمی شود مگر با حوصله و اندیشه و با یک استراتژی هوشمندانه که همه ساختارهای نظام و ملت را در برگیرد. چنین تدبیری برای بقا به اقتصاد نیاز دارد و چنین اقتصادی برای ماندن و شکوفایی به فرهنگ. اقتصاد شالوده بقای مقاومت در مقابل چنین ستم هایی در عرصه بین المللی است. ادبیات مقاومتی بدون داشتن پشتوانه اقتصادی برای بقا ممکن نیست. اما چرا اقتصاد مقاومتی؟ اقتصاد مقاومتی، ادبیاتی است که در مقابله با تحریم های بینالمللی مطرح شده است. این مقاله تلاش می کند رویکردهای این تفکر نوین در ایران را روشن نموده و رابطه بین این دو اندیشه را نشان دهد.

متن

ادب مقاومت معمولاً به آثاری اطلاق می شود که تحت تأثیر شرایطی چون خفقان و استبداد داخلی، نبود آزادی فردی و اجتماعی، قانون گریزی و قانون ستیزی شکل می گیرد ( روشنفکر و اسماعیلی، .(1389 بنابراین جانمایه این آثار، ستیز با بیداد داخلی یا متجاوز خارجی در همه حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و ایستادگی در برابر جریان های ضد آزادی است. ادبیات مقاومت درحوزه اقتصاد یکی از میدان های عملکرد ادب مقاومت است که می تواند در فضای روانی یک فرد یا جامعه ای از یک تفکر تبلور پیدا کند. این شکل ادبیات از نظر تاریخی،

2

ریشه ای کهن در تاریخ ملل دارد. می توان گفت تاریخچهی آن در واقع همگام با تاریخ ادبیات جهان است چرا که انسان همیشه طالب عدالت، آزادی و برابری بوده است. این نوع ادبیات به شرح مبارزه، مقاومت، از جان گذشتگی برای به دست آوردن آزادی و از بین بردن ظلم و ستم و دفاع از فرهنگ و ادبیات و سنت قومی و باورهای مردم آن سرزمین می پردازد. در طول تاریخ و در کشاکش تهاجم قدرت ها و تدافع جوامع سلطه ناپذیر، ادبیات مقاومت همواره به مانند ابزار و سلاحی بازدارنده روییده و موجبات احیا، تداوم و بقای فرهنگی جوامع را فراهم آورده است. موضوع "ظالم و مظلوم"، "ملت و مردم" و "استعمار" و " اشغال " است. "غراء حسین مهنا" می گوید: شعر مقاومت مبتنی بر مالک حقیقی زمین یعنی ملت و مالک دروغین یعنی اشغالگر است.(پایگاه اطلاع رسانی جبهه جهانی مستضعفین، (1392 این نوع ادبیات از دیدگاه علمی، به آثاری اطلاق می شود که از بدی ها و ناهنجاری های استبداد داخلی یا ظلمت و سیاهی های بیرونی، در همه عرصه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی با زبانی هنری و تفکری فرهنگی سخن می گوید. برخی از این آثار قبل از تقابل، برخی در میان رویداد و تقابل و برخی پس از گذشتن تقابل و مبارزه به نگارش در می ایند.

ادبیات مقاومتی با رویکرد اقتصاد مقاومتی در دو استراتژی طراحی می شود.

الف) اقتصاد ف

»اقتصاد مقاومتی اقتصادی است که برای یک ملت، حتی در شرایط فشار و تحریم، زمینهی رشد و شکوفایی را فراهم میکند. . (1389) « اینبیانی است از مقام معظم رهبری در تعریفاقتصاد مقاومتی در یران اسلامی .بانگ اهیدقیقبه نقشهی راه تئوری های

اقتصادی در »نوآوری و شکوفایی«، »اصلاح الگوی مصرف «، »همت مضاعف و کار مضاعف «، »جهاد اقتصادی« و »تولید داخلی، حمایت از کار و سرمایهی ایرانی« به جنبههای مختلفی از ادبیات مقاومتی میرسیم که در حوزه اقتصاد مطرح شده اند.

نوآوری و شکوفایی به عنوان محرک رشد پایدار شناخته میشود. همچنین کمبود نوآوری یکی از عوامل اصلی پایین بودن سطح رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه شناخته میشود. ایدهی اصلی نوآوری مبتنی بر این نکته است که نوآوری سبب افزایش تولید از طریق افزایش توان تولید افراد و نهایتاً رشد اقتصادی می گردد( ربیعی، 1388، ص.(34 بر مبنای این ایده، سال 1387 به عنوان سال »نوآوری و شکوفایی« معرفی شد و انتظار رهبری از نامگذاری سال 1387 نیز این بود که در همهی بخشها نوآوری به وجود آید. .[5] یکی از مهمترین مؤلفهها برای اقتصاد مقاومتی، نوآوری و شکوفایی است. نقشهی راهی با عنوانف »تولید ملی، حمایت از کار و سرمایهی ایرانی« نیز موضوعی اقتصادی را در دل خود دارد. در سال 1388

اصلاح الگوی مصرف به عنوان شعار سال انتخاب شد و در راستای تعریف ذکرشده برای اقتصاد مقاومتی، میتوان اصلاح الگوی مصرف را یکی دیگر از جنبههای مهم اقتصاد مقاومتی برشمرد، اما چرایی این موضوع را می توان به این صورت بیان کرد که یکی از ابتداییترین و اصولی ترین مبانی علم اقتصاد »کمبود منابع« است. به عبارت دیگر، علم اقتصاد علم استفادهی بهینه از امکانات و منابع محدود در راستای ارضای نیازهای نامحدود بشری است. افزایش مصرف در جامعه باعث افزایش استفاده از منابع محدود می گردد و در نتیجه، سرمایهگذاری را کاهش میدهد. اگر با منابع موجود الگوی مصرف جامعه اصلاح شود و در مصرف زیادهروی نشود، در نتیجه مقداری منبع که مورد استفاده قرار نگرفتهاند باقی میمانند و میتوان آنها را سرمایهگذاری کرد. در نتیجه، سرمایهگذاری افزایش مییابد و افزایش سرمایهگذاری به افزایش تولید میانجامد. طبق تعریف اقتصاد مقاومتی، اصلاح الگوی مصرف از طریق افزایش

3

سرمایهگذاری باعث رشد و شکوفایی اقتصاد میگردد. رهبری در بیان اصلاح الگوی مصرف، چنین میفرمایند: » مردم عزیزمان توجه داشته باشند که صرفهجویی به معنای مصرف نکردن نیست. صرفهجویی به معنای درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است.. (1388 ) « نکتهی حائز اهمیت در ارتباط با اصلاح الگوی مصرف این است که در مصرف یک کشور 2 گروه عمده وجود دارند: دولت به عنوان یک مصرفکنندهی بزرگ و مردم. در راستای اصلاح الگوی مصرف در دولت نیاز به سازوکارهای قانونی و دستوری است، در حالی که این رویه در میان مردم جواب نمیدهد و در این قسمت نیاز به فرهنگسازی برای اصلاح الگوی مصرف وجود دارد. شعار 2 سال متوالی 1389 و 1390 بیشتر در ارتباط با تشویق به کار و فعالیت است. شعار »همت مضاعف و کار مضاعف« در سال 1389 و » جهاد اقتصادی« در سال 1390 را نیز میتوان در ارتباط با تعریف گفتهشده از اقتصاد مقاومتی دانست. افزایش مهارت و بهرهوری نیروی کار و استفادهی بهینه از نیروی کار برای پیشبرد اهداف کشور به عنوان یک جنبهی مؤثر از اقتصاد مقاومتی تعریف میگردد. برای جبران عقبماندگیهای کشور و دستیابی به رشد شتابان، به عزم جدیتر و جهادگونه در میان عوامل تولیدی نیازمندیم. یکی از این عوامل تولید نیروی کار است. نیروی کار، به عنوان مهمترین عامل تولیدی، نقش پررنگی را در رشد اقتصادی دارد. با استفاده از منابع موجود، اگر خواهان افزایش تولید باشیم، یکی از راه های ممکن، افزایش بهرهوری نیروی کار یا افزایش ظرفیت تولیدی است. در راستای تعریف اقتصاد مقاومتی، با توجه به شرایط تحریم و فشار موجود، اگر بتوان بهرهوری نیروی کار را افزایش داد یا اینکه نهادهای تولیدی با جهاد و از خودگذشتگی توان تولیدی را افزایش دهند، در نتیجه زمینهی رشد و شکوفایی را فراهم کردهاند و این خود جنبهی دیگری از اقتصاد مقاومتی است. یکی از مفاهیم اساسی در ادبیات اقتصادی این سخن است که واردات یعنی ایجاد اشتغال برای نیروی کار خارجی و صادرات یعنی ایجاد اشتغال برای نیروی کار داخلی. این سخن نیز همانند 3 جنبهی قبلی در راستای تعریف اقتصاد مقاومتی قرار می گیرد، اما این جنبه از اقتصاد مقاومتی با 3 جنبهی قبل تفاوتهای اساسی دارد.یکی از تفاوتها این جنبه این است که به صورت مستقیم بر رشد و شکوفایی تولید اثر دارد، نه به صورت غیرمستقیم و باواسطه. نکتهی دیگر اینکه با حمایت از تولید داخلی (مخصوصاً در مواردی که توانایی تولید کالا در داخل وجود دارد) وابستگی به

دنیای خارج کاسته خواهد شد. با کاسته شدن وابستگی به دنیای خارج و به خصوص دنیای غرب که مجری فشار و تحریم بر کشورمان است، اثربخشی تحریمها کاهش مییابد و در نتیجه، به رشد و شکوفایی اقتصاد میانجامد. البته مزایای بسیاری در حمایت از تولید داخلی نهفته است که از جملهی آنها میتوان به ایجاد اشتغال برای نیروی کار داخلی، کمتر شدن فشار تورمی، توجه به برند (نماد) داخلی در صنایع مختلف، تقویت بخش خصوصی، کاستن از بار مالی دولت، ارزآوری کالاهای غیرنفتی و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد. همهی موارد فوق در راستای تعریف گفتهشده از اقتصاد مقاومتی قرار می گیرند . در واقع » حمایت از تولید داخلی« به صورت مستقیم، یعنی فراهم نمودن زمینهی رشد و شکوفایی برای اقتصاد، به اقتصاد مقاومتی کمک میکند. مطالعات اقتصادی بیانگر این موضوع است که نرخ رشد بلندمدت اقتصادی با سطح درآمد اولیهی کشور همبستگی بالایی ندارد و پایین بودن موجودی سرمایهی فیزیکی تنها عامل رشد پایین اقتصادی در کشورها نیست، بلکه برخی از عوامل به خصوص سرمایه ی انسانی باعث تسریع رشد اقتصادی می گردد. بخش دوم شعار سال 1391، یعنی حمایت از کار و سرمایهی ایرانی، به معنای حمایت از عوامل تولید داخلی است(عربی، .(1391 در اقتصاد عوامل تولید شامل نیروی انسانی، زمین، کار، سرمایههای فکری، سرمایههای انسانی، سرمایههای مادی یا دیگر دستهبندیهای میشود. معمولاً عوامل تولیدی غیر از نیروی کار را به عنوان سرمایه میشناسند. پس بخش دوم شعار امسال نیز در


4

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید