بخشی از مقاله
چکیده
شناخت اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان میتواند به درگیری بیشتر و در نتیجه یادگیری و پیشرفت تحصیلی منجر شود. از اینرو هدف این پژوهش، تعیین رابطه اهداف پیشرفت با خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزا ن بوده است. مطالعه از نوع تحقیقات همبستگی است و برای انجام این تحقیق 147 نفر از دانش آموزان دختر شاغل به تحصیل در دبیرستان های شهر تهران با استفاده از روش تصادفی انتخاب شدند. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران و جهت جمع آوری دادهها از ابزار پرسشنامه و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی پاتریک و همکاران - 1997 - استفاده شد.
به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش-های آمار توصیفی از روش همبستگی پیرسون در نرم افزار آماری SPSS استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که سبک تبحری اهداف پیشرفت با خودکارآمدی تحصیلی، همبستگی مثبت و معناداری دارد، اما سبک رویکرد- اجتناب با خودکارآمدی تحصیلی همبستگی منفی و معناداری دارد.
.1 مقدمه
مساله موفقیت یا عدم موفقیت در امر تحصیل از مهمترین دغدغههای هر نظام آموزشی در تمامی جوامع است. موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان هر جامعه نشان دهندهی موفقیت نظام آموزشی در زمینه هدفیابی و توجه به رفع نیازهای فردی است و رشد و بالندگی هر جامعهای مرهون نظام آموزشی آن جامعه است
از جهتی مهمترین متغیرهای موثر بر پیشرفت تحصیلی، باورهای خودکارآمدی1 و تعیین اهداف پیشرفت توسط دانشآموزان است. و عوامل مختلفی ممکن است با خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان رابطه متقابل داشته باشند که یکی از مهمترین چارچوبهای نظری که در دو دهه اخیر پیامدهای تحصیلی دانشآموزان را مورد توجه قرار داده است، رویکرد شناختی-اجتماعی به انگیزش و نظریه اهداف پیشرفت است
اهداف پیشرفت از جمله روزآمدترین موضوعاتی است که در حوزه انگیزش پیشرفت توجه نظریهپردازان و محققان را به خود معطوف ساخته است. نتایج تحقیقات کمی که در خصوص اهداف پیشرفت دانشآموزان با پیشرفت تحصیلی بالا - خودکارآمدی تحصیلی بالا - انجام شده است، این مهم را به ذهن متبادر میکند که ممکن است بین اهداف پیشرفت دانشآموزان با خودکارآمدی تحصیلی رابطه وجود داشته باشد؛ چون دانشآموزان با خودکارآمدی پایین خود را شکست خورده و ناتوان قلمداد میکنند و تلاش کمی برای بهبود وضعیت تحصیلی خود انجام میدهند. افراد با باورهای خودکارآمدی تحصیلی قوی، نسبت به افرادی که باورهای خودکارآمدی ضعیف دارند، در انجام تکالیف کوشش و پافشاری بیشتری از خود نشان میدهند و در نتیجه عملکرد آنها در انجام تکلیف بهتر است - بندورا، . - 1997 شاید این تفاوتها موجب بخشی از اختلاف در پیشرفت تحصیلی این دانشآموزان باشد.
این عامل محقق را بر آن داشت تا به بررسی اهداف پیشرفت به عنوان متغیری که ممکن است رابطه معنی-داری با خودکارآمدی و به ویژه خودکارآمدی تحصیلی داشته باشند، بپردازد.
باورهای خودکارآمدی، یکی از راههایی است که پژوهشگران، انگیزش و باورهای دانشآموزان درباره قابلیتهایشان برای انجام تکالیف مدرسه را مفهومسازی کردهاند - بندورا، - 1997؛ و پایه اصلی و محور انگیزه انسان محسوب میشوند و به میزان بهرهمندی افراد از این باورها، احتمال موفقیت آنها را در انجام کارها بالا میبرد
خودکارآمدی در واقع عبارتست از باورهای شخص در مورد تواناییهایش برای اتخاذ سطوح انتخابی عملکرد که راهنما و شکلدهندهی رویدادهای موثر بر زندگی فرد میباشد
خودکارآمدی حیطههای مختلفی دارد که عبارتند از : الف - خودکارآمدی اجتماعی، ب - خودکارآمدی تحصیلی، ج - خودکارآمدی هیجانی، د - خودکارآمدی جسمانی
خودکارآمدی تحصیلی2 به باور دانشآموز راجع به توانایی رسیدن به سطح معینی از تکلیف اشاره دارد
خودکارآمدی تحصیلی به عنوان یکی از ابعاد باورهای خودکارآمدی، احساس توانایی فردی برای یادگیری محتوا و انجام تکالیفی است که به او داده میشود و از تجارب گذشته و کنونی در طول دوران مدرسه و نقشهای خاص تاثیر میپذیرد. بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی بندورا، باورهای خودکارآمدی بر رفتار فرد و انتخابهای افراد، رشته تحصیلی و فعالیتهای که انجام میدهند و بسیاری از جنبههای زندگی مثل گزینش اهداف، تصمیمگیری، میزان تلاش، سطح استمرار و پایداری و رویارویی با مسائل چالش برانگیز تاثیرگذار است
بر اساس نظریه شناختی-اجتماعی، افراد با باورهای قوی نسبت به توانایی خود در مقایسه با افرادی که نسبت به توانایی خود تردید دارند، در انجام تکالیف کوشش و پافشاری بیشتری نشان میدهند و در نتیجه عملکرد آنان در انجام تکالیف بهتر از سایرین است
نتایج پژوهشها نشان می دهد که رابطه مثبت معنیداری بین باورهای خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد و دانشآموزان با خودکارآمدی بالا در تکالیف و آزمونهای مرتبط با نوشتن، نمرات بالایی داشتهاند
اما پژوهشگرانی مانند ساندرز و همکاران - 2004 - بین پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی رابطهی مثبت ضعیفی را گزارش کردند.
چانگ - 1989 - 9 دریافت که دانشآموزان تیزهوش در مقایسه با دانشآموزان عادی، لذت بیشتری از یادگیری یک موضوع میبرند.
اسکومر10 و دانل - 1997 - 1 بیان میکنند که دانشآموزان کم تلاش، عقیده دارند که توانایی یک ویژگی ثابت است، در حالی که دانشآموزان سرآمد بیشتر احتمال دارد، معتقد باشند که توانایی یادگیری، قابل بهبود است.
دیکسون و همکاران - - 2001 ویژگیهایی چون خلاقیت، انعطافپذیری، انگیزه درونی و خود تنظیمی را از جنبههای خاص روان شناختی افراد با خودکارآمدی تحصیلی بالا - تیزهوش - میدانند.
آرچر - 1994 - 2 معتقد است نحوه برداشت و واکنش فرد به دنیای پیرامون تحت تاثیر اهداف پیشرفت قرار دارد. الیوت و مورایاما - 2008 - 3 اهداف پیشرفت را به عنوان یک نشانه و علامت تعریف کردهاند که فردی نسبت به آن متعهد میشود و از آن پس این هدف به عنوان یک راهنما، رفتارهای آینده فرد را کنترل و هدایت می کند؛ و اهداف پیشرفت معرف دستگاه معنایی جامع از موقعیتها یا بافتهایی است که پیامدهایی شناختی، عاطفی و رفتاری دارد و دانشآموزان برای تفسیر اعمال خود از آنها استفاده میکنند
نظریه اهداف پیشرفت5چارچوبی برای ادراک انگیزش پیشرفت و بخصوص انگیزش در حیطههای آموزشی و مهارتی است و رویکردهایی را که دانشآموزان در موقعیتهای مختلف پیشرفت دارند، توضیح میدهد و فرض میکند که اهداف، مسیر رفتار، شناخت و انگیزه دانشآموزان را مشخص و هدایت میکند تا اینکه آنها در تکالیف تحصیلی درگیر شوند
این نظریه ارائه شده توسط دوئک - 1986 - 8؛ نیکولز 9 و همکاران - 1984 - در منابع مربوط به انگیزش پیشرفت به عنوان یکی از توجیهکنندگان رفتار، شناخت و عواطف افراد در محیطهای مرتبط با آموزش و مهارت مطرح گردیده است که بیشتر برای تبیین رفتار به طور خاص پدید آمدهاند. بر اساس نظریه اهداف پیشرفت، اهدافی که دانشآموزان انتخاب میکنند، بر عملکرد، افکار و ایجاد معنی در پاسخ به موقعیتها و نیازهای مربوط به تحصیل اثر میگذارد. این نظریهها باعث میشوند که دانشآموزان به جستجوی شایستگی در موقعیتهای پیشرفت بپردازند و جهتگیری انگیزشی خاصی را در موقعیتهای مختلف نشان دهند و روشی را در پیش بگیرند که آنها را به تکلیفشان نزدیک کند
در تفکیک اهداف پیشرفت، ابتدا پژوهشگران فقط بر دو جهتگیری تبحری و عملکردی تأکید میکردند ، ولی شواهد و نظریههای جدیدتر سه جهتگیری هدفی یا حتی چهار جهتگیری هدفی تبحری- رویکردی، تبحری -اجتنابی، عملکردی -رویکردی و عملکردی -اجتنابی را پیشنهاد میکنند
افراد دارای جهتگیری تبحری برای تبحر در تکلیف، غلبه بر چالش یا افزایش سطح کفایت، و افراد دارای جهت-گیری عملکردی، برای دستیابی به نمرات خوب یا خرسند کردند دیگران - معلم، اولیا یا دیگران - تلاش میکنند
ویژگی رویکردی یا اجتنابی جهتگیریها نیز به تمایل شخص برای دور شدن یا نزدیک شدن به تکلیف، برای رسیدن به هدف اشاره دارد. بنابراین میتوان اهداف پیشرفت را به عنوان یک چارچوب ذهنی شناختی- اجتماعی قلمداد کرد که شخص را در تفسیر موقعیتها، پردازش اطلاعات، رویارویی با تکلیف و مقابله با چالشها راهنمایی میکند
الیوت و دووک - 1998 - معتقدند که هر کدام از سبکهای اهداف پیشرفت، رفتارها، تصمیمگیریها و دلایل و انتظارات ویژه و متفاوتی را در افراد بر میانگیزد