بخشی از مقاله
چکیده
امروزه نقش و اهمیت باورها و تصورات افراد از توانایی های خود در شئون مختلف زندگی بیش از پیش روشن گردیده است. این نقش و اهمیت با تاکید نظام های آموزشی برخودراهبردی در یادگیری دوچندان گردیده است. هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان همه گیر شناسی اضطراب امتحان و ارتباط آن با خودکارامدی و فراشناخت در دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرستان ایوان میباشد. روش پژوهش حاضر با توجه به ماهیت موضوع و اهداف مورد نظر توصیفی و از نوع همبستگی است.
جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در دبیرستان های شهر ایوان تشکیل میدهند که به استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران201 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند.
اطلاعات این پژوهش از طریق پرسشنامه های اضطراب امتحان، خودکارآمدی و فراشناخت در دانش آموزان جمع آوری میشوند و به وسیله نرم افزار spss20تجزیه و تحلیل داده ها انجام شده است. روش مورد استفاده برای آزمون فرضیههای پژوهش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره بوده است که فرضیه ها در سطح .0,05 آزمون شده اند و یافتههای تحقیق نشان میدهد که بین خودکارآمدی، تضادشناختی، باورهای مثبت، وقوف شناختی، افکار کنترل ناپذیر و خطرافکار و نیاز به کنترل افکار با اضطراب امتحان رابطه منفی معنادار وجود دارد.
مقدمه و بیان مسأله
فراگیران در محیطهای آموزشی1 در دست یابی به اهداف آموزشی خود با چالشهای متعددی مواجه میشوند. وقتی چنین چالش هایی منفی در نظر گرفته شوند، اثر زیان باری بر روی انگیزش، عملکرد تحصیلی2و بهزیستی روا نشناختی3 فراگیران خواهد داشت. به عبارتی دیگر، در حالی که حضور در مدرسه برای بسیاری از دانش آموزان تجربههای خوشایندی به همراه دارد، برای برخی دیگر از دانش آموزان، مطالب تحصیلی مانند آزمون ها، ارائه مطالب و غیره منجر به خستگی4 تحصیلی دانش آموزان خواهد شد مکانهای آموزشی به عنوان محل کار یادگیرندگان محسوب میشوند؛ هر چند یادگیرندگان در موقعیتهای آموزشی به عنوان کارمند کار نمیکنند، اما از دیدگاه روان شناختی5، فعالیتهای آموزشی و درسی آنها را میتوان به عنوان یک "کار"در نظر گرفت
اضطراب7 به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه جوامع، به عنوان یک پاسخ مناسب و سازگار تلقی میشود. فقدان اضطراب یا اضطراب بیمارگونه ممکن است ما را با مشکلات و خطرات زیادی مواجه سازد. اضطراب در حد متعادل و سازنده ما را وا میدارد که برای انجام امور خود، به موقع و مناسب تلاش کرده، بدین ترتیب زندگی خود را بادوامتر و بارورتر سازیم. هومن در مطالعه خود، اظهار نموده است که میانگین نمرات اضطراب امتحان دانش آموزان ایرانی بالاتر از میانگین نمرات اضطراب امتحان دانش آموزان آمریکایی میباشد
بورک8 معتقد است که اضطراب امتحان ممکن است خیلی زود حتی در سنین پیش دبستانی ظاهر شود، اما شوارژر معتقد است اضطراب امتحان بین سنین 10 تا 11 سالگی شکل گرفته، ثبات مییابد و تا بزرگسالی تداوم مییابد
اضطراب امتحان به عنوان یک پدیده متداول و مهم آموزشی، رابطه تنگاتنگ با عملکرد و پیشرفت تحصیلی کودکان و نوجوانان دارد. اضطراب امتحان با شخصیت و اعتماد به نفس9 دانش آموزان نیز ارتباط دارد به طوریکه در دانش آموزان درونگرا و دانش آموزان با اعتماد به نفس کم شایعتر است.
با توجه به مطالب بالا هدف این پژوهش پاسخ گویی به این سوال است که ایا بین خودکارامدی، فراشناخت و جایگاه کنترل با اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر ایوان رابطه وجود دارد یا نه؟
مبانی نظری تحقیق
اضطراب
اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد در حدی اعتدالآمیز2 وجود دارد، و این حد، به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی میشود به گونهای که میتوان گفت » اگر اضطراب نبود همه ما پشت میزهایمان به خواب میرفتیم.« فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظهای مواجه کند. بنابراین اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، یکی از مولفههای ساختار شخصیت وی را تشکیل میدهد و از این زاویه است که پارهای از اضطرابهای دوران کودکی و نوجوانی را میتوان بهنجار دانست و تأثیر مثبت آنها را بر فرآیند تحول پذیرفت به عبارتی دیگر میتوان گفت که اضطراب در پارهای از مواقع سازندگی و خلاقیت را در فرد ایجاد میکند و بالعکس.
اضطراب مرضی نیز وجود دارد، چرا که حدی از اضطراب میتواند سازنده و مفید باشد و اغلب مردم باید تجربه کنند، اما این حالت ممکن است جنبه مزمن و مداوم بیابد که در این صورت نه تنها نمیتوان پاسخ را سازش یافته دانست بلکه باید آن را به منزله منبع شکست و استیصال فرد تلقی کرد که فرد را از بخش عمدهای از امکاناتش محروم میکند و طیف گستردهای از اختلالهای اضطرابی را که از اختلالهای شناخته و بدن تا ترسهای غیرموجه و وحشت زدگیها گستردهاند، به وجود میآورند
بسیاری از اوقات ترس3 با اضطراب، به صورت یک جا در نظر گرفته میشود. حال آن که بین ان دو تفکیک وجود دارد، چنان که ترس بستگی به محرک شناخته شدهای دارد، در حالی که اضطراب، محرک ناشناخته و غیرمشخصی خواهد داشت. در مورد ترس، محرک تهدید کننده قابل ملاحظه و مشاهده است، ولی اضظراب به انتظار خطر بستگی دارد، آدمی از عامل، خطر میترسد ولی در اضطراب عامل ناشناخته است
ترس عبارت است از واکنش در مقابل یک خطر واقعی، ولی اضطراب عبارت است از واکنش در مقابل خطری که وجود ندارد
در تقسیمبندی کلی دو نوع اضطراب وجود دارد. اول، نوعی که به طور طبیعی به عنوان عکسالعمل در مقابل استرس4 یا خطر تجربه میشود. مثلاً شخصی بتواند تهدید علیه امنیت یا سلامتیاش را به درستی تشخیص دهد یا وقتی سارق مسلحی تهدیدش میکند، یا هنگامی که ترمز اتومبیل ببرد. در این هنگام شخص احساس لرزه و رعشه میکند، دهانش خشک میشود، کف دستها و پیشانیش عرق میکند، ضربان قلبش سریعتر شود، در معدهاش احساس سوزش کرده و عصبی میگردد، او اضطراب و ترس روحی را تجربه میکند. بیشتر مردم این چنین احساساتی را به هنگام خطر یا فشار داشتهاند.
همچنین اگر سیک مکرراً در موقعیت میعنی مورد حمله قرار بگیرد یا ترسانیده شود، یاد میگیرد که هر زمان با آن موقعیت مواجه شود، هراسان گردد. این یک عکسالعمل دفاعی معمول است این اضطراب را که یک عکسالعمل طبیعی به استرس موجود در محیط خارجی فرد است برونزا5 یا اضطراب تحریک شده مینامیم. عبارت فوق این عقیده را منعکس میکند، که فرد همیشه میتواند هنگام ظاهر شدن این نوع اضطراب منشأ قابل توجیهی بر آن تشخیص دهد