بخشی از مقاله

چکیده:

آنچه در این مقاله مطرح گردیده شمه کوچکی از نقاط ضعف ایرانیان در اخلاق آنان میباشد که جزئی از فرهنگشان شده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی کارشده و مبنای کار را بر روشنگری در عناصر اخلاقی فرهنگی ناسازگار با پیشرفت نهاده است. دلیل تراشی، فرد نگر بودن، اغراق و دروغ، راحتطلبی، گذشته گرایی و بیتوجهی به زمان، اسطوره گرایی و اسطورهسازی، افراط و تفریط چند نمونه از اخلاقیات نامناسب ایرانیان میباشد که راه حرکت آنان به سمت پیشرفت را مسدود میکنند یا باعث کاهش سرعت حرکت افراد میشوند. اینگونه خلقیات با ایجاد اخلاق های دیگر که خود نیز بدتر از بد هستند پررنگ تر میشوند.

برخی از این روحیات منجر به افزایش دامنه بیاعتمادی، ایجاد روحیه انزواطلبی و کسل شدن جامعه و در نتیجه خودخواه شدن و حتی ریا کاری در افراد میشوند و گاه نیز افراد را از واقعیت دور کرده و موجب میشوند که جامعه به نوعی بیبرنامگی که البته در اکثر موارد به صورت پنهان خواهد بود دچار شود. در پایان نیز راهکارهایی برای جلوگیری از گسترش این روحیات و نابود کردن آنها تدوین شده است؛ مانند گسترش فرهنگ کتابخوانی، تغییر و اصلاح محتوای درسی در مدارس و طراحی بازیهای رایانه ای.

در این راستا نویسندگان توسعه هر گاه همت گماردند تا طی پیرامون منابع عقبماندگی ایران بنویسند به مسائلی چون استعمار و عوامل خارجی اهمیت اولی را داده و یا مانع پیشرفت را در نظام اسلامی و روحانیت و ورود آنان به سیاست دیدند.

به راستی چرا ایران با این سرمایه عظیم انسانی و نیروی جوان فعال درحالیکه دارای نخبگان اجتماعی، فنی، فرهنگی و علمی بسیاری است هنوز حتی نسبت به بسیاری از کشورهای قاره خودمان عقب افتاده است؟ مگر نه اینکه ژاپن بعد از جنگ جهانی تنها بعد از سی سال خود را به کشورهای پیشرفته و سرمایهدار جهان رساند؟ چرا ایرانی که از منظر جغرافیایی دارای منابع غنی و پر باری است و از طرفی نیروی متخصص را نیز در دانشگاهها به صورت علمی و حتی گاه در کارگاهها و نظام شاگردی مانده از قدیم به صورت تجربی پرورش میدهد هنوز نتوانسته است به پیشرفت فراوانی در عرصههای مختلف بجز علم پزشکی دست یازد؟

در ایران از راننده آژانس تا پزشک همگی علم تحلیل مسائل اجتماعی اقتصادی از جمله علل عقبماندگی را دارا هستند ولی کماکان ما در ورطه عقبماندگی ماندهایم چرا که هیچکسی خود و رفتار و عملکرد خود را مسئول این عدم پیشرفت نمیداند و طبق روال همیشه هر فرد چه در رأس جامعه مانند وکیل و وزیر و چه در لایههای پایین تر جامعه مثل راننده و کشاورز همگی انگشت اتهام به طرف افراد غیر از خود دارند.

از زمان ورود ماشین چاپ به ایران میتوان گفت هزاران سوژه در باب توسعه، پیشرفت و عقبماندگی نوشته شده است که البته همگی دارای نگاهی معقول و منطقی به موضوع بودهاند اما میتوان گفت هیچ یک تأثیر بسزایی در تحول وضعیت ایران نداشتهاند چرا که اغلب موضوع را سیاه و سفید در نظر گرفتهاند و ایرانی را کاملاً بی اشتباه و بیحرکت ماندن او را ناشی از علل بیرونی نظام ایران دانستهاند. از زمانی که سر این موضوع در محافل اجتماعی و اقتصادی گشوده شد جمله کی بود کی بود من نبودم به امحاء و اشکال مختلف صرف گردید.

عده ای مسئول را اعراب بادیهنشینی دانستند که در قادسیه ایرانیان را شکست دادند و وارد ایران شدند و عدهای مسئولیت عدم پیشرفت را بر عهده مغولان و حمله آنها نهادند عدهای دیگر ریشهی مشکلات را در عصر صفویه و بها دادن به صوفیان رد یابی کردند و عدهای هم به استعمارگران عصر قاجاریه اشاره داشتند و گاهی نیز انگشت خود را به سوی پهلوی قزاق و مراودات با انگلیس و فرانسه نشانه رفتند.

در کل آنچه مشهود است ایرانی همواره مظلوم بوده است و مورد هجوم دیگران و این دیگران بودهاند که مانع از پیشرفت ایران و ایرانی شدهاند. آیا به واقع رخدادهای تاریخی کشور به اندازه مسلک طفره رفتن ایرانیان در جلوگیری از پیشرفت ایران تأثیر داشته است؟ آیا این اشتباه است که ایرانی جماعت آن قدر که به راحتی و رفاه خود اهمیت میدهد حاضر به کار کردن و سختی کشیدن در راه این رفاه نیست؟ آیا غلط است اگر بگوییم که ایرانیان با بیارادگی خود اجازه دخالت بیگانگان را در مملکت خویش صادر کردند؟

بهتر است این بار برای پیشرفت کشورمان از خودمان شروع کنیم و منبع اصلی عقبماندگی را در درون خود و رفتارها و فرهنگ خودی جستجو نماییم چرا که تا خود فرد اجازه ندهد نه عقب خواهد رفت و نه به جلو حرکت میکند.

در این مقاله سعی شده است از سفرنامهها و کتابهایی که در این زمینه نگاشته شدهاند به عنوان منبع شناخت اخلاقی و روحیات ایرانیان استفاده شود.

-2     اهمیت و ضرورت مطالعه

جهل و عدم علم به پیشرفت و عوامل و موانع آن خود بزرگترین مانع در راه رسیدن به پیشرفت است. عقبماندگی مانند یک بیماری است که تا زمانی که علت یافته نشود نمیتوان آن را درمان نمود بر این اساس نیاز است که با آن به طور ریشهای برخورد کرد تا بتوان آن را ب نحو احسن بر طرف نمود. عدم شناخت این موانع، علاوه بر اینکه قدرت مقابله با آن را میگیرد، بر هزینههای انسانی و مادی افزوده و از کمیت و کیفیت نتیجه مطلوب میکاهد.

اهمیت نگارش در باب توسعه در ضرورت پیشرفت کشور نهفته است. پیشرفت ایران به معنای رشد و ترقی جامعه، فرهنگ،علم و صنعت ایران است که چه از لحاظ فردی، چه اجتماعی و چه از منظر سیاسی شایان توجه میباشد. پیشرفت و رهایی از عقبماندگی چندان مهم است که مقام معظم رهبری چندین سال پیاپی را تحت عناوین مرتبط با آن نامگذاری کردهاند. توسعه اکنون در سطح جهانی به عنوان شرط بقاء جامعه در تعاملات خود با دیگر جوامع مطرح است پس لازم است به طور دقیق در حوزههای مختلف نظام اجتماعی بررسی شود.

مطالعه موانع توسعه در حوزههای چهارگانه اجتماعی میتواند برنامهریزان کشور را با تحلیل عمیق و علمی علل و موانع موجود بر سر راه توسعه و پیشرفت آشنا سازد تا بدین وسیله آنها با طراحی برنامههای مدون توسعه در سطح کلان راه را به سوی توسعه پایدار کشور هموار سازند

از منظر گزارش شاخص توسعه انسانی ایران در سال 2016 در رتبه 69 بین کشورهای جهان قرار داشته است، این در حالی است که در این سال ایران شاهد یک پله نزول از صدر جدول است چرا که در سال 2014 رتبه او 68 گزارش شده است. با توجه به اهمیت ارزیابی شاخص توسعه انسانی در برنامههای توسعه کشور و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه آسیای جنوب غربی، ارائه تصویر کلی برای سیاستگذاری و برنامهریزی مهم است تا بر مبنای این شاخص بتوان در چشمانداز توسعه بیستساله نظام به جایگاه بالاتری از این شاخص در منطقه دست یافت.

از انجا که کمتر افراد برای رشد دادن خود به روحیات خویشتن ارجاع دارند این مقاله برای خود اجتماعی یک ملت در جهت بازشناسی خویش و رفع عیوب این منش ملی نگارش میشود که خودشناسی آغازی است برای پیشرفت.

-3     مفهوم شناسی

توسعه و پیشرفت:

توسعه یک مفهوم چندبعدی میباشد که در دورههای مختلف برداشتهای گوناگونی از آن شده است. توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و ... ابعاد مختلف توسعه را شامل میشوند. در تعاریف توسعه گاه آن را با رشد یکی دانستهاند و گاه با پیشرفت. به طور کلی میتوان گفت مفهوم توسعه متضمن نوعی دگرگونی و تغییر در حوزههای خاص یا متفاوت زندگی است که در جهت بهبود شرایط عمومی موجود سو گیری میشود. علاوه بر این باید متذکر شد که توسعه گاه اشاره به تغییرات مطلوب در یک کشور، گاه برای رشد شخصیت فردی، گاه برای پیشرفت در قلمروهایی ویژه مانند فناوری و زمانی برای گسترش روابط مثلاً میان دو کشور بهکاررفته است و آن چنان که گفته میشود، توسعه هم معنا با »تغییر مطلوب و پیشرفت« تلقی میشود.

توسعه به کلیه کنشهایی اطلاق میشود که برای سوق دادن جامعه به سوی تحقق مجموعه منظمی از شرایط زندگی جمعی و فردی صورت میگیرد که در ارتباط با بعضی از ارزشها مطلوب باشد.

پروکفیلد توسعه را بر حسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر تقلیل فقر و بیکاری و کاهش نابرابری تعریف میکند

فرهنگ مفهوم فرهنگ نخستین بار توسط بارنت مردمشناس انگلیسی، در سال 1871 به کار رفت .وی فرهنگ را مجموعه پیچیده ای میداند شامل :دانشها، باورها، هنر، قوانین، اخلاق، آداب و رسوم و دیگر قابلیتها و عاداتی که انسان به عنوان عضو جامعه آنها را فرامیگیرد. به تعبیر دیگر فرهنگ عبارت است از نظام مشترکی از باورها، ارزشها، رسوم، رفتارها و موضوعاتی که اعضای یک جامعه در تطبیق با جهانشان و در رابطه با یکدیگر به کار میبرند و از راه آموزش از نسلی به نسل دیگر انتقال میدهند.

از این دیدگاه فرهنگ هر جامعه به دو بعد مادی و غیرمادی تقسیم شده است. بعد مادی به مجموعه پدیدههایی اطلاق میشود که محسوس و ملموس و قابل اندازهگیری با موازین کمی و علمی است و این مجموعه شامل ابزارها و اشیایی است که به وسیله گذشتگان جامعه ساختهشده و برای اعضای حاضر به ودیعه نهادهاند؛ مانند فنون، ابزارهای کاربردی و تولیدی بعد غیرمادی شامل آداب و رسوم و معتقدات، علوم و هنرهایی است کهعمدتاً به وسیله زبان و خط فراگرفته میشوند و با موازین کمی قابل اندازهگیری نیستند؛ در واقع این دو مجموعه هویت فرهنگی یک جامعه را شکل میدهند

-4     هدف پژوهش

از آن جا که هر تغییر در خود فردی و اجتماعی نیازمند خودشناسی است بنابراین عمده هدف پژوهش حاضر ارائه تصویری از خود اجتماعی ایرانیان برای مخاطب است تا ضمن اینکه خود را میشناسد بتواند نقایص خود را بهتر دیده و برای رفع آنها تلاش نماید.

امام علی علیه اسلام در حدیثی میفرمایند خودشناسی سودمندترین شناختهاست. شاید دلیل این حدیث در این باشد که کسی که خود را میشناسد میتواند خوبیها و کاستیهای خود را با نگرشی باز مشاهده کرده، برای رفع کاستیها و پرورش خوبیهای خویش جهاد کند و در مسیر خداوند متعال به ترقی و پیشرفت نائل شود. از طرفی میدانیم که تا زمانی که زندگی دنیوی افراد به مرحلهای از پیشرفت و عدالت نرسد آخرت آنها در کمال نخواهد بود بر این اساس گرچه که احادیث اگرچه برای زندگی اخروی ذکر شدهاند اما قابلتوجه و استفاده در زندگی دنیایی افراد نیز میباشند به عنوان مثال امام علی علیهالسلام در حدیثی دیگر فرمودهاند که فقر کفر میآورد لذا ما برای بر کندن فقر یا به حداقل رساندن آن نیازمند پیشرفت و توسعه در همه ابعاد زندگی هستیم چون فقر تنها در زندگی اقتصادی به چشم نمیاید هرچند ابعاد فقر در اکثر موارد به هم مرتبط هستند اما گاه شاهد استثنا نیز هستیم.

-5     روش پژوهش

این مقاله بر اساس روش تحلیلی به رشته تحریر درآمده است به این معنا که مؤلف با استفاده از منابع پژوهشی پیشین، نظریه خاصی را در حوزه کار خود مطرح مینماید، نظریههای قبلی را گسترش میدهد، آنها را با استفاده از شواهد استحکام بخشد، آنها را به شکل دیگری بیان کند یا آنها را مورد تأمل و تردید قرار دهد و یا حتی آنها را نفی و نظر دیگری را جایگزین کند ولی از آن جا که در این مقاله تنها سعی بر روشنگری است و نه ارائه نظریه هرچند میتوان از آن نظریه هم استنباط کرد اما نه لزوماً نظریهای جدید، بنابراین میتوان روش و نوع این مقاله را مقالهای ترکیبی گرداوری دانست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید