بخشی از مقاله

چکیده

یکی از اهداف مهم و غایت نهایی دین اسلام، تعالی جامعه و فرد در پرتو تعالی آن است. در جامعه اسلامی که قوانین آن بر اساس آموزههای مسلم دینی استخراج، تهیه و تنظیم میشود، عناصری چون تقوا، قانون، نظم و امنیت جایگاه ویژهای پیدا میکند. اجرای این قوانین، امنیتی در جامعه به وجود میآورد که همگان در پناه آن و با عمل صحیح به آن، علاوه بر پیشبرد امور جامعه، آرامش درون و برون کسب میکنند.

آنچه را که به عنوان وظیفه در ساختار سازمانی و اداری بر گردن فرد نهاده می شود، با طیب خاطر و به قصد قربت به انجام میرساند. رعایت و به کارگیری این عناصر مذکور، علاوه بر تسریع کار، امنیت خاطری بر کارکنان حاکم میشود که میتواند موجب بروز شکوفایی استعدادها و توانمندیهای کارکنان بشود.

عدم مراعات و خدشه در این امور چه از ناحیه مسؤولان و چه کارکنان، خسارتهای زیانباری به وجود میآورد که علاوه بر معیوب ساختن سیکل اداری، امنیت شغلی کارکنان را نیز به خطر میاندازد که جبران آن بسیار مشکل خواهد بود. در این مقاله سعی شده مفاهیم: تقوا، قانون، نظم، مقررات و امنیت که ارتباط تنگاتنگی با هم دارند مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرند و جایگاه هرکدام از آنها در حوزه کاری تبیین شود.

مقدمه

یکی از اهداف مهم وغایت نهایی دین اسلام، تعالی جامعه وفرد، در پرتوتعالیم نورانی آن است.درجامعه اسلامی که قوانین آن براساس آموزههای مسلم دینی استخراج، تهیه وتنظیم می شود، عناصری چون تقوا، نظم وامنیت جایگاه ویژهای پیدامیکند. اجرای این قوانین، امنیتی درجامعه به وجودمیآوردکه همگان درپناه آن و با عمل صحیح به آن، علاوه برپیشبرد امورجامعه،آرامش درون وبرون کسب میکنند.

آنچه راکه به عنوان وظیفه درساختارسازمانی واداری برگردن فرد نهاده می شود،با طیب خاطر و به قصد قربت به انجام میرساند.رعایت وبه کارگیری این عناصرمذکور،علاوه برتسریع کار، امنیت خاطری برکارکنان حاکم میکندکه میتواندموجب بروزشکوفایی استعدادهاوتوانمندیهای کارکنان بشود.عدم مراعات وخدشه دراین امورچه ازناحیه مسؤولان وچه کارکنان،خسارتهای زیانباری به وجودمیآوردکه علاوه برمعیوب ساختن سیکل اداری،امنیت شغلی کارکنان را نیز به خطرمیاندازدکه جبران آن بسیارمشکل خواهدبود.

دراین مقاله سعی شده مفاهیم: تقوا، قانون،نظم،مقررات وامنیت که ارتباط تنگاتنگی باهم دارند مورد بررسی وتحلیل قرار بگیرند و جایگاه هرکدام ازآنها درحوزههای مختلف،به ویژه سبک زندگی تبیین شود.

-1 قانون [qanun]

درمعانی واصطلاحات مختلفی به کاررفته است:

-1 قاعده و اصلی که از سوی قانونگذاران، سران یک کشور یا یک جامعه برای برقراری نظم وعدالت وضع میشود یا در سیرتاریخی جامعه به طور طبیعی به وجود میآید.

-2 دراصطلاح حقوقی: مجموعه مقررات و قواعدی که ازسوی قانونگذاران وحاکمان یک کشوروضع میشود.

-3درحوزه قانون مدنی، مجموعه مقررات وقواعد مختلف درمورداشخاص واعمال حقوقی ومالکیت واصول و عقود و معاملات.

- قانون یکی ازبنیادی ترین موضوع درحوزه جامعه مدنی است.اصل واساس تمام تصمیم گیریها وریشهی نظم
و عدالت وحفاظت ازحقوق قاطبهی مردم درجامعه،قانون است که جایگاه ویژهی آن برهمگان روشن است.استقرار نهادهای جامعه درپرتوقانون است.

یک قانون جامع،روشن،بدون ابهام درحوزههای مختلف جامعه وکاری که توسط قانونگذاروضع میشود،اطمینان وامنیت ویژهای درجامعه وزندگی انسانهاایجادمیکندکه در پناه آن میتوان به انجام وظایف متعددخود پرداخت.قانون مدارحرکت جامعهی انسانی است.نظم وانضباط درپی تمکین به قانون میسرمی شود.هرحوزهی کاری قوانین مربوط به خود را ایجاب میکند.امایک قانون کلی حاکم برروابط انسانهاوجامعه وجودداردکه همگان راتحت حمایت خود، قرارمیدهد تا درپرتوعمل به آن،آنچه راکه لازمهی زندگی است،باتمسک بدان به خوبی وبه درستی انجام بشود.

جامعهای که قانون درآن رعایت نشود،جامعهای هرج ومرج طلب است که درمتون ودر افواه مردم، به طنز،به آن "قانون جنگل" میگویند: یعنی بیقانونی، درجامعهای که درآن قوی حق دارد، به ضعیف ظلم کند و قانونی برای حمایت ضعیف وجودنداشته باشد.

بنابراین کلمات مهمی چون: قانونگذار، قانوندان، قانونمدار، قانونشکنزمانی به ظهورمیرسندکه به قانون عمل بشود یا نشود؟

امروزه متأسفانه درحوزههای مختلف جامعه اداری،مراعات قانون وقانونمندبودن،بسیارسخت شده است.کسانی که قانون را به درستی اجرا میکنند، به آدمهای بدون انعطاف وسختگیرمشهورشدهاند.درحالیکه اینگونه نیست؛

کسانی که این گونه تعابیر را موردتمسک قرارمیدهند، درست کسانی هستندکه ازاجرای قانون متضرر میشوند و دوستدارندکه به اصطلاح "قانون رادوربزنند" اینان درمواجهه باافراد قانون گرا،به صورت طلبکارانه انتظاردارندکه در اسرع وقت و هرطوری که شده کارشان انجام بشود.دراین میان آن چه مهم است نگاه ونگرش مسؤولین به رعایت قانون است. مسؤولان هم دوست دارند درجایگاهی که هستند، همه چیزبه صورت شفاف وقانونی اجرابشود، اما در مواقعی از قانون عقب نشینی میکنند و تبصرههای غیرقانونی که زاییدهء ترحم ومصلحت انسانی است درذهن وعملشان تأثیرمیگذارد و همین امرموجب می شودکه رفته رفته،به مرورزمان قانون نانوشتهای برقوانین نوشته شده،پیشیگیرند ورخنه در ارکان اموراداری پیش بیاید.

لازم به ذکراست،دراین میان،پایین دستهانمیتواننددرمقابل قانون شکنی ومصلحت اندیشی ناصواب مسؤولان موضع گیری کنند. بنابراین ارباب رجوع باد ودیدگاه متضاد:یکی نسبت به مسؤولان ودیگری کارکنان مواجه میشوند.البته کسی که کاراو - ارباب رجوع - را به هرنحوی انجام داده است،ازدیدگاه اوآدم خوب،مهربان و...است وکسی که قانون مداربوده، آدم سخت گیر و...لقب می گیرد.این دوگانگی دررفتار،کارکنان رادچارسردرگمی میکند ودراموراداری واجرای قانون دچاربیاعتمادی، بیپشتوانگی و تردیدمیکند.

رفته رفته دچارنوعی ازضعف درتصمیم گیری میشوندکه درحوزههای کاری بسیارباآن مواجه می شویم واین امرشایددرحوزههای رفتارشخص ومحیط زندگی اوهم تأثیرمنفی بگذارد.یکی ازنکات مهم دراجرای قانون،چه کارارباب رجوع انجام بشود یا نه.

گشاده رویی کارکنان ومسؤولان است که بایدموردتوجه قرارگیرد. متأسفانه درسیستم اداری ما،این مقوله - گشاده رویی واخلاق حسنه - موردغفلت واقع شده یاکم رنگ می شود.درسیستم اداری هستندکسانی که کارارباب رجوع را با تحکم انجام میدهند یا اگر تحکم نکنند طلبکارانه نگاه میکنند و انتظاردارندکه ارباب رجوع درپی جبران آنچه را که برای او انجام داده اند برآید. نکته مهم دیگری که قابل ذکراست تقوای مسؤولان وکارکنان دراین موارد است که پشت بنداجرای درست قانون است. یکی ازعوامل بازدارنده از نقض قانون، همین تقواست که نیازی به توضیح ندارد و اشارتی بدان کافی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید