بخشی از مقاله
چکیده:
تحقق الگوهاي بدیل و بومی پیشرفت براي ایران امري لازم و ضروري است که تحقق و دست یابی برنامه هاي توسعه در گرو عملیاتی کردن آن است. گزینش، طراحی و عملیاتی کردن الگوي اسلامی ایرانی پیشرفت بدون توجه به تمدن اسلامی ایرانی منتج به شکست خواهد شد. از این رو بازاندیشی و مداقه در باب راه هاي احیاء تمدن اسلامی و ایرانی در بطن الگوي بومی پیشرفت ایران می تواند راهگشاء باشد.
فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی که ظهور و پیدایش آن به آغاز قرن سوم هجري بازمیگردد، برآیند دو قرن مواجهه و ارزیابی دو نظام فرهنگی ایرانی و اسلامی با یکدیگر است که سرانجام به وحدت و همسازي آن دو در نظامی جدید منتج شد. ولی سیر تاریخی این تمدن نشانگر این مسأله است که با رخداد تحولاتی درونی و بیرونی تمدن ایرانی- اسلامی به دورانی از رکود و انحطاط انجامید که این دوره با شکلگیري انقلاب اسلامی ایران به رهبري امام خمینی - ره - ، تغییر کرده و تلاش و تکاپو در جهت احیاي تمدن ایرانی-اسلامی، به عنوان تمدنی مطلوب در سطوح و ساحات مختلف آغاز شد، ولی نکتهي اساسی که در اینجا قابل تأمل است؛ راهکارها و راهبردهاي همهجانبه و مشخصی است که براي کسب نتایج شایسته از این حرکت تمدنی بایستی اتخاذ و اجرا کرد. لذا این مقاله در پی آن است تا در پی پاسخ به این سئوال که راهکارهاي احیاي تمدن ایرانی-اسلامی چیست؟
با روشی توصیفی- تحلیلی به مباحث مفهومی و تبیین بستر و فضاي تمدنی، تمدن ایرانی- اسلامی، به راهکارهاي احیاي این تمدن بپردازد.از یافتههاي این مقاله ارائهي راهکارهاي داخلی احیاي تمدن ایرانی- اسلامی در قالب مواردي چون: بازتعریف هویت ملی، یافتن راهی میان سنت و تجدد، نهضت علمی آموزشی و راهکارهاي خارجی احیاي تمدن ایرانی- اسلامی در قالب گزارههاي ذیل است: رهگیري ایدهاي نوین در سیاست خارجی، تعیین گسترهي سیاست خارجی و امنیتی و بازتعریف منافع ملی.
طرح مسئله
بسترسازي در راستاي تحقق پیشرفت بومی و بدیل، و علی الخصوص الگوي اسلامی ایرانی پیشرفت، نیازمند بازتولید تمدن بومی است. از این رو توجه به تمدن اسلامی ایرانی در بطن الگوهاي بومی پیشرفت براي جمهوري اسلامی ایران حائز اهمیت است.
در جوامع مختلف اهداف بلندمدت گوناگونی وجود دارند که ممکن است مستلزم خواستهها و تغییرات شگرف در عمق روح و معنویت اجتماعی باشند. این اهداف که با تواناییهاي ملی سنجیده میشوند، میتوانند پایهگذار عبور از مرحلهاي به مرحلهي دیگر باشند و یا در راستاي بلندپروازيهاي معقول یک ملت طرح گردند.
در این بین مقولهي تمدنسازي و احیاي تمدنهاي کهن در قالبی نو نیز در وهلهي نخست مستلزم وجودتفکر و اندیشهي تمدنساز و در مراحل بعدي ملزم به اجراي طرحهاي تدوینشده میباشد. چرا که فکر تمدنی اندیشهاي جزئی نیست و در درجهي والاتري نسبت به سیاستگذاريهاي عمومی و حتی برنامههاي توسعه و پیشرفت اقتصادي قرار دارد از اینرو سیاستگذاري هاي عمومی، برنامههاي توسعه، پیشرفت اقتصادي و سیاست خارجی نیز باید در ذیل و در راستاي برنامههاي تمدنی قرار گیرند.
از سوي دیگر بیشک تمدن ایرانی- اسلامی در پردازش و تکامل تمدن جهانی نقش بسزایی داشتهاست و به همین سبب کوششهاي جمهوري اسلامی ایران در راستاي احیاي این تمدن نیز در همین راستا قرار دارد. ضمن آنکه در جهان اسلام تنها ایران به دنبال تمدن اسلامی است و این امر در »سند چشمانداز بیست سالهي نظام جمهوري اسلامی« مورد تأکید قرار گرفته است .
از اینرو در شرایطی که میتوان پیدایش نخستین گرایشها به احیاي ا تمدن ایرانی- اسلامی را به دههي دوم حیات نظام اسلامی ایران و سالهاي پس از پایان جنگ تحمیلی نسبت داد، باید خاطرنشان ساخت که احیاي تمدن ایرانی- اسلامی میتواند به عنوان مهمترین هدف جمهوري اسلامی و به معناي دستیابی به اقتدار و پیشرفت اقتصادي در عین وفاداري به ایدئولوژي جمهوري اسلامی و پیامدهاي سیاسی و فرهنگی آن محسوب گردد.
همچنین مباحث نظري در ساحت جغرافیاي سیاسی ایرانزمین میتواند موجبات پویایی سیستم سیاسی و فکري را فراهم نماید. حال سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که در راستاي پیگیري این مهم - احیاي تمدن ایرانی- اسلامی - چه راهکارهایی میتواند وافی به مقصود بوده و راهنماي مسئولان و تصمیمگیران باشد. در همین راستا این مقاله بنا دارد تا با نگاهی تحلیلی و راهبردي راهکارهاي احیاي تمدن ایرانی- اسلامی را مورد بررسی و تبیین قرار دهد.
.1 چارچوب مفهومی
.1-1 الگوي اسلامی-ایرانی پیشرفت بدون داشتن نقشه راه و الگویی جامع و پیشرو ، جبران عقب ماندگی تمدن اسلامی از آن جایگاه ها وموقعیت هاي ممتاز گذشته و دست یابی به عزت و اقتدار نظام اسلامی ممکن نخواهد بود. به تعبیر و تدبیر مقام معظم رهبريمساله، اساسی این است که حرکات و تصمیمات نا متوارن و گاهاً متناقض دولت ها،هزینه ي بسیار سنگینی براي نظام و مردم به وجود آورده است. لذا این الگو می تواند، هماهنگ کننده نظام تصمیم گیري و مدیریتی کشور باشد و بحث الگوي پیشرفت ، حرکتی پیشرو در تاریخ انقلاب اسلامی و ملت ایران خواهد بود.
البته این الگو از طرفی بر مبانی نظري و فلسفی اسلام و مبانی انسان شناختی اسلام استوار است که پیشرفت مادي را به عنوان وسیله مطلوب می داند و هدف را رشد و تعالی انسان می داند و از طرف دیگر ، فکر و ابتکار ایرانی آن را به دست آورده است. الگوي اسلامی- ایرانی پیشرفت همان برنامه ریزي بلند مدت براي یک دوره پنجاه تا صد ساله است؛ چرا که برنامه ریزي عبارت ست از»یک جریان آگاهانه انتخاب و تعیین اولویت ها به منظور تصمیم گیري در مورد آوردن آینده به زمان حال، تا بتوان با تعیین هدف هاي درست و انتخاب مسیر مناسب و تعیین فعالیت هاي اثربخش جهت تحقق هدف هاي یادشده، کاري براي آن انجام داد. برنامه ریزي چیزي نیست جزء شناخت دقیق و صحیح وضع موجود در تعیین فرایند رسیدن به وضه مطلوب که در آن باید تعیین کرد چه فعالیت و کاري؟ چگونه و با چه روشی؟ از سوي چه کسی یا سازمانی؟ با کمک چه کسانی یا سازمان هایی؟ در کجا؟ در چه زمانی؟ با چه هزینه ایی؟ و با چه ابزار و وسایل و منابعی؟ انجام شود تا از وضع موجود به وضه مطلوب آینده دست یافت.
در یک تعریف جامع و مبسوط، الگوي اسلامی- ایرانی پیشرفت را می نوان به این شرح تعریف کرد؛»یک نقشه ي راه کامل و جامع که توسط متفکران ایرانی ، تحت تأثیر شرایط تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، اقلیمی و بومی براي حرکت به سمت کمال معنوي و مادي تدوین می شود و به مثابه سندي بالا دستی و منعطف، از منبع اسلام ارتزاق می کند و در راستاي منویات ارزشی قرار دارد.
1-1-1 .مفهوم شناسی ارکان اصلی الگو با بررسی ابعاد چهارگانه این اصطلاح، به درستی می توان به کنه و ماهیت این الگو دست یافت. این اصطلاح ترکیبی از چهار واژه اساسی »الگو، اسلامی، ایرانی و پیشرفت« می باشد.
.2-1-1مفهوم شناسی الگو در این ترکیب اصطلاحی:
یک مدل یا الگو، معرفی یا تشریح است که براي نشان هدف اصلی یا کارکردي یک موضوع سیستم یا مفهوم در نظر گرفته شده است. مدل ها می توانند دو نوع کارکرد توضیحی را که اساسا متفاوتند انجام دهند: از یک سو یک مدل می تواند توضیحی از یک بخش انتخاب شده از جهان باشد و بسته به طبیعت هدف، اینگونه مدل ها، یا مدل هاي پدیدها هستند یا مدل هاي داده ها.
از سوي دیگر یک مدل می تواند یک نظریه را توضیح دهد، از این جهت که قوانین و اصول موضوعه آن را تفسیر کند. این دو مانعه الجمع نیستند؛ زیرا مدل هاي علمی می توانند هر دو کارکرد را در یک زمان داشته باشند. بدیهی است این مفهوم از الگو یا مدل نمی تواند در الگوي اسلامی ایرانی پیشرفت مقصود باشد زیرا این الگو براي توصیف و تبیین وضع موجود در ایران نسیت بلکه براي تغییر و اصلاح آن است.آنچه تناسب بیشتري با الگوي پیشرفت دارد، مدل هاي نظریه اي است زیرا ما نیز درصدد تبیین یک نظریه هستیم با این تفاوت که نظریه اسلامی-ایرانی پیشرفت به تبیین یک واقعیت یا پدیده و سیستم خارجی نمی پردازد، بلکه اهداف و راهبردهاي پیشرفت بر اساس احکام و آموزه هاي اسلامی و مطابق با شرایط ایران را تبیین می کند.
الگوي اسلامی-ایرانی پیشرفت، یک الگوي نظریه با کارکرد هنجاري است؛ یعنی ساختاري است که به توضیح نظریه اسلامی-ایرانی پیشرفت، که باید ایجاد شود، می پردازد. این الگو می تواند به زبان ریاضی یا منطقی ارائه شود و لازم است که در آن از روش هاي علم امروز براي توضیح امور پیچیده استفاده شود. این روش ها از قبیل تجرید، ساده سازي و توجه به عوامل مهم و طبقه بندي وتقسیم امور و مانند آن است. نظریه اسلامی ایرانی پیشرفت به صورت و تجربه است و الگوي اسلامی ایرانی پیشرفت هر ساختار است که به تفسیر این نظریه می پردازد به گونه اي که همه جملات نظریه در آن صرق کند و صحیح باشد.
.3-1-1 مفهوم شناسی اسلام در یک ترکیب اصطلاحی:
واژه اسلامی در بدنه این ترکیب به این معنا است که مبانی نظري، فلسفی و انسان شناختی اسلامی بر این الگو تاثیر گذار است و اسلام و آموزه هاي آن یکی از ارکان اصلی آن محسوب می شود
مقام معظم رهبري در باب اسلامی بودن الگو می فرمایند: »این الگو مبتنی بر مبانی نظري و فلسفی اسلام و مبانی انسان شناختی اسلام استوار است. به عبارت دیگر غایات، اهداف، ارزش ها و شیوه هاي کار همه از اسلام مایه خواهد گرفت. یعنی تکیه ي ما به مفاهیم اسلامی و معارف اسلامی است.