بخشی از مقاله

چکیده

مدارک و شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد یکی از دلایل اصلی شکست برنامههای توسعه این است که برنامهریزان توسعه از توجه به دانش بومی و کاربرد آن صرف نظر کردهاند. این افراد اغلب توانایی شناخت دانش و معرفت جامعه روستایی را ندارند، این مسأله به خصوص در کشورهای در حال توسعه مصداق پیدا میکند. برنامهریزان و متخصصان مسائل روستایی باید توجه داشته باشند که جامعه روستایی سالیان سال بر اساس تجربیات و دانشهای محلی خود روزگار گذراندهاند.

از آن-جا که بیتوجهی به دانش بومی مناطق روستایی به مثابه اتلاف منابع عظیمی از هوش، استعداد و توانایی است، لذا باید دانش بومی و دانش رسمی در تمام ابعاد با یکدیگر تلفیق و تجمیع شوند؛ زیرا این دو دانش با یکدیگر هیچگونه تضاد ذاتی ندارند و بر اساس منطق و فرد انسانی شکل میگیرند. روش تحقیق به کاربرده شده در این پژوهش به صورت کتابخانهای و توصیفی است. و با توجه بسیاری از نمودهایی که در سرتاسر ایران اسلامی مشخص گردید ضرورت توجه به دانش بومی یک امر اجتنابناپذیر است و باید مورد توجه مسئولین در سایر برنامههای توسعه قرار گیرد.

مقدمه:

در نیم قرن اخیر به کارگیری از دانش رسمی و نوین، فناوریهای جدید در کلیه فعالیتهای تولیدی و خدماتی موجب تحولات اساسی در فرایند تولید و خدمات عرضه زندگی بهره برداران کشاورزی و روستاییان شد. در همین حال، به کارگیری برخی فناوریها، نگرشها و نظریه ها، معضلاتی را در عرصه های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد کرده و موجب دغدغه های فکری اندیشمندان و نظریه پردازان توسعه شده است. یکی از گزینه های مورد نظر در پاسخگویی به این دغدغه ها، رجوع به دانش تجربی گذشتگان است.بهره گیری از » خرد تجربی انباشته و تاریخی« بهره برداران محلی است که اصطلاحاً دانش بومی نام گرفته است.

بنابراین این امکان فراهم می شود که در فرایند تعیین نیاز و طراحی فناوریهای متناسب و به کارگیری آن از مردم محلی و دانش آنهاعملاً در مسیر توسعه متوازن و پایدار استفاده شود - بوذرجمهری، افتخاری، . - 18 :1384 در ایران نیز همانند جهان، به کارگیری نظریه های کلاسیک و در حاشیه ماندن دانش بومی، مشکلاتی را در راه توسعه پایدار از جمله توسعه روستایی پایدار به وجود آورده است. از آنجایی که بررسی نتایج طرح های توسعه روستایی و کشاورزی در نیمه دوم قرن بیستم نشان می دهد که این طرح ها از موفقیت و پایداری چندانی برخوردار نبوده یا اینکه با شکست مواجه شده اند.

از نظر پژوهشگران علل عدم موفقیت عبارت اند از: مشارکت ندادن بهره برداران، عدم استفاده از دانش و اطلاعات کاربردی و در نظر نگرفتن خواسته ها و انتظارات روستاییان در طرح ها. گاه ممکن است یک برنامه از دیدگاه عاملان ان بسیار خوب بوده باشد ولی از دیدگاه مردمان آن منطقه، سازگار با فرهنگ، آداب و رسوم و خصوصیات محلی آنان نباشد. هر چند انتظار پژوهشگران و گرایش کلی حاکم بر فرایند توسعه در دوران های مختلف توسعه، همواره مقابله با فقر و بهبود شرایط زندگی خیل عظیم محرومان بوده است اما در عمل نه تنها از فقر کاسته نشده بلکه حتی جلوی روند صعودی آن نیز مهار نشده است؛ در نتیجه آنان که به دنبال بهره گیر یبیشتر و بهتر در جهت حداکثر استفاده از منابع طبیعی و محیط زیست بودند، شاهد تخریب روزافزون محیط زیست هستند.

از این رو پژوهشگران ناچار به بازنگری در اندیشه و مفاهیم توسعه شدند. آنها دریافتند که باید دانش ارزشمند و گرانبهایی که روستاییان حاملان آن هستند را در تفکر، برنامه ریزی، تصمیم گیری، اجرا و به عبارتی در فرایند مدیریتی پروژه های توسعه، لحاظ نمایند. این دانش ارزنده، دانش بومی نام دارد. بررسی سوابق تاریخی نشان می دهد که قدمت فعالیت های کشاورزی در ایران به بیش از ده هزار سال پیش می رسد و سینه مردمان روستایی و کشاورزان پیر این مرزو بوم مالامال از این اندوخته ها و تجارب ارزشمند است و برماست که این دانش و تجارب گرانبها را بشناسیم و ره توشه خویش در فرایند تصمیم گری و برنامه ریزی ها نماییم - کافی، . - 197 :1381

سئوالات تحقیق:

سئوالات اساسی در این پژوهش عبارتند از:

-1 آیا امروزه در جامعه اسلامی توجه صرف به دانش رسمی و صرف دانش بومی کفایت می کند؟

-2 ضرورت توجه و تلفیق دانش بومی و رسمی چیست؟

پیش نویس مورد بررسی پژوهش:

در این پژوهش به بررسی موضوعی در قالب متغیرهای مندرج در پیش نویس سند افق آینده پیشرفت که هدف از آن بررسی هدف های مطلوب و قابل حصول ملت ایران 50 سال پس از آغاز اجرای الگو است پرداخته شده است. در واقع موضوع اصلی که با توجه به سند انتخاب شده در زیربخش علم و فن آوری و نوآوری با عنوان ارتقاء و بکارگیری دانش و مهارت های بومی در قالب فناوری نوین است. از آنجایی که یکی از مهم ترین محرکه های اقتصادی کشور روستاهای آن محسوب می شوند بنابراین در این پژوهش به ضرورت تلفیق دانش بومی و رسمی و استفاده درست مسئولان از آن و همچنین بهره مندی از تجارب سایر کشورها و تطابق آن با فرهنگ الگوی اسلامی تأکید شده است.

مفهوم دانش بومی:

برای » دانش بومی« نامهای دیگری مانند » دانش محلی«، » دانش فنی بومی«،» دانش سنتی« و » دانش مردم« وجود دارد؛ اما اصطلاح دانش بومی بیش از همه به کار گرفته می شود - . - IK: Indigenous Knowledge, 1996: 7 دانش بومی عبارت از مجموع تجربه و دانشی است که یک جامعه در برخورد با مشکلات آشنا و ناآشنا بدست آورده و آن را اساسی برای تصمیم گیریها و چالشهای خود قرار داده است - . - Warren, 1998: 87 دانش بومی ریشه در تجربه قرنهای گذشته دارد و تا وقتی که جامعه پا برجاست، به عنوان پایه فرهنگی و فنی آن به تکامل خود ادامه می دهد.

دانش بومی دانشی است که مردم به آن اعتقاد دارند و آن را در طول زمان در جامعه خود توسعه و بهبود بخشیده اند - . - Penny,2001: 1 دانش بومی بر اساس تجربه است و غالبا در طول زمان آزمون می شود. این دانش با فرهنگ محلی و محیط زیست سازگار شده است؛ بنابراین از پویایی و کارایی لازم نیز برخوردار است - IK: Indigenous Knowledge, . - 1996: 7 دانش بومی زمینه های مساعدی را برای توسعه فراهم می آورد، دویس، دانش بومی را که به پرهای یک پرنده تشبیه می کند، یعنی از زمانی که پرنده پر در می آورد، پرواز را می آموزد.

. - Dewes,1993: 3 دانش بومی بخشی از سرمایه ملی هر قوم است که باورها، ارزشها، روشها و آگاهیهای محلی آنان را در بر می گیرد و حاصل قرنها آزمون و خطا در محیط طبیعی و اجتماعی است، غالبا به صورت شفاهی و سینه به سینه از نسلی به نسل بعد منتقل می شود دانش بومی از حوزه جغرافیایی خاصی سرچشمه گرفته است و به طور طبیعی تولید می شود و بر اساس کارایی و سازگاری با شرایط محیطی به نواحی مجاور و دور دست پخش و منشر می شود؛ هر چند که معرفت مردم روستایی بعد از تحولات شهرنشینی و رشد فزاینده آن را از طریق تزیق دانش حوزه جغرافیایی خارج از روستا، تحت تأثیر قرار گرفته و اسباب فزونی و یا نابودی آن را فراهم آورده باشد.

اچ.اف. لیونبرگ و پ. اچ گوین در تعریفی ساده از دانش سنتی کشاورزان می گویند این دانش، دانشی است که آن را کشاورزان از تجربه خود آموخته و از نسلی به نسل دیگر منتقل می کنند - لیونبرگ و گوی، . - 68 :1373 به این ترتیب ایشان بر بعد تجربی این دانش و قابلیت انتقال آن را از نسلی به نسل دیگر و به عبارتی بر قدمت و کهن بودن آن تأکید می کنند. دکتر ازکیا با اشاره به ایجاد رشته دانش بومی در مطالعات روستایی و توسعه معتقد است؛ که در این رشته صحبت از این است که چگونه از دانش مردم در زمینه توسعه استفاده کنیم و اینکه چقدر شیوه ها و مدیریتهای گذشته، امروز کاربرد دارد و در چه زمینه هایی می توان از آن استفاده کرد - ازکیا، . - 17 :1375 همانگونه که ملاحظه می شود، وی بر ضرورت تعمق بر رفتارهای سنتی مردم و بررسی امکان کاربرد آنچه که مردم به صورت سنتی عمل نموده اند و در دنیای امروز تأکید نموده است.

دکتر عمادی و عباسی ضمن پرداختن به ابعاد وسیع و زمینه های دانش بومی در تعریف آن می گویند؛ دانش بومی هر قوم بخشی از سرمایه ملی آن قوم است و باورها، ارزشها، دانسته ها و ابزار زندگی آنان را در بر می گیرد. این همان دانشی است که به کمک آن در طی قرون اقوام جهان روزی خود را از محیط اطرفشان جستجو می کرده اند، پوشاک خود را تهیه کرده اند، فرزندان خود را اسکان داده و تربیت کرده اند و سلامت خود و حیوانات خود را حفظ کرده اند - عمادی و عباسی، . - 19 :1377 قدمت و دامنه وسیع دانش بومی، ارزش، اهمیت، قابلیت و کارایی آن در پاسخ به محیط و همچنین ابعاد اجتماعی دانش بومی در کنار جنبه های فنی و کاربردی در شمار مواردی قرار می گیرد که در تعریف بالا دیده می شود.

چمبرز3 به واژه دانش بومی اشاره کرده و آن را دانشی می داند که از حوزه جغرافیایی خاصی سرچشمه گرفته و به طور طبیعی تولید شده باشد همچنین دانش روستاییان مطالبی را به آن افزوده و یا از آن متأثر میشود و یا به وسیله دانش خارج از آن حوزه جغرافیایی از میان رفته است. وی دانش روستاییان به ویژه نظام های دانش بومی را دارای ابعاد متعددی مشتمل بر دانش زبان شناسی، پزشکی، روانشناسی بالینی، گیاه شناسی، جانورشناسی بوم شناسی، اقلیم شناسی، کشاورزی، دامداری و مهارتهای حرفه ای می داند - ازکیا، و ایمانی، . - 285 :1387

وارن4 دانش بومی را این گونه تعریف می کند: » دانش بومی، دانش محلی است که منحصر به یک فرهنگ و یا جامعه معین است. دانش بومی با دانش علمی که توسط دانشگاهها و مجامع علمی و تحقیقاتی ایجاد شده، تفاوت دارد. این دانش مبنایی برای تصمیم گیریهای محلی در زمینه کشاورزی، بهداشت، تهیه و تبدیل مواد غذایی، آموزش، مدیریت و منابع طبیعی و فعالیت های متعدد دیگری در سطح جوامع روستایی است. - «کریمی، . - 47 :1383

آن تراپ5 در تعریف دانش بومی آن را مهارت های مناسب و سازگار کشاورزان که حاصل سالها تجربه است می داند. او دانش بومی را سنتهای فرهنگی ای می داند که در همکاری با عوامل طبیعی و در واکنش به آنان رشد و تکامل یافته است. از دید او این دانش نسل به نسل توسط اعضای خانواده آموزش داده شده و انتقال یافته است و با کلیه ارزشهای فرهنگی، ملاحظات اجتماعی و شرایط محیطی عجین شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید