بخشی از مقاله

چکیده

مسکن اسلامی به عنوان رویکرد فرهنگی-دینی معماری مسکن به عنوان مهم ترین دیدگاه شکل گیری مسکن در بعد زندگی شهری کشورهای اسلامی می باشد، که با توسعه ی شهرسازی و افزایش جمعیت، رخنه ی فرهنگ ها و الگوبرداری از آن ها بدون بومی سازی و عدم توجه به رای و خواسته ی بستر جامعه و شاخص های آن موجب بروز تضادهای فرهنگی- اجتماعی شده است. در این میان توجه به رای و سلیقه ی مردم از طریق معماری مشارکتی در گرو آموزه ها و دستورات اسلامی به عنوان راهبرد بهبود شرایط پیش بینی می شود که با رویکرد توصیفی-تحلیلی جنبه ها، تضادها و موانع آن بررسی شده است.

درنهایت مشکلات و موانع مشارکت در ایران غلبه بر قدرت تفاوت های موجود، همگن نبودن جمعیت، و کم اطلاعی افراد نام برده شد که مولفه های موثر در رفع آن به عنوان ادامهی طرح تحقیق پیشنهاد می شود.1این مقاله برگرفته ی بخشی از رساله ی سجاد ریش سفید با عنوان راهبردهای تحقق پذیری مسکن مطلوب با راهنمایی دکتر محمدعلی کینژاد و دکتر آزیتا بلالی اسکویی می باشد که در دانشگاه هنر اسلامی تبریز در حال انجام می باشد.

مقدمه ضرورت مسئله

در جامعه ی شهری امروزه و با رشد تراکم جمعیت شهر نشین مسکن های انسانی به تدریج به مکانی صرفا جهت اقامت تبدیل شده است . اما با توجه به اینکه بیشترین ساعات زندگی انسان در خانه سپری می شود و این میزان با توجه به پیشرفت فنآوری و بوجود آمدن دفاتر کار خانگی روز به روز در حال پیشرفت است ، توجه به معماری مسکن در راستای سکونت اهمیتی دو چندان می یابد . از نگاه دیگر معماری به خصوص در راستای مسکن ، هنری سلیقه ای و برگرفته از تجربیات شخصی متخصص - هنرمند - نیست ، که در صورت عدم مقبولیت بتوان آن را کنار گذاشت ؛ یا فنی قابل سنجش و با تعاریف و قوانین مشخص نمی باشد که بتوان برای آن ابعادی عملکردی ، خالص و قابل سنجش تبیین کرد که با آن به قاعده ای معین که برای همه مناسب باشد رسید.

بلکه هنری است که بر اساس خواست مردم و فنون ساخت و ضوابط اجرا شکل می گیرد ، ضوابطی که خود یا از نظرات مردم یا برای رفاه مردم، به جهت کسب رضایتمندی شان توسط متخصصین تدوین شده است2 که این اهمیت نقش و تاثیر مردم را بر یک اثر معماری را نشان می دهد. مساکنی که امروزه به صورت عمده در شهر های در حال توسعه به وفور در حال ساخت می باشد حاصل کپی برداری از الگو ها و تفکرات معماری غرب است که بدون بومی سازی و محلی کردن آن ، رو به توسعه گذاشته اند.

عدم تطابق این الگو ها با معیارها یا شاخص های جامعه ی حاضر موجب یکنواخت شدگی ، بی توجهی به بستر و زمینه و تداخل هایی در عوامل فرهنگی ، اقلیمی ، اجتماعی و ... شده است که در نهایت برهم خوردگی و عدم توازن در پایداری زیستی در بعد مسکن را ایجاد می کند. در پی بی توجهی قشر متخصص و گاه دامن زدن خود به این پدیده ، پیامد انزوا های اجتماعی ، عدم رضایت شهروندان و در نتیجه عدم همکاری آن ها در راستای بهبود شرایط ،باز شدن زمینه برای سود جویی دلالان مسکن و... را در پی داشته است.

در این راستا توجه به مشارکت شهروندان و دخالت دادن آن ها در فرآیند طراحی و ساخت جزء جزء شهر و مساکن شهری خودشان می تواند از راهکارهای موثر در بهبود وضعیت مسکن و شهرسازی باشد. که متاسفانه اکنون رده ی مشارکت شهروندان با توجه به تحقیقات حبیبی و رضوانی - - 1384 در رده ی مشارکت شعاری قرار گرفته است که فقط جهت تامین سرمایه به صورت محدودی شهروندان در پروژه های ساخت شرکت می کنند که معنای مشارکت در واقع ندارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید