بخشی از مقاله
چکیده
هند با داشتن با حدود 30 میلیون دانشجو، 70 میلیون مدرس و 36 هزار موسسه آموزش عالی - در سال 2012 و - 2013، در مراحل آغازین تودهای سازی آموزش عالی و دومین کشور در جهان است که دارای بزرگترین بخش آموزش عالی است. بر خلاف اقتصادهای رشد نیافته مبتنی بر بازار که در آنها موسسات آموزش عالی دولتی، روند عمومیسازی - جهانیسازی - آموزش عالی را تسهیل کردهاند، تودهایسازی آموزش عالی در هند یک فرایند بازاری است که عمدتاً به واسطه موسسات خصوصی انجام میشود و تأمین مالی آن از سوی خانوارها صورت میپذیرد.
این مقاله به تحلیل روندهای موجود در تودهای سازی و چالش-های موجود در این روند میپردازد. این چالشهای تودهای سازی، نگرانیهایی را در ارتباط با آموزش برابر، بهبود کیفیت، بسیج منابع مالی، مدیریت و نظاممند سازی سیستم آموزشی را در بر میگیرد. در این میان به نظر میرسد که نقش دولت از تامین مالی و مدیریت موسسات آموزشی به سوی تدوین چارچوبی برای نظاممند سازی سیستم آموزشی در جهت ایجاد اطمینان نسبت به عدالت آموزش و کیفیت بروندادهای آموزشی در حال تغییر است. در انتهای مقاله با بازخوانی و مرور نکات مهم تجربه توده ای شدن آموزش عالی هند، درس هایی که می توان برای ایران آموخت برجسته شده است.
مقدمه
مراحل گستردگی آموزش عالی هند، تودهای سازی و نابرابریها در آموزش عالی، تضمین کیفیت در آموزش عالی، آموزش عالی خصوصی در هند، بین المللیسازی - عمومیسازی - آموزش عالی در هند و حاکمیت و مدیریت آموزش عالی اشاره شده است. در انتهای گزارش با بازخوانی و مرور نکات مهم تجربه توده ای شدن آموزش عالی هند، درس هایی که می توان برای ایران آموخت برجسته شده است.
توده ای شدن آموزش عالی
اگر چه هند با داشتن با حدود 30 میلیون دانشجو، 70 میلیون مدرس و 36 هزار موسسه آموزش عالی - در سال 2012 و - 2013، در مراحل آغازین تودهای سازی آموزش عالی و دومین کشور در جهان است که دارای بزرگترین بخش آموزش عالی است. بر خلاف اقتصادهای رشد نیافته مبتنی بر بازار که در آنها موسسات آموزش عالی دولتی، روند عمومیسازی - جهانی- سازی - آموزش عالی را تسهیل کردهاند، تودهایسازی آموزش عالی در هند یک فرایند بازاری است که مدتاًع به واسطه موسسات خصوصی انجام میشود و تأمین مالی آن از سوی خانوارها صورت میپذیرد.
این مقاله به تحلیل روندهای موجود در تودهای سازی و چالشهای موجود در این روند میپردازد. این چالشهای تودهای سازی، نگرانیهایی را در ارتباط با آموزش برابر، بهبود کیفیت، بسیج منابع مالی، مدیریت و نظاممند سازی سیستم آموزشی را در بر میگیرد. در این میان به نظر می- رسد که نقش دولت از تامین مالی و مدیریت موسسات آموزشی به سوی تدوین چارچوبی برای نظاممند سازی سیستم آموزشی در جهت ایجاد اطمینان نسبت به عدالت آموزش و کیفیت بروندادهای آموزشی در حال تغییر است.
با توجه به طبقهبندی مارتین تراو از مراحل توسعه آموزش عالی - تراو، - 2006، زمانی یک کشور در مرحله سرآمدی آموزش عالی قرار دارد که نسبت ثبت نام ناخالص - GER - کمتر از 15 درصد باشد؛ هنگامی در مرحله تودهای سازی قرار دارد که نسبت ثبتنام ناخالص بین 15 تا 50 درصد، و هنگامی در مرحله عمومی سازی قرار دارد که نسبت ثبتنام ناخالص به 50 درصد برسد. بخش آموزش عالی در هند در انطباق با این تعریف با نسبت ثبتنام ناخالص 21/1 درصد در سال 2012-13، در مراحل اولیه تودهای سازی قرار دارد.
اگر چه نظام آموزش عالی هند در پایینترین مرحله از تودهای سازی باقی مانده است، با این حال این کشور در مقایسه با سرآمدترین کشورها در این زمینه - مانند ایالات متحده آمریکا - تعداد زیادی از دانشجویان را ثبتنام و با این کار، آموزش عالی را عمومیسازی کرده است. با حدود 28/5 میلیون دانشجو، 70 میلیون مدرس و 35 هزار موسسه آموزش عالی در سال -12 2012 - 2011، - MHDR، بخش آموزش عالی در هند نه تنها گسترده است، بلکه در جایگاه دومین، دومین کشور بزرگ در زمینه آموزش عالی در جهان، پس از کشور چین قرار دارد.
مراحل گستردگی آموزش عالی هند گسترش بخش آموزش عالی در هند به خصوص در سالهای اخیر، بسیار چشمگیر بوده است. بین سالهای 1950-1951 و 13-2012، تعداد دانشگاهها و موسسات آموزش عالی که در سطح ملی دارای اهمیت بودند از 27 به 665 و 691 مورد در سال 14-2013؛ دانشکدهها از 578 به 35 هزار مورد و دانشجویان از حدود 200 هزار نفر به 29/6 میلیون نفر افزایش یافت. این افزایش در دهه 2000 سرعت بیشتری داشت. رشد و گسترش آموزش عالی در هند در دوران پس از استقلال، میتواند در سه مرحله طبقهبندی شود: الف - مرحله رشد بالا و دسترسی محدود - 1950-1970 - ؛ ب - مرحله کاهش ثبت نام - 1970-1990 - ؛ و ج - مرحله احیا و گسترش قابل توجه ثبتنام در آموزش عالی در سال1990 و پس از آن - وارگس، . - 2014
مرحله رشد بالا و دسترسی محدود
هند در زمان استقلال یک استراتژی توسعه مبتنی بر بخش دولتی را در تمام بخشهای فعالیتی، از جمله آموزش و پرورش اتخاذ نمود. دسترسی به آموزش عالی اساساً از طریق موسسات دولتی امکان پذیر بود. بسیاری از موسسات آموزش عالی که در دهههای 1950 و 1960 در این کشور تأسیس شدند، دانشگاهها و دانشکدههای دولتی بودند. دسترسی به آموزش عالی محدود و میزان ثبت نام در آموزش عالی در این دوره کمتر از 5 درصد بود. نسبت ثبت نام ناخالص در سال 1970-71، 4/2 درصد بود.