بخشی از مقاله

چکیده:

پایداری طی دهههای اخیر مورد توجه بسیاری در جوامع بینالمللی قرار گرفتهاست. کاهش منابع طبیعی، افزایش اثرات مخرب زیستمحیطی و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی از جمله عوامل این توجهات است. حوزههای مختلف از تجارت و اقتصاد گرفته تا طراحی، از این روند متاثر بودهاند. طراحی به عنوان یکی از محورهای اصلی در تولید محصولات مورد استفاده، مسئولیت اساسی در این زمینه دارد و از اینرو نیازمند بازنگری در روشها و رویکردهای خود بودهاست. بنابراین و در راستای نیل به اهداف پایداری، رویکردهای متفاوتی در طراحی با نگاه به اهداف پایداری معرفی شدهاست. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی به معرفی رویکردهای مختلف در طراحی و در راستای اهداف پایداری میپردازد. طراحی سبز، اکودیزاین، طراحی برای رفتار پایدار، طراحی از گهواره تا گهواره، طراحی بیومیمیکری، طراحی برای پایه هرم، طراحی سیستمهای خدماتی محصول، و طراحی سیستمیک از جمله این رویکردها است. تمامی این رویکردها به طرق مختلف سعی کردهاند تا بخشی از مشکلات توسعه پایدار را برطرف کنند، لیکن هیچ کدام از آنها جامعیت و یکپارچگی کامل نداشته و تنها ناظر بر بخش از ارکان پایداری بودهاند. بنابراین حوزه طراحی همچنان نیازمند معرفی رویکردی جامع است که بتواند با اهداف پایداری همسویی همه جانبه داشتهباشد.

کلمات کلیدی:پایداری؛ طراحی؛ رویکردهای طراحی؛ طراحی برای پایدرای

1مقدمه

در سالهای اخیر مبحث پایداری به شدت در جهان توسعه پیدا کرده و به اصلی در سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی بدل شده است. چنانچه میدانیم پایداری سه حوزه محیطزیست، جامعه و اقتصاد را در بر میگیرد که به "سه رکن پایداری"[1] معروف است و تلاش میکند تا هماهنگی و تعادلی بین آنها برقرار سازد. پیشینه استفاده از عنوان پایداری حداقل به دهه 1960 میلادی در حوزه اقتصاد و اوایل دهه 1970 میلادی در حوزه مدیریت محیطزیست برمیگردد .[2] اگرچه سند گسترده در این زمینه در سال 1987 و پس از گزارش "آینده مشترک ما" - که با نام گزارش برونتلان 1 نیز شناخته میشود - از سوی کمیسیون جهانی محیطزیست و توسعه2 سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شد .[3] متداولترین تعریف از پایداری از کمیسیون جهانی محیطزیست و توسعه، آن را "توسعهای تعریف میکند که نیازهای زمان حال را بدون به خطر انداختن توانایی نسلهای آینده در رفع نیازهایشان، پاسخ دهد" .[4]

مطالعات اخیر نشان میدهد که درک نظری ما از مفهوم پایداری که آن را هدفی ایستا تصورمیکرد، به هدفی پویا تغییر کرده و درک روزافزونتری از وابستگیهای متقابل سیستمهای اجتماعی و زیست محیطی اتفاق افتاده است .[5] فهم فعلی ما از پایداری چنین بیان میکند که رسیدن به پایداری یک کیفیت سیستمی و نه انفرادی است. بنابراین دستیابی به پایداری نیازمند رویکرد سیستمیک، پروسه محور و چندجانبه است .[6] در واقع نگاه غالب فعلی این است که نیاز به تغییرات رادیکال و اساسی در تمام زمینههای اجنماعی، فرهنگی، رفتاری و سازمانی وجود دارد .[7] توسعه و تغییر همه جانبه در توافقات کسب و کار در گزارشی که از سوی WBCSD انجمن تجارت جهانی برای توسعه پایدار منتشر شده است به خوبی مشهود است: "ارتقای نوآوری و بهره وری محصولات به عنوان استراتژی برای دستیابی به مشکلات زیست محیطی" .[ 8]

این تعریف با نگاه تغییری و سیستماتیک خود، تمامی مسئولیتهای پذیرفته شده قبلی و سنتی را در جوامع مورد چالش قرار داده و متدهای جدیدی را برای خلق ارزش پیشنهاد میدهد .[5]با گذشت زمان، پایداری به عنوان یکی از اصول مطرح و مهم در حوزههای مختلفی چون مدیریت، تجارت، اقتصاد، صنعت و غیره مطرح شد. از جمله زمینههای متاثر از مباحث پایداری، طراحی است. طراحی به عنوان زیربنای اصلی در تولید محصولات و خدمات و به عنوان اولین فاکتور درنوآوری تجارت، با جنبههای مختلف پایداری در نظر و عمل درگیر شده است. این جریان به ویژه از اوایل قرن بیستم و با تلاش افرادی چون ویکتور پاپانک3 و بوکمینستر فولر4 آغاز شده است .[9] پاپانک برای اولین بار در کتاب خود با نام" طراحی برای دنیای واقعی" توجه طراحان به مسائل محیطزیستی و اجتماعی را گوشزد کرده است .[10]

در ادامه تعامل و درگیری سیستماتیک بیشتری بین طراحی و پایداری، از اوایل دهه هشتاد قرن بیستم با توجه صنعت به مسائل زیستمحیطی و اجتماعی آغاز شده است .[5] طراحان به عنوان خالق محصولاتی که در روزمره زندگی انسانها استفاده میشود نقش خطیری در حفظ، اجرا و ارائه اصول پایداری دارند. لیکن چگونگی آگاهی طراحان از اصول پایداری و نحوه اجرایی سازی آنها در محصولات، موضوعی است که طی دهههای اخیر مورد توجه جامعه طراحان، متخصصان محیطزیست و تولیدکنندگان بوده است.رویکردهای متفاوتی در حوزه طراحی برای نیل به اهداف توسعه پایدار شکل گرفته است که هر کدام ویژگیهای متفاوتی دارند و جنبههای مختلفی را پوشش میدهند. لیکن بیشتر تمرکز آنها، پایداری زیستمحیطی است و جنبههای دیگر آن، به ویژه مباحث اقتصادی نادیده گرفته شدهاست. هدف این مقاله بررسی روند توسعه طراحی و پاسخهای ارائه شده از سوی آن به پایداری است که حوزه بسیار بزرگ "طراحی برای پایداری" را شامل میشود.

2تعامل پایداری و طراحی

پایداری به قدری در حوزه طراحی اهمیت پیدا کرهاست که امروزه به عنوان یکی از شاخههای طراحی نامیده میشود. طراحی پایدار5 موضوع مهم و پیچیدهای است که تغییرات قابل توجهی را در تولید و مصرف ارائه میدهد .[11] با توجه به اثرات اکولوژیکی که جوامع در سالهای اخیر به وجود آوردهاند، ایجاد تفاوتهای اساسی وبنیادی در شیوههای مصرف منابع تجدیدپذیر و غیر تجدیدپذیر، بسیار ضروری و بنیادین است. طراحی پایدار به طور کلی به تعامل اهداف اجتماعی، محیطزیستی و اقتصادی گفته میشود که در مقیاس جهانی دغدغه نوآوری تکنیکی و اجتماعی را دارد. بنابراین نتیجه این توجه برای تمامی حرفههای طراحی از معماران گرفته تا طراحان محصول چنین خواهد بود که در راستای طراحی پایدار حرکت کنند. البته همیشه آگاهی داشتن از تمام مباحث زیستمحیطی که در تصمیمات طراحی نقش بسزایی ایفا میکند، آسان نخواهد بود، چرا که دانش اندکی در زمینه عملکرد زیستمحیطی پروسه طراحی و راهحلهای ممکن وجود دارد. در چنین فضایی و با در نظر گرفتن مباحث زیست-محیطی در آموزش طراحی، مسئولیت طراحان و دانش آموختگان طراحی در یافتن مسیرها و راهحلهای بهینهتر برای محیطزیست، بیش از پیش مهم و گسترده است.

امروزه قوانین زیستمحیطی، طراحان و تولیدکنندگان را مجبور میکند تا مسئولیت بیشتری در قبال محیط زیست داشته باشند که نتیجه این، نیاز به رویکرد جدیدی در طراحی است. اگرچه روشهای سنتی در طراحی بیشتر به مواردی چون عملکرد، چهره محصول و ملاحظات اقتصادی تاکید داشت، اکنون مهم است که طراحان دانش و ابزارهای کافی برای کاهش اثرات منفی محصولات بر محیطزیست را نیز داشته باشند - .[12]تصویر - 1 طراحی مبتنی بر آگاهی زیستمحیطی نیازمند قوانین جدیدی برای رسیدن به رویکرد پایدار است که تمام مراحل چرخه عمر محصولات و تولیدات را شامل شود. چالش آگاهی محیطزیستی و طراحی پایدار موجب شده است تا روندهای برنامهریزی و طراحی سنتی به سمت ترکیب با ملاحظات و کاربردهای موثر زیستمحیطی رود. طراحی پایدار نیازمند این است تا ملاحظات زیستمحیطی جهانی به کاربردها و محصولات تبدیل شود و در این میان طراحان به عنوان مهره اصلی در برنامهریزی و طراحی پایدار فرصت بینظیری را در دست دارند.

توسعه پایدار نیازمند تغییرات اساسی در رویکرد طراحان نیز است و تنها محدود به حوزه طراحی نمیشود. به طوری که طراحان سنتی تنها به جوانب محدودی در چرخه عمر محصول توجه میکردند: مثلا فقط به نیاز کاربران اهمیت میدادند، بدون اینکه از اصول طراحی اکولوژیکی آگاهی داشته باشند. طراحان نه تنها به منظور عملکرد، یکپارچگی و راحتی بلکه سرگرمی و رضایت بصری، به محصولات فرم و معنا میبخشند. در صورتی که طراحی و توسعه مبتنی بر محیطزیست، این آگاهی را به کل پروسه تعمیم میدهد. اگرچه طراحان مسئولیت مستقیم در قبال سلامت و ایمنیمحصول خود دارند، لیکن این موضوع امروزه در زمینه اکولوژی جهانی نیز توسعه پیدا کرده است. به گفته پاپانک، طراحی میبایست اصلیترین مداخله را برای ایجاد تغییرات اساسی در عملکرد زیستمحیطی محصولات داشته باشند .[10] در این مورد طراحی برای محیطزیست به پارامترهای اصلی تقسیم میشود که شامل طراحی پروسهای است که بر کاهش مصرف انرژی و آلودگی تاکید دارد. طراحی مواد با درنظر گرفتن مصرف مواد خام بای کاهش مواد دورریز سمی و آلوده. و در نهایت طراحی مصرف انرژی که نتیجه آن کاهش نیازمندیهای انرژی باشد .[13]

علاوه براین طراح باید مطمئن باشد که اجرای راهحلهایی در زمینه رعایت موارد زیستمحیطی به سایر جنبههای اقتصادی یا اجتماعی آسیب نمیزند. این بحث برای طراحان در هر زمینه از محصول گرفته تا محیطزیست ضروری است. بورال6 تاکید دارد که طراحان نیاز دارند تا توانمندی ذهنی و مدیریتی خود را با پیشتازی در مسیر حل مشکلات محیطزیستی نشان دهند. طراحان آگاه به محیطزیست باید هدف افزایش بهرهوری در استفاده انرژی و سایر منابع را در کنار کاهش آلودگی در نظر داشته باشند .[11] اگرچه طراحان این توانایی را دارند که به خلق تصمیمات و پروسههای منطبق با محیطزیست بپردازند، لیکن بسیاری از طراحان حرفهای عملا بدون رجوع به تاثیرات زیست محیطی محصولات و فعالیتهای طراحی خود آموزش میبینند و در واقع طراحی در چارچوب اجتماعی و اکولوژیکی مربوطه خود تدریس نمیشود. بنابراین بسیاری از طراحان تنها وظیفه خود را توجه به عملکرد و زیبایی محصول میدانند و توجهی به چرخه عمر محصول و تاثیرات آن ندارند. در کنار طراحان، مصرف کنندگان آتی نیز میبایست به ملاحظات زیست محیطی توجه و آگاهی کافی نسبت به آن داشته باشند .[14]

بسیاری از بازاریابان نیز هم اکنون سیاستها و تجارت خود را با توجه به مباحث زیستمحیطی مربوط به مصرفکنندگان خود پیش میبرند. نه تنها طراحان بلکه بازاریابان نیز استراتژیهای خود را برای خلق محصولات و بستهبندیهای جدید و پیشرفته مفید که نیازهای مصرف کنندگان را با ملاحظات زیستمحیطی برابر میکند، به کار میگیرند .[15]طراحی به نسبت سایر مهارتها و حرفهها، باید به عنوان بخش محوری و اساسی در تفکر و پروسه زیستمحیطی در نظر گرفته شود. بسیاری از آلودگیهای محیطزیستی در نتیجه آلودگیهایی است که محصولات و خدمات به وجود میآورند. چراکه بیشتر محصولات و خدمات از منابع طبیعی استفاده میکنند که جایگزینی آنها غیر ممکن است. تعاریف سنتی از طراحیِ خوب، شامل اصولی چون عملکرد، ایمنی، سادگی، کارآمدی و جذابیت و زیبایی است. اگرچه طراحی برای پایداری اصول سنتی را نفی نمیکند، بلکه ملاحظات و موارد جدیدی را در آن اضافه میکند. کاهش اثرات زیستمحیطی نیاز به توسعه و استفاده از اطلاعات و دانش دقیق دارد. نیاز به اطلاعات در کل پروسه طراحی مشهود است.

چنانچه محصول یا محیطی به درستی با توجه به کاهش مضرات زیستمحیطی طراحی شده باشد، توسعه عمر محصول میتواند به طور مستقیم اثرات زیست محیطی را کاهش دهد.در نتیجه مباحث اکولوژیکی و اجتماعی بیش از پیش در کشورهای توسعه یافته اهمیت پیدا کرده است. طراحی پایدار به عنوان بهترین راهکار برای مردم، منافع و زمین سبز تعریف شده است. مباحث زیستمحیطی پیچیده و مشکلات آن عمدتا از سوی تصمیمات طراحی که به جهت نقص دانش یا توانایی است، ایجاد میشود. لیکن برخلاف کشورهای توسعه یافته، تاثیرات محیطزیستی در مراحل برنامهریزی در کشورهای در حال توسعه نادیده گرفته میشود .[11] بنابراین در چنین شرایطی، کشورهای در حال توسعه نیز نیاز دارند تا راهحلهایی را برای روندهای سنتی خود با به کارگیری تفکر طراحی در نظر بگیرند. طراحان این مسئولیت را دارند که دنیای بهتری را با در نظر گرفتن مباحث محیطزیستی و خلق آگاهی زیستمحیطی در کشورها ایجاد کنند. طراحان و مربیان طراحی اخیرا تلاشهایی را در راستای تبدیل توجهات عمومی به عرصه عمل آغاز کردهاند و برای این منظور به تغییر رفتارهای خود جهت تطبیق هرچه بیشتر اصول و تصمیمات طراحی با مباحث انرژی و بازیافت پرداختهاند.

3رویکردهای پایداری در طراحی

1-3  طراحی سبز

چنانچه در بخش قبلی عنوان گردید توجه به ملاحظات زیستمحیطی از سوی پاپانک و فولر در حوزه طراحی آغاز شد. رویکردها و روشهای متعدد و مختلفی در حوزه طراحی برای رسیدن به ملاحظات زیستمحیطی به وجود آمده و در طول زمان توسعه پیدا کرده است. در واقع رشته طراحی در درون خود، معرف رویکردهای متفاوتی در چارچوب ملاحظات زیستمحیط و گاهاً اجتماعی و اقتصادی بوده است. به عنوان مثال عناوینی چون طراحی سبز 7 و اکودیزاین8 پیشینه قدیمیتری نسبت به پایداری در طراحی دارند. حتی رویکردهایی نیز پیش از اینها در عرصه طراحی ورود داشت، که در تطبیق با مسائل طراحی سبز منجر به تغییرات اساسی نشده و تنها بر کاهش اثرات زیستمحیطی در برخی محصولات خاص و موردی تاکید داشت .[5]رویکرد طراحی سبز، بر مبنای هرم کاهش، استفاده مجدد و بازیافت شکل گرفت. موارد سهگانه ذکرشده مبتنی است بر؛کاهش میزان مواد مورد استفاده در محصول، استفاده مجدد قطعات یا کل محصول در طراحی محصولات جدید، جایگزینی مواد خام و بکر با مواد بازیافت شده و یا جایگزنی مواد سمی با مواد غیر سمی.[5] نمونههای اولیه از کارهای انجام شده بر اساس این رویکرد، به کاهش اثرات زیستمحیطی از طریق

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید