بخشی از مقاله

توسعه سواحل مکران و تاثير آن برتعاملات فضايي و همگرايي ملي و منطقه اي
چکيده :
سواحل مکران به واسطه برخورداري از ظرفيت هاي ژئوپوليتيک فوق العاده اقتصادي، امنيتي، دسترسي، ارتباطات منطقه اي و بين المللي واجد کارکردهاي توليد کنند ي قدرت در کشور است که تاکنون مورد غفلت واقع شده و با وجود دارا بودن پتانسيل هاي فوق الذکر که ديگر مناطق ايران فاقد چنين پتانسيل هايي هستند، يکي از عقب مانده ترين مناطق کشور به لحاظ اقتصادي، اجتماعي، و محيطي محسوب ، مي گردد.
لذا در اين پژوهش در پي پاسخگويي به اين پرسش هستيم که توسعه سواحل مکران چه تاثيري بر افزايش تعاملات فضايي و همگرايي ملي و منطقه اي خواهد داشت ؟
يافته هاي پژوهش بيانگر اين حقيقت است که با ارتقاي امنيت و توسعه زيرساخت هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي علاوه بر احياء ظرفيت هاي اين منطقه ، مي توان بستر لازم جهت جذب سرمايه گذاريهاي داخلي و خارجي را فراهم نموده ، تفاوت مشهود ميان مرکز و حاشيه را کاهش داده و زمينه را جهت افزايش تعاملات فضايي و همگرايي ملي و منطقه اي فراهم آورد.
کليد واژه :تعاملات فضايي ، جنوب شرق ايران ، سواحل مکران ، اقيانوس هند، همگرايي ملي، همگرايي منطقه اي


١- مقدمه
اقوام يک سلسله امتيازات و پتانسيل هاي جديد براي کشور فراهم مي کنند. اقوام به خودي خود تهديد تلقي نميشوند بلکه هنگامي منبع تهديد و خطر مي شوند که مولفه هاي ساختاري و کارکردي ديگري در کشور ايجاد شود که ناظر بر توزيع و توسعه ي ناعادلانه منابع در کشور باشد. در صحنه داخلي، هر کشور براي تضمين امنيت خارجي، نياز به اندازه معيني از ثبات سياسي و در واقع امنيت داخلي دارد. جوامعي که از شکاف ژرف طبقاتي در رنجند و جوامع آکنده از تبعيض هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي معمولاً ميداني براي پيدايش شکاف هاي موازي و خطري بالقوه براي امنيت ملي شمرده مي شوند.
موقعيت و ساختار طبيعي فضاي ايران بر کنش متقابل افراد و گروه هاي اجتماعي تاثيرات متفاوتي به جا گذاشته است . از يک سو با بسترسازي ارتباط ميان اقوام و گروه ها تعامل آنها را با يکديگر و با سکنه ي فلات ايران آسان نموده است و از سوي ديگر جنبه هاي وحدت بخش کلان سرزميني بر شکل گيري روابط و پيدايش خصلت هاي کلان ملي تاثير گذاشته است و جنبه هاي تفکيک ساز فضا، شکل گيري تفاوت ها و خصلت هاي ناحيه اي درون آن را موجب شده است (حافظ نيا و رومينا، ١٣٨٤: ٣٩).
سواحل مکران به واسطه برخورداري از ظرفيت هاي ژئوپوليتيک فوق العاده اقتصادي، امنيتي، دسترسي، ارتباطات منطقه اي و بين المللي واجد کارکردهاي توليد کننده ي قدرت در کشور است که تاکنون مورد غفلت واقع شده و با وجود دارا بودن پتانسيل هاي فوق الذکر که ديگر مناطق ايران فاقد چنين پتانسيل هايي هستند، يکي از عقب مانده ترين مناطق کشور به لحاظ اقتصادي، اجتماعي، و محيطي محسوب ، مي گردد.
لذا در اين پژوهش در پي پاسخگويي به اين پرسش هستيم که توسعه سواحل مکران چه تاثيري بر افزايش تعاملات فضايي و همگرايي ملي و منطقه اي خواهد داشت ؟
٢- روش شناسي تحقيق
١-٢- اهميت و ضرورت تحقيق
با عنايت به تدابير مقام معظم رهبري در خصوص لزوم توجه ويژه به ظرفيت هاي موجود در سواحل مکران و تاکيد برنامه ششم بر توسعه اين منطقه ، در اين پژوهش بر آن شديم تا با تشريح ظرفيت ها، تنگناها و چالش هاي موجود در اين منطقه به بررسي نقش توسعه اين منطقه در افزايش تعاملات فضايي و همگرايي ملي و منطقه اي اشاره نماييم
٢-٢- پرسش تحقيق
توسعه سواحل مکران در ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي چه تاثيري بر تعاملات فضايي و همگرايي ملي و منطقه اي دارد؟
٣-٢- اهداف تحقيق
هدف اول : تشريح موقعيت راهبردي سواحل مکران
هدف دوم : شناسايي ظرفيت هاي ژئوپوليتيکي و ژئواکونوميکي موجود در سواحل مکران هدف سوم : بررسي تأثير توسعه سواحل مکران بر تعاملات فضايي و همگرايي ملي و منطقه اي
٤-٢- فرضي تحقيق
با عنايت به اينکه يکي از مولفه هاي موثر در تعاملات فضايي و همگرايي ملي و منطقه اي هر منطقه ، توجه به زيرساخت هاي توسعه در آن منطقه است ، لذا توجه به بسترهاي توسعه سواحل مکران مي تواند زمينه ساز افزايش تعاملات فضايي و همگرايي ملي و منطقه اي گردد.
٥-٢ -کاربردهاي تحقيق
نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران دفتر پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي استانداري هرمزگان
استانداري سيستان و بلوچستان
مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام
٦-٢- روش تحقيق
روش تحقيق از نوع توصيفي–تحليلي است و هدف تحقيق ، بررسي تاثير توسعه سواحل مکران ، بر افزايش تعاملات فضايي و همگرايي ملي و منطقه اي است .
٧-٢ - روش گردآوري داده ها
روش گردآوري مطالب ، روش کتابخانه اي و اسنادي بوده است ، به اين ترتيب که علاوه بر کتاب ها و پژوهش هايي که در رابطه با شاخص هاي توسعه و همگرايي ملي و منطقه اي نوشته شده ، عمده کتب ، نشريات ، مقالات ، پژوهش ها، پايان نامه ها و تحقيقاتي که در خصوص سواحل مکران و ظرفيت هاي اين سواحل به رشته تحرير در آمده است ، مورد مطالعه و واکاوي قرار گرفته و موارد مرتبط با موضوع تحقيق گردآوري، بررسي، تجزيه و تحليل ، مقايسه و تفسير شده است .
٨-٢ - روش تجزيه و تحليل داده ها
شيوه تجزيه و تحليل داد ها در اين پژوهش از نوع کيفي ميباشد. در اين شيوه مبنا و معيار تجزيه و تحليل داده ها، مشخصاً عقل ، منطق ، تفکر و استدلال است ؛ يعني محقق بايستي با استفاده از عقل و منطق و انديشه ، اسناد، مدارک و اطلاعات را مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار دهد و حقيقت و واقعيت را کشف و درباره فرضيه ها اظهار نظر نمايد. بنابراين در تحقيقات کيفي محقق مي تواند از طريق استدلال قياسي و استقرايي؛ تمثيل و تشبيه ، نشانه يابي، تفسير، تجريد، تشخيص تفاوت و تمايز، مقايسه و ... که جملگي به کمک تفکر و تعقل و منطق صورت مي پذيرد، داده هاي گردآوري شده را ارزيابي و تجزيه و تحليل نموده ، با ذهن مکاشفه اي خود نتيجه گيري نمايد. در اين پژوهش با بهره گيري از نظريات مطرح ، به بررسي تاثير توسعه سواحل مکران بر افزايش تعاملات فضايي و همگرايي ملي و منطقه اي است .
١٠-٢- محدوده و قلمرو تحقيق
محدوده و قلمرو اين تحقيق سواحل مکران واقع در جنوب استان سيستان و بلوچستان و شرق استان هرمزگان مي باشد.
١١-٢ - محدوديت و تنگناهاي تحقيق
با وجود ظرفيت هاي منحصر بفرد موجود در سواحل مکران و اهميت بالاي اين سواحل ، ليکن به دليل کمبود کتب و طرح هاي پژوهشي در خصوص اين مناطق ، متاسفانه با کمبود منابع پژوهشي در مباحث مرتبط با اين سواحل مواجه بوده ايم .
٣- مباني نظري
١-٣- توسعه پايدار و مفهوم آن
امروزه توسعه پايدار يکي از مفاهيم مهم عرصه علوم اجتماعي محسوب مي شود، به گونه اي که اين پيش فرض مقبوليت همگاني يافته است که پيشرفت در هر حوزه ، تاثير متقابلي در زمينه هاي ديگر به جاي مي گذارد. در مورد مفهوم توسعه پايدار، تعاريف متعددي وجود دارد. بر اساس تعريف کميسيون محيط زيست و توسعه وابسته به سازمان ملل متحد، توسعه پايدار عبارت است از: توسع ه ي که نيازهاي نسل کنوني را بدون ايجاد اشکال در توانايي نسل هاي آينده در برآوردن احتياجات خود تامين مي کند.( اولاف لانگ ٢٠٢:١٣٨٤). مطابق اين تعريف ، توسعه پايدار الگويي از تحولات اقتصادي، ساختاري و اجتماعي است که مزاياي اقتصادي و ديگر مزاياي اجتماعي زمان حاضر را بدون به خطر انداختن مزاياي بالقوه آينده فراهم مي سازد.
همچنين توسعه پايدار بر اهميت وجود چشم انداز بلندمدت در مورد نتايج فعاليت هاي امروز و همکاري جهاني بين کشورها براي رسيدن به راه حل هاي ماندگار تاکيد ميکند (زاهدي، ٢٣:١٣٨٦). بنابراين ، توسعه پايدار را مي توان به عنوان هدفي ويژه در سياست گذاريهاي ملي ، منطقه اي و بين المللي درنظر گرفت . توسعه پايدار به انسان هاي کل نگر، داراي ذهن و تفکر سيستمي، داراي بينش ميان و فرارشته اي ، آگاه و خلاق و مشارکت جو نياز دارد ( موسايي ٢٠٩:١٣٨٨). از اين رو براي تحقق توسعه پايدار لازم است که تغييرات عمده اي در حوز هاي مختلف اقتصادي و سياسي صورت گيرد.
بي شک يکي از مهمترين اهداف سياست گذاري هاي کلان کشورها، دستيابي همه ي شهروندان به شاخصه هاي توسعه ي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و کاهش محروميت ها و نابرابريهاي اجتماعي است وجه مشترک همه تعاريف ارائه شده از مفهوم توسعه ، آن است که در مجموع کيفيت زندگي انسان در ابعاد اقتصادي اجتماعي و فرهنگي بهبود يابد. يکي از معيارهاي اساسي توسعه پايدار کاهش نابرابري و محروميت در بهره مندي از منابع ، دستاوردها و امکانات است . در اين راستا بين عدم امنيت اجتماعي و نابرابريهاي شهري روابط متقابل وجود دارد، به اين ترتيب که امنيت سبب افزايش توسعه يافتگي و کاهش نابرابريها مي شود.
٢-٣- همگرايي ملي
واحدهاي سياسي به فراخور پهناوري، تنوع و شمار جمعيت با ناهمگوني فرهنگي – سرزميني، تنوع هويت ها و خواسته ها روبرو هستند. بر اساس اين ، کمتر دولت – ملتي وجود دارد که از ديدگاه فرهنگي و سرزميني کاملاً همگون باشد. داده ها و يافته هاي موجود نشان ميدهد گاه اين تنوعات با پيوستگي سرزميني در تعارض است ، به گونه اي که مکان ها به تناسب برخورداري از وزن و منزلت ژئوپوليتيکشان خواهان بازنگري در مناسبات قدرت در گستره ملي ميشوند. چنين ويژگيهايي در دوران گذار ژئوپوليتيک نمود برجسته اي ميابد. بر اين اساس همگرايي ملي فرايندي است که طي آن واحدهاي سياسي از اعمال حاکميت انحصاري بر محدوده خويش صرف نظر ميکنند تا از رهگذر يک قدرت فرامکاني به نام قدرت ملي(کشوري) به اهداف متعالي تري دست يابند.
از اين رو، همگرايي ملي بنياد ماندگاري و پايداري ملت هاست که در هويت ، توسعه و تثبيت قدرت ملي کشو ها نقش تعيين کننده اي دارد. مولفه هايي مانند همگوني فرهنگي، قانون اساسي، پيوستگي سرزميني، مشروعيت و پذيرش مردمي، آرمان ها و سنت هاي مشترک و ... از مهمترين توانش هاي دست يابي به همگرايي و هم بستگي ملي هستند.
٣-٣- همگرايي منطقه اي
منطقه گرايي در نظام بين الملل به گسترش قابل ملاحظه همکاري هاي سياسي و اقتصادي ميان دولت ها و ساير بازيگران در نواحي جغرافيايي خاصي اشاره دارد. همانطور که در جامعه ملي هيچ فردي نميتواند به تنهايي به قدرت سياسي دست يابد و به ناچار بايد در پناه يک حزب ، جايگاهي در معادلات سياسي پيدا کند.
در واقع منطقه گرايي در برگيرنده مجموعه اي از تعاملات در راستاي تحقق اهداف اقتصادي، يکپارچگي جوامع ، رقابت و اعمال نفوذ قدرت هاي سياسي و امنيتي است . اين امر دولت ها را ملزم ميسازد که با تاسي از اشتراکات فرهنگي و تاريخي در راستاي تحقق اهداف و منافع سياسي، اقتصادي و فرهنگي با ديگر کشورها در تعامل و ارتباط باشند. در اين عرصه منطقه گرايي با ارائه رويکردي نوين در ايجاد تعامل و ارتباط در مناطق مختلف جهان ، همواره در راستاي ايجاد همبستگي در زمينه هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي از نقشي تاثيرگذار در تحولات بين المللي برخوردار مي باشد.(حافظ نيا و همکاران ، ١٣٩٠: ٦)
٤-٣ پيشينه تحقيق :
حافظ نيا و رومينا (١٣٨٤) در مقاله اي با عنوان تحليل ظرفيت هاي ژئوپوليتيکي جنوب شرق ايران با استفاده از روش تحليلي – توصيفي و با استفاده از منابع کتابخانه اي به تبيين واقعيت هاي جغرافيايي و پتانسيل هاي ژئوپليتيکي جنوب شرق ايران بويژه کرانه هاي درياي عمان و تاثير آن بر منافع ملي ايران پرداختند. آنها بيان ميکنند که موقعيت ژئوپليتيک جنوب شرق ايران با همجواري با کشورهاي پاکستان و افغانستان و قرار گرفتن در مسير دسترسي به آب هاي آزاد جهان براي کشورهاي آسياي مرکزي و افغانستان و ... جايگاه ويژ اي را براي گسترش مبادلات منطقه اي و بين المللي ايران فراهم نموده است . برآيند ظرفيت هاي ارتباطي سواحل جنوب شرق ايران ، آلترناتيو خروج نسبي ايران را از تنگناي تنگه ي هرمز، اتصال کشورهاي شمال ايران و ترانزيت کالا به درياهاي آزاد و ساير مناطق جهان و انتقال انرژي نفت و گاز را به دنبال دارد. ساحل عمان دسترسي را به پهنه هاي اقيانوس هند باز ميکند که ميتواند نتايج ژئواستراتژيک و اقتصادي در زمينه هاي حمل و نقل ، تجارت دريايي، امنيت انتقال انرژي، شيلات و منابع دريايي داشته باشد.
پيشگاهيفرد و اميدي آوج (١٣٨٨) در مقاله اي با عنوان ارتباط بين پراکندگي اقوام ايراني و امنيت مرزها ضمن تشريح چگونگي پراکندگي اقوام مختلف در ايران ، مناطق پيراموني ايران را از حيث شاخص هاي قوميت ، زبان و مذهب و بر اساس همگرايي با مرکز به مناطق بحراني درجه اول ، دوم و سوم تقسيم بندي نموده اند.
فخري و همکاران (١٣٩١) در مقاله اي تحت عنوان ارزيابي توانمنديهاي گردشگري ژئومورفوسايت هاي سواحل مکران اين گونه مطرح کرده اند که يکي از مفاهيم جديدي که امروزه در مطالعات گردشگري مورد توجه قرار گرفته است ، ژئومورفوسايت ها هستند. اين پديده از جمله مفاهيم جديدي هستند که بر مکان هاي ويژه گردشگري تاکيد دارند و از ارزش هاي علمي، اکولوژيکي، فرهنگي، زيبايي و اقتصادي به صورت توام برخوردار ميباشند. سواحل مکران از جمله سواحلي است که داراي جاذبه هاي گردشگري منحصر بفردي در سطح کشور و منطقه است . از آنجا که يکي از گام هاي اساسي توسعه سواحل مکران زيرساخت هاي گردشگري آن است ، نويسندگان در اين نوشتار تلاش نموده اند با استفاده از روش رينارد توانمنديهاي گردشگري برخي ژئومورفوسايت هاي نمونه سواحل مکران شامل سواحل بالا آمده جاسک ، گل فشان ها، اشکال بادي و تالاب هاي جزر و مدي مورد ارزيابي قرار گيرد. از اين رو پديده هاي ژئومورفولوژيکي متعددي از طريق فرايندهاي بادي، آبي و ساحلي باعث شکل گيري اشکال متنوعي در اين منطقه شده است که يکي از ظرفيت هاي بالقوه توسعه سواحل مکران محسوب ميشود.
شيخ زاده و همکاران (١٣٩١) در مقاله اي با عنوان نيروي دريايي راهبردي و توسعه سواحل مکران بيان مي دارند که يکي از مولفه هاي قدرت ملي، قدرت نظامي است و نيروي دريايي يکي از ارکان قدرت نظامي به شمار مي آيد.
نيروهاي نظامي معمولاً يکي از دو رويکرد عمده تاکتيکي و راهبردي را در پيش مي گيرند. ماموريت نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران پس از تبيين آن به عنوان يک نيروي راهبردي توسط مقام معظم رهبري و همچنين تاکيد ايشان بر لزوم توسعه سواحل جنوب شرق روشن است . رويکرد توسعه دريا محور و توسعه سواحل مکران مستلزم برخورداري از يک نيروي دريايي قدرتمند است و اين دو لازم و ملزوم يکديگرند. نويسندگان با بررسي توان هاي ژئوپليتيک فراموش شده جنوب شرق ايران به بويژه سواحل مکران ، سعي در بررسي پتانسيل هاي اقتصادي، ارتباطي، نظامي و همگرايي ملي اين منطقه در توسعه ملي کشور داشته و نهايتاً راهکارهاي خارج شدن اين منطقه مورد غفلت را در چشم انداز ژئوپليتيک آينده ايران بازگو نمود اند.
خالدي و همکاران در سال (١٣٩١) در پژوهشي با عنوان تبيين پتانسيل هاي ارتباطي سواحل مکران در راستاي افزايش وزن ژئوپليتيکي ايران اين گونه عنوان ميکند که سواحل مکران واجد مزيت هاي ژئوپليتيکي اقتصادي، امنيتي، دسترسي، ارتباطات منطقه اي و بين المللي براي ايران است که اين کشور را به عنوان وزنه اي در سيستم بين المللي و جهاني در قرن ٢١ مطرح مينمايد. اين مقاله با روش تحليلي- توصيفي و با استفاده از منابع کتابخانه اي در پي تبيين واقعيت هاي جغرافيايي و پتانسيل هاي ارتباطي سواحل مکران و تأثير آن بر وزن ژئوپليتيک ايران است . براساس يافته هاي تحقيق برآيند ظرفيت هاي ارتباطي سواحل مکران ، آلترناتيو خروج نسبي ايران را از تنگناي تنگه هرمز، اتصال کشورهاي شمال ايران و ترانزيت کالا به درياهاي آزاد و ساير مناطق جهان و انتقال انرژي نفت و گاز را به دنبال دارد. به دليل نقش ارتباطي ايران در همه زمينه ها به ويژه نقش سواحل مکران در پروژه هاي انتقال انرژي و کالا و خطوط ريلي، ايران ميتواند به ساماندهي نهادهاي منطقه اي و بين المللي بپردازد و از اين طريق منافع کشورهاي ديگر از جمله کشورهاي آسياي ميانه را با ساحل عمان پيوند دهد و هم منزلت ژئوپليتيکي خود را در جهان و منطقه افزايش دهد و نيز با بسترسازي اجماع منطقه اي و جهاني، فرصت هاي جديدي را براي تضمين امنيت ملي خود توليد نمايد.
حيدرزاده و همکاران (١٣٩١) در مقاله اي تحت عنوان پتانسيل بالقوه سواحل مکران در استحصال انرژي هاي تجديد شونده اين گونه عنوان مي کنند که سواحل و آب هاي کرانه درياي عمان ، فرصت مناسبي براي استحصال انرژيهاي نو ميباشد. با توجه به محدوديت و اتمام سوخت هاي فسيلي، بسياري از کشورها امروزه درصدد استفاده از انرژيهاي نو ميباشند. سواحل مکران و همجواري و ارتباط با پهنه هاي آبي آزاد، شرايط ايد آلي را براي استفاده و بهره برداري رفاه منطقه داراي اهميت بسيار ميباشد. شرايط اقليمي و موقعيت جغرافيايي مکران ، سبب گرديده تا بتوان از همه پتانسيل هاي موجود بهره برداري نمود و از انواع

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید