بخشی از مقاله
چکیده
یکی ازچالشهای اساسی مدیریت منابع انسانی ،مدیریت دانش سازمانی است؛تا اطمینان حاصل شودکه مزیت رقابتی سازمان حفظ ونیز باافزایش دستیابی به سطوح مختلف دانش درسازمان ،توانمندسازی نیروی انسانی حاصل و به تبع آن سطح عملکرد سازمانی افزایش می یابد.علیرغم انجام مطالعات متعدد در زمینه مدیریت دانش،لیکن هنوز مفهوم روشن وآشکاری پیرامون آن وارتباط دقیق باموضوعات مختلف منابع انسانی ارائه نگردیده است .هدف این پژوهش بررسی همه جانبه مدیریت دانش وارائه مفهومی آشکارا ازآن می باشد ؛تابراساس آن مدل مدیریت استراتژیک دانش ارائه شود. نتایج حاصل ازاین بررسی نشان می دهد که استفاده ازمدیریت دانش می تواند تاثیرمهمی دربهبود عملکرد یک سازمان داشته باشد.
مقدمه
پیش نیاز یک جامعه توسعه یافته، برخورداری از سازمانهای توسعه یافته است و سازمانهای توسعه یافته نیز قدرت و اقتدار واقعی خود را به واسطه وجود منابع انسانی متخصص، به منزله سرمایههای استراتژیک بدست می آورند. انسانهایی که به واسطه در اختیار داشتن عظیم ترین منابع قدرت، یعنی تفکر، میتوانند موجبات تعالی، حرکت و رشد سازمانها را پدید آورند
[4] دانش نخستین منبع راهبردی برای شرکتها در قرن 21 است.
پژوهشگران و متخصصان تلاش میکنند دریابند چگونه منابع دانش به صورت موثری گردآوری و مدیریت شود تا بتوان به عنوان مزیتی رقابتی از آن استفاده کرد. بنابراین قبل از اقدام به مبادرت بر اجرای طرحهای مدیریت دانش، سازمانها نیازمند ارزیابی زیر سیستمهای سازمانی و منابع موجود خود هستند تا مهمترین و بهترین راهبرد مدیریت دانش را برای خود شناسایی کنند. مدیریت دانش امر جدیدی نیست، تمدنهای بشری از نسلی به نسل دیگر اقدام به نگهداری و انتقال دانش، برای درک گذشته و پیشبینی آینده مینمودند. در محیطهای تجاری پیچیده و پویای امروزی تشنگی برای دانش، روز به روز دامنه و عمق گسترهتری می یابد. دانشی که به شدت در حال تغییر و در بیرون از سازمانها در حال نشر است. فناوری اطلاعات و اینترنت نیز چالشهای جدیدی را در خلق، نگهداری و مدیریت دانش بوجود آورده است.
در دهههای 80 و 90 فلسفهها، رویکردها و روش - بهبود تجارت به صورت مداوم توسعه یافت. این توسعه و پیشرفت ناشی از ترکیب فعالیتهای تجاری و نظریههای علمی در دهههای اخیر است. مباحثی از قبیل یادگیری سازمانی، سازمانهای یادگیرنده، مدیریت کیفیت جامع، مهندسی مجدد فرایند تجارت و... مثالهایی از این رویکردهای جدید میباشد. بررسی نوشتهها نشان میدهد که مباحث مربوط به اقتصاد، سرمایه فکری، رویکردهای مهندسی - نظامهای تولید صنعتی انعطافپذیر، رسانههای دانش، رایانه، مطالعات سازمانی - مردم شناسی و جامعه شناسی - معرفت شناسی - شامل یادگیری، شناخت موقعیتی و روانشناسی شناختی - جنبههای مربوط به هوش مصنوعی، مباحث مربوط به منابع انسانی و... در این حوزه مطرح شدهاست.
[6] ریشه مدیریت دانش از دو تحول بنیادین یعنی، » کوچک سازی« و »توسعه فناوری« حاصل شده است. در دهه هشتاد کوچک سازی شرکتها که راهبرد مناسب کاهش هزینههای بالا و افزایش سود بود، منجر به از دست رفتن دانش با اهمیت شد زیرا کارکنان با ترک سازمان، دانشی را که طی سالها و در طول کار آموخته بودند، با خود میبردند. با گذشت زمان سازمانها برای نگهداری از اطلاعات و تجارب با ارزش خود و حفظ کارکنان دانشی برای تضمین بقای شرکت راهبرد مدیریت دانش را اتخاذ نمودند. از سوی دیگر فناوری و امکان دسترسی مشترک به اطلاعات و دانش در سرتاسر سازمان و فراتر از آن، در سرتاسر جهان از عوامل هدایت کننده مدیریت دانش محسوب میشود.
[8] دلایلی که باعث تاکید ویژه بر روی مدیریت دانش در سالهای اخیر شده عبارتند از: -1 ارتباط مستقیم بین دانش و عملکرد برتر سازمان. -2 ارزش آفرینی دانش. - 3 کسب و کار در محیط پیچیدهتر. -4 افزایش انتظارات هیات مدیره. -5 تغییر در انتظارات کارکنان و -6 تغییر در ساختار نیروی کار.[3] با توجه به اهمیت دوچندانی که امروزه مدیریت دانش یافته است. در این مقاله تلاش میشود تا با بررسی همه جانبه، مفهومی روشن و شفاف از مدیریت استراتژیک دانش شود و تاثیر آن بر روی عملکرد سازمان مورد بررسی قرار گیرد.
با مرور در ادبیات تحقیق به نظر میرسد تا کنون - مدل نظری در زمینه مدیریت استراتژیک دانش ارائه شده باشد. [16] که در آن مدیریت استراتژیک دانش اینگونه تعریف شده است: فعالیتها و فرایندهایی میباشند که به شناسایی سرمایههای انسانی و مدیریت بر آن در سازمان میپردازند و با توسعه یک مخزن دانش به انتشار آن در سازمان میپردازد. و با تغییر، اشاعه، حفاظت و نگهداری و پالایش دانش، سازمان را به سازمان یادگیرنده و کارکنان را دانشمدار میسازد.
در مقاله حاضر تلاش شده تا با استفاده از نتایج تحقیقات مختلف و همچنین استفاده از چارچوب مدیریت منابع انسانی هاروارد[12] ، مدلی جامع برای مدیریت استراتژیک دانش توسعه داده شود و نتایج حاصل از آن بر روی عملکرد سازمان مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین اهداف این مقاله شامل -1 تعریف مفهوم مدیریت دانش، اهمیت آن، مزایا و منافع حاصل از اجرای آن و -2 توسعه یک مدل برای مدیریت استراتژیک دانش میباشد. برای این منظور در قسمت دوم مقاله مبانی نظری مدیریت دانش بیان میشود و برای درک بهتر مفهوم آن، به تشریح یک مدلی که در این زمینه ارائه شده پرداخته میشود. در قسمت سوم مقاله، مدلی برای مدیریت استراتژیک دانش توسعه داده شده و در نهایت دستاوردهای حاصل از استفاده از این مدل و نتایج بلند مدت آن بیان میگردد.
مدیریت دانش مکاتب فکری و مطرح در مدیریت دانش
بیان مفهوم هر موضوعی در روشن شدن دامنه و عمق آن موضوع میتواند مفید و موثر باشد. در برخی از موارد بیان مفهوم بسیار دشوار است بویژه در مباحث مربوط به حوزه مدیریت به دلیل ماهیت و طبیعت رشته بیان برخی مفاهیم از پیچیدگی خاصی برخوردار است. بر این اساس تعاریف زیادی از مدیریت دانش مطرح شده از جمله: " مدیریت دانش خلق، تفسیر، اشاعه و استفاده، حفاظت و نگهداری و پالایش دانش را در بر میگیرد." پیچیدگی این بحث ارتباط دانش با اطلاعات و فناوری اطلاعات نیست بلکه ظرفیت این مفهوم با مباحثی نظیر روانشناسی و تجارت دانش است,
creedy .1990 نقل از [ Peters ,1992مدیریت دانش فعالیتی است که تاکتیکها و راهبردهای آن برای مدیریت سرمایههای انسانی محور در نظر گرفته میشود. با نگاهی اجمالی به تعاریف مدیریت دانش میتوان دریافت که مدیریت دانش با تئوری و عمل رابطه دارد.[28] سوال اساسی در حوزه مدیریت راهبردی این است که سازمان چگونه به مزایای رقابتی دست یابد و آنها را تداوم بخشد. در رویکرد سنتی جذابیت صنعت انتخاب شده و استقرار آن در مقابل رقبا مهمترین مزیت رقابتی بود. [porter,1985] [31] با توجه به افزایش عدم قطعیت و پویایی در محیط های سازمانی تمرکز پژوهشهای راهبردی جدید بر الگوی "ساختار-رفتار- اجرا 1"به عنوان کلید اصلی مزیت رقابتی میباشد.
گرنت اضافه میکند که این تغییر، نارضایتی در رابطه با سکون و تعادل در رویکردهای سنتی را نشان میدهد و به چشم-اندازی داخلی به نام "دیدگاه منبع- مداری سازمانی 2"منجر میشود. این دیدگاه سبب میشود سرمایهها و توانمندیهای سازمانی به عنوان منابع اصلی مزیتهای رقابتی تلقی شوند. در این دیدگاه باید بین منبع و توانایی تمایز قائل شد. منابع سازمانی شامل ابزارها و تجهیزات مهارتها، ثبت اختراعات و نقدینگی مهمترین دروندادهای رقابتی پایدار باشند. توانایی سازمانی در بدست آوردن و استفاده از این منابع در جهت اجرای کارها و فعالیتهای رقابتی میباشد. بر اساس دیدگاه دانش-مداری بسیاری از نظریه پردازان در رابطه با توانمندیهای سازمانی پیشنهاداتی دادهاند. این تواناییها به صورت خلاصه در جدول شماره 1 آمده است.[21] [Grant ,1991]