بخشی از مقاله

چکيده
شکل گيري برخي از محلات و مناطق شهرهاي بزرگ بنا به دلايل متعدد به گونه اي بوده است که با ضوابط و معيارهاي شهرسازي و معماري امروز مغايرت داشته و به نوعي وصله ناجور به تن شهرها خصوصا کلان شهرها مي باشد. اين بافت به مرور زمان فرسوده تر شده و علاوه بر فرسودگي ابنيه ، شبکه تاسيسات شهري آنها نيز فرسوده شده و کارکردهاي شهري خود را از دست مي دهند. دلايل زيادي وجود دارد که مردم ترجيح نمي دهند منازل خود را در اين بافت ها، نوسازي نمايند. نوسازي و بهسازي اين نوع بافت ها، توجه و اهتمام ويژه دولت و شهرداري ها و همکاري مردم را مي طلبد. بر همين اساس هدف اصلي پژوهش حاضر بررسي جايگاه مديريت شهري در شناسايي چالش ها و فرصت هاي نوسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده شهري منطقه ١٧ مي باشد. اين منطقه بر روي گسل زلزله خيز ري ميباشد که توجه و برقراري امنيت براي مساکن و ساکنين از ضرورت هاي مديريت شهري قلمداد ميشود. لذا در تحقيق پيشرو با استفاده از روش توصيفي- تحليلي قصد داريم که با شناسايي نقاط مثبت و منفي موانع نوسازي و بهسازي شهري به اين نتيجه برسيم که تا چه اندازه طرحها و برنامه هاي اجرا شده جهت بهسازي و نوسازي شهري در محدوده مورد مطالعه از کارايي و اثربخشي لازم برخوردار بوده است . و همچنين با شناسايي نقاط قوت و ضعف مديريت شهري، گامي در جهت بهبود وضعيت بافت هاي نابسامان و فرسوده شهري برداريم .
واژه هاي کليدي: بافتهاي فرسوده شهري، بهسازي و نوسازي، مديريت شهري، شهرداري منطقه ١٧تهران


١- مقدمه
فرسودگي شهري يکي از مشکلات جدي و پديده هاي غير قابل اجتناب است که مديريت شهري در تمام کشورهاي جهان با آن روبه روست . آنچه مهم است اينکه فرسودگي شهري و ايجاد بافت هاي فرسوده مختص به کشور خاص يا شهر مشخصي نميباشد بلکه تمامي شهرها و روستاها در جهان با آن درگير هستند ولي بسته به شرايط ، قدمت ، نوع مصالح و کيفيت ساخت و ساز شهرها شدت و ضعف دارد. بديهي است که استانداردهاي ساخت و ساز، دوره زماني تعريف شده براي عمر مفيد بناها، کيفيت و مقاومت مصالح ، سياست هاي حمايتي و تشويقي دولت و برنامه هاي مديريت شهري از عناصر تعيين کننده در ايجاد و گسترش بافت هاي فرسوده و کنترل و نوسازي بناها مي باشند.
با ورود سيل وار مهاجران به شهر و بالا بودن نرخ مسکن در مکان شهر تهران ، پيدا کردن سرپناه به معضلي پايان ناپذير تبديل گرديده است ، که در اين راستا دشت هاي جنوبي، غربي و شرقي تهران با رشد بيغوله هاي مسکوني مواجه شده است .
قرارگيري منطقه ١٧ در دشت هاي جنوبي تهران نيز از مکان هايي مناسبي محسوب ميشود که با توجه به پايين بودن نرخ خريد و اجاره مسکن و همچنين ريزدانه بودن بافت موجود، مهاجرين بسياري را از کشورها، شهرها و مناطق ديگر تهران را در خود جاي داده است . ورود مهاجرين به اين منطقه و از سوي ديگر توان مالي پايين شهروندان ، مزيد بر علت شده است که مقوله بهسازي و نوسازي بافت فرسوده با روند کندي روبرو باشد. از سوي ديگر بدون حمايت بخش مديريت شهري اين امر امکانپذير نخواهد بود. اگر چه موضوع فرسودگي شهري در دهه هاي گذشته در حوزه سياست گذاريهاي مديريت شهري در اولويت نبوده و جدي به آن نگريسته نميشده ولي از يک دهه گذشته به عنوان يکي از سرفصل هاي مهم برنامه ريزي ملي و اسناد توسعه کشور در تمامي ابعاد مورد توجه قرار گرفته است . اهميت و ضرورت اين مسئله به دليل ارتباط تنگاتنگ با امنيت اجتماعي، رواني و شاخص ارزيابي رفاه ملي به گونه اي است که در تمامي اسناد توسعه کشور اعم از سند چشم انداز بيست ساله ، برنامه هاي توسعه پنج ساله ، اسناد منطقه اي و حتي مصوبات درون شهري شوراهاي اسلامي شهرها بر آن تأکيد ميشود. ارائه تسهيلات تشويقي به سرمايه گذاران صنعت ساختمان در بافت هاي فرسوده شهري، همچنين مقررات سخت گيرانه براي صدور پايان کار و پروانه در راستاي تضمين کيفيت ساخت و سازها از الزاماتي است که مورد توجه قانونگذار بوده است . اين راهبردها به اين دليل است که فرسودگي شهري يک مسئله ملي و يکي از مشکلات جدي و اولويت هاي مهم در برنامه ريزيهاي مربوط به توسعه کشور است . نکته قابل تامل ديگر قرارگيري قسمتي از منطقه ١٧ بر روي گسل زلزله خيز ري ميباشد که توجه و برقراري امنيت براي مساکن و ساکنين از ضرورت هاي مديريت شهري قلمداد ميشود. وجود بافت ريزدانه ، معابر غير قابل نفوذ، مساکن ناپايدار و همچنين عبور گسل ري همگي از عوامل خطرساز در جهت امنيت شهروندان اين منطقه محسوب ميشود که توجه به بحث بهسازي و نوسازي بافت ها را دوچندان کرده است .
٢- بيان مساله
در شرايط عادي، نوسازي بافتهاي شهري فرآيندي است که در برابر تغييرات عملکردها و نيازهاي اجتماع توسط ساکنان انجام مي پذيرد. در واقع نوسازي فرآيندي است خود به خودي و تدريجي که در سطح شهر صورت مي گيرد، اما هنگامي که کارايي و کيفيت زندگي در يک محله شهري به دلايل مختلف کاهش يافته يا دچار فرسودگي مي شود و اين مساله مشمول زماني طولاني مي گردد، ساکنان ديگر تمايلي به نوسازي محل سکونت خود ندارند. در نتيجه به تدريج آن محدوده شهري از چرخه توسعه خارج مي شود. علاوه بر اين محلات فرسوده افرادي از اقشار کم درآمد و ضعيف را در خود جاي داده است که توان مالي نوسازي ابنيه خود را (حتي با وجود انگيزه و تمايل ) نخواهند داشت . همچنين در اثر فرسودگي بافت و کاهش کيفيت زندگي، قيمت املاک و اراضي کاهش يافته و امکان تغيير محل زندگي و نقل مکان به محلي مناسب تر نيز براي ساکنين محله دور از دسترس خواهد بود. بر اساس برآورد مسئولان وزارت مسکن و شهرسازي در بيش از ١٠٠ شهر ايران حدود ٥٠ هزار هکتار بافت فرسوده شهري وجود دارد. تنها دولت قادر به تامين حدود 12/11 درصد از اعتبار نوسازي اين بافت هاي فرسوده است و بقيه بايستي از طريق مشارکت شهروندان تامين شود. همچنين يکي از اهداف عمده ي دولت از نوسازي بافت هاي فرسوده شهري تامين مسکن است ، دولت براي نوسازي١٤ هزار هکتار بافت فرسوده ، دو ميليون واحد ساختماني در نظر گرفته است که براي اين امر نيازمند١٣ هزار ميليارد تومان اعتبار است . بيان مختصر ارقام فوق الذکر نمايانگر اهميت توجه به مساله بافت هاي شهري به لحاظ وسعت و گستردگي از يک طرف و ضرورت مشارکت شهروندان در فرآيند احياي آنها به دليل توان مالي محدود دولت از طرف ديگر مي باشد.در اين ميان شهر تهران طي چند دهه اخير با سرعت زيادي گسترش يافته است . اين گسترش بي رويه و بدون برنامه سبب ايجاد بافتهاي مهاجر پذير خودرو در حاشيه شهر يا قرار گرفتن بافتهاي روستايي مجاور در داخل نواحي شهري شده است .
از جانب ديگر بسياري از بافتهاي داخل هسته قديمي شهر به تدريج کارکرد و حيات اجتماعي - اقتصادي خود را از دست داده و در نهايت با از بين رفتن شرايط مناسب کالبدي ساکنين قديمي آنها نيز به مناطق ديگر نقل مکان کرده و به جاي آنها ساکنين جديدي با ويژگي هاي اجتماعي - اقتصادي متفاوت در اين نواحي ساکن شده اند. ساکنين جديد نه تنها به بهبود مکان زيستي خود کمکي نکرده بلکه به دليل فقر و ناتواني اقتصادي و عدم احساس تعلق به بافت ، باعث وخيم تر شدن وضعيت آن نيز شده اند. مسائلي چون تراکم بالاي جمعيت ، نبود زيرساخت لازم مانند خدمات محلي و معابر مناسب و ناتواني اقتصادي مردم ساکن سبب حاد شدن و گسترش چنين بافتهايي در سطح شهر شده است . در اين تحقيق سعي بر آن داريم در ابتدا به بررسي تأثيرات مثبت و منفي شيوه ها و طرح هاي مديريت شهري در روند بهسازي و نوسازي بافت هاي نابسامان شهري و فرسوده محدوده مورد مطالعه پرداخته شود و سپس در راستاي بهبود وضعيت موجود به شناخت موانع ناشي از مديريت شهري در جهت بهسازي و نوسازي شهري پرداخته شود.
٣- ضرورت و اهميت تحقيق
فرسودگي شهري يکي از مشکلات جدي و پديده هاي غير قابل اجتناب است که مديريت شهري در تمام کشورهاي جهان با آن روبه روست . بديهي است که استانداردهاي ساخت و ساز، دوره زماني تعريف شده براي عمر مفيد بناها، کيفيت و مقاومت مصالح ، سياست هاي حمايتي و تشويقي دولت و برنامه هاي مديريت شهري از عناصر تعيين کننده در ايجاد و گسترش بافت هاي فرسوده و کنترل و نوسازي بناها ميباشند. اهميت و ضرورت اين مسئله به دليل ارتباط تنگاتنگ با امنيت اجتماعي، رواني و شاخص ارزيابي رفاه ملي به گونه اي است که در تمامي اسناد توسعه کشور اعم از سند چشم انداز بيست ساله ، برنامه هاي توسعه پنج ساله ، اسناد منطقه اي و حتي مصوبات درون شهري شوراهاي اسلامي شهرها بر آن تأکيد ميشود. از يکسو وجود بافت ريزدانه ، معابر غير قابل نفوذ، مساکن ناپايدار و همچنين عبور گسل ري همگي از عوامل خطرساز در جهت امنيت شهروندان اين منطقه محسوب ميشود که توجه به بحث بهسازي و نوسازي بافت ها را دوچندان کرده است . از سوي ديگر مديريت شهري نتوانسته در زمينه نوسازي درست عمل کند، مانند عدم تبييه پارکينگ براي همه واحدها، عدم مقاوم سازي و رعايت اصول ساخت و ساز و.. مشکلاتي براي ساکنين بوجود آمده است . در هر حال مديريت اين وضعيت و برون رفت از آن نيازمند تدوين برنامه هاي مشخص ، الزام آور، تعريف دوره هاي زماني معين ، تشخيص اعتبارات و مديريت هدفمند و نظام مند در اين حوزه ميباشد و فقدان هر يک از اين عناصر تحقق اين هدف را با مانع مواجه ميسازد. لذا در اين تحقيق سعي بر آن داريم در ابتدا به بررسي تأثيرات مثبت و منفي شيوه ها و طرح هاي مديريت شهري در روند بهسازي و نوسازي بافت هاي نابسامان شهري و فرسوده محدوده مورد مطالعه پرداخته شود و سپس در راستاي بهبود وضعيت موجود به شناخت موانع ناشي از مديريت شهري در جهت بهسازي و نوسازي شهري پرداخته شود.
٤- سوالات و فرضيات
- آيا شيوه هاي فعلي مديريت شهري در روند بهسازي و نوسازي بافت هاي نابسامان و فرسوده محدوده مورد مطالعه تاثيرات منفي داشته است ؟
- موانع ناشي از ديدگاه مديران شهري در جهت بهسازي و نوسازي بافتهاي شهري چيست ؟
- چه راهکارهايي را ميتوان در جهت اصلاح بهبود ديدگاه مديران شهري به منظور تهيه و اجراي طرحهاي مناسب نوسازي و بهسازي شهري ارائه داد.
٥- اهداف پژوهش
هدف کلي : با توجه به وجود درصدي بافتهاي نابسامان در محدوده مورد مطالعه و عدم موفقيت طرحهاي کنوني، هدف اصلاح ديدگاه مديران شهري در جهت تهيه و اجراي طرحها و برنامه هاي نوسازي و بهسازي شهري ميباشد. و در پايان قصد داريم به ارائه پيشنهاداتي جهت رفع موانع و مشکلات بافت فرسوده و اصلاح شيوه فعلي مديريت شهري پرداخته شود.
اهداف ويژه
- کمک به مديران شهري در جهت تهيه و اجراي طرحها و برنامه هاي نوسازي و بهسازي شهري در محدوده مورد مطالعه .
- رفع موانع ناشي از ديدگاه مديران شهري به نوسازي و بهسازي بافتهاي شهري
٦- بافت نابسامان شهري
نواحي قديمي شهرها که دچار افول اقتصادي، اجتماعي و کالبدي شده اند، "نواحي نابسامان شهري" ناميده ميشوند.
مطالعات انجام شده توسط سازمان عمران و بهسازي شهري در ٣٣٥ شهر کشور گوياي آن است که مساحت اين نواحي بر اساس سه معيار کالبدي مصوب شواريعالي شهرسازي و معماري، يعني نفوذ ناپذيري، عدم استحکام ساختمانها و ريزدانگي بافت شهري، با احتساب سکونتگاههاي غير رسمي در داخل هزار هکتار است . اين نواحي با مشکلات اقتصادي، اجتماعي و کالبدي جدي مواجه اند(سند راهبردي بهسازي و تجديد حيات بافتهاي فرسوده شهري- شرکت مادر تخصصي عمران و بهسازي شهري). بافتهاي نابسامان شهري به عنوان يک راه حل براي تامين مسکن ارزان و اقتصادي براي کساني که از در آمد و دستمزد بالايي برخوردار نيستند محسوب ميگردد و تا هنگامي که تفاوت کلي در ميزان درآمد ميان شهر و روستا و بين مناطق مختلف يک کشور و همچنين بين گروههاي اجتماعي يک جامعه وجود داشته باشد گسترش بافت نابسامان شهري همچنان ادامه خواهد داشت . (سرور، رحيم - روستا، مجيد، ١٣٩٣). با افزايش جمعيت شهري، بالا رفتن قيمت زمين و مسکن در شهرها، طبقه کم درآمدها را که به دنبال مسکن ارزان قيمت ميباشند به حاشيه اقتصاد و شهرها ميکشاند. از سويي تا زماني که نظام تخصيص منابع بتواند به توازنهاي فضايي، عدالت در فضا و عدالت اقتصادي و اجتماعي توفيق پيدا کند سکونتگاههاي غير رسمي به حيات خود ادامه خواهد داد.
همچنين به اين نکته بايد اشاره کرد که تا زماني که رشد جمعيت ، رشد شهرنشيني و مهاجرت به طرف شهرها از توان و ظرفيت امکانات فراتر باشد و يا بعبارتي ضعف مديريت و برنامه ها در شهرها وجود داشته باشند و نتواند بيشتر از مهاجران و فقراي شهري براي آنها انديشه مبني بر بهبود وضعيت شان را ارائه دهد، آنها راهکار مطلوب خودشان را که همان به اصطلاح سکونت غير رسمي ميباشد انتخاب خواهندکرد(سرور- رحيم ، روستا، مجيد، ١٣٩٣).
٧- دلايل اقتصادي فرسوده ماندن بافت هاي فرسوده
بافت ناهمگون اين بلوک ها به گونه اي است که هريک از مالکين رأسا نمي توانند به بلند مرتبه سازي اقدام نمايند چرا که اينکار مستلزم داشتن عرصه اي با متراژ مناسب مي باشد که آن هم نيازمند تجميع چند ملک است که توافق با صاحبان ساير املاک، مشکلات خاص خود را دارد. از سوي ديگر مباحثي همچون سايه اندازي، عرض معابر و بعضا عدم امکان ورود و خروج خودرو به ملک موجب مي شود ارزش افزوده ساخت و ساز به صورت موردي در بلوک هاي بافت فرسوده کمتر از ساير نقاط شهر شود. اگر به فرض صاحبان چند ملک هم اقدام به نوسازي نمايند ممکن است مجاورين تا دهها سال اقدام ننمايند و اين موضوع ارزش اقتصادي پروژه را پايين مي آورد. فلذا کساني که قصد ساخت و ساز دارند عمدتا شهرک هاي جديد يا املاکي که چنين مشکلاتي نداشته باشند را انتخاب مي نمايند. ارزش افزوده در بلوک هاي بافت فرسوده به قدري پايين است که عليرغم تخصيص وام هاي طويل المدت و با بهره پايين و عليرغم معاف شدن اين املاک از پرداخت عوارض پروانه ساخت در حد ضوابط ، باز هم رغبتي در مالکين اينگونه املاک جهت نوسازي ملک خويش بوجود نياورده است .
٨- باز آفريني شهري و مشارکت مردم
برنامه باز آفريني، نوسازي و بهسازي بافت هاي فرسوده شهري به دليل امکان استفاده از ظرفيت هاي قابل توجه و به دليل احداث مسکن و توسعه دسترسي به خدمات شهري در آن به عنوان يکي از برنامه هاي سياست توسعه درون زاي شهري محسوب مي شود ليکن تحقق اين برنامه به دليل سرمايه گذاري هنگفت مورد نياز آن ، با توجه به سطح گسترده بافت هاي فرسوده جز، مشارکت مردم و بخش غير دولتي امکان پذير نيست . اما اين سوال مطرح مي شود که چرا تمايلي براي حضور فعال در بازآفريني، بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده به رغم ارزش افزوده آن در ايران را ندارند؟
پاسخ پرسش فوق را مي توان در پيچيده و چند وجهي بودن مسايل نوسازي و بهسازي بافت هاي فرسوده شهري عدم بازگشت سرمايه در برخي از توليدات فرايند بهسازي و نوسازي مانند شبکه هاي دسترسي و معابر، فضاهاي عمومي و سبز جستجو نمود.
همچنين مشکلات و معضلات حقوقي و ثبتي و نيز و نيز وجود مالکيت هاي موروثي، وقفي، مشارکتي يا مجهول ، وجود موانعي از جمله مقاومت براي حفظ برخي از درآمدهاي پنهان در بافت هاي مسکوني فرسوده ، مشکلات مربوط به آزاد سازي اراضي و املاک فرسوده ، عدم وجود دسترسي هاي ضروري و مناسب براي حمل مصالح ساختماني و عدم شفافيت در سرمايه گذاري و
برگشت سرمايه در اين گونه بافت ها از ديگر مسايل اين فرايند محسوب مي شوند:
جدول (١): مقايسه نکات مثبت مشارکت

مأخذ(اردستاني، ١٣٨٨ص ٤)
با عنايت به مطالب پيش گفته ، براي بهرمندي از مشارکت و پويش اجتماعي مردم ، رسيدن به شهري پايدار و مشارکتي در سايه حضور فعال و موثر مردم و بخش غير دولتي و ايجاد بستر مزبور لازم است آنان را مورد تشويق و حمايت قرار داده و به عبارت ديگر توانمند نمود. براي توانمند سازي آحاد مرتبط با امر بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده شهري لازم است در سه محور ذيل برنامه ريزي و اقدام شود(نمودار شماره ١):
١- ايجاد انگيزه موثر بين مالکان ، سازندگان و سرمايه گذاري غير دولتي.
٢- ايجاد فضاي اعتماد آفرين براي مشارکت مالکان ، سازندگان و سرمايه گذاران غير دولتي با همديگر.
٣- ايجاد بستر قانوني مناسب براي التزام مردم به نوسازي و مشارکت در امر نوسازي و رفع موانع قانوني موجود از جمله تناقض بين مصلحت حفظ جان عموم انسان ها و حرمت اعمال حقوق مالکيت فردي.
در تشريح علل انتخاب سه محور بالا، مطالب بسياري مطرح است از جمله : برنامه ريزي و ساماندهي، نظارت و انگيزش از مهم ترين وظايف مديريت شهري است (خوب آيند، ١٣٨٤ص ١٤١). توسعه کار مشترک و جلب مشارکت همه جانبه آحاد ساکنان ، مالکان و افراد علاقمند و ذينفع در امر بهسازي و نوسازي شهري، صرفا در يک بستر شفاف ، مطمئن و مملو از اعتماد متقابل تحقق مي يابد. فارغ از مباحث حقوقي، قانوني و قراردادي، آحاد مزبور بايد به متوليان ، مجريان و مديران طرح هاي بهسازي و نو سازي اعم از دولت ، شهرداري ها و يا مجريان بخش غير دولتي اعتماد نموده و به بيان ساده تر رابطه عاطفي و صميمي برقرار نمايند. لذا اعتماد سازي کليد طلايي يا رمز اصلي مشارکت مردم در باز آفريني شهري است (آئيني، ١٣٨٦ص ١٩٩). در هر صورت عده اي باقي خواهند ماند که به هر دليل حاضر به همراهي و مشارکت در امر بهسازي و نوسازي نيستند، براي رفع اين مانع چاره اي جز استفاده از ابزار قانوني وجود ندارد.

نمودار(١): راه کارهاي بازآفريني و بهسازي بافت هاي فرسوده شهري
در شکل فوق سه محور(نوسازي مردمي خود جوش ، نوسازي مشارکتي، و نوسازي اجباري) مورد بررسي و ارزيابي قرار گرفت .
اين محورها مي تواند به عنوان معيار مناسبي براي ارزيابي برنامه هاي باز آفريني و بهسازي شهري مورد استفاده قرار گيرد. بر اين اساس برنامه اي مي تواند مطلوب ارزيابي شود که در هر سه حوزه پيش گفته زمينه لازم را فراهم نمايد به هر ميزاني که کمبود و نقص وجود داشته باشد، درجه و مطلوبيت و موفقيت آن برنامه کاهش مي يابد.
٩- ضرورت استفاده از برنامه ريزي مشارکتي در باز آفريني بافت هاي فرسوده شهر
به طور کلي توجه به امر بازآفريني در بافت هاي فرسوده شهري ابعاد بسيار گوناگوني دارد و اين کار بايستي به صورت تدريجي انجام شود. يکي از مهم ترين مسائل در اين خصوص ، مسأله مشارکت شهروندان است . زماني که بحث از مشارکت مردمي به ميان مي آيد، انتظار بر اين است که هزينه هاي مربوط به احياء و بهسازي توسط مردم و ساکنان اين گونه بافت ها صورت پذيرد، در حالي که اصولا احياي بافت و حفاظت از آثار تاريخي، ميراث فرهنگي و ارزش هاي معماري کهن ، يک مقوله ملي است . بنابر اين نمي توان انتظار داشت که تمامي هزينه ها و طرح ها توسط ساکنان اينگونه از بافت ها(که در نوع فرسوده اين بافت ها، اغلب ساکنان آن ، از طبقات فرودست جامعه هستند و در حال فرار از آنجا هستند)، تامين شود. در اينجا دو مسآله بسيار مهم و با اهميت مطرح مي شود: اول اينکه اگر دولت صرفا عهده دار دخالت در بافت هاي فرسوده شهري شود، از مردم و ساکنان اين بافت ها سلب علاقه و اختيار مي شود و در نتيجه آن ، اين بافت ها پايدار نخواهد بود چرا که هرگز به طور طبيعي احيا نشده اند. دوم آنکه اگر دولت (به عنوان يک سرمايه گذار قوي) در بافت هاي فرسوده دخالت نکند و زمينه تشويق مردم را فراهم نکند، مردم به تنهايي هرگز دست به نوسازي اين گونه از بافت ها نخواهد زد و به تدريج بافت را ترک خواهد کرد(نراقي و همکاران ، ١٣٨٠ص ١٣). در اين راه سه عنصر بسيار قدرتمند با همکاري يکديگر بايستي وارد عمل شوند: دولت ، نهادهاي عمومي و مردم . دولت بايد در حد دخالت هاي کلان اقدام کند و قانون بسازد. از طرف ديگر بايد منظومه اي از سازمان ها و عناصر ميان بخشي متولي کار شوند و سوم اينکه مي بايست نحوه مشارکت مردم مشخص شود.
علاوه بر موارد ذکر شده اهميت مسآله مشارکت مردمي در بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده در سال هاي اخير سبب شده است که توجه به بحث مشارکت در کشور نيز بيش از پيش مطرح شود. در اين راستا در سي و دومين جلسه رسمي علني عادي شوراي اسلامي شهر تهران (دوره سوم )، مصوبه اي تحت عنوان "ساماندهي مشارکت هاي اجتماعي در احياي بافت هاي فرسوده در شهر تهران " به تصويب رسيد(مصوبه شوراي تهران ، ١٣٨٦). مشارکت يا همياري، ماهيتا مفهوم اجتماعي است زيرا براي وقوع آن فعاليت ، هم جهت و هدفمند بودن وجود بيش از يک نفر ضرورت دارد و از اين رو بيان کننده نوعي از انواع روابط اجتماعي بين افراد است و با تحقق آن به طور خودکار"گروه اجتماعي" شکل مي گيرد.
١٠- مزاياي و موانع بازآفريني بافت هاي فرسوده شهري بر پايه برنامه ريزي مشارکتي
تجربه ثابت کرده است زماني که اجتماعات درگير پروژه ها مي شوند، طرح ها و پروژه ها شرايط و شانس بيشتري براي بقا دارند. به طور کلي مزاياي استفاده از برنامه ريزي مشارکتي در بافت هاي کهن شهري را مي توان در موارد زير برشمرد:
- به وجود آمدن روند مديريتي و برنامه ريزي که به صورت موثر، کارآمد و منصفانه است .
- افزايش ارتباط و پاسخگو بودن بيش از پيش روند برنامه ريزي.
- افزايش پيوستگي و نزديکي اقشار اجتماعي و حس جمعي.
- به وجود آمدن مالکيت شهروندي، تعهد و حس مسئوليت در قبال برنامه ها و پروژه ها و تأييد آنها از طرف شهروندان .
- دريافت اطلاعات هرچه بيشتر از ساکنان در خصوص مشکلات محل زندگيشان و در نتيجه شناخت صحيح تر بافت که اين شناخت جامع خود اساس و پايه برنامه ريزي و تصميم گيري هاي آتي است .
- صرفه جويي در هزينه هاي بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده از طريق جلب مشارکت شهروندان .
موانع مشارکت در بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده به چند موارد اصلي تقسيم شده است :
١- موانع ساختاري
٢- موانع فرهنگي - اجتماعي
٣- عدم مداخله واقعي مردم و عدم اطلاع مردم از برنامه ها
٥- محدوديت هاي قانوني و احساس عدم تعلق به محله
٧- عدم شناخت جايگاه سازمان هاي غيردولتي، محدوديت هاي اقتصادي و موانع سياسي مشارکت .
١١- تعريف بهسازي
- بهسازي به سلسله اقدام هايي گفته ميشود که به منظور ابقا و بهبود کالبد و فضاي شهر در کوتاه مدت صورت ميگيرد. (فصلنامه هفت شهر، ١٣٨١).
- به عبارتي ديگر بهسازي به مجموعه اقدامات اجرايي در شهر گفته ميشود که به منظور حفاظت و احياي کالبد و کاربري و فعاليت موجبات حفظ هويت ، اصالت و بهبود بنا و فضاي شهري را فراهم ميسازند. در هر يک از مراحل و اقدامات مربوط به بهسازي مداخله اي چشمگير در کالبد صورت نميگيرد، زيرا کالبد اهميت تاريخي، فرهنگي و به طور کلي شرايط مناسبي دارد و تنها با از ميان برداشتن فرسودگي نسبي فضاي شهري با تاکيد بر شکل بنا و فضا، از فرسودگي و تخريب بيشتر فضاي شهري جلوگيري ميشود. بهسازي محله هاي فرسوده شهري مداخله اي سازمان يافته است که براي مقابله با زوال تدريجي بافت هاي شهري و ايمن سازي و حفاظت آنها اعمال ميشود. زوال تدريجي روندي است که هر بافتي که حفاظت و مداخله اي براي بهبود آن صورت نگيرد، با آن روبه رو خواهد شد. بهسازي دامنه اي گسترده از اقدام هايي است که در نواحي و محله هاي شهري براي بهتر کردن اوضاع کالبد و فضاي شهري از نظر ساخت ، بافت و سيماي شهري صورت ميگيرد. اين اقدام ها بر حسب نياز که در کالبد و فضاي شهري اتفاق ميافتد چشم انداز شهري را ساماندهي ميکند. به عبارت ديگر بهسازي شهري به مجموعه مداخله هايي از اصلاح وضع بناها، فضاها و محله هاي شهري، بر اساس يک طرح جامع هماهنگ که به نحوي حالت فرسودگي و رکود و رخوت را در آنها از بين ببرد، گفته ميشود.
- بهسازي شهري به معني ايجاد شرايط زيست معقول و آماده کردن بستري مناسب براي معيشت سالم و مولد در شهر و شهرنشيني است . اين مورد در ابعاد مختلف کالبدي، اجتماعي و اقتصادي و در ارتباط با استعدادهاي محلي و در قالب سياست ها و برنامه هاي مختلف به مرحلۀ انجام ميرسد. از ديدگاه ديگر، بهسازي به معناي نحوة استفاده از امکانات کالبدي، انساني، اقتصادي و طبيعي به منظور رشد و ايجاد ترقي است . در همين راستا بهسازي را ميتوان نوعي برنامه ريزي جامع نيز به حساب آورد. بهسازي کمک به بهبود وضع شهرها از جمله وضع کالبدي، اقتصادي، اجتماعي آنها و افزايش بنيۀ اقتصادي و اجتماعي در بافت هاي قديم و جديد است (شيعه ، اسماعيل ، ١٣٧٨).
- در اين نوع مداخله اصل بر وفاداري به گذشته و حفظ آثار هويت بخش در آنهاست . فعاليت بهسازي با هدف استفاده از امکانات بالقوه و بالفعل موجود و تقويت جنبه هاي مثبت و تضعيف جنبه هاي منفي از طريق حمايت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید