بخشی از مقاله

چکیده

ایران و افغانستان، دو کشوری که دارای پیشینه فرهنگی، تاریخی، زبانی، ادبی و مذهبی مشترکی میباشند، در سدههای اخیر آبستن حوادث متعددی نظیر انقلاب مشروطه و نفوذ بیگانگان به ایران و همچنین کودتای مارکسیستی و جنگهای داخلی در افغانستان بودهاند که منجر به شکلگیری و بالندگی ادبیات پایداری و مقاومت در این سرزمینها شده است. محمدتقی بهار و خلیلاالله خلیلی نیز به نوبه خود جایگاه والایی در عرصه شعر پایداری این دو سرزمین دارند. این پژوهش با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی جلوههای پایداری دو شاعر مذکور و تعیین تفاوتها و اشتراکات موضوعی آنها پرداخته است.

یافتههای پژوهش نشان میدهد: اشعار پایداری این دو شاعر در دو دسته پایداری انسانی- جهانی و بومی- ملی جای میگیرند و شامل مضامینی همچون انتقاد از جنگ و کشتار در سراسر گیتی، انتقاد از به کار بردن سلاحهای اتمی، انتقاد از تهاجم خارجی و نفوذ و دخالت بیگانگان در کشور، تعهد نسبت به سایر ملت ها به ویژه ملل مسلمان، تعهد نسبت به وطن و سرزمین مادری، نفی استبداد و خودکامگی، به تصویر کشیدن فقر، نبود عدالت و اوضاع نامساعد جامعه، ستایش آزادی و آزادگی و ... هستند.

واژههای کلیدی: جلوههای پایداری، ملکالشعرای بهار، خلیلاالله خلیلی.

مقدمه

ادبیات پایداری حوزه گستردهای دارد و صاحبنظران و پژوهشگران زیادی در زمینه تعریف این نوع ادبی و ویژگیهای آن اظهارنظر کردهاند. با توجه به تعاریف گوناگون و ویژگیهای مختلفی که برای این شاخه از ادبیات درنظرگرفتهاند، میتوان چنین نتیجه گرفت که وجود عناصری همچون تعهد و التزام، اثرپذیری از تعالیم و آموزههای دینی و فرهنگ اسلامی، دفاع از حق و حقانیت، شرافت، ناموس، وطن، فرهنگ و تمدن، همچنین تاکید بر عناصری همچون جهاد و شهادت، مقابله با تهاجم فرهنگی، مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی، حفظ هویت ملی و دینی، دفاع از آرمانهایی چون عدالت و آزادی و مبارزه علیه ظلم و بیداد و ... از شاخصههای اصلی ادبیات پایداری محسوب میشوند.

ایران و افغانستان، دو کشوری که دارای پیشینه فرهنگی، تاریخی، زبانی، ادبی و مذهبی مشترکی میباشند، در سدههای اخیر آبستن حوادث متعددی بودهاند که منجر به شکلگیری و بالندگی ادبیات مقاومت در این سرزمینها شده است. با توجه به گسترش مفهوم ادبیات پایداری و مقاومت در ادبیات معاصر و با توجه به مختصات این شاخه از ادبیات که برخاسته از تعهد و التزام نسبت به ارزشها، آرمانها، میهن، انسانیت، ملیت و ... میباشد؛ این پژوهش سعی میکند تا بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که با نگاهی فرامرزی وجود شباهت بین آثار ادبی را، برآمده از روح مشترک بشری میداند، برخی از جلوههای پایداری اشعار ملکالشعرای بهار و خلیلاالله خلیلی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و مصادیق مشترک شعر دو شاعر را در حوزه شعر پایداری ایران و افغانستان تعیین کند تا گوشههایی از میراث ادبی این دو کشور مقاوم را نشان دهد و گامی هر چند اندک در بارورسازی ادبیات تطبیقی به ویژه در حوزه پایداری بردارد.

-1-1 بیان مسئله

با توجه به اهمیت و جایگاه ادبی ملکالشعرای بهار در ادبیات ایران و خلیلاالله خلیلی در ادبیات افغانستان، در این پژوهش برآنیم تا به بررسی و تحلیل اشعار پایداری این دو شاعر بزرگ و تعیین تفاوتها و اشتراکات موضوعی آنها بپردازیم. اینکه چه موضوعات پایداری مورد توجه این دو شاعر بوده است؟ و وجه اشتراک و تمایز نگرش آنها به این موضوعات در چیست؟ در نتیجه با رویکرد تطبیقی، دیوانهای دو شاعر مورد بررسی قرار میگیرد و بنمایههای پایداری در این دیوانها مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد.

-2-1 پیشینه تحقیق

بخش قابل توجهی از شعر معاصر ایران و افغانستان در حوزه ادبیات پایداری قرار میگیرد که نشان-دهنده تعهد شاعران این دو کشور است. پژوهشهای زیادی در حوزه ادبیات پایداری دو کشور صورت گرفته است و چند کتاب و مقاله نیز در حوزه مقایسه شعر پایداری افغانستان و ایران نوشته شده است، اما آنچه بیشترین ارتباط را با پژوهش حاضر دارد، عبارتند از:

-1 پژوهشی تحت عنوان »مقایسه انتقادی قصاید محمد تقی بهار و خلیلاالله خلیلی - 1386 - « نوشته احمد شاه احمدزی در قالب پایاننامه که قصاید دو شاعر را از دیدگاه محتوایی و مضمونی ادبی و زبانی و ... مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش در دانشگاه تربیت مدرس انجام شده است.

-2 پایاننامهای با عنوان» بررسی مفاهیم ادب پایداری در دیوان ملکالشعرای بهار - 1394 - « نوشته علی یاری در دانشگاه محقق اردبیلی.

-3 مقالهای تحت عنوان »خلیلاالله خلیلی شاعر بیداری و پایداری - 1393 - « نوشته رضا چهرقانی و اسماعیل شفق که در آن ضمن تبیین شکلگیری مضامین پایداری و بیداری در آثار خلیلی به تحلیل نمونههایی از این اشعار نیز پرداخته است. تا آنجا که جستجو به عمل آمده است، پژوهشی مستقل و کامل که اشعار پایداری دو شاعر را با رویکرد تطبیقی مورد بررسی قرار داده باشد تا کنون به انجام نرسیده است.

-3-1اهمیّت و ضرورت تحقیق

دو کشور ایران و افغانستان اشتراکات فرهنگی، دینی، زبانی و ادبی زیادی دارند و در ادبیات هر دو کشور موضوع دفاع از وطن، مقابله استبداد داخلی و استعمار خارجی و اهمیت دادن به ارزشهای دینی و ملی به وفور دیده میشود. با درنظرگرفتن این اشتراکات و همچنین توجه به این امر که در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید