بخشی از مقاله

چکیده

امروز با پدیده ای به نام جهانی شدن مواجه هستیم . در تعریفی جهانی شدن را برابر با غربی شدن می دانند و عقیده دارند که جهانی شدن صرفا واژه ای ابداع شده از طرف جهان غرب برای جلوگیری از ایجاد تشنج های اولیه برای رسیدن به هدف استحاله فرهنگی سایر ملل است. یکی از عومل تاثیر گذاری سریع فرهنگ های بیگانه بر فرهنگ های سنتی در کشور ما پدیده ای به نام ازخود بیگانگی فرهنگی است . از خود بیگانگی مفهومی است که در ان افراد خود را فراموش می کنند و به نوعی قابیلت خود منهدم کنندگی به آنها دست می دهد . این مفهوم وقتی در کنار فرهنگ می آید اشاره دارد به فراموشی فرهنگ خودی و دفع حداکثری عناصر فرهنگ سنتی و جذب حداکثری فرهنگ بیگانه . در این مقاله با تعریف جهانی شدن و توضیح بعد فرهنگی آن به بررسی مفهوم ازخود بیگانگی و توضیح از خود بیگانگی فرهنگی می پردازیم و در ادامه مظاهر آن را در شهرستان اندیمشک بررسی می کنیم .

واژگان کلیدی: جهانی شدن ؛ جهانی شدن فرهنگ ؛ از خود بیگانگی ؛ ازخود بیگانگی فرهنگی ؛ شهرستان اندیمشک

مقدمه

پدیدهء جهانی شدن که اینک،خوب یا بد ،تمامی ابعاد و وجوه زندگی روزمرهء ما را فرا گرفته است و در آن حضوری فعال و از هر حیث تأثیرگذار یافته،اگر چه ریشه در اقتصاد دارد،حاشیه باریک میان اقتصادیات و فرهنگ را در یک گام طی کرده و گستاخ و استوار در قلمرو فرهنگهای جهان قدم بر می دارد.حقیقت این است که امروزه مرکزهای بزرگ خالق ارزشهای معنوی مستقل،مانند آنچه در گذشتهها بود و سراغ داشتیم،وجود ندارد.آنچه هست مراکز اقتصادی بزرگ است از قبیل نیویورک،لندن،توکیو و پکن .یعنی امروز مراکز ثقل جهان مراکز اقتصادی جهان است. - ترابی ؛ - 141 : 1385 در طول سالهای اخیر و به همراه افزایش تنشها و برخوردها در سطوح ملی و فراملی، موضوع جهانی شدن به اشکال متناقضی،به طور دائم و با شدت و قدرت روز افزون مطرح میشود - فکوهی ؛ - 207 : 1383

گفته میشود جهانی شدن فرایندی است که راه تبدیل خصوصیت فرهنگی به بخشی از نظم فرهنگی جهانگستر را هموار میکند و در پی آن فرهنگهای محلی محو و یا از نو ابداع میشوند. - کاظمی ؛ 34 : 1380 - مفهوم از خودبیگانگی، که در زبان انگلیسی با واژهAlienation از آن یاد می شود، مفهومی جامعه شناختی، روان شناختی، انسان شناختی، فلسفی و حتی مفهومی ارزشی و اخلاقی است که در اکثر علوم انسانی جدید از آن سخن به میان آمده است .دائره این مفهوم گاه آن قدر توسعه می یابد که شامل انسان نابسامان یا آنومیک دورکیم، دوگانگی شخصیّت در روان شناسی و امثال آن می شود و گاه بر این نکته تأکید می شود که نباید مفهوم از خودبیگانگی را با این مفاهیم به هم آمیخت.واژه - Alienation - که در زبان لاتین برای بیان مفهوم از خودبیگانگی از آن سود می جویند، در اصل به معنای جن زدگی است و می توان گفت استفاده از این واژه برای ادای چنین مقصودی بدان لحاظ است که از حاکمیّت موجودی نامریی و مسلط حکایت می کند.

انسان به صورت ناخودآگاه تسلیم اوست و به اندیشه و رفتار انسان شکل و جهت می دهد - رجبی ؛ - 50 : 1376 امروز در ایران با وجود بسیار از خوبی ها به راحتی رفتارها و حرکاتی از مردم این سرزمین دیده می شود که به نوعی می تواند ریشه در بیگانگی با فرهنگ و هویت ایرانی آنان داشته باشد. با درکنار هم گذاشتن دو مفهوم از جهانی شدن و از خود بیگانگی و بررسی ان از بعد فرهنگی می توان دریافت که انسانهایی که امروز از فرهنگ ها بومی خویش دوری می جویند و به نوعی احساس تعلق به فرهنگی دیگر می کنند دچار ازخودبیگانگی فرهنگی شده اند که یکی و شاید عمده ترین دلایل بوجود آمدن آن جهانی شدن ارتباطات و بسیاری از وجوه زندگی انسانی است.

افرادی که دچارخودبیگانگی فرهنگی می شوند به راحتی تنها نیمه خالی رفتارهای بد قوم یا ملیت خود را دیده و با درکنارهم گذاشتن این بدی ها به فرهنگ دیگری که تنها خوبی های آن نشان داده می شود روی می آورند که این تحول فکری و ذهنی در افراد مختلف نتیجه ای جز نابودی » خود« ندارد فرد در این حال دچار یک حالت ناپایدار روحی و روانی است گویا چون در جاده حمایت از فرهنگ دیگری خود را کم سرعت می بیند پشیمان شده و هنگامه ای که قصد برگشت دارد نمی تواند یا احساس می کند که در فرهنگ قبلی نیز جایی برای ظهورمجدد او نیست این موارد بر جنگ روانی بوجود امده در درونش می افزاید و دچار افسردگی می شود و عواقب ناشی از افسردگی به ایجاد یک جامعه ناتوان در به روز رسانی خود با سایر تحرکات جهانی را نشان می دهد. به هر حال این شرایط در اندیمشک که دروازه ورودی خوزستان و یکی ارز مهاجر پذیر ترین شهرهای استان محسوب می شود به وفور دیده می شود . در این مقاله به بررسی جهانی شدن و از خودبیگانگی فرهنگی می پردازیم.

سوال اصلی

آیا جهانی شدن و از خود بیگانگی در بعد فرهنگی دارای رابطه ای می باشند و دلیل سست شدن برخی از بنیان های فرهنگی جامعه کنونی ایران به خصوص در شهرستان اندیمشک چه مواردی را در بر می گیرد؟

فرضیه

جهانی شدن دارای ابعاد مختلفی است که یکی از ابعاد مهم آن بعد فرهنگی می باشد و از انجایی که ازخود بیگانگی یک حالت روانی و ذهنی دارد و فرهنگ نیز ارزش ها و عواطف و ... افراد را شامل می شود با یکدیگر ارتباط دارند و و بررسی این دو مفهوم می تواند به کشف راههایی برای از بین رفتن معضلا فرهنگی کنونی بپردازد

روش تحقیق

این تحقیق از لحاظ هدف یک تحقیق کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش یک تحقیق توصیفی است که در آن پس از بررسی ادبیات و مبانی نظری تحقیق برای اثبات فرضیات از روش تجزیه و تحلیل کیفی استفاده می شود . جمع آوری اطلاعات نیز به روش مطالعه میدانی و کتابخانه ای صورت پذیرفته است.

جهانی شدن

یکی از موضوعات مهم امروز ما بحث جهانی شدن است . طرح این موضوع از دو جانب کاملا متضاد در ستایش و یا در محکوم کردن این پدیده عنوان شده و تمایل بسیاری به این امر مشاهده میشود که دلیل عمدهء مشکلات کنونی در جهان را از یک سو،در عدم اجرا و تحقق جهانی شدن در همه ابعاد آن،و از سوی دیگر، برعکس،در شتاب بیش از اندازه در تحقق یافتن این پروژه بدانند.این بحث که در اساس خود در سالهای پس از جنگ جهانی دوم همزمان با شکل گرفتن جهان جدید در یالتا - تقسیم جهان به دو حوزه نفوذ شوروی و امریکا و ظاهر شدن»جهان سوم«از خلال تشکیل دولتهای ملی ضعیف و توسعه نیافته در کنار دو مرکز توسعه یافتهء سرمایهداری و سوسیالیستی - مطرح شد،در ابتدا به وسیله گروهی از جامعهشناسان و اندیشمندان اروپایی و امریکایی - عمدتا ریمون آرون،دانیل بل،لیپست و فون هایک - نمایندگی می شد که دعوی»پایان یافتن عصر ایدئولوژیها«و آغاز»عصر فن سالاری«زا داشتند.

از نگاه این اندیشمندان،خصوصیت جهان جدید در آن است که عصر صنعتی و تنشهای ناگزیر و ذاتی آن را پشت سر گذاشته و قدم در عصر پسا صنعتی نهاده است که محور آن دانش و فنون است.پوزیتیویسم ادعایی این اندیشه که نوعی جهتگیری خنثای سیاسی را نیز به ناچار ایجاب میکرد،از همان زمان با مقاومت»مکتب فرانکفورت«و گروه بزرگی از سایر اندیشمندان در علوم اجتماعی مواجه شد .این روشنفکران با تأکید بر قدرت ضروروی و نقش حیاتی»آرمان شهرها«در زندگی انسانی به رغم فرو ریختن پی در پی آنها - با بحران استالینیسم پس از مرگ استالین در 1953 و شورشهای اروپای شرقی - ،نسبت به خطر از دست رفتن کورکورانه باورهای آرمان شهری به بهای دست یافتن به جامعهای به ظاهر منطقی هشدار می دادند.

سالها بعد،حتی پس از فرو ریختن آرمانهایی باز هم بزرگتر،جملهء زیبایی این امر را متبلور میکرد،»بهتر آن است که همراه سارتر اشتباه کرد تا همراه آرون بر حق بود.«در سالهای بعدی،نظریههای ارتباطات و در رأس آنها مکلوهان و مفهوم»دهکده جهانی«راه را برای لیبرالیسم نو هموار کردند.دو مفهوم «جامعهء اطلاعاتی«از یک سو و»جامعهء پساصنعتی«از سوی دیگر چنان با یکدیگر پیوند خوردند که به نظر میرسید همهء معماهای توسعه از میان برداشته شدهاند و تنها کاری که باقی مانده استکاربردی کردنبرنامههای از پیش نوشته شده و تدوین شده است.با سقوط شوروی و اقمارش و با چرخش چین به سوی اقتصاد بازار،آرمانهای نولبرالی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید