بخشی از مقاله
چکیده
با تدوین منشور حقوق شهروندي، فصل تازه اي در ادبیات حقوقی ایران به وجود آمد کهقطعاًظرفیت هاي زیادي براي طرح مباحث موجود در آن و تحلیل علل موضوعات مغفول مانده در منشور را دارد. در این میان »حقوق زنان« که مورد توجه تدوینکنندگان منشور قرارگرفته، موضوعات خاصی پیرامون زنان را به فراموشی سپرده است. یکی از موارد مصرح در منشور براي تمام شهروندان »حق پوشش آزاد« بدون توجه به جنسیتشان میباشد که در ماده 102 منشور بیان گردیده است.
در اینجا عیب اصلی منشور، عدم تعیین تکلیف پیرامون مقوله »حجاب زنان« و همچنین مقید نمودن این حق به شرایطی است که دیگر معناي »آزادي« و »حق انتخاب« از آن برداشت نمیشود. فلذا با توجه به انتقادات وارده به مقوله حجاب در منشور حقوق شهروندي، نگارنده در نظر دارد تا ضمن بررسی حقوق زنان در مقوله پوشش و همچنین بیان این مسأله که حجاب امري اختیاري است و مقولهاي شخصی و خصوصی محسوب میشود و از دایره مسؤولیتهاي الزامی و همراه با اجبار حکومت خارج میباشد و تنها از طریق امور فرهنگی قابلیت ترویج را دارد، به بررسی موضوع »حجاب در منشور حقوق شهروندي« بپردازد.
مقدمه
ورود زنان به عرصه عمومی پدیدهاي نوظهور است، زیرا بر مبناي تعاریف عرفی، فرهنگی وبعضاًسنتی؛ زنان همیشه بخشی از حوزه خصوصی دیگران - یعنی مردان - بودند و نمیتوانستند براي خود حوزهاي مجزا داشته باشند. مهمتر از آن زندگی زنانه در فرهنگ ایرانی در دو فضايکاملاًتعریف شده و البته محدود، امکان داشت: اول خانه پدر، دوم خانه شوهر و با قطعیت میتوان اذعان کرد حالت سومی وجود نداشت. این موضوع رفتهرفته طی صد سال گذشته به آهستگی مفهوم خاص مکانی خود را تغییر داد، و فضا را براي انتقال زنان از خانه به محله و فضاهاي بزرگ شهري باز کرد؛ البته نباید غافل شد هنوز نیز برخی از خانوادهها شکل سنتی خود را حفظ کرده و دسترسی زنان و دخترانشان را به محیطهاي خارج از خانه محدود میکنند.
حضور زنان در خارج از خانه به مواردي چون تحصیلات تکمیلی، کار و البته باز هم مدیریت منزل در غیاب همسر محدود میشود؛ و مواردي انگشت شمار مدیریتهاي کلان اقتصادي اجتماعی؛ با این وجود نتیجه نهایی پایان تحصیلات تکمیلی را نیز شاهد هستیم که نتایج مفید زیاد و متعددي به همراه نداشته و زنانمجدداًبه خانه باز میگردند؛ مقوله کار در خارج از منزل نیز در مشاغلی که به نوعی دنباله همان کارهاي خانگی هستند مانند آموزش، خدمات بهداشتی و مراقبتی میبینیم؛ فلذا به دلیل مدیریت مردانهاي که در جامعه حاکم است، زنان را علیرغم وجود »حقوق شهروندي« در همان محیط اندرونی میبینیم و البته با تغییرات کوچکی چون آزادي ورود و خروج وگاهاًحضور کنترل شده در محیطهاي عمومی از جمله ورزشی و ... .
از دیرباز تاکنون، دین همواره بخشی از منازعات سیاسی براي تصاحب مال و قدرت و سلطه بر جسم و جان اقشار محروم و همچنین زنان بوده است. دین در قلمرو سیاست، یک برگ برنده است که هم اقشار محروم و ستمدیده میتوانند در قیام بر ضد ظلم از آن استفاده کنند - به اعتبار اینکه خداوند مظهر عدالت است - و هم حاکمان و سردمداران میتوانند براي سرکوب زنان و مردان انقلابی آن را به کار گیرند. بدین ترتیب، دین به تیغی دودم تبدیل میگردد تا چه کسی متولی تفسیر و تقنین آن باشد. بیتردید پدیده حجاب و پاکدامنی بهویژه در نظم دینی، امري شایسته تلقی میشود؛ زیرا شکلگیري و تداوم نظم دینی هر چند نه بهطور کامل، بلکه بهگونهاي، به رعایت حجاب و توجه به آن بستگی دارد.
بر این اساس، جامعهاي که نظم و نظام آن دینی است یا بر بنیاد اهداف دینی سامانیافته است یا دست کم سیاست همراهی با قوانین دینی را دنبال میکند، در مورد مقوله حجاب نمیتواند بی-اعتنا باشد؛ و یا اگر معتقد به اختیار تام زنان آن جامعه است، نیاز به ذکر مقنن دارد. پس براي حمایت و توسعه آن باید اقدامات عملی انجام گیرد. البته در همین زمینه، دیدگاههاي متفاوتی بیان میشود. دیدگاهی، آن را از وظایف و مسؤولیتهاي مراجع تقلید میداند. جمعی، مراکز آموزشی و پرورشی را در این مورد مسؤول میدانند.
گروهی نیز نخبگان و فرهیختگان جامعه را مسؤول میشناسند و شماري دیگر، آن را از رسالتهاي دولت و حکومت میدانند. با علم به ظرفیتهاي موجود در بدنه دولت معتقدیم که اصل دین و هنجار دینی، زور و فشار را قبول نمیکند. پس سازوکار دولت در این زمینه، انجام اعمال قهري نیست. البته اگر بدحجابی یا بیحجابی در قالب سیاست براندازي اصل نظم دینی دنبال شود که بسیار بعید و دور از ذهن میباشد نظام اسلامی حق خواهد داشت براي حفظ نظم حاکم بر جامعه، نیروي بازدارنده قهري را در برابر آن به کار گیرد. چرا که باید بدانیم دفاع از دین همواره با جنگ و ستیز اتفاق نمیافتد، بلکه بهترین و کارآمدترین دفاع از دین، تبیین و تفهیم موضوعات، ارزشها و آموزههاي مقدس دینی، براي پذیرش هنجارها و دستورات دینی در جامعه است.
از طرفی نیز بسیاري از گفتمانهاي رایج در ایران به جاي شرح بحث موضوع مورد نظر، هدفشان پر کردن فضاست از حرف، تا بهانهاي براي عمل نکردن پیدا کنند. با حرف زدن اینگونه القاء میشود که عملی انجام شده و این تصور به همگان دست میدهد که اتفاقی در حال رخ دادن و یا قرار است رخ دهد؛ اما در واقعیت، موضوع چیز دیگري است. »منشور حقوق شهروندي« نیز با تمام اهمیت و ویژگیهاي خوبش از این قضیه مستثنی نیست؛ چرا که در باز تعریف مفاهیم اجتماعیمخصوصاًدر حوزه زنان کمکاريهایی از سوي نگارندگان منشور صورت گرفته است؛ که باید اساسیترین مفاهیم نظام اجتماعیمان را به چالش بکشیم طوريکه به نحو بهتري زندگی زنان را لحاظ کنند و به این ترتیب زنان را از حاشیه به مرکز بیاوریم چرا که مسائل زنان حوزهاي مجزا نیست، بلکه از جنبههاي فراموش شده مدیریتی مردان محسوب میشود.
به این دلیل است که معتقدیم ابتداییترین تأثیر نشر منشور حقوق شهروندي، نهضت عظیم شهروندسازي و حقوقی بار آوردن شهروندان یک جامعه است که از این طریق، دولت خود را در معرض انتقاداتی قرار میدهد که به وسیله منشور به شهروندان حقطلب و پرسشگر بدل شدهاند. به همین دلیل است که معتقدیم منشورها بیش از اینکه داراي ضمانت اجراي قانونی و قضایی باشند، داراي ظرفیت فرهنگسازي و ایجاد بسترهاي زیرساختی به منظور رشد فکري ذهنی شهروندان در حیطه حقوقشان هستند؛ فلذا از اهمیت بالایی برخوردار میباشند.
همچنین باید متذکر شویم که فرهنگسازي در نظام اجتماعی و ایجاد تحول فرهنگی در جامعه، تابع اصول و آیینهایی است که بیتوجهی نسبت به آن اصول و زیر پا گذاشتن آن آیینها، چه بسا به نتیجه عکس بیانجامد. اسلام دینی فرهنگی و سیاسی است که به فرهنگ و مقولههاي مرتبط با آن نظیر حکمت، موعظه و اخلاق اهمیت میدهد و اخلاق را زیربنا و جهتدهنده دستورهاي فقهی، حقوقی و سیاسی خود قرار داده است.
مفهومشناسی
براي آغاز بحث، ابتدا به تعریف اصطلاحات اساسی میپردازیم. با توجه به اینکه موضوع پژوهش پیرامون مقوله حجاب در منشور حقوق شهروندي است، اصطلاحاتی که نیازمند شرح و توضیح هستند به صورت مختصر بیان میشوند.
شهر: شهر بهعنوان بستر و تجلیگاه حضور جامعه انسانی محل بروز ویژگیها و خصوصیات جامعه شهري تلقی میشود. در اینجا ارتباطی دو جانبه میان جامعه - یا انسانها - و فضا نمود پیدا میکند. از یک سو این اجتماع انسانی است که به فضا شکل میدهد و طی نسلها فضا را با نوع و خواست خود متناسب میکند؛ از سوي دیگر ویژگیهاي خاص یک فضا و محیط نیز کیفیات متناسب با آن فضا را براي جامعه انسانی تعریف و فراهم میآورد. فلذا اهمیت شهر را میتوان بهعنوان بستر زندگی و فعالیت شهروندان به خوبی دید، آنجایی که با توجه به شباهتها و تفاوتهاي میان افراد و گروههاي جنسی، سنی و اجتماعی باید در شهر محیطی امن، سالم، پایدار و جذاب براي همه افراد و طبق نیازهاي اقشار مختلف اجتماعی فراهم آید.
شهروندي:1 یکی از ویژگیهاي جوامع مدرن شکلگیري پدیده دولت ملت - Nation – State - است. شهروندي مجموعهاي از حقوق و مسؤولیتهایی است که به فرد هویت رسمی و قانونی میدهد. در جوامع دموکراتیک، شهروندان از حقوق برابر شهروندي برخوردارند، و براي حفظ و دفاع از این حقوق، نهادهاي مختلف اجتماعی، از جمله »سازمانهاي جامعه مدنی« شکل میگیرد؛ در جوامع غیر دموکراتیک و یا حکومتهاي خودکامه، شهروندان فقط در مواقع خاصی که دولت به حضور آنها نیازمند است، مانند زمان جنگ و یا انتخابات کنترل شده، »شهروند« محسوب میشوند. اما نهادینه شدن هویت شهروندي سبب میشود که از یک سو اعضاي جامعه احساس همبستگی ملی و تعلق بیشتر با یکدیگر بکنند، و از سوي دیگر به نقش خود در ساخت جامعه بهتر واقف شوند. دولتهاي خودکامه مانع شکلگیري این احساس و نگرش میشوند.
زیرا به مردم همچون فرزندان عقبماندهاي نگاه میکنند که از عهده فراهم آوردن نیازمنديهاي زندگی خود ناتواناند. شهروندي بهعنوان موضوعی مرکزي نه تنها امکان دسترسی برابر افراد به امکاناتی چون آموزش همگانی، اشتغال، بهداشت و امکانات رفاهی فراهم میآورد، بلکه این نیازمنديها را بهعنوان حقوق مدنی خود قلمداد کرده و مسؤولیت خود را نیز در این زمینهها میپذیرد و آنها را به دولت واگذار نمیکند. . - turner, 1990, pp 189-217 - مفهوم »حقوق شهروندي« در جوامع خاورمیانه، از جمله ایران مانند سایر ویژگیهاي تمدن مدرن مقولهاي وارداتی است.
به عبارت دیگر کشورهاي اسلامی تا پیش از قرن بیستم با مفهوم شهروندي آشنایی نداشتند، و در فرهنگ این جوامع کلمه شهروندي ساخته نشده، زیرا چندان که اشاره شد واقعیتی به نام »شهروندي« آنگونه که در تمدن غرب وجود داشت در این منطقه وجود نداشته است. بهطور خلاصه »حقوق شهروندي« را میتوان آمیختهاي از وظایف و مسؤولیت شهروندان در قبال حکومت و یکدیگر دانست که مسألهاي پذیرفته شده در گفتمان فقهی حقوقی ما نیز میباشد.
حجاب: بررسی کتابهاي فقهی و حتی رسالههاي عملیه فارسی موجود در حال حاضر به خوبی نشان میدهد که به اتفاق نظر همه فقیهان، پوشاندن تمام بدن زن از نامحرم به جز وجه و کفین بهعنوان »حجاب« واجب است. تنها اختلاف در این است که آیا پوشاندن وجه و کفین هم واجب است یا خیر؟