بخشی از مقاله

چکیده

از دیربازی که انسان به جهت ضرورت زندگی جمعی با دیگر همنوعان خود وارد مرحله تمدن و شهرنشینی به معنای امروزین آن شده است، مفهوم جدیدی نیز به نام حقوق شهروندی پدید آمده است که از یک طرف تأمین و برآورده ساختن یکسری خواستههای فطری و مشروع انسان در ابعاد مختلف اعم از مدنی و سیاسی و اجتماعی را میطلبد و از طرف دیگر، تکالیف و مسئولیت-های سنگینی را نیز بر عهده شهروندان و دولتها در احترام به این حقوق قرار داده است و به ویژه حکومتها و دولتها را در اعمال آن بخش از قدرت حاکمیتی که یقین میرود یا محتمل است حقوق مسمّی به شهروندی را دچار آسیب جدی سازد، هم در بخش قانونگذاری و هم دربخش قضائی و اجرائی به چالش جدی کشیده است.

ادیان توحیدی و علیالخصوص دین مبین اسلام، به پشتوانه تشریع قوانین مبتنی بر فطرت پاک و سلیم انسانی کلیات همه آنچه را که امروزه تحت عنوان حقوق شهروندی مطرح است در قالب آموزههای وحیانی مستقیم و غیر مستقیم چه به صورت صریح و چه ضمنی مورد تایید و احترام قرار داده است و برای آن ضمانت اجرایی لازم را نیز پیش بینی نموده است که از مهمترین آن کلیات مسلم حقوق شهروندی میتوان به حفظ کرامت انسانی، تحقق عدالت و برابری همگانی، عدم تفتیش عقاید و آزادی در اندیشه و تفکر، تأمین امنیت سیاسی و اقتصادی، حفظ حریم خصوصی، جواز ترویج ارزشهای اجتماعی توسط شهروندان و فراهم ساختن سازو کارهایی در حمایت از برابری در حمایت ها و محدودیت های دولتی و قانونی برشمرد.

مقدمه

مفهوم شهروندی امروزه در متون و گفتارها در معانی گوناگونی به کار میرود؛ »رفتار شهروند«، »حقوق شهروند«، »بحران شهروندی« و امثال آن؛ همین چند معنایی محتوای آن را مبهمتر ساخته است. در نخستین رویکرد میتوان شهروندی را مجموعهی حقوق و تکالیفِ به رسمیت شناخته شده برای اعضای یک اجتماع سیاسی تعریف کرد، از جمله حق شرکت مستقیم یا غیر مستقیمدر اِعمال قدرت. بنابراین، »شهروند عضو یک اجتماع سیاسی است که از مزایا و نیز از مسئولیتهای وابسته به این عضویت برخوردار است.« به عبارت دیگر، شهروندی برخورداری از برخی حقوق به ازای قبول پارهای از تکالیف است؛ پس، شهروندی یک وضعیت حقوقی و نیز یک واقعیت جامعهشناختی و تاریخی است. مفهوم شهروندی از لحاظ تاریخی وابسته به توسعهی دموکراسی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید