بخشی از مقاله
چکیده:
تأکید قرآن بر احسان، نیکوکاری، انفاق و دیگر رفتارهای پسندیده و معروف به عنوان حقوق و تکالیف شهروندی و تأکید بر عوامل اتحاد است؛ زیرا افرادی که در حق دیگری نیکی می کنند و از مال و جان خویش میگذرند و به نیازمندان و مستمندان کمک میکنند، بستر و زمینه مناسبی برای اتحاد و همدلی فراهم میسازند. آشنایی با حقوق شهروندی در یک نظام اجتماعی میتواند به زمینه احساس مشترک میان اعضای آن جامعه بهعنوان شهروند متمدن و مترقی تبدیل شود و اعضای یک کشور یا دولت ملی از هویتهای متفاوت و گاه منطبق با یکدیگر را، بر اساس تعهد آزادانه افراد جامعه، اصول مدنی و ارزشهای مردمسالارانه شکل دهد. در کنار هویتهای دینی، نژادی و قومی متنوع، هویت مشترک و فراگیر مدنی را محور و اساس ارتباط آزادانه و مفاهمهای شهروندان قرار داده و شهروندان یک نظام سیاسی را به یکدیگر پیوند دهد. چراکه آشنایی با حقوق شهروندی موجب تعامل مثبت و سازنده، تقویت همگراییهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بیشتر در عرصه ملی و بینالمللی گردد. هدف این نوشته توجه به حقوق و تکالیف شهروندی از نگاه قرآنی می باشد که نمونه های از آن در آیات و روایات بیان شده است.
کلید واژه: نگاه قرآنی، حقوق شهروندی، تکالیف شهروندی و هویتهای دینی
مقدمه و بیان مساله:
با توجه به نقش کلیدی فرهنگ و تأکید حضرت امام خمینی - ره - در صحیفه نور که فرهنگ را پایه و اساس هر حرکتی دانسته و اصلاح و رشد و بهبود یک جامعه را درگرو داشتن فرهنگ غنی و پرنشاط میدانند، میفرمایند: »راه اصلاح یک مملکتی، فرهنگ آن مملکت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع شود... اگر فرهنگ درست بشود، یک مملکت اصلاح میشود.« قرآن مقدس ترین و کامل ترین منبع ترویج و تشویق به فرهنگی مشترک در میان آحادمردم می باشد. دعوت به سوی اتحاد! در این آیه »مسأله اتحاد و مبارزه با هر گونه تفرقه« مطرح شده، میفرماید: »و همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید، و از هم پراکنده نشویداعْت«و - َصِمُوابِحَبْلِاللﱠهِجَمِیعاًتَفَرﱠقُواوَلا - .
آشنایی با حقوق شهروندی در یک نظام اجتماعی میتواند به زمینه احساس مشترک میان اعضای آن جامعه بهعنوان شهروند متمدن و مترقی تبدیل شود و اعضای یک کشور یا دولت ملی از هویتهای متفاوت و گاه منطبق با یکدیگر را، بر اساس تعهد آزادانه افراد جامعه، اصول مدنی و ارزشهای مردمسالارانه شکل دهد. در کنار هویتهای دینی، نژادی و قومی متنوع، هویت مشترک و فراگیر مدنی را محور و اساس ارتباط آزادانه و مفاهمهای شهروندان قرار دادهو شهروندان یک نظام سیاسی را به یکدیگر پیوند دهد. چراکه آشنایی با حقوق شهروندی موجب تعامل مثبت و سازنده، تقویت همگراییهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بیشتر در عرصه ملی و بینالمللی گردد.
آموزش شهروندی نقش مهمی در تقویت روح جمعی و وجدان جمعی جامعه دارد؛ درواقع چنین آموزشهایی در یک جامعه باعث این شده است که سه عنصر اصلی شهروندی چون نظام حقوقی، حس عضویت ملی و حس تعلق و وابستگی اجتماعی در وضعیت ارتباطات بین فرهنگی هر جامعهای اثرگذار باشد، چنین آموزشهایی با مسائل جمعی ورفتارهای نوعدوستانه، جوانمردانه همراه باادب و مهربانی، خوشخویی و حس وظیفهشناسی و... ارتباط دارد. یادگیری پارامترهای آموزش رفتار شهروندی به افزایش کیفیت زندگی جمعی و تقویت سرمایه اجتماعی میانجامد. این آموزهها به تقویت اخلاق اجتماعی و بسط همبستگی اجتماعی یک جامعه در سطح محلی- ملی و جهانی منجر به شده. درواقع نقش چنین آموزههایی رابطه تنگاتنگی با رفتارهای اخلاقی و دینی دارد - عابدینی و لطف اله پور،. - 1395
در عناوین اصلی منشور حقوق شهروندی چنین آمده است: حق حیات و رفاه، حق صلح و امنیت، حق توسعه پایدار، حق تعیین سرنوشت، حق حریم خصوصی، حق تأمین اجتماعی، حق مسکن و مالکیت، حق برابری و آزادی، حق محیطزیست سالم، حق تجمع و راهپیمایی، حق دسترسی به اطلاعات، حق آزادی اندیشه و بیان، حق اقتصاد شفاف و رقابتی، حق دسترسی به فضای مجازی، حق اشتغال، آموزش و سلامت، حق تابعیت و آزادی و رفتوآمد، حق برخورداری از دادرسی عادلانه.نگاه کلی به منشور حقوق شهروندی و آموزههای دینی، نشان میدهد که مهمترین واصلیترین گام برای توسعه یا پیشرفت جامعه و کشور در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و روابط اجتماعی، منوط به تحقق یا رعایت این حقوق از جانب دولت و ملت است.
اگر دولت را در رأس هرم مدیریت کلان کشور ببینیم، بدون آگاهی مردم و رعایت این حقوق در بدنه هرم اجتماعی و مدیریتی، امکان دستیابی به کشور و جامعه پیشرفته و توسعهیافته، میسر نمیگردد. مجموعه این حقوق برآمده از باور ملی و دینی است.آموزش حقوق شهروندی نیاز امروز در همه سطوح جامعه است. این آموزش، چنان فرهنگسازی میکند که رعایت قانون، اصلیترین وظیفه و مسئولیت همه میگردد. نظام آموزشی باید حسن تفاهم، گذشت و احترام به عقاید مخالف و دوستی بین تمام ملل و جمعیتهای نژادی یا مذهبی و همچنین توسعهی فعالیتهای ملل متحد را درراه حفظ صلح تسهیل نماید. لذا با توجه به متون ارزشمند اسلامی و جایگاه والایی که در آن برای انسان و ارزشهای انسانی دارد - عابدینی و لطف اله پور،. - 1396
نظر اسلام، نه همچون مکتب حقوق طبیعی است، که ملاک قوانین و قواعد حقوق شهروندی را تنها واقعیات عینی بداند و نه مانند مکتب حقوق عقلی محض است که تنها دستورات عقل عملی را ملاک حقوق و قانون قرار دهد، و نه همانند مکتب حقوق پوزیتوبیستی است، که قانون و حقوق شهروندی را دارای ماهیتیصرفاً قراردادی و اعتباری بداند، بلکه قواعد حقوقی اسلام، ماهیتی دو رویه و مزدوج دارد، یعنی دارای ماهیتی »اعتباری-واقعی«است. اعتباری است از آن جهت که متعلق جعل و اراده خداوند قرار گرفته است و واقعی است از آن جهت که اراده تشریعی الهی همسوی با اراده تکوینی اوست و در نتیجه قوانین اسلام در تبین حقوق شهروندی مبتنی بر واقعیات و مصالح و مفاسد نفس الامری است.
بنابراین می توان گفت: قواعد حقوقی اسلام، نهصرفاً واقعیتی مکشوف است و نهصرفاً اعتباری مجعول، بلکه اعتباراتی است مبتنی بر واقعیات، اعتباراتی که اعتبار کننده و جاعل آن خداوند علیم و حکیم است و برای شهروندان قوانینی بر اساس عدالت و برابری وضع نماید.در مورد مبنای مشروعیت قوانین شهروندی می توان گفت: نگاه اسلام نسبت به معیار مشروعیت قواعد حقوقی با نگاه دیگر مکاتب حقوقی متفاوت است. چرا که از یک سو از نگاه مکاتب طبیعی و عقلی مبنای مشروعیت، انطباق قاعده حقوقی با طبیعت و حکم عقل است هر قاعده حقوق شهروندی که از این وصف برخوردار باشد مشروع است، اگر چه دولت و مردم آنرا نپذیرد و هر قاعده ای که فاقد این وصف باشد، نامشروع است اگر چه مورد قبول دولت و مردم باشد و از سوی دیگر از نگاه مکاتب حقوق پوزیتویستی برعکس نگاه مکاتب حقوق طبیعی و عقلی- مبنای مشروعیت، امری اعتباری است.
هر قاعده ای را که دولت یا مردم الزام بدانند قاعده ای حقوقی و مشروع محسوب می شود، اگر چه مخالف قوانین طبیعت و عقل باشد، و بر عکس هر قانونی را که دولت و یا مردم، الزامی نپندارند، قاعده ای غیر حقوقی و احیاناً نامشروع تلقی خواهد شد، هر چند منطبق بر واقعیات و داده های عقلی باشد از همین رو قواعد حقوقی شهروندی در آنجا دستخوش تغییرات فاحشی می شود.اما از نگاه اسلام، مبنای مشروعیت، انطباق قاعده حقوقی با اراده الهی است. هر قاعده و قانونی که منطبق بر اراده مطلق حاکم بر جهان و انسان، یعنی اراده خداوند باشد مشروع محسوب می گردد، اگر چه مورد قبول دولت و مردم قرار نگیرد و برعکس قاعده و قانونی که با اراده الهی ناسازگار باشد از مشروعیت ساقط است، هر چند مورد پذیرش دولت و مردم باشد. حال به این مقدمه به حقوق و تکالیف شهروندی از نگاه قرآنی می پردازیم و نمونه های از آیات و نشانه هایی را بیان می کنیم.
حق داشتن صلح و آرامش
َ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا» بَیْنَ أَخَوَیْکُمْوَاتَّقُوالَعاللّهَلَّکُمْتُرْحَمُونَ - «آیه /10سوره حجرات - .به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند پس همیشه بین برادران ایمانی خود صلح دهید و خداترس و پرهیزکار باشید، باشد که مورد لطف و رحمت الهی گردید.این آیه، رابطهی مؤمنان با یکدیگر را همچون رابطهی دو برادر دانسته که در این تعبیر نکاتی نهفته است، از جمله:
الف - دوستی دو برادر، عمیق و پایدار است.
ب - دوستی دو برادر، متقابل است، نه یک سویه.
ج - دوستی دو برادر، بر اساس فطرت و طبیعت است، نه جاذبههای مادی و دنیوی.
د - دو برادر در برابر بیگانه، یگانهاند و بازوی یکدیگر. - قرائتی، تفسیر نور آیه /10سوره حجرات ،1383؛به نقل از دانشنامه اسلامی، . - 1395