بخشی از مقاله

چکیده

اثری که امروزه به نام هزارویک شب میشناسیم محصول نوعی در همآمیزی یا سازگاری آفرینشگری دور و دراز ادبی است که پژواک فرهنگهای گوناگون در آن شنیده میشود. خاستگاه هزار و یک شب هر چه باشد این قدر مسلم است که هسته اساسی از داستانهای ملی و مردمی وجود داشته است که با گذر از فرهنگ عامه مردمانی متفاوت، از زمانها و مکانهایی متفاوت، بهره میگیرد. در این پژوهش برآنیم که با مطالعه منابع متعدد و روش کتابخانهای و فیشبرداری به مختصری درباره خاستگاههای فرهنگی داستانهای کتاب هزار و یک شب بپردازیم. نتیجه به دست آمده نشان میدهد که هزار و یک شب تألیف یک نفر و یک قوم و ملت نیست؛ بلکه ادبیات مردمی و عامیانه سرزمینهایی است که بر این اثر تأثیری بسزا داشتهاند و از هر کدام از این سرزمینها نشانی در آن به یادگار مانده است.

مقدمه

هزار و یک شب معروفترین مجموعه داستانی است که عناصر فرهنگهای ملتهای گوناگون مشرق زمین را در دل خود جای داده است. در این مجموعه داستان، نشانههایی از افسانههای هندی، ایرانی، یهودی و مصری دیده میشود و پیداست که در این گردش طولانی و پایانناپذیر خویش بر گرد ربع مسکون، بسیار عجایب و نوادر دیده و از آنها توشه اندوخته است؛ اما همین امر کار محققی را که درباره اصل و منشأ آن تحقیق میکند دشوار میسازد و او را در وادی بیکران حدیث و تضادهای گونهگون سرگردان میسازد - محجوب، . - 1382

هزار و یک شب یک تاریخ حقیقی است. اهمیت قصههای شهرزاد نه در اصالت و یکپارچگی آنها بلکه در همان درهمآمیزی و سازگاری فرهنگی و تاریخی است که باعث شده است به قصههای شهرزاد همچون یک »ما یملک همگانی« نگریسته شود. هزار و یک شب به تنهایی یک ادبیات گسترده است؛ نوعی دایرهالمعارف قصه است. این اثر در سدههای متوالی در همه عالم گردش کرده و در این گردش طولانی، شگفتیها و نوادر بسیاری دیده، توشههایی اندوخته و هر قوم و قبلیهای به تناسب ذوق و سلیقهاش به آن، چیزی افزوده است. برخی پژوهشگران ریشه ایرانی، هندی، یونانی، یهودی، عربی برای این مجموعه حکایات یافتهاند.

اینکه آبشخور آغازین هزار و یک شب هزار افسان ایرانی است یا زادیافتگی و سرچشمه اصلی آن گزارههای حکایتی هند باستان است یا هر فرهنگ و سرزمین دیگری که اشاره رفته است، جای رد و نشان گفتوگوآور دارد. به تقدیر این کتاب با بن مایه آغازین کهن، از توصیفهای شرقی، مردمی و نه رسمی و درباری، ساختاری حکایی روایی و سرگذشتی برگرفته و بانوی روایتگر آن با نامی ایرانی، یعنی شهرزاد، که تسلسل زنجیره قصه در قصه آن را معناپذیر میکند.

با آنکه هزار و یک شب سرگذشتی عامه پسند دارد، دفتری از پندارههای حکایی و سرگذشت شرقی است و در لایههای پوست پیازی و اساطیری برخی از داستانهای آن، وجوه رمزی تمثیلی و نیز خصیصههای فرهنگی قوم شناخت و از جمله ایران کم نیست. در این کتاب، مفهوم زمان و تقدیر گرچه شرقی مینماید، تقدیرستیزی افسانهگوی آن یعنی شهرزاد سخندان، برنمون و نماد ضد خودکامگی مرد مقدر است و آخر آنکه مادینه و نرینه ساختار داستانی آن در سایه سحر کلام با یکدیگر آشتی میکنند.

گویی چشمداشت آغاز و انجام هزارافسان، سوای برداشتهای درونی دیگر، همین نکته بوده است. سرگذشتهای پسین و بعدی بغدادی و مصری یا هر نامجای دیگر، بیرون از این نگاره، گرچه مباحث دیگری را برمیتابد، به اندازه این برداشت به چشم نمیزند. هزار و یک شب از بدو تولد تا کنون سیری تاریخی را طی کرده است. نسخهای از کتاب اصلی که به زبان فارسی - پهلوی - نگاشته شده، "هزار افسانه" نام گرفته است.

این کتاب در اواخر قرن هشتم میلادی به عربی ترجمه و "هزار خرافه" نامیده شده است. در قرن نهم کل اثر یا قسمتهایی از آن رنگ و بویی عربی اسلامی به خود میگیرد و بسیاری از مواد و مصالح مختلف عربی جایگزین مضامین اصیل فارسی - ایرانی - میشوند. در قرن دوازدهم میلادی، مجموعهای عنوان هزار و یک شب به خود میگیرد که مصری و شامل بسیاری از قصههای مختلفی است که گویی مقدر بوده است که جاودانی شوند و سرانجام دستنویسی از گالان است که به نام یادداشتهای وی در قرن پانزدهم در سوریه بوده است - میکل، . - 45 :1387 هزار و یک شب با ترکیبی از عناصر پراکنده، تصویری از تمدن اسلامی در قرون میانه را نشان میدهد و ساختمان مدنیت و فرهنگ اسلامی که از عناصر هندی، بابلی و مصری دوری جسته به عناصر ایرانی و یونانی و مسیحی نزدیک کرده است.

در کل داستانهای هزار و یک شب سه دستهاند:

-    نخست، افسانههای باستانی ایران و هند که هسته اصلی آن را فراهم آورده.

-    دوم، حکایاتی که در دوره اسلام در بغداد بر آن افزودهاند.

-    سوم، داستانها یی که پس از این تاریخ در مصر به آن اضافه شده است - ستاری، . - 1368 با ترجمه هزار و یک شب در سال 1704 به زبان فرانسه توسط آنتوان گالان، که نخستین ترجمه آن به یک زبان اروپایی است، خاورشناسان بزرگ همچون دوهامر، سیلوستر دوساسی، ادوارد ویلیام لین، لانگله، مولر، نلدکه و دیگران در سراسر قرن نوزدهم و نیز در قرن بیستم به بحث و جدل پیرامون ریشه و خاستگاه آن پرداختند. برخی اصل آن را هندی و ایرانی و برخی نحصراًم عربی یا یونانی پنداشتند و گروهی نیز پذیرفتند که کتاب دارای چندین منبع است - ستاری، . - 1368 همان طور که گفته شد، درباره خاستتگاه هزار و یک شب آراء و نظرات فراوان و متعددی وجود دارد که بر چند گونه کلی دستهبندی میشوند و مبنای آنها همانندیهایی است که در طرح داستانی و شکل روایی هر چند پراکنده و جزئی وجود دارد:

-    کسانی که ریشه هزار و یک شب را هندی و ایرانی و برخاسته از آثاری همچون مهابهاراتا، رامایانا و پنچاتنترا دانستهاند.

-    کسانی که با تأکید بر آداب و رسوم و اشارات محلی، ریشه هزار و یک شب را عربی - سوری

-    مصری - و لبریز از روح و بینش اسلامی دانستهاند.

-    کسانی که هزار و یک شب را حاصل خیالپردازی یونانی میدانند که از طریق ایرانیان به دست اعراب رسیده است. این افراد پارهای از شباهتهای داستانی را مبنای آراء خود قرار دادهاند و افزون بر این، نازک خیالی داستانهای عاشقانه هزار و یک شب را متأثر از ریشه یونانی آن دانستهاند. در ادامه، به توضیح این دستهبندی میپردازیم.

ریشه هندی و ایرانی

دلیل اصلی دانشمندان در اثبات ریشه هندی و ایرانی هزار و یک شب سخن مسعودی و ابن ندیم است. نام هزار و یک شب نخستین بار در مروج الذهب و معادن الجوهر تألیف ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی - متوفی در 346 ه. ق - ذکر شده است. آنجا که بیان کرده: » بسیار کسان که از اخبار گذشتگان آگاهاند گفتهاند این گونه افسانهها مجعول و خرافی است و کسان ساختهاند تا با روایت آن به شاهان تقرب جویند و با حفظ و مذاکره آن بر مردم زمانه نفوذ یابند و مانند افسانههایی است که پس از ترجمه شدن از متنهای فارسی و هندی به ما رسیده است و ترتیب تألیف آنها چون کتاب هزار افسانه یعنی هزار خرافه است که خرافه را به فارسی افسانه گویند و عامه مردم این کتاب را الف الیله مینامند که داستان ملک و وزیر و دختر او و دایه دختر شیرآزاد و دینازاد است« 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید