بخشی از مقاله
چکیده:
با پیشرفت روز افزون دانش تکنولوژی و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارتهایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود هدف باید پرورش انسانهایی باشند که بتوانند با مغزی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آن بپردازند به گونهای که انسانها بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و با بهره گیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. امروزه مردم نیازمند تقویت خلاقیت هستند تا با خلق افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند.
.1 مقدمه
رشد فزاینده اطلاعات سبب شده است که هر انسانی که تجربه و علم و دانش برخورد باشد که دیگری فرصت کسب آنها را نداشته باشد لذا در دنیای امروز به جریان انداختن اطلاعات حاوی علم و دانش و تجربه در بین انسانها یکی از رمزهای موفقیت است . هیچ کس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هر کس که در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد. این اطلاعات زمانی به حرکت در می آید که انگیزه ای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن می شود. در این مرحله انسانها به سرنوشت یکدیگر حساسند در جهت رشد یکدیگر میکوشند و در نهایت سبب جریان از علم و دانش و تجربه میان آنها جاری می شود که همین امر زمینه ساز خلاقیت خواهد بود.
.2 تاریخچه و سیر تحول خلاقیت یکی از ویژگیهای برتر آدمی است و در عصر حاضر یکی از مهمترین اهداف عالی است "پرورش یادگیرندگان خلاق و نوآور"، آموزش و پرورش مترقی و پیشرفته جهان از آنجا که تمدن بشر نتیجه خلاقیتها و نوآوریهای انسان است، آموزش خلاقیت از اهمیت و ارزش بسیار بالایی برخوردار است .توان مغزی انسان او را از استعداد بالقوهخلق و ابتکار برخوردار ساخته، و به یاری همین استعداد است که اتومبیل، هواپیما، وسایل ارتباطی، رایانه، ماهواره، و غیره ساخته شده اند .به کمک استعداد خلاق است که به غنا، مفهوم ، و نشاط می رسیم و اسبابی فراهم می کنیم تا از شدت رنجها و خطرهای زندگی بکاهیم - عسگری، . - 1386 خلاقیت در گذشته پدیده ای مترادف با نبوغ تلقی می شد.
بنابراین هر جا سخن از خلاقیت به میان می آمد بلافاصله معنای نبوغ به ذهن خطور می کرد. این تعبیر، تاریخی قدمتی دو هزار ساله دارد. در تاریخ یونانیان باستان، نبوغ معنایی افسانه ای داشت بدین ترتیب تعریفی روشن از آن دیده نمی شد. به روایتی یونانیان واژه ای به نام شیطان را پذیرفته بودند که مترادف با نبوغ بود. به نظر یونانیان، شیطان یک روح نگهبان بود که با حلول به روح و بدن افراد، آنان را صاحب تواناییهای خارق العاده و شور و شوق می ساخت.
در حقیقت در ادبیات یونان، نابغه فردی بود که گرایش درونگرایانه داشت و بیشتر به تنهایی و خلوت راغب بود تا علاقه و تمایل به مردم. البته شاید همین عامل باعث شده بود که یونانیان نبوغ را مترادف با شیدایی تصور کنند. در همین رابطه، ارسطو اعتقاد داشت که نبوغ همراه با دیوانگی است و بدون آن معنایی ندارد. او دیوانگی را یک روح نازله از ناحیه خداوند می دانست - پیرخائفی، . - 1388 البته درست است تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن پیش از 1 قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد ولی انگیزه اساس برای پژوهش بیشتر در سال 1950 توسط گیلفوردٌ خلاقیت را با تفکر واگرا - دست یافتن برای رهبافت های جدید برای حل مسائل - در مقابل تفکر همگرا - دست یافتن به پاسخ صحیح - مترادف می دانست.
- محمودی و حبیبی، - 1390 ریهامر و برولینٍ - - 1999 در نگاهی تحلیلی به این موضوع معتقدند که خلاقیت از سال 1950 تا 1999 سه روند عمده را پشت سر گذاشته است. جریان اول به مطالعه شخصیت مربوط است آنان معتقدند که تحقیقات خلاقیت در سالهای 1950عمدتاً مبتنی بر شخصیت افراد خلاق بوده است طی این مدت بررسی ویژگی ها و صفات شخصیتی افراد خلاق موضوع اکثر پژوهشهای خلاقیت گردید.
جریان دوم به مطالعه شناخت مربوط است و در جریان دوم مطالعه درباره ویژگیهای ادراکی، فکری و هوشمندانه افراد خلاق موضوعیت پیدا کرد. با این حال یک تحولات عمده ای که در این مرحله پدید آمد تغییر یافتن رویکرد روان سنجی خلاقیت نظیر آنچه تورنسَ در سالهای 1960 و1970 مطرح کرده بود به سوی تحقیقاتی است که منجر به آگاهی از ذهن خلاق برحسب توانایی های هوشمندانه و شناختی شده و در جریان سوم به آموزش و تحریک خلاقیت بطور جدی پرداخته شد.
تحقیقات انجام شده طی سالهای 1980 و 1990 پای دیدگاه روانشناسی اجتماعی خلاقیت دارد. آمابیلیُ - 1983 - مبدع این دیدگاه و یکی از صاحبنظران این حوزه معتقد است که خلاقیت با ساختارهای اجتماعی ارتباط قوی دارد. این نگاه موجب گردید تا در فرآیند جهان سازی خلاقیت نقش ویژه ای برای سازمان ها و رفتارهای فرهنگی آنان در نظر گرفته شود پریالتسکیِ - 2006 - و دولان متکالفهّ - 2008 - در همین ارتباط معتقد این رویداد باعث گردید تا خلاقیت در سازمان جای باز کند و نه فقط منجر به افزایش سود، تولید و تجارت شود بلکه سطح تعهد کارکنان نیز ارتقاء دهد. در واقع پژوهشهای روانشناسی اجتماعی خلاقیت سازمانهای مدرن را وارد نمود.