بخشی از مقاله
چکیده:
خلاقیت امروزه مهم ترین عنصر ابداع و نوآوری می باشد. برای نو شدن باید حرکت کرد و خلاق بود. غنا، پویایی و بقای هر فرهنگ و تمدنی به خلاقیت مردمان آن بستگی دارد و این واقعیت را تاریخ بارها به اثبات رسانده است. نوشتار حاضر نخست به تعریف خلاقیت از دیدگاه افراد مختلف از جمله دانشمندان و سپس عامه ی مردم می پردازد، آنگاه اهمیت و ضرورت خلاقیت را در زندگی امروزه جوامع بشری بیان داشته و پس از آن به بررسی نقش بی بدیل آموزش و پرورش در خلاقیت دانش آموزان می پردازد. تعریف روش یا فن و تدریس و همچنین تقسیم بندی انواع آن، برگزیده ای از تکنیک ها و فنون خلاقیت قابل استفاده در تدریس، نیز آورده شده است. در این مقاله عوامل بازدارنده ی تفکر خلاق و موانع عمده بر سر راه خلاقیت در دانش آموزان، مدارس، و معلمان نیز مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت با ارائه ی راهکار هایی در جهت بهبود و پیشرفت امر خلاقیت در نظام تعلیم و تربیت گرد آوری شده است. یافته ها نشان می دهد که عوامل مدیریتی، ساختاری، منابع انسانی، و سازمانی از مهم ترین عواملی هستند که برای تحقق یافتن اهداف مورد نظر باید در شرایط مساعد قرار بگیرند.
کلید واژه ها:خلاقیت، روش های نوین تدریس، موانع خلاقیت، آموزش و پرورش و خلاقیت.
مقدمه:
همانطور که می دانیم از خصیصه های بارز و مهم بشر قدرت تفکر و از عالی ترین جلوه گاه های این تفکر قدرت خلاقیت است قدرتی که زندگی بدون آن بی شک مشکل و طاقت فرساست بنابراین جامعه برای پیشرفت و توسعه نیاز به کودکان باانگیزه، کنجکاو و خلاق دارد همچنین به نوجوانان و جوانانی نیاز دارد که حامی و سازنده باشند؛ دستاورد چنین موقعیتی ابتکار و سازندگی است، پرواضح است جامعه ی بشریت برای حفظ حیات و فرار از مرگ و ایستایی به دگرگونی و تحول در تمامی عرصه ها دارد و این مهم جز با گسترش خلاقیت محقق نمی شود.امروزه شعار " نابودی در انتظار شماست مگر اینکه خلاق و نوآور باشید " پیش روی مدیران تمامی سازمان ها قرار دارد اما مسئولیت سازمان های آموزشی به خصوص آموزش و پرورش که وظیفه ی تعلیم و تربیت فرزندان و آینده سازان جامعه را بر عهده دارد صبغه ای دیگر به خود می گیرد.
در سازمان های آموزشی به خصوص آموزش و پرورش هدف باید پرورش انسان هایی باشد که بتوانند با مغزی خلاق با مشکلات رو به رو شده و به حل آن ها بپردازند به گونه ای که افراد بتوانند به نحو احسن با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهره گیری از دانش جمعی و اندیشه های نو موانع و مشکلات موجود را مرتفع سازند. حال ضروری می نماید که نظام آموزش و پرورش کشور در جهت تحقق اهداف فوق الذکر با سرعتی روز افزون به سمت پرورش خلاقیت در دانش آموزان پیش رفته و تغییراتی را در روش های یاددهی-یادگیری و همچنین شیوه های ارزشیابی متحمل شود؛ تحقیقات نشان داده دانش آموزانی که در فضای آزادوبه دور از استرس به یادگیری پرداخته اند خلاق تر عمل می کنندو بر عکس دانش آموزانی که یادگیری را به شکل سنتی تجربه کرده اند به دلیل اینکه در فضایی پر از اضطراب و تنش که محصول شیوه های غلط است قرار داشته اند، خلاقیت خود را از دست داده اند .
تعریف خلاقیت :
خلاقیت واژه ای عربی که ریشه ی آن " خلق " به معنی آفریدن است . در لغت نامه ی دهخدا خلاقیت، خلق کردن و به وجود آوردن است و خلاق شخصی است که دارای عقاید نو باشد. [1] خلاقیت عبارت است از: "فرآیندی که در برگیرنده ی تفکر وواکنش است و انسان با تجارب گذشته اش ارتباط برقرار می کند، به محرک ها - اشیا، نشانه ها، مفاهیم، افراد، موقعیت ها - و معمولا دست کم یک مجموعه ی منحصر به فرد واکنش نشان می دهد.""آفریدن - به وجود آوردن ." - فرهنگنامه ی انگلیسی آکسفورد - "بیان عقاید اصیل، بخش ذاتی بشر." - رابرت - موسیقیدان و آهنگساز - "توانایی ساختن ان چیزی که تصور می کنیم وجود دارد ."
- فرانسیس - گاردنر - "تولید آن چیزی که به انسان الهام می شود." - کارولین - مادر سه فرزند -
"جرئت متفاوت بودن داشتن." - کلاکستون - "توانایی یا قدرت ذهنی یا بدنی برای ساختن یا بازسازی واقعیت به نحوی منحصر به فرد." - ترسا-مربی آموزشی -
"انگیزه برای یادگیری." - جان-مربی آموزشی کلاس های ابتدایی - "به فعلیت در آوردن توانایی ها." - الیزابت-استاد آموزش و پرورش ابتدایی -
این تعاریف نشان می دهد که خلاقیت در برگیرنده ی موارد زیر است:
.توانایی دیدن چیزها به طرزی نو.
.آموختن از تجارب قبلی و ارتباط دادن این یادگیری به موقعیت های تازه.
. تفکری انعطاف پذیر و شکستن محدودیت ها.
. استفاده از روش های غیر سنتی برای خل مشکلات.
. فراتر از اطلاعات گام برداشتن.
. افریدن چیزی منحصر به فرد یا اصیل.
مک کلر معتقد است که هر تفکر خلاقی منابعی بیرونی دارد که شاید دور یا نزدیک ، آگاهانه یا ناآگاهانه باشد. خلاقیت در خلا ایجاد نمی شود، عامل خلاق در ارتباط با این منابع است و در ضمن اطلاعات گرفته شده از این منابع را سازماندهی دوباره می کند.برای این کار به این مهارت ها نیاز داریم:
.مهارت ها و توانایی های لازم برای فعلیت بخشیدن به عقایدمان.
.مجموعه ای از دانش و درک برای کاوش و یافتن ترکیبات تازه.
.نگرش ها و آمادگی هایی که ما را قادر می سازد تکلیفی را تا مرحله ی به فعلیت رساندن عقایدمان ادامه دهیم.
از نظر دکتر برناردت دافی، خلاقیت یعنی یافتن ارتباط بین آن چیزهایی که قبلا با هم بی ارتباط بودند به طرقی که از نظر خود فرد، تازه و معنادار است.خلاقیت یعنی منحصر به فرد بودن در رویارویی ما مسائل یا روبه رو شدن با زندگی با دیدگاه و نقطه نظر خاص خود، در واقع برخورد با مسائل زندگی انگونه که خود شما به عنوان یک انسان انتخاب می کنید نشانه ی شخصیت شماست - لازم به ذکر است خلاقیت محدود به موضوعات هنری یا موسیقی نیست - .عکس خلاقیت تقلیدودنباله روی است نه "کند ذهن بودن" فکر نکنید اگر کسی در یک درسی ضعیف باشد نمی تواند انسان خلاقی باشد. خلاقیت کودکان وقتی متوقف می شود که از آن ها خواسته شود کارها را همانگونه انجام دهند که آموزش دیده اند یعنی دنباله رو باشند و از خودشان حرف جدید یا نکته ی جدیدی ارائه نکنند [2] درست مانند آنچه در نظام آموزش ما حاکم بوده اما همانگونه که واضح و مبرهن است تلاش های همه جانبه ی اخیر در جهت مرتفع ساختن این نقص می باشد.
اهمیت و ضرورت خلاقیت و نوآوری:
شاید قدری شگفت آور باشد اما زندگی بدون خلاقیت مشکل و طاقت فرساست. گر از بلندترین مکان زندگی کنونی به گذشته نگاه کنیم در خواهیم یافت که زندگی کنونی چقدر ا نظر امکانات و تجهیزات با گذشته فرق کرده است. به عبارتی دیگر، زندگی ما تا حد از این نظر راحت تر شده و ما تا چه اندازه نسبت به انسان هایی که در گذشته می زیسته اند تفوق یافته ایم. گاهی اگر با هواپیما سفر کنید به چشم خود ناظر خواهید بود که سرعت حرکت انسان امروز با انسان گذشته قابل قیاس نیست در حالی که قبل از اختراع هواپیما همین مسافرت ها ساعت ها طول می کشید، در گذشته کار کتابت سخت و دشوار بود و نویسندگان و کاتبان مجبور بودند که از قلم و دوات برای نوشتن کتاب ها و خاطرات به مدت طولانی استفاده کنند در حالیکه امروزه دستگاه های مدرن حروف چینی و چاپ در اختیار است و کامپیوتر نیاز نویسندگان را به خوبی پاسخ می دهد.
در زمان های دور، سفر به اعماق آب دهشت آور و غیر ممکن می نمود اما اکنون با اختراع زیر دریایی های فوق مدرن می توان تا اعماق اقیانوس ها به کاوش و جست وجو پرداخت . بنابراین می بینیم که خلاقیت موضوعی غریب و ناآشنا نیست که نیاز داشته باشیم ساعت ها برای آن استدلال کنیم.همه ی ما مصرف کنندگان افکار و مصنوعاتی هستیم که حاصل فکر خلاق است، مثلا لباس هایی که می پوشیم و تکنولوژی که استفاده می کنیم غالب ما به نحوی سازندگانی هستیم که به خلاقیت و تخیل خود متکی اند، مثلا شاید هنرمند یا صنعتگر یا در موقعیت های روزمره مثل چیدن وسایل منزل با خلاقیت عمل می کنیم جامعه همیشه به افراد خلاق نیاز دارد افرادی که بتوانند راه حل های خلاقانه پیدا کنند و بتوانند با خلاقیت خود ایده ها و مهارت های نامربوط قبلی را با هم ترکیب کنند.
خلاقیت به عنوان پر قدرت ترین توانایی بشری در نهاد آدمی از کودک گرفته تا بزرگسال جای دارد. به قول راجرز آدمی ذاتا خلاق متولد می شود با این حال خلاقیت در مراحل ابتدایی زندگی تکامل یافته و پیشرفته نیست و به همین دلیل نیازمند به توجه و هدایت است. قطعا نخستین جایگاه خلاقیت دوران کودکی است، بنابراین مدت زمان زیادی لازم است که کودک تجربه اندوزی کند و خلاقیتش را غنا بخشد و پس از آن نیز نوبت استحکام خلاقیت در اوست، استحکام را می توان تثبیت و پایداری خلاقیت نامید واقعیت این است که فکر کردن گاهی مشکل و طاقت فرسا جلوه می کند از این رو افراد تمایلی ناخودآگاه برای فرار و اجتناب از آن نشان می دهند.
برآیند این عمل تسلیم شدن در برابر راه حل های قدیمی و در صورت تکرار خاموشی فرآیند تفکر و تکیه بر رفتارهای عادتی و بازتابی است. فرآیند خلاقیت در دوران کودکی که کودک به نحوه ی فکر کردن آشنا می شود از اهمیت زیادی برخوردار است. کودک به آرامی به آزمایش تفکر خلاق می پردازد، بنابراین طبیعی است که در پاره ای موارد مشکلات این راه بر او موثر افتد و او را از ادامه ی خلاقیت باز دارد، کودک گاهی حوصله ندارد و یا از فکر کردن خسته می شود و گاهی نیز دیگران افکار او را قبول نمی کنند و بدین ترتیب از ادامه ی راه باز می ماند.بدون تردید، خلاقیت تنها برای دوران کودکی مورد نیاز نیست.
کودک به خلاقیت برای تمام عمر نیاز دارد. مبدل شدن کودک به انسان کوشا و فعال، آگاه، مقاوم در برابر فشارها و مشکلات، با حوصله، سخت کوش و با تدبیر، به یکباره و خود به خود حاصل نمی شود بلکه نیاز است تا توانایی و قدرت های درونی او نخست کشف و سپس هدایت و مراقبت شود. جامعه به کودکانی نیاز دارد که با انگیزه ای سرشار و پشتکاری وصف ناپیر به جهان اطراف خویش بنگرند و آن را خوب درک و تحصیل کنند. همچنین به نوجوان و جوانی نیاز دارد که چهره ای دیگر از آینده را ترسیم کنند و به بزرگسالانی نیاز دارد که حامی و سازنده باشند. دستاورد چنین موقعیتی ابتکار و سازندگی است .برای دستیابی به چنین موقعیتی باید سعی کنیم درک واقعی از اهمیت خلاقیت در زندگی پیدا کنیم.
آموزش و پرورش و خلاقیت دانش آموزان :
آموزش و پرورش که نهاد انسان ساز جامعه است، وظیفه ی بسیار مهمی در امر تربیت فرزندان این مرزو بوم دارد . در خروجی اهداف مورد نظر آموزش و پرورش، خلاقیت و داشتن تفکر واگرا در دانش آموزان نیز دیده می شود. و اما آموزش و پرورش چه نقشی می تواند داشته باشد در به وجود آوردن این هدف مهم. خلاقیت را از دو راه می توان در اموزش و پرورش رسمی، وارد کرد. راه اول، تدریس آن به عنوان یک درس و یا مهارت تازه است. راه دیگر تغییر شکل برنامه تحصیلی کنونی است. به عبارت دیگر یا بایستی آفرینش گری را به جای خود، به طور مجزا تدریس کنیم و یا باید آفرینش گری بالقوه را در تمام درس ها به کار گیریم.دودلیل خوب برای برتری راه دوم، وجود دارد. نخست آن که، هنوز آگاهی ما درباره آفرینش گری، چندان نیست که بتوانیم آن رابه طور موثری به عنوان موضوع درس مجزایی، تدریس کنیم. ماهنوز نظریه قاطعی در مورد آفرینش گری، در اختیار نداریم، همچنین دقیق نمی دانیم که چه نوع اطلاعاتی، خلاقانه و یا غیر خلاقانه بهتر یاد گرفته می شوند.ثانیا و مهم تر از آن آفرینش گری، فرایندی مجزا نیست، بلکه ترکیب بسیاری از انواع فعالیت هاست[3] که از حوصله ی مقاله ی حاضر خارج است.
تعریف روش یا فن و تدریس و تقسیم بندی انواع آن :
روش در مقابل واژه ی لاتینی »متد« به کار می رود، وواژه ی متد در فرهنگ فارسی معین و فرهنگ انگلیسی به فارسی »آریانپور «به : روش، شیوه، راه، طریقه، طرز، اسلوب معنی شده است. به طور کلی »راه انجام دادن هر کاری « را روش گویند. روش تدریس نیز عبارت از راه منظم، با قاعده و منطقی برای ارائه درس می باشد.واژه ی فن که معادل واژه ی تکنیک به کار رفته است در زبان فارسی به راه، روش، شیوه مهارت و صفت معنی شده است همچنین فن به معنی راه های به کارگیری مهارت های اساسی یا روش انجام ماهرانه ی کاری تعریف گشته است. [4] تدریس چیست؟تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد، بر اساس طراحی منظم و هدفدار معلم، برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد .
تدریس مفاهیم مختلف مانند نگرشها، گرایشها، باورها، عادتها و شیوه های رفتار وبه طور کلی انواع تغییراتی راکه می خواهیم در شاگردان ایجاد کنیم، دربر می گیرد [5] «.مفهوم تدریس به آن قسمت از فعالیت های آموزشی که با حضور معلم در کلاس درس اتفاق می افتد اطلاق می شود. تدریس بخشی از آموزش است و همچون آموزش یک سلسله فعالیت های منظم، هدفدار واز پیش تعیین شده را در بر می گیرد و هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری از سوی معلم است. به آن قسمت از فعالیت های آموزشی که به وسیله ی رسانه ها و بدون حضور و تعامل معلم با دانش آموزان صورت می گیرد به هیچ وجه تدریس گفته نمی شود. بنابر این آموزش معنایی عامتر از تدریس دارد. به عبارت دیگر می توان گفت هر تدریسی آموزش است، ولی هر آموزشی ممکن است تدریس نباشد. چهار ویژگی خاص در تعریف تدریس وجود دارد که عبارتند از:
الف - وجود تعامل بین معلم و دانش آموزان.
ب - فعالیت بر اساس اهداف معین واز پیش تعیین شده.
ج - طراحی منظم با توجه به موقعیت و امکانات.
د - ایجاد فرصت و تسهیل یادگیری . [6]
انواع روش ها و فنون تدریس:
در این قسمت از پژوهش چند روش تدریس فعال و کارآمد به همراه توضیحاتی در مورد این روش ها بیان می شود. مطالعات بسیاری نشان داده اند که بهترین روش های تدریس، روش تدریسی است که در آن تعامل وجود داشته باشد تعامل بین معلم و دانش آموز و یا تعامل بین دانش آموز با دانش آموز به عنوان مثال طبق گزارشات بین المللی کرانه جهان [7] که در این گزارش روش های تدریس در انگلستان با روش های به کار رفته در کشور هایی مثل سنگاپور که در مطالعه ی بین المللی پیشرفت دانش آموزان - مانند سومین مطالعات بین المللی ریاضیات وعلوم - بهتر عمل کرده اند، مقایسه می شود . مولفان به این نتیجه رسیدند که یکی از عوامل اصلی که این کشور ها موفق تر از انگلستان متمایز می کرد. استفاده ی فراگیر از تدریس تعاملی برای کل کلاس بود.
دلایل متعددی برای موثر تر بودن رویکرد کل کلاس در مقایسه با رویکرد های یادگیری انفرادی وجود دارد، یک دلیل این است که بر حسب نتایج پژوهش های انجام شده تدریس برای کل کلاس عملا به معلم امکان می دهد، تا به جای تکلیف دانش آموز تماس بیشتری داشته باشند. در مورد تعامل بین دانش آموز و معلم به عنوان یکی از جنبه های تعیین کننده ی یادگیری و آموزش موفق بحث خواهیم کرد. نتایج همچنین نشان داده اند که دانش آموزان طی جلسات آموزش برای کل کلاس در مقایسه با آموزش انفرادی در انجام تکلیف بیشتر مشارکت می کنند. این امر به این دلیل اهمیت دارد که ضمن تدریس نظارت برکل کلاس آسان تر است نسبت به تک تک دانش آموزان. تدریس به کل کلاس این این امکان را به معلم می دهد که به آسانی فعالیت ها را تغییر دهد تنوع بخشد، سرعت دهد، و به علایمی که دانش آموزان هنگام درک غلط مطلب و یا خستگی از خود بروز می دهند، واکنش نشان می دهد، همچنین این امکان را می دهد که اشتباهات و کج فهمی