بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله سعی بر این است که به تعیین نقش خلاقیت و نوآوری برای دست یابی به اهداف متعالی نظام آموزشی پرداخته شود. همانطور که می دانیم در نظام آموزشی فعلی معیار به دست آوردن موفقیت، پرورش افرادیست که با تقویت قوای خلاقیت بتوانند به شکوفایی استعدادهایشان پرداخته و در آینده نیز بتوانند با باکارآمدی بالا در نهادها و موسسات و یا سایر موارد شغلی انجام وظیفه کنند. برای این منظور دیدگا ه های مختلف روانشناختی و جامعه شناسی ذکر شده و به نقش توجه به تفکر انتقادی سازنده که زمینه ای دیگر در رشد و پرورش خلاقیت است و ویژگی های معلمان و دانش آموزان خلاق نیز اشاره شده است. رویکردهای خلاق یاددهی -یادگیری با توجه به تئوری گاردنر یکی دیگر از مقولات قابل توجه در این مقاله است و در بخش دیگری خلاقیت و نو آوری مورد مقایسه قرار گرفته اند. استفاده از تکنولوژی نوین آموزشی در منابع مورد استفاده از رویکرد خلاقیت اطلاعات جدیدی را در اختیار افراد قرار می دهد. و در انتهای مقاله به عناصر یک - برنامه درسی مبتنی بر خلاقیت - شامل هدف، محتوا، سازماندهی محتوا، روش های تدریس، فعالیت های یادگیری، فضا و ارزشیابی پرداخته شده است.

واژههای کلیدی: خلاقیت، نوآوری، برنامه درسی نظام آموزشی

مقدمه

در نظامهای آموزشی فعلی تاکید بر پرورش خلاقیت در دانش آموزان است و ملاک به دست آوردن موفقیت در آنها، تعداد افرادیست که با فکر خلاق تربیت میکنند و بهترین معلمان آنان هستند که دانش آموزان را خلاق بار می آورند. زیرا خلاقیت و نو آوری رویکردیست که در آینده بیشترین نقش را در پیشبرد اهداف در اداره ها، سازمانها و نهادها دارد و در آنها همواره نیاز به محققان تعلیم دیده و با انگیزه و آشنا با تجهیزات پیشرفته احساس می شود. خلاقیت ازمسائل کوچک شروع می شود و به در انتها به پیشرفت های بزرگی ختم شده و باید با به کار گیری فنون خلاقیت به عنوان بهترین ابزار استفاده نمود. ایجاد محیط مناسب برای رشد و پرورش استعدادها به عنوان یک باور و ارزش در بالا بردن ارزش هر انسان باید در فرهنگ نظام آموزشی نهادینه شده و زمینه هایی نظیر فضای آزاد و سالم برای طرح عقاید و بالا بردن تواناییهای افراد برای بالا بردن کیفیت عملکردها ایجاد شود. در یک نظام آموزشی معمولا افرادی که علاقه مند به فعالیتهای علمی و ریاضی هستند دارای ذهنی کنجکاو و تحلیل گر هستند و نیاز به محیطی متحول و دارای مجوز استقلال عمل هستند.

انسان همواره برای استمرار زندگی به خلاقیت مدیون بوده است و سخنی بیهوده و گزاف نیست اگر گفته شود خلاقیت با انسانها همزاد است، چرا که خلقت انسان هم بر اساس تدبیر خلاقانه ای صورت گرفته است: »کنت کنزا مخفیا فاجبب ان اعرف، فخلقت الخلق« و بعد مهم خلاقیت خلقت انسان برای بر ملا شدن و یافته شدن گنجهای پنهانی اوست. خلاقیت مظهر معرفت شناسی وشناخت نیز هست از این رو همواره خلاقیت و تعلیم و تربیت با یکدیگر پیوند داشته اند. دانش بدون خلاقیت راکد و بدون تلاش برای کاربست شیوه های خلاق و به کارگیری نو آوری برداشتن گام های موثر برای رسیدن به کمال بشرامکان پذیر نمی باشد. شاید مهم ترین و بالاترین توانایی های انسان در خود شکوفایی می باشد که از طریق مبدل نمودن وضعیتهای موجود به وضع مطلوب محقق می شود با خلاقیت ارتباط دارد.

.1دیدگاه خودشکوفایی و خلاقانه برنامه درسی

این دیدگاه تقدم برنامهی درسی را زمانی معنا دار می داند که مبتنی بر علایق فرد - فراگیر - باشد. اولویت مسئولیت مدرسه را نیز برای اجرای آن بر این اساس میداند. طراحی این برنامه ها هم ایجاب میکند که معلمان باید برنامه های درسی خود را بر اساس همفکری دانش آموزان تهیه کرده و اجرای برنامه ها چون باید بر مبنای علایق دانش آموزان باشد از قبل تعیین نمیگردد. در این الگو نیازها، علایق، توانمندیها و تجارب دانش آموزان به عنوان مبنای تصمیمات برنامه قرار می گیرند. موضوعهای این برنامه ها ابزاری برای پیگیری مسائلی هستند که مورد علاقه دانش آموزند و معلم باید با تدابیر خود امکانات لازم را در اختیار آنها قرار داده و شرایط برخورد فعال را برای آنها فراهم آورد. این طرح به دلیل همکاری دانش آموز با معلم در حد بالایی از انعطاف پذیری بوده و دانش آموز میآموزد جهت تعلیم و تربیت خویش را یبابد. اهداف بر مبنای مشارکت معلم با دانش آموز تعیین شده و محتوای این برنامه نیز به گونه ای انتخاب می شود که دانش آموز به آن سازمان داده و مفاهیم توالی منطقی خود را نداشته و مفاهیم تلفیق و ترکیب جایگزین آنها شوند.

منابع و ابزار آموزشی انواع فراوان و متناسب با نیاز و علایق دانش آموزان در نظر گرفته شده و فرصت تفحص و تنظیم برنامه را به آنها میدهد. دانش آموز فعالیتهایی را برای یادگیری بهتر با مشورت با معلم انتخاب میکند که آنها را در رسیدن به اهداف خود نزدیک کند: از قبیل مصاحبه کردن یا ساختن وسایل و به دست آوردن هر آنچه نیاز دارند. معلم نیز تسهیل کننده جریان یادگیری است و روشهای تدریس متناسب با تقویت قوه خلاقیت دانش آموز را اجرا کرده و می تواند گروههایی را تشکیل دهد که بر مبنای علایق مشترک دانش آموزان باشد و وقتی گروهها شکل میگیرند، انعطاف پذیر، درون زا و تا حدی طبیعی هستند. زمان اجرای این برنامه درسی نیز ثابت نیست و تنها به اوقات حضور دانش آموز در مدرسه محدود نمی شود و یادگیری موضوعاتی که مد نظر دانش آموز است در هر موقیعت مناسبی از زمان امکان پذیر است - . - 1

.2 مبانی نظریه خلاقیت:

اندیشمندان و صاحبنظران حوزهی مطالعاتی خلاقیت این موضوع را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داده اند:
.1 دیدگاه روانشناختی      

.2 دیدگاه جامعه شناختی

· دیدگاه روانشناختی: بسیاری از روانشناسان پدیدهی خلاقیت را از نظر فردی مورد مطالعه قرار دادهاند که شامل این رویکردهاست:

رویکرد خصیصه ذاتی: که این دیدگاه منعکس کننده نظریه ارسطو و پیروان اوست که معتقدند : خلاقیت یک قوای عقلانی یا یک توانایی ذهنی می باشد. او بر این باور بود که عقل با پرورش یافتن به نیروی خلاق تبدیل شده که از راه استقرا و قیاس امور را کشف می کند و ناشناخته ها را منطقی می کند. رویکرد انگیزشی خلاقیت: خلاقیت را نیروی انگیزشی می داند برای دست یابی به آگاهی و بصیرت و خلاقیت بیش از آنکه علم باشد هنر است یعنی فرد خلاق انسان هنرمندی است که بینشی ذاتی برای کشف روابط دارد . - 2 -

امروزه متخصصان تعلیم و تربیت بر این عقیده هستند که یادگیری زمانی که همراه با عمل باشد حاصل می شود برای همین هنر نه تنها موجب یادگیری می شود بلکه باعث ایجاد خود پنداری مثبت در افراد و بالا بردن توانایی قدرت تخیل و خلاقیت در آنان موثر است. یک اثر هنری ترکیبی از مضمون و شکل و بیان است و تمام بعدهای روحی و روانی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. هنر انسان را به درک صحیح علت و معلول قادر می سازد و آن را طوری جلوه می دهد که با مشاهده آن احساسات بروز خواهند یافت. هنر به انسان اجازه می دهد نمایش زندگی را احساس کند و آینده را در آن بیابد. وقتی افراد چیزی را خلق می کنند، از تفکرات وا گرا و توانایی های بیانی خود استفاده کرده و به طور طبیعی احساسات خود را به دیگران منتقل می کنند. گری و خوی - 1997 - معتقدند، انجام کارهای هنری از جوانب مختلف موجب اعتلای نظام آموزشی و افزایش خلاقیت در دانش آموزان میشود.

برخی از پیامدهای آن عبارتند از:

دانش آموزان در حال آشنایی با هنر بر تجریات خود می افزایند. دانش آموزان در جریان اجرای کارهای آموزشی مجبور به اخذ تصمیمات مختلفی می شوند و تصمیم گیری ها برای آنان ساده می شود. دانش آموزان در جریان اجرای کارهای آموزشی مجبور به اخذ تصمیمات مختلفی می شوند و تصمیم گیری ها برای آنان ساده می شود. با انجام فعالیت های هنری با مهارت حل مسئله آشنا شده و این باعث می شود تا مسائل فیزیکی و ذهنی و فیزیکی خود را ساده تر حل کند. فناوری های جدید در جریان انجام کارهای هنری دانش آموزان را با فناوری های جدیدتر آشنا ساخته و امکان ایجاد طرح های ابتکاری را در دانش آموزان افزایش می دهد، به کارگیری امور هنری در مدارس محیط آموزشی را تبدیل به محیطی شاد و دلپذیر می کند. - 3 -

رویکرد عصبی زیستی

هیلگارد، - - 1983 معتقد است: مغز انسان پیچیده ترین ساختی است که در تمام عالم هستی وجود دارد. اصولا تمام رویدادهای روانی به گونه ای در فعالیت مغز و دستگاه عصبی بازنمایی می شود. روانشناسان معتقدند که فرایندهای عصبی زیستی هستند که زیر بنای فعالیتهای ذهنی و رفتارها هستند. از دیدگاه رفتار گرایان خلاقیت رفتاری است که از محیط آموخته شده و تحت تاثیر فرایندهای محیطی قرار دارد و محیط خلاقیت را تحریک کرده و افراد را به پاسخ های خلاقانه سوق می دهد. رویکرد شناختی: روانشناسان شناختی اعتقاد دارند انسان دریافت کننده منفعل محرکهای محیطی نیست. ذهن او به صورت فعال به پردازش اطلاعات پرداخته و آنها را معقولانه به اشکال مختلفی تبدیل می کند. رویکرد روانکاوی: همزمان با دیدگاه رفتار گرایی در آمریکا در اروپا گسترش یافت. خلاقیت به دلیل پیچیدگی به آسانی قابل تحلیل نیست. زمینه های ناخود آگاه، تجربه هایی که پس زده شده اند و عوامل دیگری بستر به وجود آمدن خلاقیت هستند.

·    دید گاه جامعه شناسی

اجتماع از راه هدایت و تفکرات افراد آنها را به تعامل و بازسازی تفکر و باز آفرینی علم و دانش رهنمون می کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید