بخشی از مقاله
چکیده
واژه »شهروند« از جمله مفاهیمی است که در بستر زمان به تکامل رسیده؛ در دوران باستان افراد به محض ورود به عرصههای اجتماعی، اشخاصِ مکلف و نه محق شناخته میشدند؛ اما در دوران معاصر افراد به دلیل عضویت در دولت-کشور دارای تکالیف متعدد و متقابلاً حقوق سیاسی، اجتماعی، مدنی و فرهنگی نیز هستند، از اینرو به آنها شهروند اطلاق میشود. مبنای اولیه حقوق شهروندی اصل کرامت انسانی است که به موجب آن حقوق و امتیازاتی که ضامن برابری و احترام افراد در جامعه میباشد، باید به وجود آید و هرگونه بیعدالتی نفی گردد. در کشور ایران حقوق شهروندی در قانون اساسی و قانون آئین دادرسی کیفری به عنوان قوانین عام، و قانون برنامه چهارم توسعه و قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی به عنوان قوانین خاص لحاظ شده است. از مهمترین مصداقهای حقوق شهروندی، حق دادخواهی افراد هست که وفق آن، چنانچه حقوق و آزادهای مشروع و اساسیِ فردیِ شخص مورد تعرض واقع شود، برای احقاق حق و جبران خسارت میتواند به مراجع ذیصلاح قانونی مراجعه نماید و مراجع مذکور باید در کمال استقلال در یک دادرسی عادلانه به ادعای وی رسیدگی کنند. از آنجایی که حق دادخواهی ضامن اجرای سایر حقوق میباشد، لازم است در پژوهشی مستقل و همهجانبه مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر در دو قسمت مفهومشناسی و بررسی حقوق متهم در فرآیند دادرسی مورد مطالعه قرار گرفته است.
کلید واژه: حقوق شهروندی، نظام شهروندی، حق دادخواهی، دادرسی عادلانه
-1 مفهومشناسی
-1-1 مفهوم شهروند
تاریخ حیات بشری را از لحاظ مسأله »حقوق« به طور عام و »حقوق شهروندی« به طور خاص میتوان به دو دوره سنتی و مدرن تقسیم کرد. در دوره مدرن سخن گفتن از برخی مفاهیم مانند »حقوق بشر« بسیار مطلوب و برجسته شناخته شده در حالی که در دوره سنتی چنین مفاهیمی نه تنها در سطح جهانی، بلکه در سطحملی هم اساساً وجود نداشت. علت آن است که در جهان امروز نسبت به جهان گذشته تحولی میان حق و تکلیف به وجود آمده است. انسان امروزه طالب فهم و تشخیص حقوق و تکالیف خود میباشد و بر اساس این دو پارادایم است که انسان مکلف برای ادای تکلیف خود میکوشد و انسان محق برای احقاق حق خود. با تغییر چارچوب فکری انسان مدرن، مفهوم شهروند جایگزین مفهوم رعیت میشود؛ زیرا شهروند انسان اجتماعی صاحب حقوق و در عین حال موظف و مسئول است.
مفهوم شهروندی را میتوان در مجموع، جزء مفاهیم جدیدی دانست که با زندگی برخاسته از تجدد و فرهنگ انسان اجتماعی در هم آمیخته است و به شدت از نحوه نگاه معطوف به استعداد انسان بلوغ یافته، تواناییهای وی و چگونگی شرکت دادن و سهیم کردن او در وضعیت و سرنوشت حیات فردی-اجتماعی متأثر است. - نوابخش، - 13 -12 :1385شهروند مرکب از دو واژه »شهر« به معنای جامعه انسانی و »وند« به معنای عضو وابسته به این جامعه است. شهر تنها مجتمعی از ساکنین یک منطقه معین نیست، بلکه مفهوم واحد سیاسی مستقلی را افاده میکند. به همین دلیل است که شهروند فقط به ساکن شهر گفته نمیشود، بلکه معنای آن فراتر از این معنای محدود است. شهروند ضمن آنکه ساکن شهر است در سازماندهی شهر و تدارک و تنظیم قواعد زندگی در شهر و تدوین قواعد حاکم بر شهر و مملکت مشارکت دارد و سپس از آن اطاعت میکند؛ زیرا پیروی از آن را به سود خود میبیند. - نوابخش، - 16 :1385
از نظر حقوق، شهروند فردی است که تحت حاکمیت و حمایت یک دولت قرار دارد و دارای حقوق مدنی و تکالیفی نسبت به دولت است. هر شهروند نیز حق شهروندی خود را به طریق، ذوق و روش خود اعمال میکند؛ ولی باید آنها را در مجموعه کلی وظایف و تعهداتی که نسبت به جامعه سیاسی دارد، انجام دهد. در واقع از جهت حقوقی، شهروند فردی است دارای حقوق مدنی و سیاسی و نیز دارای تعهداتی نسبت به جامعه. - اردبیلی و دیگران، - 26 :1386 حقوق شهروندی فقط حق نیست و در دل آن تکالیفی برای هر ذیحقی مندرج است. نباید حمایت از حقوق شهروندی منجر به سلب و یا حتی سستی در اراده امنیتی، مدیریتی مسئولان و تضعیف اختیارات قضات و تقلیل منزلت دادگستران گردد. - اردبیلی و دیگران، - 40 :1386
در خصوص تمایز حقوق شهروندی از حقوق بشر، میان حقوقدانان اختلافنظر هست: عدهای معتقد به عدمتنافر میان حقوق بشر و شهروندی هستند؛ در این نظر تفاوت ماهوی میان این دو وجود ندارد. در مقابل عدهای دیگر معتقد به وجود تفاوت میان این دو هستند؛ به نظر این گروه حقوق بشر مقولهای فراتر از حقوق شهروندی است و مخاطب اعلامیه جهانی حقوق بشر را یک انسان دارای کرامت میدانند و وقتی سخن از کرامت است، حقوق بشر مطرح میشود؛ یعنی فراملی نگاه کردن و انسان را خارج از یک حاکمیت و دولت خاص دیدن. ولی برای تبیین حقوق بشر در یک حاکمیت خاص، ناگزیر باید این حقوق را در چارچوب حقوق شهروندی دید. پس وجه تمایز حقوق بشر از حقوق شهروندی به شرح ذیل است:
-از جهت مخاطب آن: مخاطب حقوق بشر هر انسان، نهاد و اجتماع انسانی، بدون در نظر گرفتن مرز و محدوده جغرافیایی خاصی است؛ در حالی که حقوق شهروندی اجتماع با افراد خاصی را در محدوده یک دولت- کشور مورد خطاب قرار میدهد و لذا برخلاف حقوق بشر که دایره شمول آن بسیار وسیع بوده و شامل تمام افراد بشر است، دایره شمول حقوق شهروندی محدود به شهروندان یک دولت است.
-از جهت دارنده آن: دارنده حقوق بشر، موجودی است که با عضویتش در جامعه انسانی به عنوان »جهانوند« از آن منتفع خواهد بود؛ در حالی که دارنده حقوق شهروندی، شهروند است.
- از جهت موضوع آن: مفاهیم حقوق بشر، مفاهیم کلی و عامالشمول بوده و بیشتر در مقام تعیین چارچوب کلی حقوق افراد انسانی است و کمتر وارد مسائل جزئی مربوط به این حقوق میشود؛