بخشی از مقاله
چکیده
نظام آموزشگاهی برای یک شروع پویا ، مدیریت کاردان و شایسته می طلبد. در هر نظام آموزشی توسعه شایستگیهای مدیر آموزشی دغدغه ی پررنگی است. هرگونه ارتقا و توسعه در بستر مناسب فرهنگی خود روی میدهد. وجود پارهای مختصات در یک فرهنگ، می تواند مسیر تحقق هدف را ناهموار، و دستیابی به توسعه را به تعویق بیاندازد. در این مقاله با توجه به پیچیدگی فرهنگ ، کوشش می شود تا با شیوه مروری برخی از مهم ترین موانع فرهنگ در مسیر توسعه شایستگی مدیران آموزشی ایران شامل از: تقدیرگرایی و تلقین پذیری، تمرکزگرایی، ثبات جویی، پارادایم جامعه حمایتی و سنت تک روی و خودمداری مورد بررسی قرار گیرد.
واژههای کلیدی:
توسعه شایستگی، مدیریت آموزشی، دامهای فرهنگی
-1 مقدمه
طوفان پیچیدگی عرصه آرام سازمان را درنوردیده، زنگ خطر مدیریت به صدا در آمده و زمان حرکت فرا رسیده است. مادامی که دگرگونی ها و تحولات انفجاری با حرکت عقربه های ساعت هم نوا شده اند پسندیده نیست مدیریت به عنوان قلب تپنده سازمان در لابه لای نقاب های ناکارآمد خود پنهان بماند. نظام پراهمیت آموزشی و در هسته ی آن مدیریت آموزشی از این قاعده مستثنی نیست. چه بسا که هر تحرک و تحولی در جامعه، نظامآموزشی پرانرژی و کارآ میطلبد . افزایش تلاطمهای محیطی ، مدرسه را به عنوان مهم ترین جز نهادآموزشی به توسعه توانمندیها و طرحی نو درافکندن میخواند. توسعه نظامات جدید نوید نگرههای مثبت شایستگی را در عرصه عمل و نظر میدهند. انتخاب و بهکارگیری افراد شایسته کلید موفقیت هر سازمانی است. در مدیریت مدرسه و نظام آموزشی نیز، یکی از موضوعات مطرح در این زمینه توسعه شایستگی مدیران است.
مدیران آموزشی چنان چه خواهان اصلاحات در محیط های آموزشی باشند توجه به نگرشهای مطلوب و تعیین سبکها و رویکردهای مدیریتی نوین چون مدیریت مبتنی بر شایستگی1 اجتنابناپذیر است.. [13 ] نگاه واقع گرایانه و ژرف نگرانه به ابعاد توسعه شایستگی و توجه عمیق به نیازهای درونی به دور از رویکردهای تاریخی و فرهنگی غیرممکن است. هر چه تاریخ به جلو رانده میشود ریشههای تاریخی و فرهنگی در شناخت توسعه شایستگی با ابعاد مفهومی شایسته سالاری در بین مردم، تخبگان و دولت مردان پیوند بیشتری با فرهنگ انگیخته شده به تعبیرکاوی میخورد .[7] دستیابی به توسعه، به طور عام درهر سازمان و به طور خاص در سازمان آموزشی نیازمند بستر فرهنگی مناسب است و هرگونه تلاشی بدون ایجاد تغییر در ساختارهای فرهنگی امری مقطعی و روبنایی است. چراغ قرمز فرهنگ زمانی روشن می شود که توسعه شایستگی و شایسته سالاری در مدیریت گرفتار دامها و چالههای ناهموار فرهنگ جامعه شده، و به مانند کوه یخی که قسمتی از آن در لایه های زیرین فرهنگ نهفته شده از ادامه حرکت وامیماند.
اینجاست که طرح چند سوال اساسی اهمیت دارد: چرا در حال حاضر با وجود پیشرفت های علمی بسیار درزمینه مدیریت آموزشی و برنامهریزی، تغییر و تحول در مدرسه و بسیاری تغییرات دیگر، انتظارات جامعه از حیث توسعه شایستگیها در مدیریت آموزشی برآورده نمی شود؟ چرا با وجود طرح شدن اسناد و برنامه های تحول از جمله سند تحول بنیادین و برنامه تعالی مدیریت مدرسه، همچنان ناشایستگی در نظام دیوانسالاری آموزشی ایران بهصورت یک سوال مبهم برای همگان باقی مانده است؟ پوشیده نیست که چالش های فراوانی در نظام آموزشی ایران ریشه دواندهاند و مانع توسعه شایسته سالاری در هسته مدیریتی آن شده اند و انتظار نمی رود ره صدساله را یک شبه پیمود. اما با توجه به پیچیدگی فرهنگ ایرانی و دامها و گر ه های بی ثبات آن در مسیر توسعه شایستگی های مدیریت آموزشی این مقاله، به برخی از دامهای فرهنگی از جمله: تقدیرگرایی و تلقینپذیری، تمرکزگرایی، ثباتجویی، پارادایم جامعه حمایتی و سنت تکروی و خودمداری میپردازد.
مرور پیشینه
با تتبع در این مطالعه، پژوهشی به طور مستقیم و مستقل به این موضوع نپرداخته است. هر چند میتوان از سایر مباحث مطرح شده در این زمینه، به اقتضای موضوع و تناسب بحث استفاده کرد.
مفهوم شناسی فرهنگ هر فرهنگی، با نظامی از رفتار، اعمال و نمادها و در کانون آن، ایمان و با مجموعهای از ارزشها و عقاید و گرایشهای مربوط به این مجموعه ، هویت پیدا می کند. فرهنگ یعنی معرفت مشترک که مولفه های مختلفی دارد. این مولفهها لایههای متفاوت فرهنگ را تشکیل می دهند. لایه اولیه - زیرین - ، لایه فکر، بینش، جهانبینی، باور و آنچه از سنخ اعتقادات، ذهنیت و معرفت است در لایه اول قرار می گیرند. لایه دوم، لایه ارزش هاست. آنچه که از سنخ ارزشهاست، ملاکهای داوری افراد نسبت به خوبی، بدی، زیبایی، زشتی و غیره است. جهت تمایلات افراد را بیان میکنند. لایه دوم متاثر از لایه اول است. لایه سوم، لایه الگوهای رفتاری و هنجارهاست. لایه چهارم، لایه نمادها، به معنای نمادهای کلامی و غیر کلامی ، یعنی اعم از زبان کتابت و زبان گفتاری و نمادهای غیر کلامی مثل هنر، موسیقی، طراحی و معماری است .[3]
لایههای تمدنی فرهنگی ایران
ایران اگرچه دارای شکاف های محلی منطقه ای، قومی و فرهنگی و نیز طبقاتی بوده و برخی از این ها بر پیدایش هویت ملی واحد تأثیر نامطلوب گذاشته×اند، لیکن به×نظر می رسد که از نظر توسعه شایستگیها در عرصههای مختلف یکی از مهم ترین شکاف های جامعه ایران شکاف های مدنی یا×فرهنگی باشد ؟ با توجه به اینکه ایرانیها دورههای گوناگون تاریخی را پشت سر گذاشته اند تحت تاثیر اندیشه ها و جهان بینی های مختلف در تکوین و شکلگیری هویت فرهنگی، سه لایه فرهنگی را تجربه کردهاند و از آنها در سامان بخشیدن به هویت خود سودجستهاند. تمدن و فرهنگ فعلی در ایران از روی هم سوار کردن ”یعنی ترکیب و در آمیخته و ممزوج نشدن“ سه لایه تمدنی تشکیل شده است. سه لایه اصلی فرهنگی عبارتانداز: فرهنگ ایران باستان، فرهنگ اسلامی، مدرنیته یا فرهنگ غربی. تمدن و فرهنگ ایران قدیم که گهگاه نمایندگانی هم در عرصههای جامعه×داشته است و فرهنگ اسلامی که دعاوی آن برحسب مقتضیات زمانه گهگاه شدت و ضعف یافته است و تمدن و فرهنگ غربی که یکی دو قرن است در حوزه های مختلف جامعه ایران تأثیرات شگرف گذاشته تا حدی که واکنش توافقی میراث شدن و فرهنگ اسلامی را برانگیخته است؟ به ویژه دو گرایش تمدنی یا فرهنگی اخیر در تاریخ معاصر ایران مهم اند و×تا×حدودی آشتی ناپذیر به نظر می رسد.[9]
توسعه شایستگی
اصطلاح توسعه شایستگی میتواند با معانی مختلف بهکار برده شود برای مثال میتوان آن را شامل فرآیند یادگیری فردی درنظرگرفت که به توسعه شایستگی می انجامد. ازاین رو کلیه اقداماتی که برای تامین شایستگی انجام میشود از جمله: برنامهریزی حرفهای، پویایی مدیر، آموزش مدیران از طریق منابع داخلی و خارجی، تغییرات برنامهریزی شده برای توسعه وظایف، توسعه شغلی و یادگیری غیررسمی مدیران را میتوان به عنوان برنامههای توسعه شایستگی درنظر گرفت [16]
مقایسه رویکردهای فرهنگی درباره شایستگی
در کشورهای مختلف، رویکردهای فرهنگی ناشی از تفاوت های فرهنگی است. رویکرد آمریکایی به شایستگی، بیشتررفتاری وجنبه فردیت مثبت و با گرایش فردگرایانه، در جست جوی تعالی است. در حالی که در رویکرد انگلیسی بریتانیایی، شایستگی ها بر وظیفه و شغل متمرکزند و به کاربرد شایستگی در کاربردهای شغلی توجه می شود. این موضوع در فرانسه و آلمان به رویکرد چندبعدی و کلی گرا متمرکز بوده و ابعاد رفتاری و کارکردی پیچیده تری را شامل میشوند. سوال پیش می آید رویکرد مدل های شایستگی ایرانی چگونه است؟ بهنظر میرسد رویکرد ایرانی با توجه به پیچیدگی فرهنگ ایرانی و دام های گسترده و بی ثبات در رفتار و کارکرد از ابعاد پیچیدهتری برخوردار باشد. آنچه که ما را از هر جهت، در تشخیص مدل های شایستگی و شناسایی دام های شایستگی عملکرد شغلی و حرفه ای مدیران تحت تاثیر قرار میدهد قدرت یک الگوی تحلیلی، چندبعدی و پیچیده شایستگی را بازگو می کند
که این خود گرایش ایران را به صورت ترکیبی از مدلهای آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی، و آلمانی نشان می دهد. این موضوع میتواند به دلیل عدم استقلال و وابستگی هر بخش از سازمان ها با توجه به نفوذ مستقیم و غیر مستقیم اینگونه کشورها در ساختار اولیه تحلیل کرد. علاوه بر این انواع شایستگی با توجه به بلوغ سازمان ها و فرهنگ توسعه از ابعاد گوناگونی برخوردار است. هر کدام از دامهای شایستگی ممکن است در ابعاد فردی، گروهی، مدیریتی، مبتنی بر نتیجه و کاربرد، شایستگی بر مبنای عملکرد برتر یا شایستگی بر اساس محورهای کلیدی از تنوع و گوناگونی برخوردار باشد ب.[7
دامهای فرهنگی توسعه نظام شایستگی در مدیریت آموزشی