بخشی از مقاله

چکیده

یکی از دردهای نازل و فرودین، در دستگاه فکری مولوی، درد حرص است. مولوی، درد حرص مذموم را موجب عدم اعتدال شخصیت، مایه هلاکت و نابودی، پوشاننده حقیقت و ضد عقلانیت معرفی میکند. در نقطه مقابل ، درد حرص ممدوح را موجب آبادانی معاش دنیوی ، شکوفایی استعدادهای بالقوه آدمی ، صفا و نورانیت باطنی و تکامل و تعالی انسان می داند . این مقاله به واکاوی درد حرص در اشعار مولوی میپردازد و نیز، سیری است در اشارات تأمل برانگیز این عارف بزرگ دربارهماهیّت درد حرص، انواع درد حرص، عوامل برانگیزاننده درد حرص، عوارض درد حرص، اثرات مثبت و سازنده درد حرص، عوامل درمان کننده دردحرص و توصیه مولانا درباره درد حرص، و این که انسانها باید با رعایت حّد اعتدال در برخورداری از حرص، باعث دوام و قوام این عالم شوند و همچنین با گماردن آن به سوی امور متعالی و برین، زمینههای رشد و شکوفایی معنوی خود را فراهم آورند. امید است که رهنمودهای سازنده مولوی، درون خواننده را از هرگونه دردِ حرص مذموم پاک سازد.

واژه های کلیدی: مولوی، شعر، درد، حرص ممدوح، حرص مذموم

هم چو دُرد دَرد دین جستیم، نیست - کلیات شمس/غ - 426

مقدّمه

درد، در قلمرو فکر و اندیشه مولوی، جایگاهی بس رفیع دارد؛ زیرا در جای جای آثار خود میگوید: درد، درد، درد. این تکرار و تأکید بر درد، »در انسان اندیشه طلب بر میانگیزد تا مست و شوریده وار آن چه را در این طلب مطلوب اوست بجوید، روز و شب نیاساید و در جستجوی کمال از پای ننشیند.« - زرین کوب، - 167 : 1383 از این رو، بی دردی را مایه حزن و اندوه میداند:

رو درد گزین درد گزین درد گزین        زیرا که دگر چاره نداریم جزین

دلتنگ مشو که نیستت بخت قرین    چون درد نباشدت از آن باش حزین
- کلیات شمس، رباعی - 1482

مقصود از درد »آمادگی روحی انسان است برای پذیرفتن امور ذوقی و حقایق روحانی و چیزهایی که میتواند انگیزه کارهای اساسی شود و نیروی حرکت سالک به سوی مقصود گردد.« - شفیعی کد-کنی، - 560 : 1383 بنابراین مولوی، درد را باعث شوق و طلب میداند که موجب آگاهی از مبدأ قدسی و هویت متعالی و ملکوتی انسان میشود:

درد آمد بهتر از ملکِ جهان    تا بخوانی مر خدا را در نهان
- مثنوی، د3، ب: - 203

درد، در نگاه کلی مولوی بر دو نوع است: »یکی درد متعالی و برین که صاحب این درد، دچار دغدغه حقیقت میشود، و دیگر درد نازل و فرودین که صاحب آن دغدغه مسائل نازل نفسانی را دارد.« - زمانی، - 329 : 1389 دردهای متعالی و برین، مانند درد عشق، درد طلب، درد دین، درد خداطلبی، درد دل، درد اشتیاق، و ... که نردبان کمال، مایه رستگاری و پیر و مراد سالک میباشد و همین درد است که او را به کمال میرساند. به طور مثال، مولوی عقیده دارد که هیچ خوشی و لذّتی، بالاتر دُردِازنشئه شرابِ اشتیاقِ به دین نیست: صافهای جمله عالم خورده گیر

عطار نیز میگوید:

تو نامُرده نگردد حرص تو کم

دردهای نازل و فرودین؛ مانند درد حرص، درد خودبینی و خود پرستی، درد دنیا پرستی و درد صورت گرایی که محل هلاکت و تباهی است؛ زیرا نشیب درد فرودین، شیبی بی فراز است و انسان را به خاک مّذلت و تباهی میافکندو دوای درد فرودین، خاک گور است و بس:

نیستش درد فراق و وصل، هیچ     بند فرع است او، نجوید اصل، هیچ

احمق است و مرده ما و منی        کز غم فرعش، فراغ اصل نی

- مثنوی، د4،ب: - 1867-1868

که درد حرص را خاک است مرهم - اسرار نامه، ب: - 2840به طور کلی میتوان گفت اکثر شاعران در آثار خود به دردهای نازل نفسانی اشاره میکنند و آن را مانع سیر و سلوک انسان، باعث اسارت آدمی در دنیای مادی و موجب تباهی و نابودی انسان می-دانند؛ به طور مثال حافظ، درد خود پرستی و خودبینی را باعث غفلت و بی خبری از حقیقت عشق میداند که در نهایت موجب مرگ آدمی میشود: با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی - دیوان/ غ - 435 حال با علم به این که هر انسانی گرفتار دردهای نازل نفسانی است و باید نسخه درمانی برای آن پیدا کند، در این مقاله بر آنم با توّجه به اهمیت موضوع، درد حرص را به روش توصیفی- تحلیلی از دیدگاه مولوی بررسی کنم و نیز به این پرسشها پاسخ دهم. درد حرص چیست؟ درد حرص بر چند نوع است؟ عوامل برانگیزاننده آن کداماند؟ آیا درد حرص میتواند اثرات مثبت و سازنده داشته باشد؟ و ...

ماهیّت درد حرص

آفرینش حرص در وجود انسان، قطع نظر از این که ممدوح باشد یا مذموم ، امری طبیعی، فطری و عطیّه الهی است؛ به طوری که خداوند متعال در قرآناِنﱠکریمالاِنسانَمیفرماید: خُلِقَ» هَلُوعاً؛ به یقین انسان حریص آفریده شده است.« - معارج - 19/ زیرا حکمت الهی اقتضاء کرد »آدمی را به این صفت بیافریند، تا به وسیله این صفت به آن چه مایه خیر و سعادتش میباشد هدایت شود، چیزی که هست

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید