بخشی از مقاله
چکیده
نوشتار حاضر مروری است بر باید ها و نباید های درس سبک شناسی اعم از سبک شناسی نظم و نثر است که در حین تدریس ممکن است با آنها مواجه شویم . هدف اصلی بیشتر طرح موضوع است تا سبک شناسان و معلمان سبک شناسی رغبت پیدا کنند و تجربیات خود را در زمینه تدریس بنویسند ویا از طریق گفتگو مسائل سبک را مطرح کنند . در این نوشتار بیشتر به مسائل و موضوعاتی که در سطح زبانی ، فکری و ادبی در سبک دوره مطرح است ، پرداخته شده است . این نوشتار نشان می دهد که با معیار های شناخته شده سبک شناسی نمی توانیم همه دوره های سبکی شعر و نثر فارسی را یکسان بررسی کنیم. در بررسی سبکی شعر و نثر فارسی باید نخست زبان را بررسی کنیم و در بررسی زبان باید به خاصیت فرهنگ ایرانی و اسلامی توجه داشته باشیم و آن خاصیت تلفیقی بودن فرهنگ ماست . چنان که تعیین سطح فکری و ادبی نیز بدون توجه به تعاملات و روابط ادبی بین فرهنگ ها کامل نمی شود. فرهنگ ایرانی با فرهنگ های یونانی ، عربی و هندی در داد و ستد بوده است و هنگام بررسی سبکی از جمله باید به این نکات توجه شود.
واژه های کلیدی : سبک ، سطح زبانی ،سطح فکری ، سطح ادبی.
مقدمه
درقیاس با سایر انواع مباحث ادبی ، تا کنون کمتر مجالی فراهم شده است تا مسائل سبک شناسی ادبی در ایران در مجامع علمی ، به صورت علمی مطرح شود . از آن کمتر، مجال بحث در تدریس سبک شناسی و مسائل و مشکلات آن بوده است . آنچه هم اکنون تدریس می شود چهار واحد درسی سبک شناسی نظم و نثر است که بیشتر بر محور به اصطلاح »سبک دوره « است که تحت عنوان هایی چون سبک خراسانی ،عراقی ،هندی و مانند آنها ارائه می شود. هر چند در فرایند تدریس، تفکیک سبک شخصی و فردی از سبک دوره همیشه میسر نیست و به هر روی معلم سبک شناسی از سبک دوره به سبک فردی و از سبک فردی به سمت سبک دوره در رفت و آمد است . در این نوشتار می خواهیم به اختصار محتوای درسی سبک شناسی را مرور کنیم و برخی از مسائل و مشکلاتی را که معلم سبک شناسی در حین تدریس با آنها مواجه می شود مطرح کنیم و به صورت عینی تر آنها را ببینیم و در صدد ارائه راه حل یا رفع نارسایی ها بر آییم.
پیشینه بحث
یک پرسش در اینجا به صورت ضمنی مطرح می شود و آن این است که چرا در ایران منابع سبک شناسی هنوز محدود است؟ در حقیقت ، به اندازه ارزش ذاتی سبک و درس سبک شناسی هنوز منابع سبک شناسی به فارسی زیاد نیست و کتاب ملک الشعرای بهار که فقط سبک نثر فارسی را با توجه به تحولات تاریخی و زبانی بررسی کرده است ، تقریبا اولین و آخرین اثر است. کتابی هم که محمود فتوحی در سبک شناسی نوشته و در سالهای اخیر منتشر شده ،قابل توجه و جالب است و نویسنده سعی کرده است مکاتب سبک شناسی غربی را به فارسی زبانها معرفی کند. از میان سه کتابی که سیروس شمیسا نوشته است ،کلیات سبک شناسی قابل توجه است و نسبت به دو کتاب سبک شناسی شعر و نثر ایشان تازگی بیشتری دارد و برای خواننده علاقه مند مفید تر است. آن دو کتاب دیگر اغلب بر مبنای کار »بهار« است. تا کنون به این موضوع توجه نشده است که چرا در سایر زمینه ها آثار خوبی منتشر شده است اما در موضوع سبک کتاب خوب کمتر نوشته شده است . البته یک مجله در خصوص سبک شناسی هم اکنون منتشر می شود که مقالات خوبی هم گاه منتشر می کند . در مجموع مقالات سبک شناسی شعر و نثر فارسی نسبت به کتاب توفیق بیشتری داشته است.
تعریف سبک ، سطوح سبک
تعریف علمی مفاهیم و پدیده ها در علوم انسانی به صورت اعم و تعریف سبک شناسی به صورت اخص دشواراست . در مقام قیاس آن را مانند مبحث وجود در فلسفه شمرده اند . وجود امری بدیهی است اما تعریف آن مشکل است،بنا بر این تعریف های موجود از مقوله شرح اسم است - رک : شمیسا . - 13 :1380 یک تعریف کلی سبک عبارت از ویژگی های متکرر در آثار ادبی و هنری است . هم چنین سبک یک نوع وحدت و یکپارچگی است که در آثار ادبی و هنری دیده می شود . در منابع فارسی به صورت پراکنده سخنانی راجع به سبک گفته شده است که بیشتر بر اساس تذکره هاست یا اشارات و اصطلاحاتی مانند اسلوب، شیوه و طرز که در دیوانهای شعری شعرای فارسی گو دیده می شود.
در منابع غیر فارسی تعریف ها ی متعددی از سبک ارائه شده است که بعضا آنها را بومی سازی کرده و در منابع فارسی در سه مقوله نگرش خاص ، گزینش و عدول از هنجار گنجانده اند . - همان : ص. - 37-15 از میان تعریف های متعدد موجود ،هنوز هم تعریف بوفون طبیعی دان فرانسوی از یک دیدگاه معتبر است که گفته است »سبک خود شخص است« - همان : . - 18 معنای دیگر این سخن آن است که شخصیت هر کس سبک شخصی او را می سازد . برداشت دیگر از این تعریف آن است که به تعداد نویسنده و شاعر، سبک داریم . انسانها هر کدام ویژگی های فردی خاصی دارند که از طریق توارث و اکتساب به آنها رسیده و مخصوص خود آنهاست.
یعنی برخی از جنبه های رفتاری و اخلاقی آدمی مخصوص خود اوست . این ویژگی های خاص رفتاری و اخلاقی در ذهن و زبان هم بروز می کند و سبک هر فرد را می سازد . به هر حال سبک یک نظام است و منحصر به آثار ادبی هم نیست ، در نقاشی خوشنویسی ، موسیقی ،معماری ،ورزش و سایر علوم و فنون نیز قابل طرح است اما چون ما با آثار ادبی سر وکار داریم ،به سبک ادبی می پردازیم.جایگاه دانش سبک شناسی نیز نسبتا روشن است و در آن بحث و مشاجره چندانی نیست. سبک مابین تاریخ ادبیات و نقد ادبی قرار گرفته است و در واقع پلی است که در حین بررسی های سبکی بین تاریخ ادبیات و نقد ادبی به دست سبک پژوه، زده می شود .
آن که می خواهد متنی را بررسی سبکی کند نیاز به اطلاعات تاریخ ادبی دارد.اشراف بر تاریخ ادبی عصر، امکان بررسی سبک دوره را برای او فراهم می کند و اطلاعات شخصی آثار شاعر به تعیین سبک فردی کمک می کند.اگر تعریف منطقی سبک دشوار است، به همین اندازه یا بیشتر تدریس سبک هم دشوار است و همزمان نیاز به بررسی چند شاخه از دانش های ادبی دارد.گفتیم که جایگاه سبک روشن است یعنی ما نخست اطلاعات تاریخ ادبی را می آموزیم و سپس سبک آثار را بررسی می کنیم و آنگاه وارد نقد می شویم و از بد و خوب آنها بحث می کنیم . از این دیدگاه ،سبک رویکرد توصیفی و تکوینی دارد و با رویکرد تجویزی چندان میانه ای ندارد . مگر آن که شاعر یا نویسنده ای در دسترس یک سبک شناس