بخشی از مقاله

آموزش بزرگسالان


از جمله مهمترين نهادها، وزارتخانه‌ها و سازمانهاي دولتي و غير دولتي مسوول آموزش بزرگسالان‌ ميتوان به سازمان نهضت سواد آموزيL.M.O ‌، وزارتخانه‌هاي جهاد سازندگي و كشاورزي‌ و سخنگوي دولت جمهوري اسلامي ايران اشاره نمود. نظر ‌به‌نقش قاطع L.M.O در آموزش بزرگسالان در سال 1987 شوراي پشتيباني آموزشي تحت رياست رئيس‌شورا به تشكيل جلساتي جهت طراحي و تصويب استراتژي ها و يافتن راه حلهاي علمي جهت مبارزه با بي سوادي تشكيل يافت.

برنامه‌ريزي آموزشياز جمله مهمترين برنامه ريزي هاي آموزشي كه در حوزه آموزش بزرگسالان صورت گرفته مي توان به موارد ذيل اشاره نمود: 1. تغيير ساختار دوره هاي آموزش حضوري ‌به‌ آموزش مكاتبه‌اي و نيمه حضوري 2. برطرف نمودن بيسوادي در افراد رده هاي سني 40-10 سال 3. تحكيم و تثبيت مهارت‌هاي سوادآموزان و نوسوادان در جهت جلوگيري از بازگشت آنان ‌به‌دورة بيسوادي 4. ثبت‌نام كودكان در مدارس رسمي 5. اعمال محدوديتهايي ‌در هدايت افراد بيسواد و كم سواد رده

هاي سني زير 40 سال ‌به‌كلاس‌هاي سوادآموزي 6. استفاده از منابع عمومي و خصوصي جهت مبارزه با بيسوادي من جمله رسان‌ه‌هاي جمعي مانند راديو، تلويزيون و نشريات
اهداف و استراتژي‌ها
استراتژي‌ها
ازجمله مهمترين راهبردهاي آموزشي آموزش بزرگسالان طي برنامه 5 ساله اول توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود: 1. تعيين و تعريف سطح آموزش در جامعه و توسعه كشور، تعيين و تعريف مسئوليت‌هاي مكمل دولت و مردم درآموزش و ارتقائ انگيز‌ه‌هاي ملي جهت برقراري مشاركت و همكاريهاي مردمي 2. .تأكيد برآموزشهاي عملي‌، علمي و فني و حرفه‌‌اي در چارچوب برنامه هاي جاري آموزشي 3. تلاش درجهت كسب اطمينان از همكاري سازمانهاي مربوطه ‌به‌ منظور اصلاح قوانين و مقررات موجود ‌درجهت برخورداري همگاني از تسهيلات اجتماعي من جمله قانون ممنوعيت كار ويژه كودكان رده هاي سني 6 تا 10 سال 4. تأكيد برانسجام و تقويت روشهاي آموزشي جهت جلوگيري از بيسوادي‌و اولويت دادن ‌به‌ نو آوري و اتخاذ

روشهاي مناسب جهت يادگيري موثر و قابل كاربرد براي افراد شاغلازجمله مهمترين راهبردهاي آموزشي آموزش بزرگسالان طي برنامه 5 ساله دوم توسعه اقتصادي اجتماعي و فرهنگي مي توان به موارد ذيل اشاره نمود: 1. توسعه وتشويق آموزش بزرگسالان زير رده سني 40

سال ‌به‌واسطه اتخاذ متدهاي مدرن آموزشي 2. توسعه آموزش مكمل بزرگسالان
اهداف كيفي
از جمله مهمترين اهداف كيفي مقطع آموزش بزرگسالان مي توان به موارد ذيل اشاره نمود: 1. ريشه كني بي سوادي بين افراد رده هاي سني 35-6 سال 2. برقراري ثبات ميان نوآموزان و جلوگيري از بازگشت ‌بي سوادي
سياستها ، استراتژي‌ها و اولويتها
از جمله مهمترين سياستها‌، استراتژي‌ها و اولويت‌هاي آموزش بزرگسالان مي توان به موارد ذيل اشاره نمود: 1. ريشه كني بي سوادي بين رده هاي سني35-6 سال 2. .تمركز بر سياستگذاري آموزش بزرگسالان با تأكيد بر تفويض قدرت اجرايي ‌به‌مناطق و نهادهاي محلي 3. اولويت دادن به نوآوري و اجراي روشهاي آموزش كاربردي مناسب كشاورزان ،صنعتگران ، روستاييان و زنان 4. ارزيابي فعاليت‌هاي سواد آموزي درمراكز آموزش ابتدايي مناطق محروم و هماهنگي كامل با برنامه‌هاي وزارت آموزش و پرورش


برنامه‌هاي عملي
ازجمله مهمترين برنامه هاي عملي آموزش بزرگسالان كه در جهت مبارزه عليه بي سوادي‌ توسط نهضت سواد آموزي L.M.O به اجرا در آمده است مي توان به موارد ذيل اشاره نمود: طرح سواد آموزي كاركنان و كارگران با اجراي طرح مذكور طي سالهاي 1998 – 1990‌،بالغ بر 171 / 57 / 4 نفر به‌واسطه اجراي طرح مذكور ازمهارت‌هاي سوادآموزي برخوردار گرديدند. طرح سرباز معلم طي طرح مذكور افراد باتحصيلات ديپلم و بالاتر به گذراندن دوره خدمت وظيفه نظامي پس ازگذراندن دوره تعليمات آموزشي خود ‌به‌عنوان معلمين سوادآموزي درمناطق روستايي و عقب مانده گمارده

شدندكه باپيشرفت فزاينده برنامه‌هاي سوادآموزي همراه بود. طرح بسيج سواد آموزي طرح مذكور طي سال 1990 همزمان با تصويب اظهار نامه جهاني آموزش درجامتين تايلند به اجرا درآمد كه در نتيجه آن از حدود 3 ميليون نفر بي سواد در كلاس‌هاي سواد آموزي ثبت نام به عمل آمد. طرح سوادآموزي نيروهاي مسلح با اجراي طرح مذكور طي سالهاي 1998 – 1990‌، بالغ بر376769 نفر از نعمت سواد برخوردار گرديدند. طرح سواد آموزي قبايل چادر نشين با اجراي طرح مذكور طي سالهاي 98 – 1990،بالغ بر 876 / 131 نفر از نعمت سواد برخوردار گرديدند.طرح سواد آموزي زندانيان طرح فراگير سواد آموزي ( پيگيري فعاليتهاي آموزشي )از جمله مهمترين سياستهاي به

اجرا در آمده در طرح مذكور مي توان به موارد ذيل اشاره نمود: 1. اجراي سياست تداوم در آموزش 2. طرح خواندن با خانواده 3. طرح تداوم گروهها 4. آموزش از رسانه‌هاي گروهي 5. برپايي مسابقات كتابخواني 6. تجهيزكتابخانه‌ هاي شهري و روستايي ‌ويژه نوسوادان طي دهه اخير اجراي برنامه هاي موفقيت آميز سواد آموزي‌، اجراي دور‌ه‌هاي فراگير سواد آموزي‌، تقويت مهارت‌هاي خواندن و نوشتن‌، تشويق افراد بيسواد و كم سواد ‌به‌مطالعه و ارتقاء مهارتهاي حرفه‌‌اي توسط سازمان نهضت سواد آموزي L.M.O به اعطاي 3 جايزه بين المللي ذيل ‌به‌سازمان مربوطه منتهي گرديد: ديپلم افتخار و جايزه NOMA (سال 1990 ) نشان افتخار سواد آموزي (سال 1998 )جايزه Malcom Adisa Shia ( سال 1999) با وجود اين آموزش بزرگسالان با مشكلات متعددي مواجه بوده است كه از آن جمله ميتوان به دلايل اصل‌‌ ذيل اشاره نمود: 1.طبيعت غير قابل اجرا و عدم وضوح مواد درسي2.كمبود نيروي انساني3.فضاي آموزش نامناسب و غيرآموزشي مراكز سواد آموزي نظيرخانه هاي مسكوني، مساجد و…… 4.كمبود بودجه و مواجه با مشكلات مالي 5. فقر مالي و فرهنگي مردم بي سواد وكم سواد 6.. غير قابل دسترس بودن بعضي از مناطق عقب مانده بخاطر دوري‌‌ آن‌ها 7.تدارك عمده منابع مالي طرحهاي سواد آموزي توسط دولت وتدارك تنها بخش ناچيزي از بودجه توسط افراد خير و موسسات خيريه و سازمانهاي غير دولتي

نرخ سواد آموزي از گذشته تا حال
طي سال 1285 در آستانه انقلاب مشروطه جمعيت كشور ايران بر9 ميليون نفر بالغ مي گرديدكه از اين تعداد تنها چند دهم درصد از نعمت سواد برخوردار بودند. طي سال 1300 ( آغاز حكومت پهلوي) جمعيت كشور بر 7ر9 ميليون نفر با حدود حدود يك در صد افراد با سواد بالغ گرديد.اين در حاليست كه در شهريور 1320 پس از 20 سال حكومت رضا شاهي از 8 ر 12 ميليون نفر جمعيت حدود جهار درصد از نعمت سواد برخوردار بودند . در پايان دهـه 1320 كه از آن تحت عنوان دوران آشفتگي همراه با آزادي نسبي ياد مي گردد جمعيت ايران بر 2ر16 ميليون و شمار افراد با سواد به 8 درصد بالغ گرديد. (سالنامه آماري كشورـ تهران : مركز آمار ايران 1376) از سال 1335 به بعد شمارش نسبتا دقيقي از جمعيت كشور درگروههاي سني گوناگون و جمعيت با سواد كشور وجودداشته است . در آبان همان سال جمعيت رده سني بالاي 6 سال كشور بر6 ر15 ميليون و نسبت با سوادان آن بر 24ر12 در صـد بالغ گرديد.پس از گذشت10 ســال( آبان 1345) نسبت افراد بـاسواد كشور بر68 ر28 در صد و طي سال1355 (آستانه انقلاب اسلامي) ، بر 5ر47 درصد بالغ

گرديد. به عبارت ديگر در سال 1355 جمعيت رده سني 6 سال به بالاي كشور بر 11ر27 ميليون نفر و شمار دانش آموزي و دانشجويي كشور جمعا بر 374 878 7 نفر بالغ گرديدبه ديگر سخن از هر 5ر3 نفر يك نفر به آموزش اشتغال داشت درمهرماه 1365 نرخ با سوادي افراد رده سني6 سال بر 78ر61 درصد و در آبان 1375 بر51 ر79 درصد بالغ گرديد. (سالنامه آماري مركز آمار ايران سال1376 ) در آبان1375 جمعيت رده سني 6 سال به بالاي كشور بر 3ر52 ميليون نفر افزايش يافت . درهمان اثناء جمعيت دانش آموزي و دانشجويي كشور بر 8 ر19 ميليون نفر افزايش يافته وبدين ترتيب به

ازاي هر 6 ر2 نفر يك نفر به آموزش مبادرت داشتند. ( سالنامه آماري مركز آمار ايران، سال1376)
مطابق اصل7 اعلاميه حقوق كودكان كليه كودكان محق به برخورداري از تعليم و تربيت رايگان و اجباري مي باشند.مطابق اصل مذكور كودكان مي بايستي ازتعليم و تربيتي بر خوردار گردند كه به ارتقاء فرهنگ عمومي آنان و توانايي آنان بر رشد توانايـي ها ، قضاوت هاي فردي ، حس مسـووليت اخلاقي و اجتماعي منجر گردد. مطابق اصل مذكوركودكان مي بايستي از فرصت كامل جهت پرداختن به بازيها و تفريحات گوناگون با اهدف تعليم و تربيت بر خوردار گردند .اين در حاليست كه جامعه و مقامات دولتي نيز ملزم تلاش در جهت تامين اين حقوق مي باشند . علاوه بر اين ماده 28 كنوانسيون حقوق كودك و ماده 26 بند اول كنوانسيون حقوق بشر موكدا بر تحصيل رايگان كودكان تاكيد دارند. از اين روي تحصيل و آموزش حق مسلم هر كودكي است ودولت مكلف به فراهم نمودن ابزار آموزشي و پرورشي رايگان براي كودكان مي باشد.با وجوديكه نميتوان با دستاويزهايي چون فقر خانوادگي ، نياز به دستمزد كودكان ،بعد مسافتي ودوري راه و… كودكان را از تحصيل منع نمود.اما متاسفانه با آغاز هر سال تحصيلي بخش عظيمي از دانش آموزان با مشكلات بيشمار اقتصادي و اجتماعي گريبانگير بوده و به دلائل اقتصادي واجتماعي ازادامه تحصيل باز ميمانند.طبق آمار اعلام شده توسط سازمان نهضت سواد آموزي در آغاز سال تحصيلي 1377 بالغ بر4 ميليون نفر از جمعيت زير 40 سال كشور بي سواد مي باشند.به گزارش سازمان مذكور عليرغم كليه فعاليت ها همچنان 10 ميليون نفر ازمردم كشور ازنعمت سواد محروم مي باشندواين در حاليست كه بر اساس اساسنامه سازمان مذكور افرادي كه از 5 كلاس سواد برخوردار باشند با سواد تلقي

گرديده و بر اين اساس 50 درصد ازجمعيت كشور ازسواد ابتدائي برخوردار مي باشند.
طبق آمار دولتي نشريه زن ـ شماره 133 سال اول ـ چهارشنبه 23 دي 1377 طي سالهاي 77ـ76 آمار مردودين مقطع آموزش ابتدائي بر1 ميليون و 400 هزار كودك بالغ گرديده،مبلغي بالغ بر500 هزار ريال براي هر دانش آموز هزينه گرديده و در مجموع از بابت مردودي اين تعداد دانش آموز خسارتي بالغ بر 700 ميليارد ريال بـه دولت وجـامعه وارد گرديـده است . بـه موجب گزارش سال تحصــيلي

77 ـ 76 آمـوزش و پـرورش، هزينه سرانه آموزشي هر دانش آموز بر رقمي بالغ بر 2 ميليون ريال در سال بالغ مي گردد.. به موجب گزارش كانون اصلاح تربيت تهران ، 53 درصد اتهام نوجوانان كه پس از بيكاري به دام بزهكاران حرفه أي افتاده‏اند ، سرقت ميباشد كه 68 در صد اين نوجوانان تا مقطع آموزش ابتدائي تحصيل نموده اند. در سال 1375 تعداد 368 هزار كودك رده هاي سني10 تا 14 سال و يك ميليون و 547 هزار كودك رده هاي سني 15 تا 19 سال جهت كمك به اقتصاد خانواده به فعاليت در كارگاهها و موسسسات خدماتي اشتغال داشته‏اند.گفتني است كه آمار فوق كودكان و نوجوانان روستايي شاغل در كشتزارها ،مزارع و كارگاه هاي قالي بافي را شامل نمي گردد. در همان اثناء تعداد 3 ميليون و 150 هزار دانش آموز پس از گذراندن دوره راهنمايي از ورود به مراكز آموزش متوسطه باز مانده و اجباراّ به ترك تحصيل مبادرت نمودند . با بررسي و مقايسه آمار و تعداد دانش آموزان محروم ازتحصيل و شاغل مشخص ميگردد كه بخش عمده كودكان جوياي كاردرجوامع شهري وروستايي بدون انجام هيچگونه فعاليت سازنده به حال خود رها مي‏شوند. بي سبب نيست كه خطرات و آسيب هاي اجتماعي در اين بخش ازجامعه تمركزدارد. از سوي ديگر ،طبق آخرين آمار بدست آمده طي سال تحصيلي 77 ـ 78 قريب به 20 ميليون دانش آموز در تعداد 11 هزار مدرسه به تحصيل مبادرت مي نمايند.به عبارت ديگر هر ساله نزديك به يك ميليون نفر به جمعيت دانش آموزي كشور افزوده شده و در مقابل تدبير اساسي جهت آماده سازي موسسات آموزشي كشور جهت پذيرش اين تعداد دانش آموز صورت نگرفته است. به اين ترتيب هر ساله گروه زيادي از جوانان و نوجوانان كشور از دستيابي به امكانات آموزشي محروم ميگردند.
تعداد دانش آموزان مقاطع مختلف آموزشي (طي سالهاي 1377و1375)
دوره ســــال 1377 ســـال 1375
ابتــدائـي, 9,400,000 9,020,378
راهنـــمايــي 5,350,000 5,153,494
متوسطه ( جديد وقديم ) 3,780,000 3,676,220
پيش دانشگاهي, 140,000 108,251
جمـــــع 18,670,000 17,958,343
منبع: سر شماري نفوس و مسكن سال 1375
اغلب صاحب نظران بر اين باورند كه اولين گام در جهت توسعه اقتصادي، آموزش نيروي انساني است. تحقق توسعه اقتصادي به انسانهايي با ذهن و نگرش معقول و نوين نيازمند است .اين درحاليست كه تنها وجود انسانهايي كه از جهت فرهنگي متحول گرديده اند، به توسعه اقتصادي

كشور منجر نمي گردد بلكه لازم است كه در چار چوب برنامه هاي آموزشي مناسب، از تخصصهاي جديدي نيز بر خوردار گردند. در هر نظام سياسي ، تربيت نيروي انساني مشخصاّ در زمره وظايف وظايف سيستم آموزشي آن كشور محسوب مي گردد . دركشور ايران نيز بودجه آموزش و پرورش عمومي بر 5/3 درصد از توليد ناخالص داخلي بالغ مي گردد .اين در حاليست كه در سايركشورهاي جهان معمولاّ بودجه عمومي دولتي حوزه آموزش و پرورش از 2 تا 6 در صد توليد ناخالص داخلي

متشكل مي گردد . بي ترديد آموزش و پرورش به بودجه بيشتري جهت ارتقاء كيفيت آموزشي و نيل به پوشش آموزشي صددر صد تا پايان مقطع آموزشي نيازمند مي باشد. درواقع تعليم و تربيت به عنوان يك پديده اجتماعي جزء لاينفك زندگي بشمار رفته و اهميت و تاثير آن در بهبود وضعيت اجتماعي ـ اقتصادي، صنعتي ، سياسي ، فرهنگي و …يك كشور بر كسي پوشيده نيست . اگرجامعه اي صاحب درآمد ارزي فراوان بوده اما از وظيفه پرورش و تربيت نيروي انساني لازم و

متخصص خطور نمايد، يقيناّ رشد و توسعه اقتصادي در آن كشور فراهم نگرديده وبه استقلال اقتصادي دست نمي يابد زيرا توسعه كشاورزي ، صنعتي ، اقتصادي، تكنولوژي ، بهداشتي ، درماني و … به آموزش و پرورش بستگي دارد بر اين اساس سيستم آموزشي ميبايست با در نظر داشتن نيازمنديهاي كشور جهت نيل به توسعه اقتصادي نسبت به برنامه ريزي آموزشي و تربيت نيروي انساني متخصص و ماهر همت گمارد . طبيعتا سرمايه گذاري در آموزش و پرورش در اين چار چو

ب نه تنها به هدر نرفته، بلكه بازده اقتصادي آن بسيار بيش از سرمايه گذاري در ساير بخش ها خواهد بود.
با توجه به مختصات فوق ميبايست بررسي نمود كه آيا دولت ايران توانسته به سرمايه گذاري و برنامه‌ريزي دقيق در اين عرصه بپردازد ؟
نرخ باسوادي افراد رده سني 6 سال
طبق برآورده هاي به عمل آمده درآغاز طرح 5 ساله اوّل، درصد باسوادان رده سني 6 سال كشور بر%7/79طي سال 1993و %1/86 طي سال 1998 بالغ مي گردد. عملكردها نشان مي‌دهند كه برنام‌ه‌هاي سوادآموزي كمي از ميزان پيش‌بيني شده عقب‌تر بوده‌اند.طي سال 1998 نرخ باسوادي مردان بر %6 /84 و نرخ باسوادي زنان بر %21/74 بالغ مي گردد. اختلاف جنسيت در سوادآموزي طي سال 1986، %19 بوده كه ‌طي سال 1991 به %6 /13 و طي سال 1996 ‌به‌%4/10 كاهش يافته است كه اين خود نشاندهندة‌ سيرنزولي اختلاف جنسيت درسوادآموزي است.
جمعيت افراد باسواد رده هاي سني6 سال و بالاتر در مناطق شهري/روستائي ‌به‌تفكيك نرخ باسوادي و جنسيت
سال جمعيت رده سني6 سال و بالاتر (برمبناي هزار) نرخ باسوادي (بر مبناي درصد)
سراسر كشور تعداد كل مرد زن تعداد كل مرد زن
1986 38709 19822 18887 78/61 02/71 08/52
1991 43856 23675 22181 07/74 64 /80 06/67
1996 52295 26534 25761 51 /79 67 /84 21/74


مناطق شهري
1986 21210 10907 10304 11 /73 36 /80 43/65
1991 26521 13727 12795 92 /81 72 /86 77/76
1996 32500 16593 16907 71 /85 56 /89 7/81
مناطق روستائي
1986 17307 8818 8488 37 /48 95/59 33 /36
1991 19047 9799 9248 68 /63 6/72 22 /54


1996 19625 9857 9768 61 /69 74/76 41 /62
منبع: شاخص‌هاي جمعيتي ايران (طي سالهاي96-1956)، مركز آمار ايران
نرخ باسوادي افراد رده هاي سني 15سال و بالاتر
بررسي جمعيت باسواد كشور كه بالاي 15سال دارند نشاندهندة افزايش از %9/62 در 1990 ‌به‌%5/75 در سال 1998 مي‌باشد كه افزايش %6/12 را نشان مي‌دهد.اين نرخ رشد براي مردان از %9/71 ‌به‌%6/81 و براي زنان از %1/53 ‌به‌%2/69 مي‌باشد.‌به‌علاوه، نسبت زنان باسواد ‌به‌مردان بالاي 15 سال از 73/0 در سال 1990 ‌به‌86/0 در سال 1996 افزايش يافته است.
درصد جمعيت باسواد بالاي 15 سال ‌به‌تفكيك (1998-1990)
سال 1990 1991 1992 1993 1994 1996 1997 1998
مرد/زن 9/62 2/65 9/66 5/68 1/70 5/61 9/72 5/75
مرد 9/71 9/73 2/75 4/76 6/77 6/78 7/79 6/81
زن 1/53 8/55 2/58 3/60 3/62 2/64 9/65 2/69
منبع: مركز آمار ايران
بررسي شاخصه هاي باسوادي طي دهه 90 نشان مي‌دهد كه نرخ باسوادي افراد رده هاي سني 24-15 سال از %6 /84 طي سال 1990 ‌به‌%4/95 طي سال 1998 افزايش يافته و افزايش 8/10درصدي مشهود مي باشد. نرخ باسوادي زنان از %1/78 طي سال1990 ‌به‌%4/93 طي سال 1998 افزايش يافته است. نرخ باسوادي مردان نيز از %8/90 طي سال1990 به %30/97 بالغ گرديده و از رشد %6 /6 برخوردار بوده است. ‌به‌علاوه نسبت زنان باسواد ‌به‌مردان رده هاي سني 24-15 از 86/0 طي سال 1990 ‌به‌95/0 طي سال 1998 افزايش يافته است.


نرخ باسوادي افراد رده هاي سني 24-15 سال‌به‌تفكيك جنسيت
سال 1990 1991 1992 1993 1994 1995 1996 1997 1998
مرد/زن 6/84 6/86 0/88 0/98 6/90 7/91 9/92 6/94 4/95
مرد 8/90 9/92 8/92 5/93 1/94 8/94 4/95 3/97 4/97


زن 1/78 9/80 0/93 0/85 9/86 7/88 3/90 9/91 4/93
منبع: مركز آمار ايران
طبق سرشماري به عمل آمده طي سالهاي 1986و 1996، نرخ باسوادي افراد رده هاي سني25-15سال از %4/86 طي سال 1986 ‌به‌%5/96 طي سال 1996 افزايش يافته است. نرخ باسوادي مردان از %5/91 ‌به‌%3/97 و نرخ باسوادي زنان از %1/81 ‌به‌%6 /95 بالغ گرديده است. در عين حال، نرخ باسوادي در مناطق روستائي از %6 /61 طي سال1986 ‌به‌%3 /87 طي سال 1996 افزايش يافته است. نرخ باسوادي مردان روستايي از %7/75 ‌به‌%4/92 و نرخ باسوادي زنان روستايي از %9/45 ‌به‌%4/82 افزايش يافته است.
عليرغم سيرصعودي نرخ سوادآموزي بزرگسالان و وضعيت نسبتاُ مناسب كميت آموزشي طي دهة 90، در برخي استانهاي كشورنظير سيستان و بلوچستان وضعيت بحراني بنظرمي‌رسد؛ آمارها نشان مي‌دهند كه توجه كمي ‌به‌سوادآموزي دراين استان مبذول گرديده است.چراكه فاصله زيادي ميان نرخ باسوادي افراد رده سني زير 24 سال اين استان و سايراستانهاي كشور وجود دارد.
نرخ باسوادي افراد رده هاي سني24-15 درمناطق شهري و روستائي
( طي سالهاي 1986، 1991و 1996 ‌به‌تفكيك جنسيت)
سال جمعيت 24-15 (ميليون) نرخ باسوادي (درصد)
تعداد كل مرد زن تعداد كل مرد زن
سراسر كشور
1986 3/9 7/4 6/4 3/75 6/84 7/65


1991 8/10 5/5 2/5 6/86 1/92 7/81
1996 3/12 1/6 1/6 9/92 4/95 2/90
مناطق شهري
1986 2/5 6/2 5/2 4/82 5/91 1/91
1991 6 3 9/2 8/92 4/95 2/90
1996 4/7 7/3 7/3 5/96 2/97 6/95
مناطق روستائي


1989 1/4 2 2 1/61 7/75 8/45
1991 7/4 4/2 2/2 1/79 4/88 3/69
1996 8/4 4/2 4/2 2/87 4/92 4/82
منبع: شاخص‌هاي جمعيتي مركز آمار ايران (96-1956)
اجراي برنامه‌هاي توسعه سوادآموزي درجمهوري اسلامي ايران طي دو دهه گذشته، كاهش اختلاف جغرافيائي جمعيت باسواد و بيسواد كشور را به همراه داشته است كه نشان مي‌دهد درصد جمعيت باسواد رده سني بالاي 15 سال از %5/65 طي سال 1986 ‌به‌%81 طي سال 1996 افزايش يافته است. نرخ مذكور براي مردان از %75 ‌به‌%4/86 و براي زنان از %8/56 ‌به‌%8/76 افزايش يافته است. اين نرخ براي مردان روستايي از %4/47 ‌به‌%8/67 و براي زنان روستايي از %4/22 ‌به‌%7/49 افزايش يافته است. ‌به‌عبارت ديگر نرخ باسوادي در مناطق روستائي از سيرصعودي بيشتري برخوردار بوده و اختلاف ميان نرخ باسوادي ميان مناطق شهري و روستائي ‌به‌ ميزان 50 درصد كاهش يافته است.
جدول مقايسه نرخ باسوادي جمعيت رده هاي سني 15 سال و بالاتر ‌به‌تفكيك جنسيت
سال جمعيت 15سال و بالاتر (ميليون) نرخ باسوادي (درصد)
سراسر كشور تعداد كل مرد زن تعداد كل مرد زن
1986 9/26 7/13 1/13 5/25 2/63 2/41
1991 1/31 16 15 2/65 9/73 8/55
1996 3/36 4/18 9/17 9/73 7/79 9/65
مناطق شهري
1986 3/15 8/7 4/7 5/65 75 8/56
1991 3/18 5/9 8/8 7/75 4/82 4/68


1996 9/22 7/11 2/11 81 4/86 5/76
مناطق روستائي


1986 6/11 9/5 7/5 35 4/47 4/22
1991 5/12 4/6 6 3/50 8/61 5/38
1996 3/13 6/6 6/6 6/59 8/67 7/49
منبع : شاخص‌هاي جمعيتي مركز آمار ايران (طي سالهاي96-1956)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید