بخشی از مقاله
پروژه تعاونی کشاورزی
مقدمه :
از جمله اهداف تعاوني ها تامين نياز اعضاء ايجاد ارزش افزوده و تحصيل در آمد متناسب مي باشد . نوعي از شركت هاي تجاري كه نه سرمايه و نه ضمانت شركاء در آن تاثير كلي دارد بلكه شركاء و كثريت آنها موثر است شركت تعاوني هستند .
در قبال احتياجات روز افزون افراد ضعيف مخصوصاً كشاورزان و كارگران ، جزء با كمك يكديگر نمي توانند مشكلات بزرگي را حل كنند يك فرد توانا شايد بدون كمك ديگران بتواند حوائج را بر آورد ولي بيشتر افرادي كه از جنبه مالي ضعيف اند كمك نكنند هرگز نمي توانند زندگي خوبي داشته باشد
. يك نيروي ضعيف در جامعه ناچيز است و در مقابل احتياجي كه در اثر توسعه دائره تمدن هر ساعت اضافه مي شود نمي تواند وسائل راحتي خود را فراهم نمايد . پي اين نيروها هر قدر ضعيف باشند . اگر متمركز شوند قدرت بزرگي تشكيل مي دهند كه در سايه آن شركائي كه از آن بهره مند مي شوند به هر هدف اقتصادي كه مايل باشند خواهند رسيد .
تعريف شركت تعاوني :
الف ) شركت تعاوني شركتي است مركب از اشخاص حقيقي يا حقوقي كه به منظور رفع نيازمندي هاي مشترك و بهبود وضع اقتصادي و اجتماعي اعضاء از طريق خودياري و كمك متقابل و همكاري آنان … تشكيل مي شوند .
البته تعريف فوق از شركت تعاوني – تعريفي رسا و بي نقص نيست زيرا بزرگترين هدف شركت تعاوني حذف واسطه گري و دلالي و تامين خدمات شركاء از جمله مواد اوليه مستقيماً توسط شركت و با سرمايه گذاري و همكاري اعضاء مي باشند
شركت تعاوني كشاورزي و روستايي :
شركت تعاوني كشاورزي و روستايي – شركتي است كه با مشاركت كشاورزان باغداران ، دامداران ، دامپروران – پرورش دهندگان كرم ابريشم و زنبورداران و روستائيان شاغل در صنايع محلي روستايي و يا كاگران كشاورزي تشكيل مي شوند .
هدف شركتهاي تعاوني كشاورزي و روستايي :
1- خريد و تهيه مواد اوليه وسائل مورد احتياج مصرف شخصي و خانوادگي اعضاء همچنين تهيه وسائل و علوفه دامهاو خوراك طيور و وسائل ديگري از اين قبيل .
2- انجام عمليات جمع آوري ، نگهداري ، طبقه بندي و بسته بندي حمل و نقل و يا فروش محصول اعضاء .
3- انجام خدمات به منظور بهبود امور حرفه اي و يا زندگي اعضاء مانند تهيه ماشين آلات كشاورزي و استفاده شركت از آنها تهيه وسائل حمل و نقل براي استفاده اعضاء و تهيه مسكن ، تامين و توزيع آب مشروب و آب براي مصارف زراعي اعضاء ، با رعايت قانون ملي شدن منابع آب پيش بيني وسائل بهداشتي و آموزشي به منظور استفاده جمعي و مشترك تلقيح مصنوعي دامها و مبارزه با امراض و آفات نباتي و حيواني .
4- بهره برداري جمعي و مشترك از اراضي ملكي و يا استيجاري .
5- تامين اعتبارات و وامهاي مورد نياز اعضاء
ب ) شركت تعاوني روستايي با مشاركت زارعيني كه به موجب قوانين و مقررات اصلاحات ارضي صاحب زمين شده يا بشوند ، براي مقاصد مندرج در بند هاي ماده الف تشكيل مي شوند .
زارعين ديگري كه در حوزه عملي شركتهاي تعاوني روستايي به زراعت اشغال دارند و ميزان مالكيت و فعاليت زراعي آنان در حدود مالكيت و فعاليت زارعين مشمول قوانين و مقررات اصلاحات ار
ضي حوزه مربوط است نيز مي توانند به عضويت شركتهاي تعاوني روستايي آن حوزه در آيند .
ج )شركتهاي تعاوني و با روستايي كه از جمله مقاصد آنها رفع حوائج اعتباري اعضاء است . مي توانند با كسب اجازه از وزارت تعاون به نمايندگي تعاون كشاورزي حسابهاي سپرده براي اعضاء و غير اعضاء در حوزه فعاليت شركت باز مي كنند .
غالباً براي بسياري از افرادي كه به شركتهاي تعاوني مراجعه مي كنند و گاه حتي براي اعضايي كه سالهاست از خدمات يكي از انواع وجوه تمايز تعاونيها با شركتهاي تجاري :
تعاونيها بهره مند شده اند ؛ اين سوال مطرح مي شود كه چه تفاوتي بين موسسات تعاوني و شركتهاي تجاري وجود دارد . آنچه بيش از همه موجب طرح اين سوال مي شود ، علاوه بر كنجكاوي و شوق دانستن ، شايد تشابه وضع ظاهري ، نحوه داد و ستد ، رعايت مقررات بازرگاني و حتي اركان تعاونيها با بنگاههاي تجاري باشد . بر اين اساس ، براي آگاهي بيشتر علاقه مندان به اين موضوع ، در اينجا به تفاوتهاي بارز موجود بين تعاونيها و موسسات تجاري اشاره مي كنيم .
هرگاه به طور سطحي و ظاهري ، به سازمان يك شركت تجاري و اركان يك شركت تعاوني نگاه كنيم ، تفاوت محسوسي بين آنها مشاهده نمي كنيم ، زيرا هر دو داراي سهامداراني هستند ، هر دو به وسيله هيئت مديره اداره مي شوند كه رابط بين شركا و دستگاه اجرايي شركت مي باشد و در هر يك از اين دو ، اعضاء هيئت مديره منتخب عموم صاحبان سهام يا حداقل و در عمل ، منتخب اكثريت آنها هستند .
ولي اگر در هنگام مقايسه ، از مرز نامهاي تشكيلاتي و سازماني بگذريم و در وراي عناوين ظاهري ، به اساس و فلسفه تشكيل و طرز اداره و سرانجام نتايج حاصل از فعاليت دو موسسه توجه كنيم ، به وجوه تمايز متعددي بر مي خوريم كه بسيار قابل ملاحظه وآ موزنده است . بدين لحاظ در اينجا ، با دقت ، جنبه هاي متفاوت شركتهاي تعاوني و بنگاههاي تجاري را مورد ب
ررسي قرار مي دهيم :
1- تفاوت در هدف :
در آغاز بايد به اختلاف بارزي كه بين يك شركت تعاوني و يك موسسه خصوصي وجود دارد توجه كنيم . فعاليت شركتهاي تعاوني را بايد در چار چوب طرز فكر و آرمان خاصي كه اين شركتها بر اساس آن شكل مي گيرند ، مورد بررسي قرار دارند . تعاونيها براي تحقق هدف معيني ، در قالب شكل مشخص و تعريف شده اي از اقتصاد ايجاد مي شوند و فعاليت مي كنند . گرچه اين هدف ممكن است در جوامع و كشورهاي مختلف تا حدودي متفاوت باشد ، ليكن
عموم تعاونيها پذيراي اصول تعاون بوده و جلب مشاركت وسيع مردم در فعاليتهاي اقتصادي و سهيم ساختن آنان در سرنوشت اقتصادي خويش را مد نظر دارند و از اين طريق در راستاي تامين عدالت اجتماعي و كاهش تبعيضهاي اجتماعي تلاش مي كنند . چنين انگيزه و هدفي در موسسات خصوصي كه براي تامين منافع اقتصادي افراد معيني تشكيل شده اند ، به چشم نمي خورد .
2- تمايز در اداره شركت :
منظور از ذكر اين وجه تمايز آن نيست كه سهامداران شركتهاي خصوصي كنترلي بر موسسه خود ندارند و يا نمي توانند از مجراي جلسات عمومي ، عقايد و نظرات خود را ابراز كنند ، بلكه تفاوت تعاونيها با موسسات خصوصي از نظر طرز اداره شركت در اين است كه شركتهاي تعاوني در قبال اعضاي خود متعهدند و بر خلاف موسسات سرمايه داري ، سرنوشت و تقدير اعضاء در دست صاحبان سرمايه قرار ندارند . اين يك كيفيت حياتي و مهم تعاوني است .
در عين حال ، اين وجه امتياز در آن نيست كه بخش خصوصي به طريق استبدادي اداره مي شود و شركت تعاوني به طرز آزاد دمكراتيك ، بلكه وجه تفاوت در اين است كه در بخش خصوصي ، كنترل دمكراتيك منوط به ميزان سرمايه هر سهامدار است در حالي كه شركتهاي تعاوني تمام اعضاء داراي حق مساوي براي اعمال نظارت و كنترل شركت تعاوني خود مي باشند و اين امر با رعايت اصل يك نفر يك راي به مرحله اجراء و عمل در مي آيد نه تناسب سهامي كه خريداري كرده اند .
در شركتهاي تعاوني ، صاحب سهم ، صرف نظر از تعداد سهامي كه در اختيار دارد فقط داراي يك راي است . در حالي كه در ساير شركتها ، صاحب سهم بر حسب تعداد سهام و نوع آن ، ممكن است صاحب چند راي باشد . نتيجه مهمي كه از اين روش حاصل مي شود آن است كه در شركت تعاوني ، يك فرد با يك گروه موتلف كوچك ، به هيچ وجه نمي تواند بر مبناي تعداد سهامي كه در اختيار دارد ، امور شركت را قبضه كند و كنترل آن را در دست گيرد .
بنابراين در صورتي كه اكثريت اعضاي يك شركت تعاوني از خود بي علاقه گي نشان دهند كنترل شركت در دست عده اي خاص قرار مي گيرد . بر اين اس
اس ، تعاونيها به طور طبيعي در تمام مدت حيات خود ، به صورت اجتماعي از اعضاي مسئول و صاحب نظر مستقل باقي مي مانند و تابع صاحبان سرمايه قرار نمي گيرند .
3- اختلاف در نقش سرمايه و منظور از به كار انداختن آن :
تعاونيها از لحاظ هدف سرمايه گذاري و نقشي كه سرمايه در شركت ايفا مي كنند ، با موسسات تجاري تفاوت دارند . در يك بنگاه تجاري ، سرمايه به ا
ين منظور به جريان گذارده مي شود كه منفعت عايد كند و اگر هيچ يك از اين دو به دست نيايد ، سرمايه گذار به فكر مي افتد كه سهام خود را به فروش برساند تا به نحوي از آن خلاص گردد .
در يك تعاوني ، سرمايه گذاري ، به منظور تامين وجوه لازم براي عمليات بنگاه ، صورت مي گيرد و در حقيقت دريافت سود سهام انگيزه درجه دوم به شمار مي رود . همين اختلاف در نقش و منظور از سرمايه گذاري در شركتهاي تعاوني موجب شده است كه سهام آن قابل عرضه در بازار سهام نباشند .
در يك تعاوني ، بهره اي كه بابت سرمايه پرداخت مي شود و به تبعيت از اصول تعاون ، محدود است . اگر در تعاونيها سود سرمايه مانند بنگاههاي انتفاعي غير محدود بود ، هيچ نفعي از كاهش هزينه عايد اعضاء نمي شد و اين امر به منزله ناديده گرفتن هدفي بود كه شركت به خاطر آن ، تشكيل شده است اين موضوع تفاوت ديگري را كه در امر سرمايه گذاري بين دو نوع شركت وجود دارد نشان مي دهد . در يك تعاوني سرمايه فقط يك عامل از مجموع عوامل مربوطي به عمليات بازرگاني است . در حالي در بنگاههاي انتفاعي سرمايه عامل اصلي است و پاداش به كار انداختن آن ، درست همان منظوري است كه موسسه به خاطر آن تشكيل شده است.
مفهوم ديگر اين مطلب آن است كه در يك تعاوني ، سرمايه خادم است ، در صورتي كه در سيستم سرمايه داري سرمايه مخدوم مي باشد . اين موضوع كا پاداش سرمايه در يك تعاوني نقش درجه دومي را نسبت به عضويت ايفا ميكند ، با اين استدلال واقع گرايانه اثبات مي گردد : نهضت تعاون از آغاز پيدايش تا كنون به طور مداوم پيشرفت كرده است در جالي كه همواره اين واقعيت وجود داشته كه تقريباً در تمام تعاونيها نرخ بهره پرداختي در مقابل سرمايه به جريان گذاشته شده ، پاييت تر از نرخ سود سهامي است كه در موسسات انتفاعي پرداخت مي شود . در نتيجه بايد يكي از اين شقوق را قبول كنيم : يا ميليونها نفر طرفداران تعاون ، از دنياي بازرگاني پيرامون خود بي اطلاع هستند ( كه بعيد است ) يا اينكه آگاهانه سرمايه خود را در تعاوني به جريان مي اندازند ، زيرا از اين طريق مي توانند كالا و خدمات را با قيمت پايين تري به دست آورند . البته شق دوم واقعيت دارد .
4- انگيزه خدمت در مقابل انديشه سود :
داد و ستد به منظور انجام خدمت مهمترين هدف نهضت تعاون است . با توجه عميق به اين موضوع خواهيم توانست بين بنگاههاي انتفاعي و تعاوني تفاوت
قائل شويم .
در بنگاههاي بازرگاني ، سه طبقه از مردم علاقه مستقيم دارند : مالكان ، كاركنان و مصرف كنندگان يا مشتريان . در سالهاي اخير در صنايع بزرگ يك طبقه علاقه مند جديد ظاهر شده است كه عبارت است از گروه مديريت ، انگيزه اقتصادي كه در هر مورد ، بدون توجه بزرگي و كوچكي بنگاه ، سودي است كه به هزينه مصرف كننده تامين مي شود .
سود نيز عبارت است از تفاوت بين قيمت تمام شده و قيمت فروش به مصرف كننده نهايي بنگاه هاي سرمايه داري كه با فمر انتفاع يعني تفاوت بين قيمت تمام شده وضعيت فروش كار خود را شروع مي كنند . ، كار خود را شروع مي كنند ، به بنگاه تعاوني نيز به همان چشم مي نگرد مدعي هستند كه تعاوني نيز ار هر جهت با آنها مشابه است .
در تعاوني مصرف با تعاوني تامين نياز توليد كنندگان ، فقط دو گروه از مردم مستقيماً ذي علاقه اند : گروه اول كاركنان و گروه دوم مصرف كنندگان كه در عين حال مالكين تعاوني مي باشند . در يك تعاوني توليدي فروش متشكل از توليد كنندگان ، سه طبقه ذي مدخل هستند كه عبارتند از :كاركنان ،مصرف كنندگان و توليد كنندگان كه در اين مورد مالكين تعاوني هستند .
تمام طرفداران تعاون معترفند كه سود خريد يا چيزي كه با منفعت در موسسات عادي مطابقت دارد ، مانند نفع ، از مايه التفاوت قيمت تمام شده و قيمت فروش حاصل مي شود . ولي اگر اين تشابه را تعميم دهيم مرتكب اشتباه شده ايم زيرا انگيزه و منظور و مقصد نهايي تفاوت بين دو قيمت ( يعني قيمت تمام شده و قيمت فروش ) در بنگاه تعاوني و بنگاه انتفاعي كاملاً با يكديگر متفاوت است .
در بنگاه سرمايه داري ، انگيره اي كه موسسه را وادار مي كند تا قيمت فروش را افزايش و قيمت تمام شده را كاهش دهند ، سود جويي است و اين سود نه عايد كاركنان مي شود و نه عايد مصرف كننده ، بلكه به عنوان پاداش سرمايه اي كه به جريان افتاده ،نصيب مالك سرمايه مي شود . موسسات خصوصي حياتشان به منفعت وابسته است و از تفاوت بين قيمت تمام شده و قيمت فروش تغذيه مي كنند . اگر تفاوتي وجود باشد و اين وضع ادامه پيدا كند ، موسسه انتفاعي ، هيچ دليلي براي ادمه كار ندارد و به سادگي از صحنه ناپديد مي شود .
در تعاوني اين وضع وجود ندارد و بر عكس آنچه در بنگاههاي عادي مي بينيم ، تعاون دليلي براي افزايش قيمت فروش ندارد ، زيرا مصرف كنندگان ، خودشان مالك هستند و هيچ دليل منطقي براي اين وجود ندارد كه مالكين پول بيشتري از خودشان وصول
كنند تا جايزه خريد بيشتري نصيبشان شود . بنابراين منطق حكم مي كند كه هم خود را مصروف كاهش هزينه نمايند .
اگر امكان داشته باشد كه هزينه مزبور با دقت معين شود ، در اين صورت تعاونيها مي توانند كالاي خود را به قيمت تمام شده به فروش برسانند و بنابر اين ج
ايزه خريد وجود نخواهد داشت كه بين مشتريان تقسيم شود . ولي از آنجا كه قسمت تمام شده به سادگي قابل محاسبه نيست ، تعاونيها قيمت فروش را در حدود سطح قيمتهاي بازار حساب مي كنند . اتخاذ قيمت بازار به دو علت راحت است : در وهله اول رقابت براي كاهش قيمت را از ميان مي برد و از طرف ديگر به تعاوني اجازه مي دهد كه كارآيي عمليات خود را به وسيله مقايسه جايزه خريد كه بدين ترتيب حاصل مي شود با منافع سيستم انتفاعي در همان فعاليت ، اندازه گيري كند .
از اينجا مي توان ديد كه تعاوني اساساً سازماني است كه هزينه ها را پايين مي آورد ، در حالي كه موسسات بازرگاني عواملي هستند كه هم هزينه ها را افزايش مي دهند و هم قيمت فروش را تعيين مي كنند و در مورد اخير ، قيمت فروش بر اساس قدرت تحمل بازار تعيين مي گردد ، هر چه قيمت بالاتر باشد به نفع فروشندگان است .
5- تفاوت در سرنوشت منافع بنگاه :
در موسسات انتفاعب مغصود اصلي از فعاليت اقتصادي ، تامين منافع سهامداران و تضمين سودي است كه بايد به سرمايه تعلق گيرد . به بيان ديگر ، در اين موسسات ، منفعت بازرگاني يا تفاوت بين قيمت تمام شده و قيمت فروش ، عايد مشتريان نمي گردد بلكه به عنوان پاداش سرمايه نصيب مالكان آن مي شود .
در شركت تعاوني تفاوت بين قيمت تمام شده و قيمت فروش ، به مشتريان و اعضاي تعاوني تعلق دارد و به صورت سود خريد يا « مازاد برگشتي » به آنها مسترد مي شود . بدين ترتيب ملاحظه مي كنيم كه در تعاونيها ، تعلق سود به سرمايه هدف اصلي نيست بلكه هدف ارائه خدمات بهتر و مقرون به صرفه اعضاي تعاوني است و منافع نهايي بنگاه ، در صورت تحصيل ، بر مبناي ميزان معاملات نه بر مبناي تعداد سهام به اعضاء ( مشتريان ) پرداخت مي شود و اين پرداخت موجب ان است كه ارتباطي بين اعضاء و خدمات تعاوني به وجود آيد ، زيرا اگر صاحب سهم بخواهد مازاد برگشتي دريافت كند بايد خريد كند و تمايل مشتري به خريد به خريد منوط ، به كيفيت خدماتي است كه عرضه مي شود .
بنابراين ، تامين خدمات با پرداخت مازاد برگشتي به هم گره مي خورد و وجود يكي باعث وجود ديگري مي شود و اين امر يكي از وجوه اصلي تمايز نهضت تعاوني با اقتصادي سرمايه داري است .
اساسنامه شركت تعاوني كشاورزي
كليات در اين اساسنامه باختصار شركت ناميده مي شود و نوع آن شركت تعاوني كشاورزي توليد و توزيع است .
ماده 2- مركز اصلي شركت مي باشد و يا تصويب هيئت مديره مي توان شعب شركت را در ساير نقاط حوزه عمل شركت تاسيس نمود و يا محل شعب تاسيس شده را در همان حوزه تغيير داد .
ماده 3- مدت شركت از تاريخ تاسيس نامحدود است .
ماده 4- حوزه عمليات شركت شهرستان است .
ماده 5- موضوع و حدود و عمليات شركت عبارتست از بالا بردن سطح زندگي اعضاء توليد محصولات زراعي و دامي با رعايت اهداف توسعه كشاورزي و موازين تعاوني از طريق بهره برداري جمعي و مشترك اراضي ملكي و يا استيجاري با انجام عمليات زير :
1- انجام عمليات زير بنايي كشاورزي اعم از تسطيح اراضي و قطعه بنديهاي فني ، اقتصادي اراضي در اختيار شركت و احداث راههاي ارتباطي مورد لزوم .
2- حفره چاه عميق و نيمه عميق در زمين متعلق به شركت و اعضاء شركت به منظور تامين آب كشاورزي و غير كشاورزي با رعايت قانون « ملي شدن منابع آب » و نگهداري و بهره برداري چاه و قنوات و ساير تاسيسات آبرساني .
3- تهيه و تدارك و يا توليد مواد و وسايل مورد احتياج حرفه اي اعضاء از قبيل ماشين آلات و ابزار و ادوات كشاورزي و دامي و وسايل حمل و نقل جمعي اعضاء و محصولات توليدي شركت .
4- انجام عمليات جمع آوري ، نگهداري ، تبديل ، طبقه بندي ، بسته بندي ، حمل و نقل ، بازاريابي و فروش محصولات كشاورزي و دامي اعضاء .
5- ايجاد واحدهاي كشاورزي اعم از واحدهاي زراعي و باغي ، دامداري ، دامپروري ، پرورش آبزيان ، كرم ابريشم ، زنبور عسل و… و تاسيسات بهداشتي ، بهداري ، آموزي ، انبار و دفتر كار و كلينكهاي لازم و تاسيسات مورد نياز و مرتبط با فعاليت شركت جهت بهره برداري مشترك اعضاء
6- انجام خدمات به منظور بهبود امور حرفه اي اعضاء با توجه به نوع و رشته فعاليت شركت .
7- ايجاد كارخانجات انواع صنايع تبديلي كشاورزي اعم از زراعي و دامي و تاسيسات و تجهيزات بسته بندي ، درجه بندي ، نگهداري و انبارهاي سرد و چند منظوره و سردخانه جهت نگهداري محصولات كشاورزي با رعايت موازين فني و قانوني و ايجاد مراكز تعميرگاهي ماشين آلات كشاورزي و تجهيزات فني مرتبط با موضوع فعاليت شركت .
8- انجام هر گونه معاملات مجاز جهت تامين نيازهاي شركت با رعايت موضوع عمليات پيش بيني شده در اساسنامه مانند تهيه بذور مختلف ، نهال ، نشاء ، كودهاي حيواني و شيميائي ، سموم دفع آفات نباتي و حيواني و همچنين تهيه خوراك دام و طيور ، كرم ابريشم ، زنبور عسل ، ماهي و آبزيان و انجام ساير فعاليتهاي مرتبط با اهداف شركت .
9- شركت مي تواند با توجه به نوع فعاليت و در صورت وجود توليدات با رعايت مقررات كسب و مجوزهاي لازم از سازمان مركزي تعاون روستائي و ساير مراجع ذيربط اقدام به صدور آنها به خارج از كشور و يا نيازمنديهاي شركت و اعضاء را از خارج تا
مين نمايد . همچنين با برگزاري نمايشگاه يا شركت در نمايشگاههاي داخلي و بين المللي ، ايجاد دفاتر نمايندگي و شعب در داخل و يا خارج از كشور
، بازاريابي و توليدات خود را عرضه نمايد .
10- شركت مكلف است در جهت ارتقاء مهارتهاي فني و شغلي و اشنايي با شيوه هاي نوين زراعي و دامي اعضاء خود با دستگاهها و موسسات ذيربط همكاري نموده و موجبات شركت اعضا هيئت مديره و مدير عامل ، بازرس يا بازرسان و ديگر اعضاء را در دوره هاي آموزشي و تخصصي مربوط فراهم نمايد .
11- تامين اعتبارات و وامهاي مورد نياز اعضاء و تامين منابع مالي تكميلي از طريق استقراض و تحصيل اعتبار و قرضالحسنه و استفاده از تسهيلات بانكي وفق عقود معينه .
12- شركت مي تواند با تصويب مجمع عمومي عادي به عضويت اتحاديه شركتهاي تعاوني كشاورزي ذيربط در آيد و يا در ساير انواع شركتهاي تعاوني كشاورزي مشاركت نمايد .
13- شركت مي تواند نمايندگي شركتها و اتحاديه هاي تعاوني و بانك كشاوري سازمان و موسسات و شركتهاي دولتي را براي عمليات و خدماتي كه مورد نياز آنها و يا شركت تعاوني باشد بپذيرد يا براي انجام مقاصد شركت نمايندگي بدهد .
14- در صورت بروز اختلاف بين شركت و ساير شركتها و اتحاديه هاي تعاوني در صورت قبول طرف ، شركت مي تواند اختلاف مذكور را به داوري سازمان تعاون روستايي شهرستان حوزه عمل خود ارجاع كند در اين صورت نظريه سازمان تعاون روستائي شهرستان براي طرفين قطعي است
15- شركت مي تواند سهام سازمان مركزي تعاون روستايي ايران ، بانك كشاورزي ايران ، سازمان تعاون مصرف شهر و روستا را خريداري و در ساير شركتهاي تعاوني توليد كشاورزي و روستايي با موافقت سازمان مركزي تعاون روستايي ايران سرمايه گذاري نمايد .
تبصره 1- شركت مي تواند هداياي اشخاص حقيقي و حقوقي را قبول كند .
تبصره 2- باستثناي عمليات اعتباري كه مخصوص اعضاء است ترتيب معاملات با غير اعضاء در آئين نامه معاملات شركت كه به تصويب مجمع عمومي عادي شركت مي رسد تعيين خواهد شد .
ماده 6- عضويت در شركت با تصويب هيئت مديره براي تمام اشخاصي كه محل فعاليت يا سكونت آنان در حوزه عمل شركت باشد و به تمام يا قسمتي از خدمات شركت احتياج داشته و داراي شرايط زير باشند آزاد است :
1- اشتغال در رشته هاي كشاورزي در حوزه عمل شركت .
2- تسليم درخواست كتبي عضويت و تعهد رعايت مقررات اساسنامه تعاوني
3- پرداخت حداقل بهاي يك سهم
4- عدم عضويت در تعاوني ديگر با موضوع عمليات مشابه
تبصره – هيئت موسس موظف به مراعات شرايط اين ماده مي باشد و بعد از تشكيل شركت ، هيئت مديره در مورد متقاضيان جديد عضويت در شركت به تشخيص خود تقاضاي عضويت كساني را كه واجد شرايط مذكور نيستند رد خواهد كرد .
ماده 7- خروج هر عضو از شركت اختياري است .
ماده 8- در صورت تحقق يكي از موارد زير عضو شركت
بر اساس صورتجلسه هيئت مديره اخراج مي گردد و مراتب به نحو مقتضي باطلاع عضو اخراج شده خواهد رسيد .
1- از دست دادن يكي از شرايط عضويت در شركت
2- مبادرت به اعمالي كه موجب زيان مادي يا معنوي شركت گردد
3- مبادرت به رقابت با موضوع فعاليت شركت
4- عدم رعايت مقررات اسانامه و عدم ايفاي تعهدات قانوني
ماده 9- كسي كه تقاضاي عضويت او از طرف هيئت مديره رد شده باشد حق دارد اعتراض خود را به يكي از بازرسان شركت و در غياب بازرسان به سازمان تعاون روستائي شهرستان تسليم كند و هر يك از مقامات مذكور موظف است در نخستين مجمع عمومي عادي كه تشكيل مي شود موضوع را مطرح كند و معترض مي تواند بدون حق راي در مجمع مذكور شركت نمايد و راي مجمع در اين باره قطعي است .
ماده 10-هرگاه رابطه عضوي به علت استعفاء ترك ، عضويت ، اخراج و يا فوت با شركت قطع شود ، بهاي سهم يا سهام او پس از تصويب ترازنامه و حساب سود و زيان ( مربوط به سالي كه عضور مزبور در آن سال رابطه عضويت را از دست داده است ) در مجمع عمومي حداكثر ظرف يكسال از تاريخ قطع رابطه عضويت به ترتيب زير پرداخت خواهد شد :
چنانچه شركت زيان نكرده يا مبلغ زيان كمتر از رقم ذخيره قانوني غير قابل تقسيم باشد معادل ارزش اسمي سهام ، باز پرداخت مي شود و در صورتيكه در حسابهاي شركت مبالغي به عنوان زيان بدون داشتن ذخيره قانوني غير قابل تقسيم وجود داشته باشد و ارقام زيان از مبلغ ذخيره قانوني غير قابل تقسيم زيادتر باشد در صورت اول به ميزان مبلغي از زيان كه به تناسب كل سرمايه به سهم مربوط تعلق مي گردد و در صورت دوم به نسبت مابه التفاوت ارقام مذكور به كل سرمايه از ارزش اسمي سهام كسر و بقيه به عضو يا وارث قانوني او پرداخت خواهد شد .
تبصره 1- در صورت فوت عضو ورثه وي كه واجد شرايط و ملتزم به رعايت مقررات تعاوني باشند، عضو تعاوني شناخته شده و در صورت تعدد بايستي ماالتفاوت افزايش سهم ناشي از تعداد خود را به تعاوني بپردازد اما اگر كتباً اعلام كند كه مايل به ادامه عضويت در تعاوني نيستند و يا هيچكدام واجد شرايط نباشند ، وفق اين اساسنامه مطالبات ، وفق مقررات اين اساسنامه مطالبات عضو متوفي اعم از مبلغ سهام يا مطالبات ديگر به ورثه او پرداخت مي گردد و چنانچه عضو متوفي بدهكاري به شركت داشته باشد مطالبات و بدهي وي تهاتر خواهد شد .
تبصره2- اگر تعداد ورثه بيش از ظرفيت تعاوني باشد ، يك يا چند نفر به تعداد مورد نياز تعاوني با توافق ساير وراث عضو تعاوني شناخته ميشوند .
تبصره3- هيئت مديره موظف است فهرست سهام و مطالبات اعضائي را كه تقاضاي بازپرداخت آن شده به اولين مجمع عمومي عادي سالانه شركت كه براي رسيدگي به ترازنامه سال مالي قبل تشكيل مي شود گزارش نمايد .
تبصره4-درصورتيكه ظرف يكسال از تاريخ قطع رابطه عضويت ترازنامه و حساب سود و زيان آن سال به تصويب مجمع عمومي نرسد هيئت مديره از روي ترازنامه و حساب سود و زيان شركت كه به مسئوليت خود تنظيم مي نمايد نسبت ب
ه باز پرداخت ارزش اسمي سهام مزبور اقدام خواهد كرد .
تبصره5- بهاي سهام و مطالبات كساني كه به شركت بدهكارند پس از وضع بدهي آنها قابل پرداخت خواهد بود .
ماده 11- هرگاه شركت به موسسات و شركتهاي دولتي و بانكها بدهكار باشد چنانچه سرمايه شركت نسبت به زمان ايجاد بدهي
كاهش يابد . شركت بلافاصله ميزان تقليل سرمايه شركت نسبت به زمان ايجاد بدهي كاهش يابد . شركت بايد بلافاصله ميزان تقليل سرمايه را به دستگاههاي مزبور اطلاع دهد .
ماده 12- مطالبات شركت از اعضاء جزء مطالبات متمازه است .
ماده 13- شركت مخير است طلب خود از عضو پس از اخطار كتبي و عدم وصول از هر يك از مطالبات وي از شركت ( از محل مازاد برگشتي سهام ، سود سهام و ساير مطالبات عضو از شركت )برداشت كند هر گاه ، مبالغ مذكور تكافوي مطالبات شركت را نكند براي وصول مازاد طلب خود به بدهكار مراجعه خواهد شد .
سرمايه :
ماده 14- سرمايه اوليه شركت مبلغ 000/57600 ريال است كه به 5760 سهم و ده هزار ريالي تقسيم شده و تماماً پرداخت گرديده است .
تبصره – مالكيت سهام وقتي محقق است كه در دفاتر شركت به نام صاحب سهم ثبت ، و رسيد و يا تصديقي مبني بر تعداد و مبلغ سهام به امضاء صاحبان امضاء مجاز شركت صادر و در دست صاحب سهم باشد .
ماده 15- سهام شركت با نام و غير قابل تقسيم است و اعضاء شركت مي توانند با تصويب هيئت سهام خود را به ساير اعضاء يا افراد واجد شرايط متقاضي عضويت منتقل كنند در اينصورت نقل و انتقال در دفتر شركت ثبت مي شود .
ماده 16- هيچ عضوي نمي تواند بيش از يك هفتم مجموع سرمايه شركت را داشته باشد .
ماده 17- سرمايه شركت را مي توان با فروش سهام به اعضاء شركت و يا قبول اعضاء جديد افزايش داد و يا بازپرداخت بهاي سهام اعضاء سرمايه شركت را كاهش داد .
ماده 18- ثبت تغييرات سرمايه شركت در اداره ثبت در هر موقع از سال با تصويب هيئت مديره شركت و تائيد سازمان تعاون روستائي بلامانع است .
ماده 19- كسي كه از عضويت شركت استعفا كرده و سهام به او باز پرداخت شده است در صورت تقاضاي مجدد عضويت ، قبول عضويت او علاوه بر شرايط مقرر در اين اساسنامه مشروط به خريد لااقل تعداد سهامي است كه قبلاً در شركت داشته است مگر اينكه وسعت خدمات شركت و يا ميزان فعاليتهاي عضو تقليل يافته يا هسئت مديره شركت بنا به مقتضيات و شرايط و دلايل موجه تعداد سهام كمتري را تعيين نمايد .
ماده 20- سود سالانه شركت معادل حداكثر نرخ بهره اوراق قرضه دولتي از درآمد ويژه پرداخت خواهد گرديد و در صورت عدم تكافو يا در جريان نبودي اوراق قرضه مذكور ، سود سالانه سهام معادل سود سپرده بلند مدت بانكها پرداخت خواهد شد و چنانچه درآمد ويژخ تكافوي پرداخت سود سهام به اعضاء را ننمايد بر اساس پيشنها
د هيئت مديره و تصويب مجمع عمومي سود سهام تعيين و پرداخت خواهد گرديد .
ماده 21- در آئين نامه هاي شركت ، انواع خدات معملات و عمليات اعتياري شركت با هر يك از اعضاء متناسب با ميزان سهام و فعاليتهاي كشاورزي عضو معين مي شود .
ماده 22- مسئوليت اعضاء محدود به ميزان خريداري و تعهدي آنهاست .
اركان شركت :
ماده 23-اركان شركت عبارتست از مجمع عمومي ، هيئت مديره و بازرسان
الف ) مجمع عمومي :
ماده 24- مجمع عمومي دو قسم است : عادي و فوق العاده .
الف ) وظايف مجمع عمومي عادي عبارتست از :
1- رسيدگي و اتخاذ تصميم درباره ترازنامه و حساب سود و زيان شركت پس از استماع گزارش هيئت مديره و بازرسان .
2- انتخاب هيئت مديره و بازرسان و يا تغيير هر يك از آنها
3- اخذ تصميم درباره گزارشها و پيشنهادهاي حسابرسان بر اساس نتايج حسابرسي شركت .
4- تعيين خط مشي و برنامه هاي شركت و تصويب بودجه سالانه و تعيين ضوابط لازم براي حقوق و دستمزد و ميزان تضمين ابوابجمعي مدير عامل و كاركنان شركت بنا به پيشنهاد هيئت مديره .
5- اخذ تصميم نسبت به ذخائروپرداخت سودسهام ومازاد برگشتي وتقسيم آن
6- اتخاذ تصميم درباره پيشنهادهاي هبئت مديره در مورد اعتبارات درخواستي و يا سرمايه گذاري شركت در اتحاديه هاي تعاوني كشاورزي موسسات توليدي .
7- تصويب آئين نامه هاي داخل شركت .
8- تصويب گزارش تغييرات سرمايه در دوره مالي قبل و تعيين مبلغي براي بازپرداخت سهام اعضاء سابق كه در دوره مالي بعد بايد پرداخت شود .
9- اتخاذ تصميم درباره عضويت شركت در اتحاديه تعاوني و ميزان سهام يا حق عضويت سالانه پرداختي به اتحاديه
10- اتخاذ تصميم درباره شكايت عضوي كه اخراج شده و يا كسي كه درخواست عضويت و يا انتقال سهام او از طرف هيئت مديره پذيرفته نشده است يا ارجاع امر به هيئتي مركب از پنج نفره از اعضاي مجمع عمومي ، تصميم متحده از طرف مجمع عمومي يا هئيت پنج نفره در اين مورد قطعي است .
11- رسيدگي و اتخاذ تصميم درباره ساير مواردي كه به مجمع پيشنهاد مي شود و منطبق با اساسنامه شركت باشد .
ب ) وظايف مجمع عمومي فوق العاده
1- تغيير مواد اساسنامه
2- انحلال شركت
3- ادغام شركت با شركت يا شركتهاي تعاوني كشاورزي ديگر يا انتزاع آن .
ماده 25- مجمع عمومي عادي با حضور حد
اقل نصف بعلاوه يك اعضاء شركت و يا وكلاي آنها رسميت پيدا مي كند و در صورت به دست نيامدن حد نصاب مذكور دعوت نوبت دوم با ذكر نتيجه جلسه قبل و همان دستور جلسه بايد حداكثر ظرف پانزده روز به عمل آيد و تاريخ تشكيل جلسه مجمع عمومي نوبت دوم حداقل 15 روز بعد از آگهي تعيين شود جلسه دوم با هر تعداد از اعضاء شركت كه درجلسه حضور به هم مي رسانند مشروط بر اينكه كمتر از 7 نفر نباشد رسميت خواهد داش
ت . در صورت عدم تشكيل جلسه دوم هر ذيحق مي تواند براي رسيدگي به موضوع يا درخواست انحلال شركت به سازمان تعاون روستائي شهرستان ذير بط مراجعه نمايد .
ماده 26- تصميمات مجمع عمومي عادي با راي اكثريت اعضاء حاضر در جلسه مجمع اتخاذ مي شود .
تبصره – انتخاب اعضاء هيئت مديره و علي البدل و بازرسان با اكثريت نسبي آراء مجمع خواهد بود و در صورت تساوي آراء راي طرفي قاطع خواهد بود كه رئيس مجمع با آن طرف راي داده باشد .
ماده 27- مجمع عمومي فوق العاده با حضور حداقل سه چهارم اعضاء شركت يا وكلاي آنان رسميت پيدا مي كنند و در صورت عدم حصول اين حد نصاب حداكثر ظرف پانزده روز دعوت نوبت دوم با ذكر نتيجه جلسه قبل و همان دستور جلسه به عمل خواهد آمد و تاريخ تشكيل جلسه مجمع حداقل براي 15 روز بعد از آگهي تعيين مي شود . اين جلسه با حضور حداقل نصف به علاوه يك اعضاء شركت يا وكلاي آنان رسيمت پيدا مي كنند و در صورت عدم حصول حد نصاب مزبور مجمع براي بار سوم با همان ترتيب دعوت مي شود ، جلسه سوم مجمع با حضور هر تعداد اعضاء و وكلاي آنان كه نبايد از 7 نفر كمتر باشد رسميت خواهد يافت .
ماده 28- تصميمات مجمع عمومي فوق العاده با راي لااقل سه چهارم اعضاء حاضر در جلسه اتخاذ مي شود .
ماده 29- هلاك تشخيص تعداد اعضاء حاضر در جلسات مجامع عمومي ورقه حضور و غيابي است كه حاضر در بدور ورود اصالاتاً يا با وكالت آنرا امضاء مي كنند .
ماده 30- در صورتيكه در جلسه مجمع عمومي مذاكرات به اخذ تصميم منتهي نشود ، جلسه به عنوان تنفس تعطيل مي گردد و جلسه بعدي كه من
حصراً براي تعقيب مذاكرات و اتخاذ تصميم درباره دستور جلسه قبلي تشكيل مي شودنبايد از جلسه اول بيش از 48 ساعت به طول انجامد .
ماده 31- دعوت مجامع عمومي با قيد دستور جلسه و ساعت و تاريخ تشكيل لااقل پانزده روز قبل بوسيله انتشار آگهي در جرايد محلي يا الصاق آگهي در حوزه عمل شركت يا دعوت كتبي و يا در وسايل ممكنه ديگري كه اعضاء اطلاع نمايند به عرسيدگي به حساب ترازنامه و سود و زيان سالانه باشد در دعوتنامه بايستي تصريح شود كه اعضاء مي توانند از ده روز قبل از تشكيل مجمع در دفتر شركت حاضر و اطلاعات لازم با در خصوص گزارش هيئت مديره و گزارش بازرسان و ترازنامه و حساب سود و زيان و هر گونه حسابهاي ديگر كسب نمايد .
تبصره 2- دستور جلسه مجمع از طرف هيئت مديره تعيين مي گردد و چنانچه دعوت مجمع عمومي به تقاضاي مقامات مجاز ديگر باش دستور جلسه طبق تصميم و تقاضاي آنها خواهد بود .
تبصره 3- شركت ملزم است تصميم خود را مبني بر ضرورت دعوت مجمع عمومي فوق العاده به سازمان تعاون روستائي شهرستان اطلاع دهد .
ماده 32- مجمع عمومي عادي شركت حداقل هر سال يك مرتبه تشكيل مي شود و تشكيل آن بايد حداكثر در ظرف 6 ماه از پايان سال مالي شركت صورت مي گيرد و در موارد مقتضي هر موقع از سال مي توان مجمع عمومي عادي را به طور فوق العاده با بيش از يك مرتبه دعوت و تشكيل داد .
ماده 33- مجامع عمومي از طرف اكثريت اعضاء هيئت مديره و يا بر اساس درخواست مقامات و اشخاص زير به وسيله هيئت مديره دعوت به تشكيل مي شود
1- بازرس يا بازرسان
2- درخواست حداقل يك پنجم اعضاء شركت
3- سازمان تعاون روستائي شهرستان
در صورت استكاف هيئت مديره از دعوت تشكيل مجامع عمومي ظرف 20روز از تاريخ درخواست مقامات و اشخاص مذكور ، سازمان تعاون روستائي شهرستان مي تواند مستقيماً مجمع عمومي را براي موضوع يا موضوعاتي كه مورد نظر است دعوت كند .
ماده 34- جلسان مجامع عمومي را رئيس هيئت مديره و در غياب او يكي از اعضاء هيئت مديره افتتاح مي كند ؛ در جلسه مجمع عمومي ابتدا اقدام به انتخاب رئيس و نايب رئيس و منشي و سه نفر ناظر از بين اعضاء حاضر در جلسه خواهد شد .
تبصره – در مواردي مجمع عمومي از طرف مقامات مجاز ( غير از هيئت مديره ) دعوت و تشكيل مي شود و يا در مواردي كه در جلسه مجمع عمومي هيچيك از اعضاء هيئت مديره حضور ندارند مسن ترين عضو حاضر در جلسه مجمع را افتتاح مي كند .
ماده 35- موضوعي را كه جزء دستور جلسه نيست نمي توان در جلسه مجمع عمومي مطرح نمود لكن هر يك از اعضا مي توانند ظرف پنج روز قبل از تشكيل مجمع عمومي موضوع ديگري را غير از موضوعاتي كه در دعوتنامه تشكيل مجمع قيد ش
ده است براي طرح در همان مجمع توسط مقامي كه مجمع عمومي را دعوت كرده است ؛ پيشنهاد كند . مقام دعو.ت كننده مجمع مكلف است پيشنهاد مربوطه را در مجمع مطرح كند تا در صورت تصويب در دستور قرار گيرد جلسه بعد از تنفس ه
مان مجمع و پيشنهاد طرح هر موضوع جديد در جلسات مجمع از طرف هر يك از اعضاء موكول است و به موافقت مجمع تصويب اكثريت اعضاء حاضر در جلسه و در هر دو مورد اتخاذ تصميم درباره موضوع يا موضوعاتي كه علاوه بر دستور جلسه آگهي شده در مجمع پيشنهاد مي شود به جلسه بعد از تنفس همان مجمع كه نبايد زودتر از 20 روز و ديرتر از 30 روز با دعوت از اعضاء تشكيل مي گردد موكول خواهد شد .
در صورتيكه جلسه مجمع عمومي به عنوان تنفس تعطيل گردد هسئت رئيسه مجمع عمومي در جلسه بعد همان خواهد بود كه در جلسه مجمع قبل از اعلان تنفس انتخاب شده است مگر اينكه يك يا چند نفر از آنان در مجمع عمومي حاضر نشده باشند كه در اينصورت بجاي اشخاص غايب افراد ديگري انتخاب خواهند شد .
ماده 36- صورتجلسات مجامع عمومي در دفتر مخصوص ثبت و با امضاء رئيس و منشي و نظار ميرسد و يك نسخه رونوشت آن به وسيله رئيس جلسه به هيئت مديره ابلاغ مي گردد .
تبصره1- در مواردي كه به علت تعداد كم اعضاء حاضر در جلسه مجمع عمومي ناظران انتخاب نشوند ؛ صورتجليه با امضاء كليه اعضاء حاضر در جلسه مي رسد
تبصره 2- دفاتر صورتجلسات و اوراق حضور و غياب به عنوان اسناد شركت بايد همواره در محل دفتر كار شركت محفوظ بماند .
ماده 37- كليه اعضاء شركت مي توانند در جلسات مجامع عمومي حضور يابند و هر عضو صرفنظر از تعداد سهامي كه دارد فقط حق يك راي خواهد داشت . در صورتيكه حضور عضوي در مجمع عمومي به عللي ميسر نياشد مي تواند حق راي خود را به موجب وكالتنامه به عضو ديگر واگذار نمايد و در اينصورت هيچ عضوي نمي تواند علاوه بر راي خود بيش از سه راي با وكالت داشته باشد . وكالتنامه هاي موضوع اين ماده بايد از اعضاء اخذ و به ضميمه صورتجلسه مجمع عمومي در بايگاني اسناد شركت نگهداري شود .
تبصره : ولي قهري يا قيم صغير و يا محجور عضو شركت در جلسه مجمع عمومي حاضر و اعمال حق راي قانوني نخواهند نمود .
ماده 38-تصميماتي كه در مجمع عمومي با رعايت مقررات گرفته مي شود براي كليه اعضاء اعم از حاضر و غياب نافذ و معتبر خواهد بود .
ب ) هيئت مديره
ماده 39- هيئت مديره شركت متشكل از 5 نقر اصلي و 2 نفر عضو علي البدل خواهد بود و براي اين منظور در جلسه مجمع عمومي عادي از بين نامزد ها با راي مخفي براي مدت 3 سال مالي انتخاب مي شوند .
تبصره – اخذ راي براي انتخاب اعضاء اصلي و علي البدل در مجمع عمومي با راي مخفي در يك نوبت به عمل ميآيد .
ماده 40- هر يك از اعضاء كه به عنوان هيئت مديره انتخاب مي شوند علاوه بر داشتن شرايط عضويت بايد واجد شرايط زير باشند :
1- نداشتن عضويت در هيئت مديره يا مديريت عامل يا سمت بازرسي در شركت تعاوني ديگر از همان نوع
2- عدم تابعيت كشور ديگر
3- محجور يا ورشكسته به تقصير و كسي كه به علت ارتكاب جنايت يا يكي از جنحه هاي موثر سابقه محكوميت داشته باشد .
ماده 41- مدت خدمت هيئت مديره از تاريخ انتخاب 3 سال مالي و پس از انقضاي مدت تا انتخاب هيئت مديره جديد ، هيئت مديره سابق مسئوليت اداره امور شركت را كماكان بر عهده خواهد داشت .
تبصره 1- سال اول انتخاب تا پايان سال ، يكسال محصوب مي شود .
تبصره 2- در صورت استعفاء ترك عضويت ، ممنوعيت قانوني يا فوت هر يك از اعضاء اصلي هيئت مديره ،عضو علي البدل منتخب كه داراي بالاترين راي مجمع عمومي باشد براي بقيه مدت توسط هيئت مديره دعوم مي شود .
ماده 42- در صورت استعفاء جمعي اعضاء هيئت مديره مجمع عمومي براي انتخاب هيئت مديره جديد به تقاضاي هر يك از اعضاء مستعفي و يا اعضاء علي البدل و يا هر يك از بازرسان با يك پنجم اعضاء شركت توسط سازمان تعاون روستائي شهرستان دعوت به تشكيل مي شود .
تبصره 1- در صورتيكه به دليل استعفاء فوت يا ممنوعيت قانوني هيئت مديره از اكثريت مقرر در اساسنامه براي اداره امور شركت خارج گردد مجمع عمومي بر اساس ماده 26 قانون شركتهاي تعاوني دعوت خواهد شد تا نسبت به تكنيل اعضاء هيئت مديره اقدام نمايد .
تبصره2- در فاصله مدت لازم براي انتخاب و يا تكميل اعضاء هيئت مديره براي اداره امور جاري شركت ، با نظر سازمان تعاون روستائي براي جانشيني اشخاصي كه به يكي از علل فوق در هيئت مديره شركت نمي كنند . از ميان اعضاء شركت موقتاً تعداد لازم انتخاب خواهد شد .
مسئووليت اعضاء هيئت .مديره اي كه بدين نحو انتخاب مي شود عيناً همان مسئووليتهايي است كه براي هيئت مديره پيش بيني شده است
ماده 43- هيئت مديره از بين اعضاء خود يك رئيس ،يك نايب رئيس و يك منشي انتخاب خواهد كرد .
تبصره – در غياب رئيس هيئت مديره وظايف او به عهده نايب رئيس خواهد بود .
ماده 44- اعضاء هيئت مديره وظيفه خود را افتخاراً انجام مي دهند ، ولي هر گاه انجام وظيفه محوله مستلزم هزينه باشد ، در حدود بودجه جا
ري بر عهده شركت خواهد بود . همچنين هر عضو هيئت مديره كه علاوه بر وظايف متعارف مامور خدمات ديگري در شركت بشود با تصويب مجمع عمومي مي توان حق الزحمه مناسبي براي اين منظور پرداخت كرد .
ماده 45- هيئت مديره براي انجام امور شركت بايد اعضاء شركت و يا از خارج فرد واجد شرايطي را به عنوان مدير عامل به طور موظف انتخاب كند تا
زير نظر هيئت مديره انجام وظيفه نمايد . هيچ يك از اعضاء هيئت مديره يا بازرسان نمي توانند سمت مدير عامل شركت را نيز داشته باشند . نحوه انتخاب مدير عامل و وظايف او بر طبق آئين نامه اي خواهد بود كه بنا به پيشنهاد هيئت مديره به تصويب مجمع عمومي خواهد رسيد .
تبصره 1- مدير عامل در حدود وظايف و بر طبق برنامه اي كه در آن نوع و ميزان كلي معاملات به تصويب هيئت مديره رسيده باشد مجاز است هر نوع معامله اي را كه براي شركت صلاح بدانيد و به نفع اعضاء تشخيص طبق اصول بازرگاني با موافقت كتبي رئيس هيئت مديره انجام دهد ، مگر در مورد پرداخت وام اعتبار و تضمين از اعضاء يا دريافت اعتبار و وام از بانكها و موسسات و انجام معاملات غير منقول كه بايستي موافقت هيئت مديره با رعايت بند 6 ماده 24 در هر مورد قبلاً تحصيل گردد .
تبصره 2- معاملات شركت با هر يك از اعضاء هيئت مديره يا بازرسان تابع مقررات ضوابطي خواهد بود كه به تصويب مجمع عمومي عادي شركت رسيده باشد .
ماده 46- جلسات هيئت مديره بنا به قرار هئات مديره با دعوت رئيس يا مدير تشكيل و با حضور اكثريت اعضاء رسميت مي يابد براي اتخاذ تصميم ، راي اكثريت اعضاء حاضر در جلسه ضروري است ، هر عضو هيئت مدير داراي يك راي ، مي باشد . تصميمات هيئت مديره در دفتري بنام دفتر صورتجلسات هيئت مديره ثبت مي شود و با امضاء اعضاء حاضر در جلسه مي رسد . چنانچه يكي از اعضاء هيئت مديره در يكي از موارد نظر مخالف داشته باشد ؛ نظريه او بايد صريحاً در دفتر مزبور ثبت شود .
تبصره 1- در صورتيكه آراء موفق و مخالف در هيئت مساوي باشد راي طرفي كه رئيس جلسه هيئت مديره در آن طرف باشد نافذ خواهد بود .
تبصره2- غيبت غير موجه در سه جلسه متوالي هيئت مديره كه حداقل در طول دو ماه تشكيل شده باشد به عنوان استعفاء از عضويت هيئت مدره تقلي مي شود .
تبصره 3- راي وكالتي در هيئت مديره ممنوع است .
ماده 47-مدير عامل مي تواند در جلسات هيئت مديره بدون حق راي شركت نمايد مگر در جلساتي كه مسائل مربوط به شخص او مطرح است ؛ در اينصو
رت شركت در جلسه منوط به اجازه هيئت مديره خواهد بود .
ماده 48- وظايف و اختيارات هيئت مديره به شرح زير است :
1- دعوت مجمع عمومي ( عادي – فوق العاده )
2- اداره امور شركت وفق اساسنامه و تصميمات مجمع عمومي و ساير مقررات
3- نصب و كنترل و قبول استعفاء مدير عامل ، نظارت بر عمليات وي و پيشنهاد ميزان حقوق مدير عامل به مجمع
4- قبول درخواست عضويت در شركت تعاوني
5- اخذ تصميم نسبت به تقاضاي انتقال سهام اعضاء به يكديگر
6- دريافت استعفاي هر يك از اعضاء هيئت مديره .
7- نظارت بر مخارج جاري شركت و رسيدگي به حسابهاي شركت و ارائه به بازرسان
8- تسليم به موقع گزارش مالي و ترازنامه سالانه شركت به بازرسان و مجمع عمومي
9- تهيه و تنظيم طرحها و برنامه ها و بودجه و ساير پيشنهادات و تقديم آن به مجمع عمومي جهت اتخاذ تصميم
10- انتخاب نماينده براي حضور در جلسات مجامع عمومي شركتها و اتحاديه هاي تعاوني كه در آنها مشاركت دارند .
11- تهيه و تنظيم دستور العملهاي داخلي شركت و تقديم آن به مجمع براي تصويب
12- تعيين نماينده يا وكيل براي حضور در جلسات دادگاهها و مراجع قانوني و ساير سازمانها
13- تعيين و معرفي صاحبان امضاء مجاز براي امضاء قراردادها و اسناد تعهد آور
14- استخدام و اخراج كاركنان شركت با توجه به پيشنهاد مدير عامل بر اساس آئين نامه و ضوابط مصوب در مجمع و قانون كار .
15- اخذ تضمين كافي از مدير عامل و ساير كاركنان شركت كه داراي ابوابجمعي و مسئووليت مالي هستند
تبصره ، هيئت مديره حق اخراج عضو هيئت مديره و بازرسان و همچنين عضوي را كه به هر عنوان از جانب مجمع عمومي وظيفه يا ماموريتي به وي محول شده است ندارد و اتخاذ تصميم در اينگونه موارد با مجمع عمومي عادي شركت است .
ماده 49- هيئت مديره نماينده قانوني شركت است و مي توان مستقيماً و يا با وكالت با حق توكيل و لومكرر اين نمايندگي را در دادگاهها و مراجع قانوني و ساير سازمانها اعم
ال كند . مسئوليت هيئت مديره در مقابل شركت مسئوليت وكيل در مقابل موكل است .
ماده 50 – كليه چكها ، قراردادها و اسناد و اوراقي كه ايجاد تعهد براي شركت نمايد و يا قسمتي از حق شركت را منتفي سازد . به استثناي مواردي كه هيئت مديره به منظور اداره امور جاري شركت ترتيب خاصي داده باشد پس از تصويب هيئت مديره با امضاء رئيس هيئت مديره و مدير عامل ومهر شركت معتبر خواهد بود . اوراق عادي شركت فقط با امضاء مدير عامل صادر خواهد شد مگر هر اسلات هيئت مديره با امضاء رئيس هيئت مديره صورت خواهد گرفت .