بخشی از مقاله

چکیده

از خصوصیات دین اسلام، نگرش جامع بهتمامی ابعاد زندگی انسان است. که برای جمیع اعمال انسان احکامی تبیین کرده و برای سرپیچی از آن احکام، قوانینی را مدنظر قرار داده است. احکام دیه یکی از آن قوانین است.دیه در قرآن دومرتبه بهکاررفته است ثبوت دیه در جنایت عمد درایه 178 سوره مبارکه بقره و غیر عمد در آیه 92 سوره نساء به آن اشارهشده است که با بررسی آن در کنار
روایات ما را به نتایج خوبی در شناخت صحیح احکام دیه میرساند.

فقها پیرامون ماهیت دیه نظرات متفاوتی دارند که برخی مانند آیتالله معرفت معتقد به ماهیت جبرانی دیه هستند، همچنین در میان فقهای شیعه در مسئله اصلی یا فرعی بودن موارد دیات ششگانه نظر یکسانی وجود ندارد. نظر مشهور، اصلی بودن هریک از موارد است و معتقدند بزهکار میتواند یکی از این موارد را انتخاب و به اولیای دم پرداخت کند، ولی استاد معرفت برخلاف مشهور معتقد است اصل در دیه همان ارزش هزار دینار است که معیار سنجش دیگر انواع دیه میباشد.

مقدمه

در شرع مقدس اسلام برای نفس و جان آدمی ارزشگذاری والایی صورت گرفته است و آیاتی از قرآن وجود دارد که قتل یک انسان بهحق را مانند قتل همه انسانها میداند، اما ازآنجاییکه گاهی این قتل ممکن است غیر عمد باشد شارع مقدس برای آن دیه را جعل نموده است بنابراین در جرائم عمدی درصورتیکه همه شرایط آن موجود باشد مجازات قصاص وجود دارد و اگر شرایط عمد وجود نداشته باشد دیه خواهد بود.

بیتردید از فواید وضع قانون دیه جهت جلوگیری از قتل و جنایت و آرام کردن بازماندگان و جلوگیری از عواقب جرم میتوان برشمرد. درباره دیه موضوعات متعددی مطرح است که هرکدام از آنها باید بهطور مستقل بررسی شود و تفکیک موضوعات و بررسی آنها نیازمند رسالهها و مقالات متعدد است، مباحثی از قبیل اقسام قتل و تفاوت دیه در آن، ماهیت دیه، مقدار دیه ذمی و کافر، تفاوت دیه مرد و زن، مقادیر دیات و مهلت پرداخت دیه.

مقاله پیش رو درصدد آن است که به این سؤالات پاسخ دهد:

1 اصل مشروعیت دیه از نگاه قرآن چیست؟

2 نظرات فقهای شیعه پیرامون ماهیت و مقادیر دیه چیست؟

3 نظر شاخص استاد معرفت در این زمینه چیست؟

-1معنای لغوی واصطلاحی دیه

واژه دیه مفرد دیات است. و برای آن چندمعنا ذکر کردهاند:

جوهری در صحاح میگوید:

دیه مفرد دیات است و حرف آخر »هاء«بدل از فاء الفعل است، زیرا اصل آن ودی بوده است، مانند وعد و میگویی »و دیت القتیل ادیه دیه« یعنی دیه کشته را دادم. دیه چیزی است که به اولیای مقتول و یا به مجنی علیه پرداخت میشود. - جوهری، 1410، ج6،ص - 2521 ابن منظور معتقد است آنچه در حدیث قسامه آمده است»فواده من ابل الصدقه« یعنی دیهاش را از شتر پرداخت و در حدیث دیگری که میگوید»إن احبوا قادوا و إن احبوا وادوا« یعنی اگر اولیاء مقتول خواستند قصاص کنند و اگر خواستند دیه بگیرند. در هردو حدیث منظور از »واد« دیه است. - ابن منظور، 1414ه ق، ج15، 

برای دیه اصطلاح عقل هم بهکاربردهاند صاحب مفتاح الکرامه چنین می نویسد: الدیه الکسر حق بالقتیل ... و فی مسالک و بما سمیت الدیه عقلا الغه لمنعها من التجری علی الدماء فأن من معی القتل المنع دیه همان حق کشتهشده است و در کتاب مسالک آمده است که گاهی بهجای »دیه« اصطلاح عقل را به کار میبرند، زیرا دیه مانع از جرئت ورزیدن بر خونریزی میگردد و یکی از معانی عقل، منع است. - عاملی حسینی، بیتا، ج1، ص - 266

بعضی میگویند - عقل به معنی بستن و پابند زدن به شتر و نیز منع است و به خاطر همین پرداختکنندگان دیه قتل خطایی را عاقله گویند. وجهتسمیه دیه به عقل آن است که در میان عرب وقتی کسی مرتکب قتل میشد، اصل و عشیره او شترانی فراهم میکردند و آنها را به سرای اولیاء مقتول میآوردند و جایی میبستند، بدینجهت به دیه عقل گفتهاند و نیز گفتهاند دیه را ازآنجهت عقل میگویند که با دادن شتر، زبان اولیاء مقتول را میبستند و مانع از خونخواهی آنان میشدند. - المغنی، 620ه ق، ج8، ص - 300

همچنین در جواهر الکلام آمده است که واژه دیه در لغت به معنی عَقَل - منع - است زیرا ادای دیه مانع از خونریزی میشود. گاهی هم دیه در معنای دم به کار میرود، که از باب تسمیه مسبب به اسم سبب است. - نجفی، 1404، ج2، ص - 43 همچنین درمعنی اصطلاحی دیه، شهید ثانی در مسالک فرموده است: »هی المال الواجب بالجنایه علی الحرفی نفس« دیه مالی است که به سبب جنایت بر حر در نفس یا پایینتر از آن، پرداخت آن واجب میشود. - شهید ثانی، 1413، ج15، ص - 315 در مغنی المحتاج آمده است، دیه مالی است که بهواسطه جنایت بر جان شخص آزاد یا کمتر از جان، پرداختش واجب میشود. - الشربینی، 1415ق ،ج4، ص. - 53

همچنین صاحب جواهر چنین بیان میدارد که دیه در اصطلاح مالی است که تأدیهاش بر شخص آزاد به سبب ارتکاب جنایت بر نفس یا غیر آن واجب میشود، خواه مقدار و مبلغ دیه از سوی شارع معینشده باشد یا نه، هرچند که دیه رامعمولاً در مورد اول - نفس - به کار میبردند و در مورد دوم - اعضا - اصطلاح ارش و حکومت را استعمال میکنند و این از قبیل تسمیه به مصدر است. - نجفی، 1404، ج 43، ص - .2 در مبانی تکمله المنهاج آمده است: »الدیه: هی المال المفروض فی الجنایه علی النفس او الطرف او الجرح او نحوذلک« دیه مالی است که در صورت وقوع جنایت بر نفس و یا اعضای بدن و یا ایراد جرح باید ادا شود. - تکمله المنهاج، 1410ق -ج2، ص - 95

امام خمینی - ره - نیز در تحریر الوسیله دیه را چنین تعریف میکند:

»مالی که بهواسطه جنایت بر حر - شخص آزاد - در نفس و پایینتر از آن واجب میشود، خواه مقدار آن معینشده باشد یا معین نشده باشد. اگرچه، دیه تنها بر مقادیر معینشده از طرف شارع اطلاق میشود و بر سایر موارد به لفظ ارش و حکومت خوانده میشود. - «موسوی خمینی، ج2، ص - 552 همچنین آیتالله معرفت در تعریف دیه چنین میفرماید »دیه عبارت است از مالی که بر ذمه جانی - قاتل - در قبال قتل عمد یا غیر عمد واجب میگردد.« - مجله فکر اسلامی، خرداد1374، شماره9، ص - 2

بنابراین از مجموع این مطالب به دست میآید که دیه مالی است که پرداخت آن به سبب جنایت بر نفس یاغیران میباشد، و باید آن را به مجنی علیه یا ولی او پرداخت شود هرچند لفظ دیه به مقادیر معین از طرف شارع گفته میشود و آنچه به حاکم واگذارشده لفظ ارش بهکاربرده میشود. لازم به ذکر است که در ماده پانزده قانون مجازات اسلامی آمده است: دیه مالی است که از طرف شارع برای جنایت تعیینشده است.

این تعریف نارسا است چون تنها دیه مقدر را شامل میشود و دیه به معنای عام را شامل نمیشود. زیرا در تمام موارد، شارع دیه را تعیین نکرده، بلکه گاهی مقدار دیه را به حاکم واگذار کرده است که به آن حکومت یا ارش میگویند. همچنین در ماده294 همین قانون تعریفی آمده است که: دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیای دم او داده میشود. این تعریف نیز کامل نیست، زیرا ممکن است جنایت بر منفعت باشد مثل شنوایی و بینایی بیآنکه ظاهر عضو آسیب ببیند.

-2تاریخچه دیه

پیش از اسلام قبیلههای مختلف عرب، دارای نظام واحدی نبودند و از عادات کهن جاهلی پیروی می کرند. ازجمله آن عادات اعمال زور و در زندگی و انتقامجویی بیحدوحصر بود. همچنین قدرتی غالب که اراده خود را بر همه افراد همه سرزمینهای عرب اعمال کند وجود نداشت. اما هر قبیلهای برای خود رئیسی مورداحترام داشت که همه افراد قبیله سخن او را میپذیرفتند، لیکن نفوذ این رئیس در خارج، به ثروت قبیله و تعداد جنگاوران و شهامت آنان بستگی داشت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید