بخشی از مقاله

چکیده:

تحول مثبت جوانی، یک مفهوم یا سازه ی مبتنی بر توانمندی است که می توان آن را به عنوان »درگیر شدن در رفتار شناختی، اجتماعی و عاطفی مثبت و اجتناب از رفتارهایی که سلامتی و آینده ی فرد را به خطر می اندازد« تعریف کرد. هدف پژوهش حاضر شناسایی رابطه درگیری، حمایت از خودمختاری و گرمی والدین با تحول مثبت نوجوانان با توجه به نقش واسطه ای خوش بینی در قالب الگوی علی است. شرکت کنندگان در پژوهش 600 دانش آموز - 251 پسر و 349 دختر - پایه دوم دبیرستان در رشته های - ریاضی و فیزیک، علوم تجربی، علوم انسانی - در سال تحصیلی 1390-91 شهر تبریز بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. این افراد پرسشنامه ای متشکل مقیاس ادراک از شیوه های فرزندپروری - POPS؛ گرولینک و همکاران، - 1997، پرسشنامه جهت گیری زندگی - LOT؛ شی یر و کارور، - 1995

و مقیاس تحول مثبت - PYD؛ موسسه تحقیقات کاربردی در تحول جوانان، - 2010 را پاسخ دادند.. به منظور نیل به هدف پژوهش الگوی مفهومی پیشنهاد شد و از طریق تحلیل مسیر آزمون گردید. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که ادراک حمایت از خودمختاری و گرمی والدین اثر مستقیم و معنادار بر خوش بینی داشته و از این طریق بر تحول مثبت نوجوانان تاثیر دارد . ادراک از درگیری والدین با خوش بینی رابطه ندارد ولی بطور مستقیم و معنادار بر تحول مثبت جوانی تاثیر دارد. در مجموع ادراک از شیوه های فرزندپروری 19 درصد از واریانس » خوش بینی« را تبیین می کند و ادراک از شیوه های فرزندپروری و خوش بینی 28 درصد از واریانس » تحول مثبت« نوجوانان را تبیین می کند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که ادراک از شیوه های فرزندپروری از طریق خوش بینی موجب ارتقاء تحول مثبت نوجوانان می شود.

واژه های کلیدی: تحول مثبت نوجوانان، ادراک از شیوه های فرزندپروری، حمایت از خودمختاری، گرمی، درگیری

مقدمه

نوجوانی دوره ای است حد فاصل میان کودکی و بزرگسالی، حدود و همچنین طول مدت آن چندان مشخص نیست و بسته به افراد و جوامع گوناگون متغیر است. نوجوانان به علت ساختار فکری خاص، یکی از بحرانی ترین مراحل زندگی را می گذرانند. برخی از روانشناسان معتقدند اگر نوجوان این دوره را بدون مشکل سپری نماید به بزرگسال سالمی تبدیل خواهد شد و نقش خود را خوب ایفا خواهد کرد اما اگر در این گذر دشواری هایی به وجود آید، بهداشت روانی نوجوان از مسیر اصلی منحرف و به بیراهه کشیده می شود - گنجی،. - 1376 مطابق با نظر بنسون - 1997 - دیدگاه های مربوط به دوره نوجوانی را می توان به دو دسته اصلی دیدگاه نقص- کمبود و تحول مثبت جوانی تقسیم کرد. دیدگاه نقص و کمبود، بر آشفتگی و تعارض در دوره نوجوانی تاکید می کند و در واقع براساس این رویکرد مطالعات نوجوانی باید به توصیف، تبیین، پیش بینی و کنترل مسایل و مشکلات تحولی در دوره نوجوانی و آسیب شناسی این دوره بپردازد. براساس این رویکرد، نوجوانان افرادی هستند که نمی توان آنان را کنترل و مدیریت کرد - روث و بروکس- گان ، . - 2003

در حالی که دیدگاه تحول مثبت به جای تاکید بر تعارض و آشفتگی در دوره نوجوانی به سرمایه ها، توانایی ها و استعدادهای نوجوانان تاکید می کند - بنسون و همکاران،2004؛ لرنر و بنسون،. - 2003 براین اساس رویکرد جدید تحول مثبت جوانی با تأکید بر توانمندی های نوجوانان در طی بیست سال گذشته گسترش یافته است. تحول مثبت جوانی فراتر از دیدگاه کمبود که بر مشکلات و کمبودهای نوجوانان متمرکز است و سال ها بر علوم تحولی، روانشناسی، آموزش، بهداشت روانی و سایر حیطه های علمی در قرن بیستم حکمفرما بوده است، دیدگاه مبتنی بر توانمندی، ویژگی ها و پیامدهای مثبت را که هر یک از ما در آرزوی رسیدن نوجوانان به آنها هستیم، در پیش گرفته است - باورز ،لی ، کیلی ، بریتیان ، لرنر، لرنر، . - 2010 مفهوم جریان تحول در رویکرد مبتنی بر کمبود اغلب شامل جداسازی بین فرد و محیط و به طور معمول بین طبیعت و تربیت است. نظریههای مبتنی بر این رویکرد عمدتاً بر ویژگیهای از پیش تعیین شده ارگانیزم تأکید میکنند - لرنر، دولینگ و آندرسون ، . - 2003

توصیف نوجوانان به عنوان افرادی که کنترل کردنشان دشوار است در واقع نوعی تحقیر آنان محسوب می گردد و همین امر باعث می شود جوانان در رفتارهای منفی و پرخطر درگیر شوند. به عبارت دیگر برای نوجوانان و جوانان خیلی ناراحت کننده و ناامید کننده است که بزرگسالان آنها را به صورت افرادی که برای خود و دیگران مشکلزا است توصیف کنند - لرنر و همکاران، - 2005 در حالی که تحول مثبت مبتنی بر این نکته است که هر فرد جوان توانایی لازم برای موفق شدن و تحول سالم و مثبت را دارد. فلسفه زیربنایی تحول مثبت بیانگر آن است که افراد، فرهنگ ها و ملل باید باور داشته باشند که انسان ها، جوانان و سالمندان منابعی هستند که توانایی تحول را دارند و بدین ترتیب نباید به آنان به عنوان افرادی نگریست که همواره دارای مشکلات و ناهنجاری هایی هستند که نیاز به کمک در حل مشکلات دارند - بوندیک    و همکاران، . - 2010

تحول مثبت جوانی به صورت های متفاوت مفهوم سازی شده است - لرنر و همکاران، - 2011، یکی از این مدل ها توسط لرنر - 2004 - به صورت مدل - 5C -     و بر مبنای ادبیات نظری و پژوهشی تحول مثبت جوانی - روث و بروکس گان، 2003، لرنر، 2004، گوتمن و اکسلز  ، - 2002 مطرح شده است. این 5C  شامل: شایستگی ، اعتماد  ،
ارتباط    ، منش    و مراقبت    است. اعتماد، نمایانگر یک حس درونی خودارزشمندی و خودکارآمدی است. شایستگی، نشانگر دیدگاه مثبت فرد به کنش های خویش در حیطه های مختلف تحصیلی، شناختی، اجتماعی و فیزیکی است.

منش، نشانگر احترام گذاشتن به قواعد فرهنگی و اجتماعی و برخورداری ازمعیارهایی برای رفتار و احساس درست و نادرست - اخلاق - است. ارتباط، به داشتن روابط مثبت با افراد خانواده، مدرسه، همسالان و جامعه اطلاق می شود. روابطی که سود دوطرفه داشته و تغییرات مثبتی را برای طرفین در پی دارد و مراقبت یا شفقت   که درجات همدردی و همدلی با دیگران را نشان می دهد و اینکه نوجوانان تا چه حد از تنش دیگران، متأثر می شوند. این ویژگی ها نوجوانان را قادر می سازد که به صورت مطلوب به دنیای بزرگسالی گام بگذارند. رویکرد تحول مثبت جوانی با تأکید بر نقاط قوت و توانمندی های نوجوانان بر این باور است که توجه به این توانمندی ها و تلاش در جهت تقویت آنان می تواند نوجوانان را در مسیر تحول مثبت قرار دهد و نوجوان رشد یافته در نهایت نه تنها از مشکلات درون نمود و برون نمود مانند افسردگی و رفتارهای پر خطر در امان می ماند بلکه به ویژگی دیگری که کمک به خود و مشارکت در خانواده و جامعه مدنی است نیز دست خواهد یافت - فاروگیا و بولن ،. - 2010

با توجه به این که عوامل بافتی و فردی در تحول مثبت نوجوانان و جوانان موثر است لذا در این پژوهش ادراک از شیوه فرزندپروری و خوش بینی به عنوان متغیرهای تاثیر گذار بر تحول مثبت نوجوانان مورد بررسی قرار می گیرد. خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی، در کنار عوامل درون فردی، نقش مهمی در تحول مثبت دانش آموزان و آماده ساختن آنها برای مقابله با چالش های زندگی ایفا می کند. والدین به عنوان اولین عامل اجتماعی کردن فرزندان، نقش مهمی در ارضای نیازهای روانشناختی و تحول مثبت آنان دارند. ریان و دسی - - 2000 در نظریه »خودتعیین گری« انسان را موجودی فعال، دارای نیازهای روانشناختی ویژه، با انگیزه درونی برای رفع نیازهای خود و گرایشی ذاتی برای تسلط بر محیط پیرامون خود می دانند که بهزیستی او در گرو ارضای سه نیاز ذاتی، بنیادی و جهان شمول خودمختاری - انتخاب آزادانه اعمال - ؛ شایستگی - تسلط بر اعمال - و احساس تعلق - برقراری رابطه با افراد مهم زندگی و برخورداری از حمایت آنان - است.

بافت و محیطی که با حمایت خود به ارضای این نیازهای روانشناختی کمک کند، زمینه دستیابی به سطوح بالای بهزیستی روانشناختی را در افراد فراهم می نماید - گرولنیک    ،. - 1997 در نظریه خودتعیین گری تاثیرگذاری والدین در قالب سه سبک فرزندپروری درگیر شدن - درجه ای که والدین فعالیت های مورد علاقه فرزند خود را می شناسند، به آن علاقه مندند و فعالانه در آن مشارکت می کنند - ؛ حمایت از خودمختاری - درجه ای که والدین فرزندان را برای حل مساله تشویق می کنند، به آنان حق انتخاب و شرکت در تصمیم گیری می دهند - و گرمی - ابراز عشق، محبت، علاقه و رضایت نسبت به فرزندان - مورد بررسی قرار گرفته است. برخی تحقیقات گویای آن است که سبک تربیتی و تعامل والدین با فرزندان بر رشد و تحول شناختی، عاطفی، هیجانی و اجتماعی آنها تاثیر گذار است - گرولینک و ریان،1989؛ ریان و کانل،1989؛ گرولینک، دسی و ریان،. - 1997 والدینی که حامی خودمختاری فرزندانشان هستند و به آنها اجازه می دهند در تصمیم گیری های مربوط به خود شرکت کنند و مسایل خود را به طور مستقل حل

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید