بخشی از مقاله
چکيده
مقدمه : پژوهش حاضر به بررسي رابطه سبک هاي دلبستگي و نگرش افراد به عشق با ارزش هاي ازدواج پرداخته است .
روش : نمونه پژوهش ۳۱۳ دانشجوي مجرد دانشگاه هاي جامع شهر تهران بود که از نمونه گيري غيرتصادفي دردسترس انتخاب شدند .داده هاي تجربي توسط پرسشنامه سبک هاي دلبستگي ، نگرش هاي مربوط به عشق و پرسشنامه سنجش ارزش هاي ازدواج جمع آوري شد.
يافته ها: با تحليل آماري داده ها مشخص شد که توان پيش بيني ارزش هاي ازدواج از طريق انواع عشق و سبک هاي دلبستگي وجود دارد به گونه اي که ارتباط منفي معناداري بين عشق آگاپه با ارزش سلسله مراتبي ، بين عشق آگاپه با ارزش خودپيروي عقلي و ارتباط مثبت معناداري بين عشق مانيا با ارزش سلسله مراتبي ، بين عشق استورگ و عشق مانيا با ارزش برابرنگري ، بين عشق مانيا و دلبستگي ايمن با ارزش خودپيروي عاطفي ، بين عشق استورگ و عشق پراگما با ارزش خودپيروي عقلي ، بين عشق پراگما و عشق آگاپه و دلبستگي ايمن با ارزش محاط شدگي عشق پراگما و عشق مانيا با بازخورد کلي به ازدواج وجود دارد.
نتيجه گيري : نتيجه اين تحقيق اهميت بررسي سبک هاي دلبستگي و نگرش نسبت به عشق زوجين را قبل از ازدواج با تأثيري که بر معيارهاي ازدواج دارند، نشان مي دهد.
کليدواژه ها: سبک دلبستگي ، نگرش به عشق ، ارزش ازدواج
مقدمه
به اعتقاد لاکان (۱۹۸۸)، عشق ، لحظه و تبلور آرزومندي بشري است . ريک معتقد بود که عشق جستجوي رستگاري است [۱].
درک پديده عشق مهم مي باشد. [۲] زيرا هميشه در زمينه عشق ابهام ها و سردرگمي هايي وجود داشته است [۳]. مورتي و راتزين اعتقاد دارند که شايد برخي از سردرگمي ها در اين زمينه به جهت نگرش هاي دوسوگرانه اي است که علم نسبت به پژوهش هاي مربوط به عشق داشته است : يکي عشق با ماهيت روانشناختي و ديگري عشق با ماهيت ادبي [۴]. از سوي ديگر دلبستگي نگهدارنده نزديکي متقابل بين دو فرد در تمام مراحل زندگي است [۵]. اگرچه سبک دلبستگي فرد در سالهاي اوليه زندگي شکل مي گيرد ولي در تمام طول عمر تداوم مي يابد و ابعاد مختلف زندگي فرد از جمله روابط صميمانه ، عشق و ازدواج و چه بسا همسازي زناشويي وي را تحت تأثير خود قرار مي دهد [۶ و ۷].
انسان در طول زندگي روابط متعددي را تجربه مي کند، اما پيوندجويي ، نخستين نياز براي همنشيني با ديگران است . اين انگيزٔە با ديگران بودن ، هم از درون فرد مي آيد و هم از بيرون ، بنابراين هم به شخصيت و هم به شرايط بيروني بستگي دارد و تحت شرايط لذت بخش و تهديد، بسيار قوي است . افراد نيز در نيازشان براي پيوندجويي متفاوت هستند [۸].
دلبستگي هاي دوره شيرخوارگي نقش مهمي در توانايي شخص براي برقراري روابط در بزرگسالي دارند [۹]. به عبارتي ، سبک دلبستگي فرد شامل ؛ سبک هاي ايمن ، اجتنابي و دوسوگرا تأثير فراگيري بر روابط او با افراد ديگر دارد [۱۰]. افراد مختلفي که سبک هاي دلبستگي متفاوتي دارند تجارب مختلفي در روابط عاشقانه تجربه مي کنند [۶]. رابين خاطرنشان مي سازد که ارتباط ميان عشق و ازدواج موفقيت منحصر به فردي را به عنوان پيوند ميان افراد و ساختار جامعه به عشق مي دهد[۶]. عشق يک رکن اساسي براي محبت اعضاي خانواده به يکديگر است [۲]. به گفته ريزاوي بيشترين علت هم براي ازدواج و هم طلاق عشق يا فقدان آن است . اما لازم به ذکر است که به گفته براگتون ، واژه عشق معنا و مفهومي يکسان براي هر فرد ندارد و اين خود موجب بروز اشتباهاتي در اين زمينه مي شود [۱۲]. مورتي و راتزين نيز مي گويند، بيشتر مردم عقيده دارند که تجربه عشق يا فقدان آن تقريبً بر هر فردي به شيوه اي تأثير مي گذارد. با وجود اين شناخت ها و دانسته ها در مورد پديده عشق بسيار کم است . از آنجايي که وظايف عشق عبارتند از : جذب يک همسر، حفظ همسر، توليد مثل ، سرمايه گذاري والدي ، آنچه پس از بحث عشق مطرح مي گردد ، مبحث ازدواج است . ازدواج به عنوان مرحله اي مهم از زندگي فرد به شدت از خاستگاه خانوادگي متأثر است و خود مي تواند منجر به تشکيل خانواده جديد گردد. ازدواج پيوندي است که پس از آن انسان به نوعي تحول و رشد مي رسد و انتخاب اوليه شرط بسيار مهمي براي ازدواج است . کلودلوي اشتروس در نظريه برخورد دراماتيک معتقد است که ازدواج برخوردي دراماتيک بين فرهنگ و طبيعت ، يا ميان قواعد اجتماعي و کشش جنسي است [۱۳]. آنچه زوجين از خانواده اصلي شان مي آورند و نحوه اي که آنها خانواده هايشان را ترک مي کنند بخش مهمي از فرآيند انتخاب همسر و ازدواج آنان را شکل مي دهد [۱۴]. در صورت بندي اريکسن از مراحل رواني اجتماعي زندگي ، ازدواج در مرحله اي اتفاق مي افتد که چالش اساسي فرد بين صميميت و انزواست .
در يک ديدگاه کلي ، وجود منابع گسترده و متنوع فکري ، نظري ، تربيتي و رفتاري ، فرد را با مسأله اي با عنوان درگيري در برداشت ها و ادراکاتش از مفاهيم انتزاعي و احساس هاي شخصي اش روبه رو مي سازد، برداشت هايي که به تبع آن نگرش ها و انتخاب هايش در عرصه زندگي را تحت تأثير قرار مي دهد، برداشت هايي که گاه چنان تفاوت هاي فاحشي دارد که به انتخاب هاي کاملاً متضاد افراد نسبت به يکديگر منجر مي شود.
تفاوت در شيوه هاي تربيتي و پرورشي افراد که سبک هاي متفاوت دلبستگي را در افراد ايجاد مي کند منجر مي شود تا افراد به شيوه هاي متفاوت در زندگي اجتماعي دست به انتخاب بزنند.
بسيار ضروري است که انسان بتواند براي تشکيل خانواده تصميم موفق و کارآمدي بگيرد. همين تصميم ، در آينده ، زندگي خانوادگي موفق يا ناموفق انسان را ترسيم مي کند. رضايت افراد از ازدواجشان زمينه ساز هسته اصلي رضايت از خانواده و زندگي است به عبارتي مي توان گفت سلامت جامعه و خانواده در گرو رضايت افراد از ازدواجشان است [۱۵]. رضايت زناشوئي يکي از عوامل مؤثر در ثبات و پايائي خانواده ها و درعين حال بهداشت رواني همسران و فرزندان است . همچنين سلامت فيزيکي و عاطفي و بهداشت رواني افراد در جامعه در گرو سلامت روابط زناشوئي و تداوم و بقاي ازدواج مي باشد. به ديگر سخن ، رضايت يک فرد از زندگي زناشوئي به منزله رضايت وي از خانواده محسوب مي شود و رضايت از خانواده به مفهوم رضايت از زندگي بوده و در نتيجه باعث تسهيل در امر رشد و تعالي و پيشرفت مادي و معنوي جامعه خواهد شد. در تأئيد اين ادعا، تحقيقات السون و همکاران نشان داد که ضريب همبستگي بين رضايت از زندگي زناشويي و رضايت از خانواده حدود ۰.۷ است و ضريب همبستگي بين رضايت از خانواده و رضايت از زندگي حدود ۰.۶۷ است . بنابراين چون نگرش فرد مجرد نسبت به ازدواج تعيين کننده ارزش ها و ملاک هاي انتخاب او در اين زمينه است و تا حدودي مي تواند يکي ازعوامل پيش بيني کننده زندگي موفق و به تبع آن رضايت زناشويي باشد، بررسي عوامل تأثيرگذار در شکل گيري اين ارزش ها، مي تواند به نوعي بررسي عوامل تأثيرگذار در رضايت مندي زناشويي باشد، و چون از طرفي رضايت مندي زناشويي بخش مهمي از رضايت کلي فرد از زندگي خويش و ضامن سلامت رواني اوست ، پژوهشي در اين باره لازم مي نمايد.
به طور کلي هدف از انجام اين پژوهش بررسي اين مطلب است که باور و نگرش افراد پيش از ازدواج نسبت به مفاهيم انتزاعي و احساسي (با تأکيد بر مفهوم عشق ) و سبک هاي دلبستگي آنان تا چه اندازه مي تواند در شکل گيري ارزش ها و انتخاب هايشان در گستره زندگي تأثيرگذار باشد، و از آنجا که انتخاب معيار يا همان ارزش ها و ملاک هاي کلي فرد در مورد ازدواج يکي از انتخاب هاي مهم فرد در عرصه زندگي خويش است که رنگ و بويي احساسي نيز دارد، بر معيارهاي ازدواج در افراد مجرد تأکيد مي شود. با توجه به اينکه شيور و هازن و برشيد معتقدند که در مورد سبک عاشقانه نظريه اي هست که مي گويد سبک عشق به سبک دلبستگي فرد به مادر در کودکي بستگي دارد، از طرفي با توجه به اينکه تعاملات ابتدايي در زمينه دلبستگي به شيوه هاي گوناگوني به توانايي در زمان بزرگسالي جهت ايجاد روابط موفقيت آميز مرتبط مي شود و از آنجايي که ترمن تلاش کرد احساس رضايت افراد را از زندگي مشترک بررسي کند و نتايج پژوهش هاي وي گروهي از عوامل را تعيين کرده است که در سه عنوان کلي : عوامل درون فردي مانند ويژگي هاي شخصيتي ، عوامل بين فردي مانند مهارت هاي حل مشکل ، شيوه هاي عشق ورزي و سبک هاي دلبستگي و عوامل پيراموني مانند شغل و سطح برخورداري اقتصادي است .
در يک جمع بندي کلي سوالهايي که تحقيق حاضر درصدد پاسخگويي به آن است اين است که : آيا رابطه اي بين سبک دلبستگي و نگرش افراد به عشق با ارزش هاي فرد در ازدواج وجود دارد؟ يعني وقتي سبک خاصي از دلبستگي يا سطح خاصي از عشق وجود داشته باشد، ملاک هاي کلي فرد نسبت به ازدواج و همسرگزيني تحت تأثير قرار مي گيرد؟
روش
پژوهش حاضر در گروه پژوهش هاي توصيفي به شمار مي آيد و از آنجا که به بررسي روابط بين متغيرها در جامعه مي پردازد، از نوع تحقيقات همبستگي است .
جامعه آماري در اين پژوهش دانشجويان دانشگاه هاي جامع شهر تهران است . اما محدوديت هاي موجود در راه مطالعه اين جامعه و دريافت آمار دقيق حجم جامعه فوق ، پژوهشگر را متوجه جامعه در دسترس کرد که از آن ميان گروه نمونه به صورت نمونه در دسترس انتخاب شده است . شرط ورود افراد به نمونه سلامت جسمي و سلامت رواني آنها (با سوال در مورد عدم سابقه درماني مشخص آنها)، مجرد بودن و قرار داشتن در محدوده سني ۱۸ تا ۲۹ سال است .
حجم نمونه تحقيق حاضر با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران براي جامعه نامحدود [۱۶]، تعداد ۳۲۲ نفر مي باشد که از اين تعداد ۹ نفر در بررسي نهايي حذف شده و در نهايت ۳۱۳ نفر به عنوان حجم نمونه پژوهش فوق انتخاب شده اند.
ابزار سنجش عشق ؛ هندريک و هندريک [۱۷] ابزار مرکب از ۴۲ گويه که هر ۷ سوال آن يکي از حالت هاي عشق را مي سنجد تهيه کردند که يک ساختار عاملي مطابق با سنخ شناسي لي بود و در مجموع ۶ حالت عشق را مي سنجد (اروس E؛ عشق شهواني ، فاقد منطق ، عشق فيزيکي که بواسطه جذابيت و کشش هاي جسماني و يا ابراز آن به طور فيزيکي نمايان مي گردد، همان عشق در نگاه اول است . لودوس L؛ عـشق تـفنني ، بي تعهد، هوسبازانه ، عشق هاي رمانتيک زودگذر، کـثرت گرا نسبت به شريک عشقي ، فاقد رابطه دراز مدت است . پراگماP؛ عشق منطقي ، عملي ، سودجويانه ، عشقي که مبتني بر منافع و دورنماي مشترک مي باشد، پـايـبند بـه اصـول مـنـطـق و خردگرا است .
استورگ S؛ عشق دوستانه ، وابسته به احترام و نگراني نسبت به منافع مـتقابل ، صـمـيـمـانـه و متعهد، با رابطه دراز مدت ، پايدار و بادوام و فاقد شهوت است . مانياM؛ عشق افراطي ، مالکيتي ، انحصارطلب ، وابسته ، حسادت برانگيز، داراي شيفتگي شديد به معشوق ، فاقد عزت نفس ، با عدم رضايت از رابطه ، دردسرساز و وسواس گونه است . آگاپه A؛ عشق الهي ، بدون خودخواهي ، عشق معنوي ، فداکارانه ، از خودگذشته ، نوع دوستانه و بدون چشم داشت است ). مقياس آنها توالي تحول نگرش هاي عشق را در تمام دوره زندگي مطرح مي کند [۱۷]. هندريک و هندريک و ديک دو فرم کوتاه از مقياس نگرش هاي عشق ارائه نموده اند. اولين مقياس
۲۴ گويه (هر ۴ گويه يک خرده مقياس ) مي باشد. يافته هاي آنان مشخص نمود که نسخه کوتاه ويژگي هاي روان سنجي قوي تري در مقايسه با مقياس اصلي دارد. فرم کوتاه ۲۴ گويه اي توسط نتو و همکاران [۱۸] در يک پژوهش بين فرهنگي مورد استفاده قرار گرفت . اعتبار اين آزمون ۰.۸۹ است که تأئيدکننده اعتبار مطلوب پرسشنامه هاي خودسنجي است .
ابزار سنجش دلبستگي ؛ هازن و شيور يک شيوه مستقيم و بسيار ساده را براي ارزيابي الگوهاي دلبستگي در نوجوانان و بزرگسالان ابداع کرده اند، آنها براساس ويژگي هاي سبک هاي دلبستگي ، سه بند نوشته اند که هرکدام از آنها معرف يکي از سبک هاي شناخته شده دلبستگي است و از آزمودني مي خواهند که هر سه بند را به دقت بخوانيد و بگويد که کدام يک از اين سه بند احساسات وي را بهتر توصيف مي کند [۱۹]. اين آزمون که ابزاري در زمينه اندازه گيري سبک هاي دلبستگي بزرگسالان است ، يک ابزار اندازه گيري تک عاملي است که با روابط بزرگسالان تطبيق داده شده است . حاوي سه عبارت توصيفي از احساس هاي فرد درباره راحتي با نزديکي و صميميت در روابط است . اين توصيف ها بر پايه تصميم توصيف هاي اينسورث و همکاران از طبقه بندي دلبستگي نوزادان (ايمن ، اجتنابي ، دوسوگرا) و تبديل آنها به صورتي که متناسب با روابط بزرگسالان باشد تهيه شده اند
[۲۰]. آزمودني ها بايد يکي از توصيف ها را که بهتر از همه احساس آنها را در روابط نزديک و صميمي توصيف مي کند انتخاب کنند. خصوصيات روان سنجي اين ابزار گزارش شخصي را رضايت بخش گزارش کرده اند. اين ابزار نشان داده است که مي تواند به شکلي بسيار قدرتمند خصوصيات ارتباطي را پيش بيني کند [۱۰]. فيني و نولر پيشنهاد کردند که تأکيد بر تفاوت هاي فردي در تجربه هاي ارتباطي ، امکان ايجاد توازي بين سبک هاي ارتباطي بزرگسالان و سبک هاي دلبستگي نوزادان و نيز اجراي سريع و آسان اين مقياس ، عوامل اصلي حفظ علاقه مندي و کاربرد فراوان اين آزمون مي باشند. به منظور غلبه بر پاره اي از محدوديت ها