بخشی از مقاله
چکیده:
خودکشی پدیده ای چند وجهی است که عوامل متعدد روان شناختی، جامعه شناختی و فرهنگی در بروز آن نقش دارند. یکی از این عوامل، هویت است که دارای اهمیت ویژه ای در دوران نوجوانی و جوانی می باشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه ابعاد هویت با افکار خودکشی در سربازان ارتش در مشهد و تعیین نقش پیش بینی کنندگی آن در این زمینه انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی، همبستگی بوده که در سال 1394 بر روی 361 سرباز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در شهر مشهد انجام گرفت.
ابزار مورد پژوهش شامل مقیاس افکار خودکشی بک و پرسشنامه ابعاد هویت چیک و همکاران بود. جهت تحلیل دادههای آماری از ضریب پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج تحقیق، حاکی از آن بود که علی رغم رابطه منفی هر چهار بعد هویت یعنی ابعاد هویت شخصی، اجتماعی، جمعی و ارتباطی، تنها دو بعد هویت اجتماعی و ارتباطی دارای رابطه معنادار با افکار خودکشی بودند. به علاوه، نتایج نشان دادند که هویت اجتماعی به تنهایی قادر است به طور معناداری افکار خودکشی را پیشبینی کنند. بنظر میرسد در این راستا بتوان با آموزش خانواده ها و افراد، اقدامی در جهت کاهش افکار خودکشی برداشت.
مقدمه
خودکشی پدیده ای چند وجهی است که عوامل متعدد روان شناختی، جامعه شناختی و فرهنگی در بروز آن نقش دارند.[1] خودکشی یکی از این آسیب های اجتماعی است و رفتار خودکشی موضوع یک نگرانی بزرگ برای کسانی است که با مشکلات سلامت روان دست و پنجه نرم می کنند.[2] مطالعات انجام شده فراوانی خودکشی موفق را در میان غیر نظامیان 9 نفر دریکصد هزار نفر و در نظامیان 12 نفر در یک صد هزار نفر نشان داده اند.[3] اریکسون 1981 بیان می کند شکل گیری هویت شامل احساس یکی بودن و وحدت شخصیتی است که به وسیله شخص احساس می شود و به وسیله دیگران بصورت یکسان بودن از زمانی به زمانی دیگر شناخته می شود.
از نظر اریکسون افرادی که هویت کسب کردند، در دیگر مقیاس های رشد - خود و اخلاق - عزت نفس، خودکارآمدی و پایین بودن اضطراب، رتبه بالایی بدست آوردند.[4] هویت در ابعاد مختلف - خویشتن شناسی، دیگر شناسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی، ملی و . . . - شرط لازم زندگی است و انسان نخواهد توانست بدون داشتن چارچوبی برای تعیین هویت خود، به صورت مناسبی زندگی کند و به شکلی با معنا و پایدار با دیگران ارتباط برقرار کند.[5] متاسفانه، همه نوجوانان و جوانان به طور کامل موفق به کسب هویت با همه اهمیت آن نمی شوند و به همین دلیل اغلب این افراد در زندگی فعلی و آینده خود با مشکلات متعدد فردی، اجتماعی و واکنش های منفی از سوی اطرافیان روبرو می شوند.
در مطالعه شخصیت انسان به ویژه بعد روانی وی، هویت یک جنبه اساسی و درونی است که به کمک آن یک فرد با گذشته اش مرتبط می شود و در زندگی احساس تداوم و یکپارچگی می کند. به سخن دیگر، هویت مفهوم ذهنی یک فرد از خودش به عنوان یک فرد بی نظیر و دارای ثبات است.[6] نوجوانان و بزرگسالانی که احساس هویت در آنان قوی است، خود را افرادی مجزا و متمایز از دیگران می دانند.[7] مارسیا چهار وضعیت هویتی در اواخر نوجوانی یعنی تقریبا در سنین 18 تا 22 سالگی بر اساس دو بعد جستجو و تعهد نسبت به نقش های بزرگسالان مطرح کرد. به طور کلی اشخاص در اواخر دوران نوجوانی بیشتر به جستجوی هویت خود می پردازند و تعهدات بیشتری را نیز می پذیرند.
[8] این چهار مرحله عبارتند از: -1کسب هویت: این افراد قبلاً گزینه ها را بررسی کرده اند و به یک رشته ارزش ها و اهدافی که خودشان آنها را برگزیده اند، پایبندند.-2 وقفه: این افراد سرگرم فرایند کاوش اند و هنوز تعهدات قطعی برای خود ایجاد نکرده اند. -3 ضبط هویت: این افراد بدون اینکه گزینه های دیگر را بررسی کرده باشند، خود را به ارزش ها و اهدافی متعهد ساخته اند. -4 پراکندگی هویت: این افراد فاقد جهت اند و به ارزش ها و اهداف خاصی پایبند نیستند. به این صورت، هویت شکل می گیرد.[9] افزون بر این نظریه، نظریه دیگری به نام نظریه هویت اجتماعی ترنر - 1986 - مطرح شده است که بر اساس آن، هویت دارای دو بعد فردی و اجتماعی است.
[10] وی هویت فردی را نشان دهنده تفاوت های فردی، و هویت اجتماعی را نشان دهنده شباهت های فردی - شامل خودپنداره و عزت نفس - می داند. در این دیدگاه، هویت اجتماعی شامل دانش افراد از تعلق به گروه اجتماعی خاص است. نمودهای این هویت را می توان در تعلقات قومی، مذهبی و نژادی مشاهده کرد. بر همین اساس، پیوستار هویت شخصی اجتماعی مطرح می گردد. یک شخص می تواند از خود ادراک متفاوتی داشته باشد و این پیوستار نشان می دهد که یک شخص در زمان معین در کجا قرار دارد.[11] چیک و دیگران، با اقتباس از نظریه های موجود، مقیاسی را برای ارزیابی ابعاد هویت فردی، اجتماعی و جمعی تهیه کردند.
در این مقیاس، هویت فردی گویای نقش هنجارها، ارزش ها و باورهای فردی در شکل گیری هویت وی است.[12] هویت اجتماعی، معادل خود وابسته ای است که ارتباطات فرد را در هویت یابی وی تبیین می کند.[13] هویت جمعی نیز معادل هویت اجتماعی تاجفل و ترنر است و تشابهات فردی با اعضای گروه را می رساند و فرد خود را بر مبنای تعلقات گروهی، از جمله وابستگی های نژادی، مذهبی و ملی توصیف می کند. هویت جمعی، بخش شاخصی از هویت اجتماعی است که از نظر چیک، به مذهب اختصاص دارد. در حقیقت، هویت جمعی و اجتماعی، در ابتدا به عنوان هویت اجتماعی نامیده شد؛ اما تحلیل های روان سنجی نشان دادند که برخی از مقوله ها در هویت اجتماعی، نشانگر مقوله سومی است که نماینده عضویت گروه خاص است.
این مقوله را هویت جمعی یا اشتراکی نامیدند.[14] بنابراین می توان گفت: هویت جمعی، به احساس حاصل از تعلق گروهی اطلاق می شود - مثلاً عضوی از یک فامیل بودن - ؛ درحالی که در هویت اجتماعی، گروه مطرح نیست، بلکه دیگران که فرد در ارتباط با آنها قرار دارد، مبنایی برای تعریف خود هستند. بر همین اساس، در هویت جمعی، فرد خود را بر اساس وابستگی های گروهی معرفی می کند و احساس تعلق گروهی بر هویت مؤثر است؛ درحالی که در هویت اجتماعی، ارتباطات با دیگران، تعریف فرد از خود را می آفریند .[15] همچنین جهت گیری ارتباطی، کوشش و ارزش گذاری برای پذیرا بودن و صداقت در ارتباطات نزدیک می باشد.
[16] اسلاس وآزفورث[17] ، هویت ارتباطی را ماهیت ارتباط نقش می دانند - برای مثال، ارتباطات زیردست سرپرست، و ارتباطات همکار همکار - . آنها معتقدند هویت ارتباطی نشان می دهد که یک نقش چگونه خود را در ارتباطات با افراد دیگر به نمایش می گذارد. این هویت، به حوزه ای که یک فرد در ارتباط وابسته به نقش قرار می گیرد، تعریف می شود. بنابراین، ابعاد مختلف هویت که برگرفته از نظریه و رویکردهای مارسیا و اریکسون می باشد، به ابعاد هویت در زمینه های شخصی، اجتماعی، ارتباطی و جمعی می پردازد. هویت شخصی از طریق نقشی که ارزشها، باورها، هیجانات اهداف شخصی در شکل گیری هویت دارند، بررسی می شود. هویت اجتماعی اشاره به خود و دیگران دارد - مانندحوزه های بین فردی - و به محبوبیت، شهرت، جذابیت و اعتبار شخصی توجه می کند.
هویت جمعی به جنبه هایی از خودپنداره اشاره دارد که با زمینه قوم- نژادی ، مذهب، احساس تعلق به جامعه و نظایر آن در ارتباط است. برطبق پژوهش های جوکار، هویت جمعی با تفکیک آن به دو بعد هویت ملی و مذهبی بررسی شده است.[18] هدف تحقیق حاضر که رابطه بین افکار خودکشی و ابعاد هویت را بررسی می کند، روشن تر می شود.در واقع این پژوهش مشخص می کند چه میزان از افکار خودکشی توسط این متغیرها قابل پیش بینی است.
روش تحقیق
این مطالعه از نوع توصیفی، همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، سربازان مشغول به خدمت در سه ماهه نخست سال 1394 در پادگان های ارتش در مشهد بوده است. طی نمونهگیری چند مرحله ای، از میان پادگان های موجود ابتدا یک پادگان و سپس از میان گردان های موجود در پادگان، یک پادگان و نمونه مورد نظر که شامل 358 نفر بود، از این گردان انتخاب شد. ابزارهای پژوهش عبارت است از: پرسشنامه افکار خودکشی بک - BSSI - با 19 سوال ابزار خودسنجی که به منظور آشکارسازی و اندازهگیری شدت نگرش ها، رفتارها و همچنین برنامهریزی برای ارتکاب به خودکشی تهیه شده است.
اعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ 0/95 و روایی همزمان آن با مقیاس افسردگی پرسشنامه سلامت عمومی 0/76 گزارش شده است.[19] پرسشنامه ابعاد هویت چیک و همکاران - AIQ -IV - با 45 سوال، چهار گرایش هویت شخصی، هویت ارتباطی، هویت اجتماعی و هویت جمعی را نمره گذاری می کند و دارای همسانی درونی مطلوب 80 تا90 درصد در همه زیر مقیاس های آن می باشد. همچنین نتایج مطالعات، بیانگر اعتبار سازه مناسب این پرسشنامه است.
به منظور تجزیه تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در بخش آمار توصیفی از جدول فراوانی و درصد و میانگین و انحراف معیار برای مقایسه میانگین افکار خودکشی در بین سربازان و در بخش آمار استنباطی برای مشخص ساختن معناداری همبستگی بین متغیرهای تعریف شده از ضریب همبستگی پیرسون و برای میزان پیش بینی از رگرسیون چند متغیره استفاده شد.
یافته ها
یافته های دموگرافیک در این تحقیق نشان داد که؛ %66 از اعضای نمونه مجرد و %44 متاهل- %31 دارای تحصیلات زیر دیپلم، %44 از اعضای نمونه، دیپلم و %20 اعضای نمونه دارای مدرک کارشناسی و %5 اعضا دارای مدرک کارشناسی ارشد، همچنین حدود %74 از اعضای نمونه ساکن در روستا و %26 از اعضای نمونه ساکن در شهر، بیش از %47 مخاطبان سرباز عادی و %38 درجه دار و %15 افسر بودند. نتایج نشان دادند؛ سطح افکار خودکشی در سربازان با مدارک تحصیلی بالاتر کمتر بود، بطوریکه که سربازان دارای مدرک دیپلم به بالاتر هیچ یک سطح افکار بسیار خطرناک نداشتند.
همچنین افکار خودکشی در سطوح بالا در بین سربازان متاهل دیده نشد افرادی که محل سکونت آنها در روستا بود به تمامی از نظر درگیری با افکار خودکشی در سطح بدون خطر قرار گرفتند. نتایج آمار استنباطی طبق جداول 1 و 2 نشان می دهد که در سطح خطای 0/05 بین دو بعد هویت اجتماعی و ارتباطی با افکار خودکشی سربازان، رابطه منفی معناداری وجود دارد. در حالیکه بین دو بعد هویت دیگر یعنی بعد هویت شخصی و جمعی علیرغم داشتن رابطه منفی، این رابطه معنادار نبود.