بخشی از مقاله

خلاصه

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خود کار آمدی و دینداری با سلامت روان زنان سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی - ره - خراسان شمالی انجام شد. فرضیه اصلی این پژوهش، خود کارآمدی و دینداری با سلامت روان زنان سرپرست خانوار، رابطه دارد .جامعه آماری پژوهش 21390 نفر شامل زنان سرپرست خانوار کمیته امداد خراسان شمالی در سال 1393 است که تعداد 377 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های سلامت عمومی - 1979 - GHQ، مقیاس خودکارآمدی شرر - 1982 - SES و پرسشنامه دینداری گلاک و استارک - - 1965 پاسخ دادند.

داده ها با استفاده از شاخص های آماری توصیفی نظیر فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و روشهای آمار استنباطی نظیرآزمون کلموگروف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی و رگرسیون چند گانه همزمان استفاده به کمک نرم افزار آماری SPSS- 19 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی و دینداری توانسته اند - - 0/18 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی سلامت روان را پیش بینی نمایند. که هر چه میزان خودکارآمدی بیشتر باشد نشان دهنده سلامت روان بیشتر می باشد و هر چه میزان دینداری بالا باشد به میزان سلامت روان افزوده می گردد.

کلمات کلیدی: سلامت روان، خودکارآمدی ، دینداری، زنان سرپرست خانوار

مقدمه

خانواده معمولامرکب ازپدرومادر،فرزندیافرزندان است .هرگاه خانواده یکی ازارکان اصلی وطبیعی خودیعنی پدریامادررابه هردلیل ازدست بدهدتقارن آن به هم می ریزدومسائل ومشکلات گوناگونی چون مسائل اقتصادی ،آموزشی ،فرهنگی رفتاری واجتماعی برای دیگرافرادش به وجودمی آورداکثرتعاریفی که ازپدیده بی سرپرستی شده فقدان پدررادرخانواده بااین مفهوم مترادف دانسته ودرمیان اکثریت قریب به اتفاق جوامع انسانی پدربه عنوان عنصراصلی ومحوری خانواده درطول قرون واعصارپذیرفته شده است.مادرمعمولادرخانواده موجب تلطیف احساسات وعواطف فرزندان می شود[1]فقدان پدردرخانواده یاداوربی سرپرستی است بانوانی که مجبوربه پذیرش این مسئولیت حساس ومهم می شوند، کم وبیش ظرفیت تحمل بارسنگین آن راندارند.فشارهای متاثرازاین تعهدات نه فقط سلامت جسمانی زنان راتهدیدمی کند،بلکه می تواندبرسلامت روانی آنان وویژگی های رفتاری اعضای خانواده شان نیزتاثیرسوء داشته باشد..[2]

زنان سرپرست خانوار1ازجمله اقشارآسیب پذیری هستندکه دراثرعواملی چون فوت،طلاق ،اعتیادهمسر،ازکارافتادگی ،متارکه وعواملی ازاین دست واردگردونه مسائل اجتماعی گردیده ودرسال های اخیر تعدادآنان روبه فزونی است .این گروه اززنان بامسائل ومشکلات اقتصادی ،فرهنگی واجنماعی درحوزه های معیشتی ،عاطفی ،ازدواج مجدد ،محدودیت های اجتماعی ،وسواس فکری ،حاشیه های ناخواسته ازبرخوردنامناسب اطرافیان ونیازهای حقوقی وقضایی مواجه بوده وبه دلیل عدم برخورداری ازآموزش ومهارت کافی درمناسبات اجتماعی بامشکلات عدیده ای دست به گریبانند،به همین جهت فقردرتمامی جوانب آن ،این قشررااحاطه می سازد.زنان سرپرست خانوارمجبوربه ایفای نقش های چندگانه ای هستندکه در تعارض بایکدیگرقراردارند.گروه عمده ای ازاین زنان بافقر،ناتوانی ،بی قدرتی وبه ویژه دراداره ی اموراقتصادی خانوارروبه روهستندبه طوری که عزت نفس وسلامت روانی آنان رامختل وزمینه ابتلا به افسردگی وسایر اختلالات رافراهم می سازد.[3]

متخصصان علوم رفتاری و روانشناسی بر این عقیده اند که سبک زندگی دینی بر سلامت روان و جسم افراد تاثیر زیادی می گذارد و هرچه فرد نسبت به انجام آموزه های دینی متعهد تر باشد آرامش بیشتری پیدا می کند.دین به دلیل آزادی اجتماعی بیش تری که برای زنان دردرون خودفراهم می آورد،اهمیتشخصی بیشتری می یابدوبافرآیندتمایزیافتگی که باسلب نقش های عمومی دین مانندآموزش ،حکومت ورفاه به خصوصی ترشدن دین کمک می کندپیوندی طبیعی که میان نهادهای دینی وخانواده برقرارمی شودبه بیان دیگردین درجامعه مدرن ،ازیک سوباحمایت ازارزش های خانواده هرچه بیش ترزنانه وخانگی شدوازسوی دیگربافعالیت های داوطلبانه ی خیرخواهانه واجتماعی به گونه ای محدود،زمینه ورودزنان به عرصه های عمومی زندگی رافراهم کردآن چه مشخص شده این است که از بین مولفه های دینداری، التزام دینی بالاترین نقش را در تامین سلامت روان افراد بر عهده دارد.[4]

احساس خودکارآمدی 2می تواند تقریباً همه جنبه های زندگی را تحت تاثیر قرار دهد . مشخص شده است که در انتخاب شغل از سوی افراد تفاوتهای جنسی در خودکارآمدی نقش مهمی را بازی می کنند پژوهش نشان داده است که مردم خود را دارای احساس خود کارآمدی بالا هم برای مشاغل سنتی مردانه و هم برای مشاغل زنانه می دانند. زنان از نظر احساس خودکارآمدی برای مشاغل زنانه بالا هستند ، اما برای احراز مشاغلی که از نظر سنتی در انحصار مردان هستند ، احساس خود کارآمدی ضعیفی دارند . در این تحقیق هم آزمودنی های مرد و هم آزمودنی های زن عملکردی تقریباً هم سطح در آزمونهای استاندارد شده کلامی و مهارتهای کمی داشتند . بدین ترتیبآنها دارای توانائیهای اندازه پذیر یکسانی بودند . تفاوت در درک آنها از توانائیهای خود یعنی احساسهای آنها در باره کفایت خود در از عهده بر آمدن مسایل موجود در یک شغل نهفته بوده است [5].

بیان مسئله

آنچه اغلب در مورد زنان سرپرست خانوار نادیده گرفته شده ، نیازهای روانی و عاطفی آنها بوده است . بر اساس بررسی های انجام شده ، نگرانی، اضطراب و نا امنی، بیشترین دغدغه زنان سرپرست خانوار نسبت به آینده خود و فرزندانشان بوده است. بعد از مشکلات اقتصادی مهمترین مشکل زنان سرپرست خانوار بهداشت روانی آنهاست ، این زنان دچار نوعی خلا عاطفی هستند و ازنشانه های آن استرس، افسردگی و زود رنجی است ؛ درآمد پایین، ایفای نقش های چند گانه ، فقدان حمایت های اجتماعی و نگرش های منفی نسبت به زنان سرپرست خانواده موجب تنش ، فرسودگی و احساس ناتوانی در آنها می شود. روانشناسان معتقدند که زنان سرپرست خانوار هم از حیث مادی و هم از حیث روانی و عاطفی دارای مشکل بوده و استرس و اضطراب بیشتری را تجربه می کنند.بر اساس نتایج تحقیقات روان شناسی احتمال ابتلا به بیماری های روانی در زنانی که طلاق گرفته اند و سرپرستی خانواده را نیز بر عهده دارند از متاهلین و کسانی که تنها زندگی می کنند بیشتر است. [6]

زنان با سرپرست شدن، به علت تعدد و تعارضات نقش، ،ارامش روانی خود را از دست می دهند، احساس تنهایی تعدد و تعارضات نقش ، آرامش روانی خود را از دست می دهند، احساس تنهایی می کنند ودچار اضطراب و افسردگی می شوند.[7]زنان سرپرست خانواده و اشخاصی که تنها زندگی می کنند ، بیشترین استفاده کنندگان خدمات بهداشت روانی هستند.[8]آدامز - 1972 - 4 اختلالات روان شناختی زنان سرپرست خانوار مطلقه را بررسی نموده و اظهار می دارد؛مادر پس از طلاق در برابر یک سری از مشکلات مانند تامین مراقبت از کودک، یافتن سرپناهی مناسب و تامین معیشت خانواده و دشواری های ناشی از این که او تنها بزرگسال خانواده است ، قرار می گیرد و باید نقش پدر و نقش مادر را هم زمان به عهده بگیرد، به همین دلیل باید به ایفای نقش های چند گانه ای مادر را هم زمان به عهده بگیرد، به همین دلیل باید به ایفای نقش های چند گانه ای بپردازد که در برخی موارد ایفای این نقش ها با هم در تعارض هستند.

در نتیجه زن هم از حیث مادی و هم از حیث روانی عاطفی دچار مشکل گردیده و استرس و اضطراب بیشتری را تجربه می کند. [9]موضوع سلامت روان در همه دوران زندگی بشر از مسائل مطرح بوده است زیرا یکی از پایه های اصلی زندگی مطلوب انسانی ، سلامت است . هر چند در اسلام هدف نهایی برای انسان سعادت اخروی است ولی همین زندگی دنیوی بستر تحقق این هدف است و هیچ راهی غیر از این برای رسیدن به آن هدف وجود ندارد .بر این اساس اگر زندگی این دنیا بستر تکامل و مقدمه آخرت باشد ، سلامت انسانها هم مشروط این تکامل خواهد بود.[10]سلامت عمدتاً سلامت روان را مد نظر دارد، از این رو بررسی های روان شناختی و دین در آنها جایگاه کنترل را به خود اختصاص داده است . در سالهای اخیر دین به عنوان یکی از عمده ترین متغیرهای موثر بر رفتار و حالات روانی افراد مورد توجه بسیاری از متخصصین علوم رفتاری قرار گرفته است .

تا جایی که برخی این عامل اسا سی را در بهداشت روان فردی و اجتماعی معرفی کرده اند[11]وهمچنین به نظر می رسد که افراد متدین و غیر متدین میزان فشار روانی مشابه ای را تجربه می کنند، ولی افرادمتدین بهتر می توانند با رویدادهای منفی زندگی و عوامل فشار زای روانی مقابله کنند[12]بنابر این از موضوعات عمده در حوزه تاثیر دین بر سلامت ،بررسی تاثیر آن بر فشار روانی ، هیجانات و عوامل روانی مرتبط با آنهاست که عامل رشد اختلال می باشند . فشار روانی به عنوان راه انداز هیجانهای منفی ، ترس و بیماری های بدنی و روانی شناخته می شود[13] بر این اساس دین نوعی احساس فرا طبیعی به شخص می دهد که بی تردید تاثیر روان شناختی دارد[14]

وآنچه عملکرد انسان را تحت تاثیر قرار می دهد، باورهای خود کار آمدی است که به قضاوت افراد در مورد توانایی هایشان برای سازماندهی و انجام سطوح طراحی نشده عملکرد اطلاق می گردد. باورهای خود کارآمدی زمینه ای را برای انگیزش، سعادت و پیشرفت شخصی فراهم می کند.[15] بدین منظور این مطالعه در صدد است به این سوال اساسی پاسخ دهد که چه ارتباطی بین خودکارآمدی و دینداری و سلامت روان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام - ره - خراسان شمالی وجود داردوآیا بین دینداری وخودکارآمدی باسلامت روان درزنان سرپرست خانواررابطه وجود دارد.

اهداف پژوهش اهداف اصلی

بررسی رابطه بین خود کار آمدی و دینداری با سلامت روان زنان سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی - ره - خراسان شمالی

اهداف فرعی

-1 بررسی رابطه بین سلامت روان با خود کارآمدی -2بررسی رابطه بین سلامت روان با دینداری

فرضیه های پژوهش

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید