بخشی از مقاله
چکیده:
نحوه ارتباط والدین با کودکان قوی ترین عامل موثر بر الگوهای تعاملی خانواده محسوب می شود.تحقیقات پیرامون آسیب های روانی کودکان نشان می دهد که بسیاری از خانواده ها از شیوه های تربیتی نامطلوب که منشاء ترس، عدم اعتماد، احساس نارضایتی، بدبینی و اضطراب در فرزندان آنها می شود استفاده می کنند که این مهم بر تعامل کودکان با محیط پیرامونی خود و جنب و جوش و شادکامی و لذت از زندگی آنان تأثیر بسزایی دارد.پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه میان سبک های فرزندپروری والدین با شادکامی دانش آموزان به روش همبستگی انجام رسیده است. به منظور دست یابی به هدف فوق تعداد 360 نفر از دانش آموزان پایه های پنجم و ششم مدارس ابتدایی شهرستان تربت حیدریه با استفاده از نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه سبکها و ابعاد فرزند پروری - PSQD - و مقیاس شادکامی - کودکان آکسفورد - - آرجیل، مارتین وکروسلند، . - 1989 صورت گرفت. از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار spss ورژن 16 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، بین شادکامی با سبک های فرزندپروری، سبک مقتدرانه و سبک سهل گیرانه رابطه معناداری مشاهده شد. همچنین نتایج نشان داد که بین سبک فرزندپروری والدین و شادکامی پسران رابطه معنی داری وجود دارد، اما بین سبک فرزندپروری والدین و شادکامی دختران همبستگی منفی معنی داری وجود دارد .
کلید واژه ها: سبک های فرزندپروری، شادکامی ، والدین
مقدمه
آنچه درون خانواده اتفاق میافتد و چگونگی عملکرد آن میتواند عامل کلیدی در ایجاد انعطافپذیری و کاهش خطرات فعلی و آینده مرتبط با رویدادهای ناگوار و شرایط نامناسب باشد. محیطهای برانگیزنده و پرورشدهنده کودکان را قادر میسازد تا یاد بگیرند و پیشرفت کنند. برعکس محیطهای خانوادگی ناکارساز میتواند برای بسیاری از جنبههای رشد کودکان و انتقال مثبت آنان به بزرگسالی بسیار مضر باشد - مجد،. - 1383از طرفی رابطه بین کودکان، والدین و سایر اعضای خانواده را میتوان بهعنوان نظام یا شبکهای از بخشهایی دانست که درکنش متقابل با یکدیگر هستند. نظام خانواده درمجموعهای از نظام بزرگتر - محله، جامعه و فرهنگ - قرارگرفته است. این نظام بهطور مستقیم و غیرمستقیم، از طریق سبکها و روشهای مختلف فرزند پروری در کودکان تأثیر میگذارد. اکثر روانشناسان صرفنظر از مکتبی که به آن معتقدند، کنشهای متقابل میان والدین و فرزندانشان را اساس تحول عاطفی تلقی میکنند - بالبی، 1969 و فروید، 1964؛ به نقل از مهرابی زاده هنرمند و همکاران ، - 1379؛ دامون - 2008 - 1؛ فارل و وایت - 2007 - 2، نیز بیان میدارند که محیط خانواده بهعنوان مهمترین عامل اثرگذار در فرایند اجتماعی شدن کودکان میباشد.
خانواده و سبکهای فرزندپروری پیامدهای مهمی در تحول روانی اجتماعی و طیف وسیعی از رفتارها شامل بهزیستی ذهنی، سلامت و مسائل تحصیلی نوجوانان دارد - چان و کو3، . - 2009 پژوهشها در مورد سبکهای فرزندپروری موید آن است که والدینی که از، الگوهای سختگیرانه استفاده میکنند، فرزندانی دارای مشکلات ارتباطی با همسالان و رفتارهای پرخاشگرانه خواهند داشت. در مقابل، والدینی که از سبکهای گرم و پذیرنده استفاده میکنند، با مشکلات اجتماعی کمتری در فرزندان خود مواجه میشوند - ایزر و همکاران4، . - 2005 بیتردید سبک فرزندپروری والدین تأثیرات چشمگیری بر تحول فرزندان دارد. دوره کودکی دورهی رشد بی نظیری از زندگی است که فرد را در حالت گذار از کودکی به جوانی و بزرگسالی قرار میدهد. این تجربه برای اولین بار در خانواده همراه است - آرنت5، . - 20009 با توجه به اینکهکودکیگذر از وابستگی به روابط مستقل با والدین است، سبکهای فرزندپروری میتواند نقش مهم و منسجمی را در کمک به نوجوان برای مواجهه با این چالش بزرگ ایفا کند - مک کینی و رنک6، . - 2008
گرولنیک - 2009 - 1 بر این باور است که والدین به عنوان اولین عوامل اجتماعی کردن کودکان نقش مهمی در ارضای نیازهای روانی کودکان و نوجوانان داشته و انگیزش تحصیلی دانش آموزان را تسهیل می کنند.والدین دارای سبک سلطه جو با ایجاد قوانین سخت و ایده آل گرا برای فرزندان بدون در نظر گرفتن نظرات آنان، توقع پیشرفت و کسب حداکثر موفقیت را از فرزندان دارند، آنها نمی پذیرند که فرزندان در کارها شکست بخورند و حتی شکست های آنان را با تنبیه و سرزنش، مجازات می کنند .از این رو، کودکانی که تحت این سبک فرزند پروری رشد کرده اند از شکست هراس دارند و دچار اضطراب هستند، پس جهت گیری آنان اجتناب از شکست به هر شکلی است و جهت گیری عملکرد -اجتناب به خوبی قابل تبیین است - مشتاقی و همکاران، . - 1392
ویژگیهای فردی والدین از قبیل توقعاتیکه از فرزندان دارند و آمال وخواستههایآنان میتواند بر میزان کنترل آنان و دادن یا ندادن فرصت انتخاب بهکودکان تأثیر بگذارد، یکی از مهمترین تفاوتهای فرزند پروری مقتدر و سلطهجو در مفهوم کنترل روان شناختی نهفته است، کنترل روان شناختی به تلاش والدین برای کنترل رشد هیجانی و روان شناختی کودکان اشاره دارد. در کنترل روان شناختی والدین تلاش میکند تا احساساتی نظیر احساس گناه و شرم را در فرزندان ایجاد کنند؛ در هر دو روش والدین از فرزندان تقاضاها و انتظارات بالایی دارند و به رعایت نظم و مقررات خانواده ها تأکید میورزد، ولی تفاوت آنها در این است که در فرزند پروری سلطه جو والدین انتظار دارند که فرزندان بی چون و چرا نظرات ارزشی و هدفهای آنان را بپذیرند در حالی که در فرزند پروری مقتدر، والدین با فرزندان خود تعامل دارند و تلاش میکنند تقاضاهای خود و مقررات خانواده را برای فرزندان خود تبیین کنند اگرچه در هر دو روش والدین رفتارهای فرزندان را بسیار کنترل میکنند ولی در فرزندپروری مقتدرانه والدین از کنترل روان شناختی فرزندان پرهیز میکنند - تنهای رشوانلو و حجازی، . - 1388
محققان نشان دادهاند که اغلب افراد مایل و نیز قادرند که روشهایی برای تولید هیجان های مثبت یادبگیرند. شادکامی و هیجان مثبت به افراد کمک میکند تا تغییرات پایداری را برای زندگی بهتر ایجاد نمایند. احساسات مثبت، امید را افزایش می دهد. امید یعنی که افراد اعتماد بیش تری به توانمدی هایشان دارند - کون و فریدریکسون2، .. - 2010 واف و فریدریکسون - 2006 - 3 مدعی اند که شادکامی و هیجانات مثبت در تکامل، نقش بزرگی دارند، آنها منابع پایدار فکری، جسمی و اجتماعی ما را بسط داده و حفاظی ایجاد میکنند که میتوانیم در زمان بروز تهدید یا فرصت، از آن استفاده کنیم. زمانی که در خلق مثبت به سر می بریم، مردم بیش تر ما را دوست دارند و وضع درونی ما منعطف، خلاق و پذیرای ایده ها و تجارب جدید است.احساس هیجان مثبت مهم است زیرا باعث