بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای با استرس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج طراحی شده است. بدین منظور 340 نفر از دانشجویان از روش چند مرحله ای و از فرمول پیشنهادی کرجسی ومورگان انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از دو پرسشنامه؛ شیوه های مقابله با استرس و خرده استرس های روزانه استفاده شده است. نتایج حاکی از عدم وجود رابطه معنی دار بین میزان استرس و شیوه مقابله مسئله مدار و رابطه معنی دار بین شیوه مقابله هیجان مدار و استرس بوده است.
همچنین از نظر جنسیت در شیوه مقابله مسئله مدار نیز تفاوتی مشاهده نشد، اما در شیوه مقابله هیجان مدار تفاوت معنی دار بود. با توجه به نتایج به دست آمده و نقش بسیار مهم شیوه های مقابله با استرس برای برقراری سازگاری روانی افراد در معرض استرس ضروری است خانواده ها به عنوان اولین کانون تربیتی نقش حمایتی بیشتری را برای کمک به فرزندان ایفا کنند و با آموزش سبک های مقابله ای مؤثر به آن ها کمک کنند تا به منابع دیگر متوسل نشوند.
.1 مقدمه
آدمی از آغاز پیدایش تا به صورت تکامل یافته کنونی درباره ی ویژگی های روانی خود کنجکاو بوده و در پی اصول و معیارهایی برای سلامت روان خود بوده است . از آنجا که نمی توانیم از استرس بگریزیم باید یاد بگریم که چگونه می توان به نحو موثری با محرکهای استرس زای پیرامون خود روبه رو شد. لازاروس و فولکمن 1، سازگاری را این گونه تعریف می کنند : تلاش برای کنترل استرس به شیوه های موثر. سازگاری یک اقدام یا عمل تنها نیست بلکه، فرآیندی است که امکان مواجه با استرس زاهای مختلف را می دهد.
[1] فرایند سازگاری می تواند به تاثیر هیجانی محرک استرس زا یا بر حل کردن مسئله ای که موجب استرس شده متمرکز باشد.امروزه مشخص شده است که مردم در مواجهه با موقعیتهای استرس زا از پاسخ های کنارآمدن متفاوتی استفاده می کنند به کارگیری انواع روشهای کنارآمدن ، پیامدهای متفاوتی را در سلامت جسمانی و روانی افراد دارد .[2] مهارتهای کنار آمدن ، کوشش های فعال یا غیرفعالی هستند که در پاسخ به شرایط تهدید و کاهش ناراحتی هیجانی به کار برده می شود.[3]
کنار آمدن شامل تعامل مستمر با محیط است. این فرآیند را می توان به صورت رشته ای ارزیابی و ارزیابی مجدد را رابطه متقابل میان محیط و فرد نگاه کرد. این تبادل ممکن است در نتیجه تلاش برای کنار آمدن به وسیله تغییر محیط، یا تغییر برداشت ذهنی، ایجاد شود. این تبادل هم چنین امکان دارد در نتیجه تغییرات محیطی بدون ارتباط با تلاش ها صورت گیرد. هرگونه تغییری در ارتباط بین فرد و محیط، قطع نظر از منبع آن، به ارزیابی مجدد از واقعه، اهمیت آن و این که چه میتوان کرد، منجر می شود. فرایند ارزیابی مجدد یا بازنگری نیز بر تلاش های بعدی برای کنار آمدن تاثیر میگذارد.[1]
سبکهای مقابلهای، تلاشهای فعالانه یا منفعلانه برای واکنش در برابر شرایط و موقعیت های استرس زا برای دور کردن یا کاهش استرس است و شامل سبکهای مسالهمدار، هیجانمدار و اجتنابی میباشد. سبکهای مساله مدار مانند مسالهگشایی - مجموعه افکار و کوششهای نیمه متمرکز با عوامل تنش زا همراه با به کارگیری رویکرد تحلیل گرایانه برای مشکل گشایی - ، ارزیابی مثبت دوباره - تلاشهای در راستای ایجاد مفاهیم مثبت در رویارویی با مسایل و مشکلات - ، مسئولیت پذیری - مجموعه واکنش هایی که پذیرش نقش فرد در ایجاد مشکل را به کمک تلاش های سازنده و پیوسته در اصلاح موقعیت موجود نشان میدهد - و جستجوی حمایت اجتماعی با توجه به نقش فعال افراد در رویارویی با استرس، بررسی مسایل تنشزا و دور از هیجان به عنوان سبکهای مقابلهای فعالانه شمرده میشوند.[1]
اگرچه سبکهای مقابلهای چه به صورت فعال یا غیر فعال، شامل مجموعه تلاش هایی است که افراد برای پرهیز از عوامل تهدید کننده سلامت در پیش می گیرند، اما همیشه به کارگیری هر سبک مقابلهای با کاهش استرس همراه نیست، بلکه کارآمدی سبک های مقابله ای در موقعیتهای گوناگون متفاوت است و گاهی نه تنها استرس را کاهش نمیدهد، بلکه موجب افزایش آن نیز میشود .[4] در پژوهش حاضر پژوهشگر به دنبال سبک های مقابله ای با استرس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج است،با این امید که این پژوهش به لحاظ نظری وکاربردی برای دانشجویان مفید باشد.
2. فرضیات پژوهش
➢ بین شیوه هیجان مدار و میزان استرس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج رابطه معنی داری وجود دارد.
➢ بین شیوه مسئله مدار و میزان استرس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج رابطه معنی داری وجود دارد.
➢ شیوه مسئله مدار در بین دو جنس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج تفاوت معنی داری وجود دارد.
➢ شیوه هیجان مدار در بین دو جنس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج تفاوت معنی داری وجود دارد.
3. انواع شیوه های مقابله
دو نوع شیوه های مقابله ای رایج شناسایی شده اند ، شیوه های متمرکز بر مشکل شامل: تلاش هایی می شود که با انجام کارهای فعال شرایط استرس زا را تسکین می دهد. در مقابل، شیوه ها ی متمرکز بر هیجان شامل تلاش هایی می شود که شرایط هیجانی استرس زا یا حوادث بالقوه استرس زا را کنترل می کند. تحقیقات نشان می دهد که مردم از هر دو نوع استراتژی برای مبارزه کردن با بیشتر حوادث استرس زا استفاده می کنند.
برتری یک نوع راهبرد نسبت به دیگری، به وسیله روش فردی و نوع واقعه استرس زا تعیین میشود. مردم نوعاً مقابله متمرکز بر مسئله را برای مسایلی به کار می برند که بالقوه قابل کنترل هستند و مقابله متمرکز بر هیجان را برای حوادثی به کار می برند که به عنوان حوادث غیر قابل کنترل درک کرده اند .[3] وقتی که افراد احساس کنند می توانند درباره مشکل کاری انجام دهند، به احتمال زیاد به مقابله متمرکز بر مشکل دست می زنند. ولی زمانی که مشکل یا وقعیت را فراتر از توانایی های خود تلقی می کنند به احتمال زیاد به مقابله متمرکز بر هیجان دست می زنند .[5]
تایلر[6]2، با بررسی متون مقابله ای بین راهبردهای مقابله ای فعال و اجتنابی تفاوت قایل شده است. راهبردهای مقابله ای فعال شامل: پاسخ های رفتاری و روانشناختی می شود که برای تغییر موقعیت استرس زا یا چگونگی تفکر درباره آن طراحی شده اند.در حالی که راهبردهای مقابله ای اجتنابی باعث می شوند مردم وارد فعالیت هایی مثل: - مصرف الکل - یا وضعیت های روانی مثل: - گوشه گیری - شوند که مانع می شود آن ها مستقماًی در مقابل حوادث استرس زا قرار بگیرند. به نظر می رسد راهبردهای مقابله ای اجتنابی، یک عامل ریسک روانشناختی یا نشانگر پاسخ های نامطلوب به حوادث استرس زای زندگی هستند.[5]
مقابله سازگارانه شامل راهبردهایی مثل: ایجاد تغیی رات در زندگی، گزینش هدف ها، اولویت بندی تصمیمات، مدیریت زمان، کاهش الزامات بیرونی، آرامش عضلانی، الگوهای مفید تفکر و تلاش متعهدانه جهت تغییر رفتار می شود. راهبردهای مقابله ای ناسازگارانه مثل: تفاسیر غیر منطقی، اجتناب از موقعیت، دوری از حمایت های اجتماعی، پرخاشگری، زیاده روی در مصرف الکل، مصرف داروهای آرامش بخش و ایفای نقش بیمار می باشد.
استفاده طولانی مدت از راهبردهای ناسازگارانه باعث از دست دادگی کلی اعتماد شخص به توانایی هایش برای مقابله با رشد ثانویه مسایل مانند : فوبیا، اضطراب، وابستگی به آرامبخش ها، الکلسیم، اعتیاد دارویی و بیماری های جسمانی و افسردگی می شود .[7] لازاروس و فولکمن، در همین رویکرد دو شیوه مقابله را معرفی کردند. مقابله مسئله مدار و مقابله هیجان مدار. مقابله مسئله مدار: مستقماًی متوجه منبع تهدید است، مقابله هیجان مدار با هیجانات ناشی از منبع تهدید، مقابله می کند .[8]
. 1,3 مقابله مسئله مدار شیوه یا مجموعه ای از شیوه هایی است که طی آن فرد به منظور کاهش یا حذف پیامدهای ناخوشایند استرس، سعی می کند بر عامل استرس تسلط یابد. مات نی3 ، چند شیوه مسئله مدار را مشخص کرد که شامل مهار استرس، ساختاربندی و مهارت اجتماعی می شود. مهار استرس شامل آگاه شدن از افزایش استرس و عوامل ایجاد کننده آن می باشد. ساختار بندی شامل جمع آوری داده ها درباره عامل استرس، پرس و جو در زمینه منابع حمایتی موجود و طراحی شیوه های استفاده آن ها می باشد. مهارت های اجتماعی شامل خود ابزاری و صمیمیت ورزی است.[8]
شریدان و رادماچر4، معتقدند شیوه مقابله مسئله مدار موفق، استفاده بهینه از مؤلفه های شناختی عقلانی بودن، انعطاف پذیری و دوراندیشی است. مقابله مؤثر، مستلزم ارزیابی واقع بینانه و درست از عامل استرس و منابع موجود می باشد. البته شیوه مقابله ای مسئله مدار صرفاً متوجه عامل استرس نیست،غالباً این شیوه مستلزم عملی است که فرد بتواند آن را به خوبی به انجام برساند، برای مثال، ارزیابی واقع بینانه ممکن است یک دانشجو را به کسب اطلاعات مطالعه بهتر وادار نماید تا آنکه یک معلم خصوصی بگیرد.[9]
.2,3 مقابله هیجان مدار شریدان و رادماچر، معتقدند شیوه یا مجموعه شیوه هایی است که برای مهار واکنش های هیجانی و مرتبط با عامل استرس به کار گرفته می شود. برای مثال، دانشجویی که در امتحان نمره پایین گرفته است، ممکن است برای کاهش استرس ناشی از آن به تفریح یا بازی بپردازد. هر نوع شیوه مقابله ای می تواند برای کاهش هیجانات ناخوشایند به کار گرفته شود. شیوه مقابلهی هیجان مدار غالباً شامل ارزیابی است. اگر مشکل حل نشود یک راه مهار استرس ایناست که آن را مجدداً ارزیابی کنیم.
برای این کار، فرد موقعیت خود را با سایر افراد مقایسه می کند و ممکن است به ای ن نتیجه برسد که شرایط او خیلی هم بد نبوده است. بر اساس نظر شریدان و رادماچر، مقابلهی هیجان مدار و مسئله مدار ،اغلب با هم استفاده می شوند. آنچه در انتخاب یکی از آن دو مهم است، موقعیت و چگونگی ارزیابی آن است. اگر فردی فکر کند استرس قابل کنترل است احتمال بیشتری دارد که از شیوه های مسئله مدار استفاده کند. مقابلهی هیجان مدار، به عقیده این دو فرد ناسالم به نظر می رسد چرا که، بعضی اوقات، شامل خودبینی و تحریف واقعیت است.
.4 استرس
همه ما با واژه »استرس« یا فشار روانی آشنا هستیم. استرس هنگامی وجود دارد که شما نگران از دست دادن کارتان هستید، یا نگران تهیه پول برای پرداخت بدهیهایتان هستید، یا نگران مادرتان هستید وقتی دکتر به او گفته که به عمل جراحی نیاز دارد. در واقع، برای اغلب ما، واژه استرس مترادف نگرانی است.[10] امّا بدن ما تعریف گستردهتری برای استرس دارد. برای بدن ما استرس مترادف تغییر است.
هر چیز که باعث تغییر در زندگی عادی شما بشود، استرس زاست. فرقی نمیکند که تغییر »خوب« باشد یا تغییر »بد.« هر دو استرس هستند. وقتی که شما منزل ایدهآلتان را پیدا کردهاید و آماده نقل مکان به آنجا هستید، این استرس است. اگر پایتان شکسته است، این هم استرس است. خوب یا بد، اگر تغییری در زندگی شماست، تا جایی که به بدن شما مربوط میشود این یک استرس است.[10]
حتی تغییرات تخیلی نیز استرس هستند. - تغییرات تخیلی یعنی تغییراتی که ما در تصوراتمان به آن فکر میکنیم و همان چیزی است که ما آن را »نگرانی« مینامیم. - اگر میترسید که نتوانید پول کافی برای پرداخت بدهیتان تهیه کنی د، این استرس است. اگر نگرانید که کارتان را از دست بدهید، این استرس است. اگر فکر میکنید که ممکن است در کارتان ترفیع بگیرید، ای ن هم استرس است - هر چند که این یک تغییر خوب است - . تغییرات تخیلی در زندگی شما، صرفنظر از این که رویدادی خوب یا بد باشد، استرسزاست.
.5 روش پژوهش
روش مطالعه پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است، جامعه آماری پژوهش عبارت بودند از کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج که در سال 1394به تحصیل در این دانشگاه اشتغال داشته اند. روش نمونه برداری در پژوهش حاضر، روش چند مرحله ای است. در گام نخست 25 رشته تحصیلی به سه گروه بزرگتر یعنی علوم پزشکی، انسانی و فنی- مهندسی تقسیم گردید و از بین آن ها به صورت تصادفی به ترتیب1، 2 و 4 رشته انتخاب گردیدند.
تعدادکل رشته ها در گروه علوم پزشکی 1 رشته، علوم انسانی 8 رشته و گروه فنی و مهندسی 16 رشته تحصیلی بود. درمرحله دوم از بین ورودی های مختلف این 7 رشته تحصیلی بر حسب سال ورود به دانشگاه، یک یا دو ورودی به صورت تصادفی انتخاب گردید تا حداقل تعداد نمونه مورد نظر پوشش داده شود. سرانجام در مرحله سوم فهرستی از اسامی کلیه دانشجویان این 7 رشته تحصیلی با سال ورود مورد نظر تهیه گردید و از میان آنان با توجه به حجم کل نمونه 340 تعداد لازم استخراج گردید. برای برآورد حجم نمونه در پژوهش حاضر از فرمول پیشنهادی کرجسی و مورگان استفاده گردید.[11]
ابزارهای سنجش در این پژوهش، پرسش نامه خرده استرس های روزانه و پرسش نامه شیوه های مقابله با استرس می باشد. پرسش نامه خرده استرس های روزانه سارافینو، شامل 62 آیتم است. این مقیاس میزان ناخشنودی فرد را از رویدادهای استرس زا در پنج گزینه هیچ، تا حدودی، کمابیش، زیاد و خیلی زیاد، می سنجد. ضریب اعتبار بر پایه روش آلفای کرونباخ در دامنه 0/84 تا 0/89 قرار داشته است.[12]
پرسش نامه شیوه های مقابله با استرس، این پرسش نامه تلفیقی از دو پرسش نامه موس، بلینگز و آلاه می باشد که 32 سؤال دارد و شامل مقابله متمرکز بر مسئله و متمرکز بر هیجان می شود. ضریب اعتبار بر اساس آلفای کرونباخ و روایی محتوایی آن برای پرسش نامه اول به ترتیب 0/87 و0/88 و برای پرسش نامه دوم به ترتیب 0/80 و 0/89 می باشد. گردآوری داده های پژوهش به وسیله 3 نفر از دانشجویان کارشناسی رشته روان شناسی بالینی که در زمینه آزمون ها آموزش های لازم را دریافت کرده بودند، انجام پذیرفت.
پرسش نامه ها به صورت انفرادی اجراء و مدت زمان متوسط جهت پاسخ دهی به آن ها بین 30 تا 45 دقیقه بود. پس از جمع آوری پرسش نامه ها، نمره گذاری آن ها به وسیله پژوهشگر و دو نفر از کارشناسان ارشد رشته روان شناسی صورت پذیرفت. قبل از پاسخ دهی آزمودنی ها به آنان اطمینان داده می شد که پاسخ های آنان محرمانه باقی خواهد ماند و صرفاً جهت اهداف پژوهش به کار خواهد رفت، ضمن آن که ذکر نام و نام خانوادگی دانشجویان نیز ضروری نبود.