بخشی از مقاله


رابطه بین نشخوار فکري و افسردگی در نمونه اي از دانشجویان ایرانی


چکیده

نشخوارفکري به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه افسردگی شناخته شده است. از این رو، هدف این پـژوهش معرفی نشخوار فکري در چارچوب نظریه سبک هاي پاسخ و پیامد هاي آن بـراي خلـق غمگـین و اخـتلال افسردگی بود. در این راستا، رابطه بـین نـشخوارفکري، افـسردگی و اضـطراب در نمونـه اي از دانـشجویان ایرانی نیز بررسی شد. شرکت کننـدگان (تعـداد 119 =؛ %63 زن) بـه روش نمونـه گیـري تـصادفی از میـان دانشجویان دانشگاه فردوسی انتخاب شدند و پرسشنامه هاي افسردگی و اضطراببِک و مقیاس پاسخ هاي نشخواري را کامل کردند. ضریب آلفاي کرونباخ  =0/88 به عنـوان شاخـصی از همـسانی درونـی بـراي مقیاس پاسخ هاي نشخواري، محاسـبه شـد. نتـایج تحلیـل رگرسـیون سلـسه مراتبـی نـشان داد کـه نـشخوار فکري، پس از کنترل اثرات سن، جنس و میزان اضـطراب، بـه طـور معنـی داري%30 از تغییـر در واریـانس افسردگی را پیش بینی کرد. با وجود تفاوت هاي فرهنگی و اجتمـاعی، یافتـه هـاي پیـشین در مـورد رابطـه نشخوارفکري و افسردگی در نمونه ایرانی نیز تأیید شد. به علاوه، معلوم شـد کـه نـشخوارفکري مـیتوانـد میزان افسردگی را حتی پس از کنترل میزان اضطراب پیش بینی کنند که این یافته با توجه به نقـش نـشخوار فکري در اضطراب و علائم مختلط اضطراب ـ افسردگی، حایز اهمیت اسـت. تلویحـات درمـانی در زمینـه نشخوارفکري مورد بحث قرار گرفته است.


واژه هاي کلیدي : نشخوار فکري، افسردگی، نظریه سبک هاي پاسخ، مقیاس پاسخ هاي نشخواري

مقدمه

افسردگی به عنوان بیماري سرماخوردگی در میان اختلالات روانپژشـکی لقـب گرفتـه اسـت (اسـتافر1، .(2000 این استعاره به شیوع گسترده افسردگی اشاره دارد. احتمال خطر افسردگی عمده، در طول زندگی براي زنان %10-%25 و براي مردان %5-%12 است (سادوك2 و سادوك، .(1385 خلق افـسرده و احـساس عدم لذت، نشانه هاي کلیدي افسردگی هستند. تقریباً همه بیماران افسرده، از کـم شـدن انـرژي، شـکایت دارند. هشتاد درصد از بیماران نیز از مشکلات خواب شکایت دارند. کاهش اشتها، عدم تمرکز، احـساس بی ارزشی، بلا تصمیمی، افکار مرتبط با مرگ یا تمایلات خودکشی نیز شایع هستند (طلایـی و همکـاران، .(1384 آشفته کننده ترین علامت افسردگی که به صورت بالقوه مهلک ترین آنها نیز می باشد، گرایش به ایده ها و رفتارهاي خودکشی است (استافر، .(2000

با توجه به آن که افسردگی، ناتوان کننده و غالبا مزمن و عود کننده اسـت، شـناخت عوامـل خطـر زا و مداخله زود هنگام در آن اهمیت دارد (استافر، .(2000 در اوایل شکل گیري شناخت درمانی، براي درمان افسردگی بیشتر مفاهیمی از قبیل طـرح واره3، مفروضـه4 و خطـاي شـناختی5 و مخـصوصاً افکـار خودآینـد منفی6 مورد توجه متخصصان قرار گرفته بودند (حمید پور، .(1385 اما در سال هاي اخیر نـشخوار فکـري7 به عنوان یک مؤلفه مهم در افسردگی به طور فزاینده اي مورد توجه قرار گرفته اسـت (واتکینـز8 و برکیـا9، .(2001 نشخوار فکري از دیگر فرایند ها و فـراورده هـاي شـناختی از قبیـل افکـار اتوماتیـک منفـی، توجـه متمرکز بر خود10، خود آگاهی شخصی11 و نگرانی12 قابل تمایز است (پاپاگئورگیو13 و ولز14، .(2004
نشخوار فکري به عنوان افکاري مقاوم و عود کننده تعریف می شود که گرد یک موضوع معمـول دور می زند. این افکار به طریق غیر ارادي، وارد آگاهی می شوند و توجه را از موضوعات مورد نظر و اهداف فعلی منحرف می سازند (جورمن1، .(2006 مطالعات بـسیاري از رابطـه تنگاتنـگ بـین افکـار نـشخواري و انواع مختلف اختلالات هیجانی حکایت می کنـد (نـولن هوکـسما2، .(1991 بـا وجـود ایـن، رابطـه افکـار نشخواري با افسردگی نقطه شروع مهمی براي پرداختن به مفهوم نشخوار فکري بوده است (پاپـاگئورگیو و ولـز، .(2004 نـولن هوکـسما در نظریـه سـبک هـاي پاسـخ(1991) 3 بـه تبیـین مفهـوم نـشخوار فکـري در افسردگی پرداخته است. در نظریه سبک هاي پاسـخ، تـأثیر دو نـوع سـبک پاسـخی، نـشخواري و منحـرف کننده حواس4 در خلق افسرده با یکدیگر مقایسه شده اند.

سبک پاسخی نشخواري: پاسخ هاي نشخواري می تواند بـه عنـوان افکـار تکـرار شـونده و رفتارهـایی تعریف شود که توجه فرد افسرده را بر علائم افـسردگی، دلایـل و پیامـدهاي آن متمرکـز مـی کنـد. بـراي نمونه، تمرکز بر احساس بی انگیختگی (احساس می کنم دوست ندارم کـاري انجـام دهـم)، تمرکـز بـراي یافتن دلیل افسردگی (چه اشتباهی از من سرزده که چنین احساسی دارم) و نگرانی درباره پیامـدهاي علائـم (وقتی چنین احساسی دارم نمی توانم کارهایم را انجام دهم). در این نظریه تأکید می شود که پاسـخ هـاي نشخواري نقطه مقابل حل مسئله مؤثر و ساختار یافته است، یعنی، مانع بروز رفتارهاي مؤثري مـی شـود کـه می توانند به درمان افسردگی کمک کنند (نولن هوکسما، مارو5 و فردریکسن6،.(1993

سبک پاسخی منحرف کننده حواس. پاسخ هاي منحرف کننده حواس، به عنوان افکـار یـا رفتارهـایی تعریف می شوند که به ذهن فرصت رهایی از علائم افسردگی را می دهد و فـرد را بـه سـوي فعایـت هـاي لذت بخش و خنثی سوق می دهند. مانند، همکاري با دوستان در فعالیتی جمعی و یا پرداختن به سـرگرمی اي که نیاز به تمرکز دارد. پاسخ هاي منحرف کننده حـواس مـؤثر، رفتارهـاي پرخطـر و خودتخریـب گـر (مانند، استفاده از مواد مخدر، دعوا کردن، رانندگی با سرعت بـالا، رفتارهـاي پرخـشگرانه) را شـامل نمـی شوند که فقط براي مدت کوتاهی ذهن را از تمرکز بر روي مـشکل دور مـی کننـد. بـر اسـاس یافتـه هـاي پژوهشی، افرادي که از رفتارهاي منحرف کننده حواس بی خطر در پاسخ به خلق افسرده استفاده می کنند، بیشتر احتمال دارد در قدم بعدي از حل مسئله مؤثر براي غلبـه بـر مـشکلاتی کـه بـه افـسردگی منجـر شـده، استفاده کنند (نولن هوکسما و همکاران، .(1993
اثر نشخوار فکري در افسردگی

در نظریه سبک هاي پاسخ چنین استدلال شده است که سبک پاسخی نشخواري، در مقایـسه بـا سـبک پاسخی منحرف کننده حواس، با افزایش در خلق افسرده رابطـه دارد. اثـر پاسـخ هـاي نـشخواري بـر خلـق غمگین و اختلال افسردگی، با استفاده از مقیـاس پاسـخ هـاي نـشخواريRRS) 1 ؛ نـولن هوکـسما و مـارو، (1991، به فراوانی از سوي پژوهشگران مختلف نشان داده شده است (براي نمونه، مولدز2، کنریس3، استار4
و وونگ5، .(2007
یکی از مفروضه هاي ابتدایی، در نظریه سبک هاي پاسخ بـر اسـاس یافتـه هـاي پژوهـشی اولیـه (بـراي نمونه، نولن هوکسما و همکاران، (1993، حاکی از آن بود که چگونگی پاسخ افراد به خلق افـسرده، طـول مدت خلق افسرده را تعیین می کند. یعنی، افرادي که با پاسخ هاي نـشخواري بـا خلـق افـسرده مواجـه مـی شوند، نسبت به افرادي که با پاسخ هاي منحرف کننده حواس به خلق افسرده خود واکنش نشان می دهنـد، خلق افسرده طولانی تري را تجربه خواهند کرد. اما، نولن هوکسما، ویسکو6 و لامبرسکی(2008) 7 با جمـع بندي یافته هاي پژوهشی از دهه1990، به عنوان تجدید نظري در نظریه سبک هاي پاسخ، بیان می کنند کـه سبک پاسخی نشخواري، نمی تواند پیش بینی کننده مطمئنـی بـراي طـول مـدت اخـتلال افـسردگی عمـده باشد. به هر حال با توجه به پیشینه قابل توجه پژوهشی، این دیدگاه که نشخوار فکري می توانـد پـیش بینـی کننده مهمی براي علائم افسردگی و اختلال افسردگی باشد، دیدگاه نیرومند تري است.

نولن هوکسما و همکاران (2008) نتایج پژوهش هاي آینـده نگـري (یعنـی، جاسـت8 و الـوي9، 1997؛ کهنـر10 و وبـر11، 1999؛ نـولن12، روبرتـز13 و گاتلیـب 14، 1998؛ نـولن هوکـسما، 2000؛ نـولن هوکـسما، لارســن15 و گریــسن16، 1999؛ روبرتــز17، گیلبــوا18 و گاتلیــب1، 1998؛ ســرین2، ابــلا3 و اربــان4، 2005؛ سگرسترم5، تسا6، الدن7 و کرسک8، 2000؛ اسپاچویک9 و الـوي10، 2001؛ وود11 و سـالتزبرگ12، نیـل 13، استن14 و رچمیل15، (1990 را ذکر مـی کننـد کـه نـشان مـی دهنـد، بـا کنتـرل سـایر متغیـر هـاي سـهیم در افسردگی، افرادي که از سبک پاسخی نشخواري استفاده می کنند، بیشتر احتمـال دارد در آینـده، بـه یـک دوره بالینی افسردگی مبتلا شوند و اختلال افسردگی وخیمتر شود.

پژوهش هاي آزمایشگاهی که با استفاده از تکالیف القاي پاسخ هاي نشخواري و پاسـخ هـاي منحـرف کننده حواس به بررسی اثر نشخوار فکري می پردازند، توسط نولن هوکسما و مارو (1993) تدوین شدند و سپس از سوي پژوهشگران دیگر به فراوانی مورد استفاده قرار گرفته اند.

در تکالیف القاي پاسخ هاي نشخواري، از شرکت کنندگان خواسته می شود به مدت هـشت دقیقـه بـر خلق خود، دلایل و پیامد هاي آن فکر کنند (براي نمونه، به آن چه اکنون حس می کنیـد، فکـر کنیـد). در مقابل، در تکالیف القاي پاسخ هاي پرت کننده حواس، سعی می شود، توجـه فـرد از تمرکـز بـر خـود، بـه سمت موضوعات غیر مرتبط با خود، منحرف می شود. براي نمونه، توجه به اجزاي مختلف یک شیء و یا تصور یک مکان آشنا.

یافته هاي پژوهشی مختلف در نمونه هاي غیر بالینی و بالینی (مانند، واتکینـز و تیـزدل16، (2001، نتـایج پژوهش نولن هوکسما و مارو (1993) را تأیید می کنند. القاي پاسخ هاي نشخواري وضـعیت خلقـی را در افراد مبتلا به خلق غمگین، بدتر می کند. اما در افراد بدون خلق غمگین، تأثیري ندارد. القـاي پاسـخ هـاي منحرف کننده حواس نیز بر روي افراد بدون خلق غمگین اثري ندارد. اما وضعیت خلقی را در افرادي کـه با خلق غمگین تشخیص داده شده بودند، بهبود می بخشد.

تفاوت هاي جنسیتی

بر اساس یافته هاي پژوهـشی (بـراي نمونـه، نـولن هوکـسما و همکـاران، (1993، زنـان بـیش از مـردان گرایش به نشخوار فکري دارند. درنظریه سبک هاي پاسخ، تفاوت هـاي جنـسیتی در گـرایش بـه نـشخوار فکري به عنوان واسطه اي براي تفاوت هاي جنسیتی در افسردگی در نظر گرفته می شود. یعنـی، بـا کنتـرل تفاوت هاي جنسیتی در نشخوار فکري، تفـاوت هـاي جنـسیتی در افـسردگی معنـادار نبـوده اسـت. دلایـل تفاوت هاي جنسیتی در نشخوار فکري ممکن است فراوان باشد.

براي نمونه، مشخص شده است که زنان نسبت به مردان، استرس بیشتري را گزارش می کنند. از قبیـل، درآمد پایین و نارضایتی در ازدواج. این تفاوت هاي جنسیتی، در تجربه استرس مزمن، می تواند تـا انـدازه اي در بروز تفاوت هاي جنسیتی در نشخوار فکري سهم داشته باشد (نولن هوکسما، .(2004 همچنین زنـان بیش از مردان احتمال دارد که قربانی حوادث تروماتیک، از قبیل، سوء استفاده جنسی قرار بگیرند. باید در نظر داشت، بر پایه یافته هاي پژوهشی، با کنترل سطح افسردگی، سابقه اسـترس هـاي عمـده در زنـدگی بـا گرایش به نشخوار فکري رابطه دارد (نولن هوکسما، .(2004

نولن هوکسما و جکسن(2001) 1 بر مبناي یافته هاي پژوهش هاي جامعه مدار، یک الگـوي شخـصیتی سه مؤلفه اي را پیشنهاد می کنند که می تواند در بروز تفاوت هاي جنسیتی در نشخوار فکري سـهیم باشـد. اول، باورهاي زنان نسبت به هیجانات منفی و مشکل در کنترل ایـن هیجانـات اسـت کـه بـا نـشخوار فکـري ارتباط دارد. زنان اعتقاد دارند، هیجانات منفی شدید تر از آن هستند که بتـوان آنهـا را کنتـرل کـرد. هـم-چنین زنان ممکن است اعتقاد داشته باشند هیجانات شدید در آنهـا در مقایـسه بـا مـردان، بیـشتر بـه عـواملی بستگی دارد، که از کنترل پذیري کمتري برخوردارند (مانند، هورمون ها).

دوم، زنان بیشتر احتمال دارد، احساسات خود را، مسئول وضعیت هیجانی روابط شان بدانند و تمـام بـار حفظ روابط مثبت با دیگران را، بـه دوش بکـشند. ایـن بـاور، بـا افـزایش در نـشخوار فکـري، رابطـه دارد. مسئولیت احساسات در تعیین وضعیت هیجانی روابط به این منجر می شود که زنان بـه کـوچکترین تغییـري در روابط، حساس و همیشه براي بروز مشکل گوش بـه زنـگ باشـند، همیـشه مراقـب نظـرات و رفتارهـاي دیگران باشند، همیشه به این فکر کنند که چگونه می توانند دیگران را خوشحال کنند.

در این شرایط، زنان همواره نسبت به وضعیت هیجانی خود گـوش بـه زنـگ هـستند و از آن بـه عنـوان دماسنجی، براي اندازه گیري کیفیت روابط خود، استفاده می کنند. این وضعیت در بـروز نـشخوار فکـري
سهیم است.

سوم، زنان بیش از مردان، احساس می کننـد در مـورد حـوادث مهـم زنـدگی شـان، از کنتـرل کمتـري برخوردارند و باید توجه داشت که افراد با احساس کنترل کمتـر، نـشخوار فکـري بیـشتري را گـزارش مـی کنند. احساس کنترل پایین سهم عمده اي از تفاوت هاي جنسیتی در افسردگی را به عهـده دارد. ایـن سـه مولفه در کنار یکدیگر، نقش میانجی را در تفاوت هاي جنسیتی در افسردگی به عهده دارند.

تفاوت هاي فردي

نولن هوکسما (1991) نشان داده اسـت کـه افـراد از نظـر گـرایش بـه پاسـخ هـاي نـشخواري نـسبت بـه حوادث منفی زندگی و وضعیت هاي خلقی متفاوت هستند. به عبارت دیگر، با وجودي کـه افـراد زیـادي در زمان هاي غمگینی یا افسردگی ممکن است دچار نشخوار فکري شوند، ولی فقط بعـضی افـراد در حـد زیادي با آن مشغول می شوند و بقیه در حد کم به نشخوار فکري می پردازند یا آن را رها می کنند.

به علاوه، یافته هاي پژوهشی نشان می دهد، تفاوت هاي فردي در گـرایش بـه پاسـخ هـاي نـشخواري، صرف نظر از تغییرات خلقی در طول زمان، ثابت می ماند.

بـراي نمونـه، در یـک مطالعـه طـولی (نـولن هوکـسما و داویـس1، 1999؛ بـه نقـل از نـولن هوکـسما و همکاران، (2008، نمرات پرسشنامه سبک هاي پاسخ، در افرادي که به تازگی فقدان یکی از نزدیکان خود را تجربه می کردند، تا 18 ماه بعد از آن، در ضمن پنج مصاحبه، از همبستگی بالایی (%75) برخوردار بود.

چنانچه ذکر شد، بر اساس نظریه سبک هاي پاسخ، نشخوار فکري به این شکل در زمینه اي از علایم افسردگی موجب تشدید این علایم می شود و زمینه را براي تبدیل شدن ایـن علایـم بـه یـک دوره اخـتلال بالینی فراهم می سازد (نولن هوکسما، .(2004 به عبارت دیگر، نشخوار فکري آسیب پذیري افراد را نسبت به افسردگی افزایش می دهد (جورمن، .(2006

با وجود پیامدهاي منفی نشخوارفکري در افسردگی، هنوز رابطه نـشخوار فکـري و افـسردگی در یـک نمونه ایرانی مورد بررسی قرار نگرفته است. به علاوه، نتایج پژوهشها نشان مـیدهـد کـه نمـرات نـشخوار فکري بر اساس مقیاس پاسخ هاي نشخواري، با میزان اضطراب و علائم مخـتلط اضـطراب ـ افـسردگی نیـز رابطهي مستقیم دارد (نولن هوکسما، .(2000 از آن جا که افسردگی و اضـطراب هـمزمـانی قابـل تـوجهی دارند، در پژوهش حاضر کنترل میزان اضطراب در بررسی رابطه نشخوارفکري و اضطراب نیز مد نظر قـرار گرفته است. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسـی رابطـه نـشخوار فکـري و افـسردگی بعـد از کنتـرل اثرات اضطراب در این رابطه بوده است.

روش پژوهش شرکت کنندگان

جامعه آماري مطالعه اول پژوهش را دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در نیمسال دوم سال تحـصیلی 1386-87 تشکیل دادند. تحلیل توان1 براي تعیـین حجـم نمونـه مـورد نیـاز انجـام شـد. بـر اسـاس مقـادیر گـزارش شـده در پـژوهش مولـدز و همکـاران (2007)، بـین مقیـاس پاسـخ هـاي نـشخواري و پرسـشنامه افسردگی بک، در یک نمونه غیر بالینی، میزان اندازه اثر(ES) 2 در حد بزرگ محاسبه شـد .(f2=0/35) بـا توجه به این که رابطه بین نشخوار فکري و افسردگی براي اولین بار در یک نمونه ایرانی مورد بررسی قـرار می گیرد، ES در حـد متوسـط((f 2 =0/15 در نظـر گرفتـه شـد. بـا اسـتفاده از برنامـه G*Power (فـائول3، ارفدر4، لانگ5 و بوچنر6، (2007، سطح معناداري P=0/05 ، Power = 0/95 و تعداد متغیرها (بـراي مـدل رگرسیون) K=3 تعداد 119 نفر به عنوان حجم نمونه براي مطالعـه اول محاسـبه شـد. شـرکت کننـدگان بـا استفاده از روش نمونه گیري تصادفی از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه فردوسی انتخاب شدند.

ابزار پژوهش

مقیاس پاسخ هاي نشخواري: نولن هوکـسما و مـارو (1991) پرسـشنامه اي خـود آزمـا تـدوین کردند که چهار نوع متفاوت از واکنش به خلق منفی را مورد ارزیابی قرار می داد. پرسـشنامه سـبک هـاي پاسخ(RSQ) 7 از دو مقیاس پاسخ هـاي نـشخواري (RRS) و مقیـاس پاسـخ هـاي منحـرف کننـده حـواس8 (DRS) تشکیل شده است. 22 RRS عبارت دارد که از پاسخ دهندگان خواسـته مـی شـود هـر کـدام را در مقیاسی از 1 (هرگز) تا 4 (اغلب اوقات) درجه بندي کنند (ترینر9 گنزالز10 و نولن هوکسما، .(2003 بر پایه
شواهد تجربی، مقیاس پاسخ هاي نشخواري، پایایی درونی بالایی دارد. ضریب آلفـاي کرونبـاخ در دامنـه اي از 0/88 تا 0/92 قرار دارد. پژوهش هاي مختلف نشان می دهند همبستگی بازآزمایی براي RRS، 0/67 است (لامینت1، .(2004 این مقیاس براي اولین بار از زبان انگلیـسی توسـط نویـسندگان حاضـر بـه فارسـی ترجمه شد (پیوست .(1 اطلاعات روان سنجی مربوط به نسخه فارسی در قسمت نتایج ارایه شده است.

اعتبار پیش بین RRS، در تعداد زیادي از مطالعات مورد آزمایش قرار گرفته است. چنـان کـه در قـبلاً توضیح داده شد، نتایج پژوهش هاي زیادي نشان می دهند که RRS می تواند شدت افـسردگی را در دوره هاي پیگیري در نمونه هاي بالینی و غیربالینی با کنترل متغیرهایی مانند، سـطح اولیـه افـسردگی و یـا عوامـل استرس زا، پیش بینی کند. هم چنین، بر پایه یافته هاي پژوهشی، این مقیاس می تواند آسیب پـذیري افـراد را نسبت به افسردگی تعیین کند. به علاوه، نشان داده شده است که این مقیاس می تواند پـیش بینـی کننـده یک دوره بالینی افسردگی باشد.

پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم:(BDI-II) 2 این مقیاس، شکل بازنگري شده پرسـشنامه افسردگی بک است که جهت سنجش شدت افسردگی تدوین شده بود. این پرسشنامه از 21 مـاده تـشکیل شده است، که از پاسخ دهندگان خواسته می شود، شدت نشانه ها را روي یک مقیاس از صفر تا سه درجـه بندي کنند (بک، استر3 و براون4، .(1996 مطالعات انجام شده بر روي پرسشنامه افـسردگی بـک ویـرایش دوم، اعتبار، پایایی و ساخت عاملی مطلوبی را براي این پرسشنامه گزارش کرده اند. در یک نمونه ایرانـی، نیز، پایایی مناسبی براي این پرسشنامه گزارش شده است (فتی، .(1382

پرسشنامه اضطراب بک: بک و استر (1990) بـا در نظـر گـرفتن اهمیـت سـنجش دو بعـد اصـلی اضطراب، یعنی علائم شناختی و فیزیولوژیکی، پرسشنامه اضطراب بک5 را تدوین کردنـد. ایـن پرسـشنامه خود آزما است و از 21 گزینه تشکیل شده است. فراوانی علائم اضـطراب در مقیاسـی از صـفر تـا سـه، در طول یک هفته گذشته سنجیده می شود. در پژوهش هاي مختلف اعتبار و پایایی مناسبی براي این

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید