بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش باهدف تعیین رابطه بین روان رنجورخوئی رهبربارهبری مخرب, استرس شغلی وشکایات جسمانی به مرحله اجرادرآمد. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان مرکزتحقیقات وآموزش منابع طبیعی استان اصفهان دربهار1395به تعداد428نفربود، که ازمیان آنان تعداد228 نفر بااستفاده ازنمونه گیری دردسترس - سهل الوصول - انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رهبری مخرب - گل پرور - 1390، پرسشنامه محقق ساخته روان رنجورخوئی رهبر،پرسشنامه شکایات جسمانی - اسپکتوروجکس - 1997 و پرسشنامه استرس شغلی - کوهن وهمکاران - 1983بود. داده ها ازطریق ضریب همبستگی پیرسون ومعادلات ساختاری موردتحلیل قرارگرفت. یافته ها نشان داد که بین رهبری مخرب با روان رنجورخوئی، بین رهبری مخرب با استرس شغلی، بین روان رنجورخوئی رهبر با استرس شغلی رابطه معنادار - - 3<0/01 و بین رهبری مخرب با شکایات جسمانی رابطه معنادار - - S< 0/05 وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان دادکه، طی یک سلسله روابط زنجیره ای بین رهبری مخرب وروان رنجورخوئی رهبربا استرس شغلی وشکایات جسمانی کارکنان رابطه معنادار p 0/05 - - وجوددارد.

واژگان کلیدی: رهبری مخرب، روان رنجورخوئی رهبر، شکایات جسمانی کارکنان، استرس شغلی

مقدمه

بخش عظیمی اززندگی بشردرسازمان سپری می شودوهر سازمان به وسیله یک مدیرو یا رهبرانی اداره میشوند.سبک رهبری و مدیریت سرپرستان ومدیران اززمره متغیرهایی است که بواسطه اثرات قابل توجهی که بر پیامدهای مختلف فردی وسازمانی به جای می گذاردموردتوجه بسیاری از محققان قرارگرفته است - گلپرور، وکیلی، آتش پور، . - 1390 سوء استفاده های اخیر درزمینه اختیاروقدرت درتجارت، سیاست علاقه درزمینه رهبری مخرب رابه وجودآورد. رهبری به عنوان یک عامل نفوذگذار به روش های مختلف می تواند رهبری خودش را اعمال نمایدبرای مثال - رهبری استبدادی, دموکراتیک, رهبری تبادلی, اخلاقی, آزادمنش و.... - . شواهدجدیدحاکی ازآن است که سمت تاریک ویژگی های سرپرستان که به طوربالقوه برای زیردستان وسازمان مخرب هستند، بایدموردتوجه قرارگیرد.

به این ترتیب شیوه جدیدتفکربه بررسی سمت تاریک رفتارسازمانی که به رفتارهاوویژگیهایی که نتایج منفی برافرادوگروه هاوسازمان دارندگرایش پیدامیکند - اسچوبروکٌوهمکاران، 2007، ص. - 236رهبری مخرب یک واژه گسترده است که بعنوان یک سبک رهبری که دربرگیرنده رفتارهایی علیه زیردستان وسازمان می باشد - اینارسنٍ، اسکوگستند وآسلند، - 2007 وباعلاقه به سلطه گری ونفوذ، تهدیدواجبار، فریب، خود محوری وپیامدهایی که کیفیت زندگی کارکنان را می کاهد مشخص میشود - کرلینَ،. - 2013 دوجنبه ازشخصیت رهبرمخرب که برسلامت ورضایت افرادتاثیرگذارمی باشدخصومت وعواطف منفی می باشدومطالعات نشان داده کسانی که این دورفتارراازخودنشان میدهند برزیردستان تاثیر مخرب میگذارند.ویلیامزُ - - 1989 خصومت رابه عنوان عیب جویی وبدگمانی به دیگران که منجربه بروزمکررعصبانیت وخشم دراطراف خودمی شودتعریف می کند.

عواطف منفی شامل طیف وسیعی ازوضعیت های آزاردهنده ازقبیل عصبانیت، نفرت، اهانت، جرم وگناه، ترسناک بودن، پریشانی وافسردگی میباشد - اسچوبروک وهمکاران،. - 2007 فورنهامِ - - 2010بیان داشت، رهبرانی که تمایل به رفتارمخرب دارندجهت گیری خودخواهانه دارندوبیشتربرنیازهای خودشان تمرکزدارندتانیازهای زیردستان خود.بنابراین به طورواضح میتوان گفت رهبران اغلب نقش بزرگی درچگونگی ازعهده برآمدن فشارکاری توسط زیردستان دارند - اسچوبروک، گانستر وسیم1393،ص. - 2 ازجمله اثرات رهبری مخرب برافراد میتوان بر تنش وخستگی هیجانی، رفتارمقاومت، رفتارکاری انحرافی، عملکرد سازمانی، استرس و اضطراب و کاهش رضایت شغلی اشاره کرد - شانیزّوشیلینگ،. - 2013یکی ازبرایندهای مرتبط بارهبری مخرب که در دسته بندی مفاهیم مرتبط باشغل قرارمیگیرداسترس شغلی است، در همه محیط های انسانی استرس عاملی تاثیر گذار بر عملکرد و رفتار انسان ها محسوب می شود - مسعود نیا . - 1388 بریف و وایس - 2002 -

بیان می کنند که چگونه عوامل استرس زا و آزاردهنده محیط کار می تواند سبب ایجاد حالات هیجانی و خلق منفی گردد - به نقل از مهداد . - 1389 از طرفی لاسچینگرْ،گرو و همکاران - 2010 - دریافتند که قرار گرفتن در معرض زورگویی در محیط کار ارتباط شدید با افسردگی روحی دارد. این رفتار ها هم بر عملکرد سازمان و هم روابط بین شخص و روحیه همکاری کارکنان تاثیر می گذارد . استرس یعنی تعادل بین اینکه ما چطور به فشار و شرایط می نگریم و اینکه چطور می توانیم با فشار و شرایط مقابله کنیم و سازگار شویم - لوکرَ و گرگسون . - 1385 استرس شغلی یعنی کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگی های فردی به گونه هایی است که خواستهای محیط کار و در نتیجه فشار های مرتبط با آن بیش از آن است که فرد بتواند از عهده انجام آن بر آید - شکرخدایی ،باطنی پور . - 1388

به عقیده کود ،لانگانُ،فاکس 2001آنچه که ادراک افراد را از عوامل استرس زا متفاوت می کند عبارتند از : - 1 توجه کردن به میزان احتمال مواجه شدن با استرس - 2 چگونگی درک و ارزیابی استرس زاها - 3 توانایی برای سازگاری با استرس - 4 آسیب پذیری آنها در مقابل استرس. پژوهشهای انجام گرفته توسط بابامیری، ارشدی،نعیمی، - - 1392 جاندرو - 2011 - نشان داد که استرس می تواند سبب نشانگان جسمانی و روان تنی چون بیماری های قلبی و عروقی، سر درد، کمر درد، فشارخون و ...گردد.این علایم همچنین در غیبت های مرتبط با بیماری های شغلی نقش مهمی ایفا می کند - هوبرسًٌ،بورسکیس ،ون شیک ،بازلمنس،متس مکورز و همکاران 2004و انافنٌٌ،تاپینمین،تانر،کالیمو ،موتافن ،واهترا و همکاران . - 2003

استرسورهای محیط کار توسط افراد مورد ارزیابی قرار می گیرند . طی ارزیابی نخستین افراد یک محرک را به عنوان محرک منفی یا محرک مثبت یا محرکی بی ارتباط با بهزیستی خود طبقه بندی می کنند شناسایی یک محرک به عنوان منفی اغلب باهیجان های ناخوشایند یا ناراحتی کلی همراه است . ارزیابی ثانویه شامل تحلیل جزیی تر و ایجاد راهبردهای مقابله ای است اگر منابع کافی در دسترس نباشد و یا راهبردهای مقابله ای نا مناسب انتخاب شوند مواجه مداوم با فشارزاها می تواند منجر به واکنش های کوتاه مدت گردد مانند تغییرات فیزیولوژیک - افزایش ضربان قلب،فشار خون و میزان هورمون ها - کاهش عملکرد،ناکامی و خشم و تحریک پذیری اگر استرس همچنان طی دوره های زمانی طولانی ادامه یابد واکنش های کوتاه مدت تبدیل به واکنش های بلند مدت مواجه با استرس می گردد مانند مشکلات روان تنی،اضطراب و مشکلات فیزیکی،افسردگی و غیبت - هوتیزٌٍ و پرومیر . - 2003

پی بردن به پیش بینی کننده های این علایم در موقعیت های شغل دارای اهمیت می باشد . عوامل مختلفی حاصل از این تغییرات در ایجاد آشفتگی های روانشناختی نقش دارند - محمد فام. - 1385 ازسوی دیگرنتایج متاآنالیزرهبری مخرب نشان داده است که رفتار رهبران با زیر دستان تابع ویژگی های شخصیتی آنها می باشد ، مهداد - - 1394، مقیمی - . - 1384 بینسٌَ - - 1999 بیان می دارد که %85 از عملکرد رهبر به شخصیت فردی وی بستگی دارد . بنابراین رهبران مخرب دارای ویژگی های شخصیتی متفاوتی با رهبران آزاد منش هستند . روان رنجورخوئی - بعدمقابل استواری هیجانی - یکی ازدوبعداساسی شخصیت معرفی شده است - اکسیوپولوسٌُ. - 2004 افراد با ویژگی روان رنجوری دارای ثبات عاطفی پایین اند بنابراین چنین نتیجه گیری می توان کرد که رهبران مخرب به دلیل دارا بودن احساسات منفی، برانگیختگی، خشم و نفرت سبب تخریب زیر دستان خواهند شد همچنین به دلیل دارابودن ویژگی شخصیتی روان رنجور خوئی ،سبب استرس و واکنش های جسمانی در میان کارکنان می شوند.بر این اساس "هدف پژوهش "حاضر پاسخگویی به این سوالات است که :

- 1آیا رهبران مخرب ویژگی شخصیتی روان رنجورخوئی دارند ؟

- 2آیا بین رهبری مخرب، استرس و شکایات جسمانی کارکنان سلسله روابط زنجیره ای وجود دارد ؟

تئوری وپیشینه تحقیق:

رهبری مخرب: رهبری مخرب عبارت است از رفتارارادی رهبرکه میتواندبه سازمان یااعضاءسازمان آسیب واردکند،وباچنین قصدی الف - تشویق اعضاءسازمان برای دنبال کردن اهدافی که منافع مشروع سازمان رابه خطر می افکند ب - اثرگذاری براعضاء سازمان ازطریق به کارگیری شیوه های آسیب زا حتی اگراین نوع رفتارها موجه باشند، صورت می پذیرد - کراسیکوواٌِ، گرین،لبرتن،2013، ص. - 10الگوی مفهومی درموردرفتاررهبرازدوبعداساسی برخورداراست: - 1رفتارهای معطوف به زیردستان - 2رفتارهای معطوف به سازمان. بعدمعطوف به زیردستان، اندیشه رفتارهای رهبری را شرح می دهد که دارای دامنه ای از رفتارهای ضدزیر دستان - زورگویی،آزارگری یا سایر انواع رفتارهای غیر مدنی و سوءرفتار - تا رفتارهای موافق زیر دستان - توجه و حمایت بعمل آوردن اززیردستان - است.

بعد دوم، رفتارهای معطوف به سازمان با دامنه ای از رفتار های ضد اجتماعی - سرقت ازسازمان:پول،زمان یا منابع وتلاش برای اهداف بی ربط - تا رفتارهای موافق سازمان - تعیین اهداف روشن بااجرای تغییرات سازمانی درمواقع مناسب - رادربر میگیرد - شاینزٌّوهانسبراق،. - 201با تلاقی این دو بعد، چهار طبقه بندی مختلف در مورد رفتار های رهبری پدید می آیدکه سه موردازآن ها مخرب هستند: رفتار های رهبری مستبدانه، رفتاررهبری منحرف، رفتار رهبری حمایتگرغیر وفادار و درنهایت رفتار رهبری سازنده - ون دولیرتٌْ، اووما، هویسمانس،. - 1995

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید