بخشی از مقاله

چکیده:

هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط سبکهای دلبستگی و سلامت روان با هوش معنوی دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه زنجان است. نمونه مورد مطالعه 200 نفر از دانشجویان دانشکده ی انسانی دانشگاه زنجان بودند که با استفاده از نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش را مقیاس پرسشنامه بازنگری شده دلبستگی بزرگسال کولینز و رید - 1990 - ، مقیاس خود گزارشی هوش معنوی کینگ و پرسشنامه سلامت عمومی - 28 - GHQ تشکیل میدادند. نتایج تحقیق نشان داد بین سلامت روان و مولفه های سلامت روان - اختلال جسمانی ، اختلال اضطراب، اختلال عملکرد اجتماعی - با نمره کل هوش معنوی رابطه معکوس وجود دارد و اختلال افسردگی با نمره کل هوش معنوی رابطه مستقیم دارد، همچنین بین سبک دلبستگی ایمن و نمره کل هوش معنوی رابطه مستقیم وجود دارد. رابطه سبک دلبستگی ناایمن-اجتنابی و هوش معنوی معنیدار نشده است.

کلید واژگان: سبک های دلبستگی، هوش معنوی، سلامت روان

مقدمه

سازمان بهداشت جهانی - 1955 - سلامت روانی را عبارت از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب در نظر می آورد .کاپلن سلامت روانی را شامل سازگاری مداوم با شرایط متغیر و تلاش برای تحقق اعتدال بین تقاضاهای درونی و الزامات محیط در حال تغییر می داند. - کاپلان1، - 1971 فرنچ - 1976 - 2 در مدل سلامت روانی خود به چهار جنبه سلامت روانی یعنی انطباق عینی فرد با محیط، انطباق ذهنی فرد با محیط، انطباق واقعی و قابلیت شناخت و دسترسی به خود، در یک سیستم پویا اشاره می کند.از نظر کامئو - 3 - 1992

فردی که از سلامت روانی برخوردار است، کسی است که از اضطراب و علائم ناتوانی به دور است، می تواند ارتباط سازنده با دیگران برقرار سازد و نیز قادر به مقابله با فشارهای زندگی است .دلبستگی یک فرایند دوسویه از ارتباط هیجانی می باشد که رشد روان شناختی، فیزیکی و شناختی کودک را تحت تأثیر قرار می دهد و بنایی برای اعتماد و بی اعتمادی کودک به شمار آمده و چگونگی ارتباط کودک با دنیا را شکل داده و نحوه یادگیری و ارتباط را در سراسر زندگی مشخص می کند . اگر این فر ایند گسیخته باشد، ممکن است کودک در تشکیل مبنای ایمنی که لازمه بهداشت روانی کودک در بزرگسالی است، با شکست مواجه شود - هین شاو 4و همکاران، - 1999 وست و شلدون کلر 1994 ، دلبستگی در بزرگسالان را روابط دو به دویی تعریف می کنند که در آنهمجواری با یک شخص به خصوص ترجیح داده می شود و منجر به ایجاد حس ایمنی میگردد . - کاپلان، - 1386

برمن و اسپرین 1994 ، دلبستگی بزرگسال را گرایش پایدار شخص، تلاش ویژه برای دستیابی یا حفظ همجواری و ارتباط با یک یا چند شخص خاص می دانند که توانایی فراهم آوردن سلامت و امنیت جسمی و روانی وی را دارا هستند - پژوهنده، . - 1385در کودکی فرایند جفت شدن مراقبت کننده و مراقبت شونده تقریبا همیشه فرایندی طبیعی است و شانسی برای انتخاب، وجود ندارد .اما دلبستگی در بزرگسال برای هر دو طرف رابطه، با نوعی انتخاب همراه است .نظام دلبستگی در نوزادان و کودکان از نظر نتیجه نهایی بیشتر در خدمت بقای نوزاد عمل می کند در حالی که در مورد بزرگسالان فراهم آوردن واحد خانواده در خدمت با همسر است که معمولا به افزایش امکان » همجواری - فاصله « تنظیم سطح بهینه پایدار و مداوم بقا منجر می شود - پژوهنده، . - 1385

سبک و الگوی دلبستگی از دوران کودکی شکل می گیرد و در گستره زندگی نسبتا پایدار می ماند . دلبستگی در جریان چرخه زندگی از مادر به نزدیکان و بالاخره در گروه های پیش از پیش وسیع تری تسری می یابد و به صورت عامل مهمی برای ساخت دهی شخصیت فرد در می آید .پژوهش های بسیاری نشان داده است که هر الگویی از دلبستگی مجموعه ویژگی های رفتاری خاص را در افراد بر می انگیزد و روابط نزدیک و تجارب هیجانی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد و مبنای تعاملات و چارچوب های فکری و عاطفی آنان را در نوجوانی و دوران بزرگسالی شکل می دهد - بالبی، 1996،. - 2008 صدها مطالعه نشان داده اندکه الگوی دلبستگی افراد، پیش بین مطمئنی برای ، استرنگ تبیین تفاوت های آنان در ابعاد روان شناختی، وابستگی های اجتماعی، شناخت اجتماعی، روابط رومانتیک و زناشویی، میزان کنترل بر استرس ها و هیجانات، واکنش به جدائیها، کارآمدی در روابط میان فردی و طرحواره افراد نسبت به خود و دیگران است .به طور مثال دلبستگی های مختل با اختلال های شدید، افسردگی، رفتارهای ضد اجتماعی و مشکلات سازگاری و اشکال در ، والدینی کردن مناسب رابطه دارند - کاوالسکی5 و وستن6، - 2005 هوش معنوی یکی از مفاهیمی است که، در پرتو توجه و علاقه جهانی روان شناسان به حوزه دین و

معنویت، مطرح شده و توسعه پیدا کرده است .هوش معنوی سازهها ی معنوی ت و هوش را درون یکسازه جدید ترکیب میکند - اامونز7، - 1999 این درست است که ارتباطات زیادی بین معنویت و بهزیستی روانشناختی و سازگاری وجود دارد ولیبه اعتقادKing راهبردهای مقابله ای و تکنیک های حل مشکل با استفاده از معنویت درواقع کاربردهای سازگارانه هوش معنوی می باشند . او پیشنهاد می کند که این ارتباط غیرمستقیم است و هوش معنوی به عتوان یک میانجی در این ارتباطات نقش دارد .به احتمال بیشتر همبستگی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید