بخشی از مقاله

چکیده

در این پژوهش رابطه بین سبک های دلبستگی با میزان برقراری ارتباط مجازی در شبکه های اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس 200 نفر از دانشجویان دانشگاه های شهرستان تبریز به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و دراین پژوهش شرکت داده شدند. برای سنجش درجات سبک های دلبستگی شامل ایمن، اجتنابی و دوسوگرا از مقیاس هازن و شیور استفاده شد و طی پرسشی از آزمودنی ها خواسته شد میزان حضور خود را در شبکه های اجتماعی مجازی برحسب ساعت در طول شبانه روز مشخص کنند. نتایج حاصل از بررسی همبستگی نشان داد که بین درجات ایمنی افراد و میزان حضور آنها در فضای شبکه های اجتماعی رابطه منفی معنی دار و بین درجات دو سوگرائی افراد و میزان حضور آنها در شبکه های اجتماعی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. بین درجات اجتنابی بودن و میزان حضور در شبکه های اجتماعی رابطه معنی داری به دست نیامد.

مقدمه

یکی از مسائل مهمی که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است مسأله شبکه های اجتماعی و تاثیرات مطلوب یا نامطلوب آن ها می باشد. در واقع فضای شبکه های اجتماعی محیط سهل و آسانی است برای ایجاد ارتباط با میلیون ها انسان، انواع فرهنگ ها، زبان ها و . . . اما اینکه چه عاملی منجر به ایجاد تمایل افراطی به استفاده از این محیط برای برقراری روابط می شود مورد توجه صاحبنظران امر می باشد.

این مسأله توجه روان شناسان را به خود جلب کرده است که چرا برخی افراد تمایل افراطی برای برقراری روابط در شبکه های اجتماعی احساس می کنند در حالی که عده ای دیگر با وجود فراهم بودن شرایط و امکانات چندان علاقه ای به این نوع از روابط نشان نمی دهند. با توجه به آسیب هایی که حضور افراطی در این شبکه ها می تواند برای فرد، خانواده و اجتماع در پی داشته باشد لازم است طی تحقیقاتی این عوامل مورد بررسی قرار گیرند. از جمله این عوامل، عوامل روانشناختی است که مورد توجه روانشناسان می باشد. .در این پژوهش سبک های دلبستگی به عنوان عامل روانشناختی مرتبط با تمایل افراطی به شبکه های اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.

دیدگاه دلبستگی تبیین جالبی برای این مسأله ارائه می کند. مطابق با دیدگاه دلبستگی نوع رابطه کودک با مراقب در سال های اولیه زندگی نقش مهمی در کیفیت روابط او در بزرگسالی خواهد داشت .[1] طبق نظر بالبی پیوندهای مراقب -کودک مسئول تنظیم تجربه های عاطفی، رفتاری و ارتباطی کودک است. بر این اساس نوزادان در موقع تولد به یک نظام رفتاری و انگیزشی دارای مبنای زیستی مجهز هستند که برای تأمین مجاورت به مادر تکامل یافته است.

از نقطه نظر تکاملی شکل گیری روابط نزدیک در خدمت تأمین ایمنی و محافظت قرار می گیرد که در نهایت شانس بقای نوزاد را افزایش می دهد. وقتی نوزاد از مراقب - مادر - جدا می شود یا پیوند مادر- نوزاد مورد تهدید قرار می گیرد فعال شدن این نظام رفتاری ذاتی، رفتارهای جوار جوئی ویژه ای - مثل گریه کردن - را به راه می اندازد. پاسخ های مادر به این رفتارها به صورت نظام دار در رابطه هدفمند بین مادر وکودک سازمان می یابند. .بالبی معتقد بود میزان دسترس پذیری و پاسخ دهی مادر محور آسایش و امنیت کودک است. تجربه رابطه مثبت و پاسخگو با مادر مقدمه لازم برای کاوشگری و سازش بهنجار است.

تهدیدهای مداوم علیه توازن این رابطه متقابل هدفمند به مشخصه های کمتر سازش یافته کودک در رابطه کودک- مادر و در نهایت به تأثیر گذاری بر توانمندی کودک در برقراری رابطه با دنیای خارج منجر می شود.[2] این تأثیر گذاری با عملکرد الگوهای عملی تبیین می شود. کنش اصلی این الگوها تسهیل توانایی فرد در رمز گردانی تعامل ها و پیش بینی رفتار دیگران در روابط و احساس و اندیشه خود در روابط است. کیفیت رابطه مادر- کودک رشد این الگوها را از خود و دیگران موجب می شود و سه سبک عمده دلبستگی را پدید می آورد.[1] تفاوت الگوهای عملی از خود و دیگران در این سه سبک دلبستگی تفاوت های فردی مهمی در ارتباطات افراد موجب می شود.

افراد دارای سبک دلبستگی ایمن الگوهای عملی مثبت از خود و دیگران دارند، در رابطه با دیگران احساس امنیت و اطمینان می کنند و در صورت نیاز به راحتی به شبکه های اجتماعی واقعی متصل می شوند. افراد دارای سبک دلبستگی اجتنابی دوسوگرا الگوهای عملی منفی از خود و دیگران دارند، در روابط اجتماعی احساس امنیت نمی کنند و در برقراری روابط مطلوب دچار مشکل می شوند. افراد دوسوگرا با وجود تمایل شدید به برقراری رابطه از برقراری روابط مطلوب و ایمنی بخش ناتوان هستند و افراد اجتنابی از برقراری این روابط گریزان هستند. [3] تحقیقات مختلف تأثیر سبک دلبستگی را در کیفیت روابط بزرگسالی نشان می دهند[6] [5 ] [4] بر طبق پژوهش های انجام گرفته افراد ایمن روابط سالم تری در بزرگسالی دارند[7]، در روابط خود پایدارتر هستند[1]، رضایت بالاتری از روابط دارند و لی افراد ناایمن در روابط بزرگسالی خود سطح پائینی از رضایت، تعهد و اطمینان را نشان می دهند.[8]

افراد دوسوگرا با وجود تمایل شدید به برقراری روابط از یک سو واحساس عدم ایمنی و ناتوانی در ایجاد و تداوم چنین روابطی بیشتر به راهکارهای نامعمول برای ایجاد و حفظ روابط دست می زنند.[9] به نظر می رسد فضای شبکه های اجتماعی مجازی یکی از روشهای نامعمولی باشد که توسط این افراد برای برقراری رابطه مورد توجه قرار می گیرد. در چنین فضای مجازی ارتباطی احساس ناایمنی موجود در روابط اجتماعی به دلایلی چون ناشناخته ماندن طرفین، رو در رو نبودن ارتباطات و... کاهش می یابد.

طرح پژوهش

این پژوهش با توجه به اهداف آن توصیفی و از نوع همبستگی می باشد.

آزمودنی ها

در این پژوهش نمونه ای مشتمل بر 200 آزمودنی 100 - دختر و 100 پسر - شرکت داشتند. نمونه گیری با استفاد ه از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از بین دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز انجام شد. محدوده سنی آزمودنی ها 20 تا 25 سال بود.

ابزار پژوهش

الف- مقیاس دلبستگی هازن و شیور : به منظور بررسی سبک دلبستگی افراد از مقیاس خود گزارش دهی هازن و شیور استفاده شد این آزمون در دو بخش قابل اجرا است. یک بخش آن دارای 3 آیتم کلی بوده و به روش انتخاب اجباری یکی از آیتم ها که بیشتر از دو آیتم دیگر با ویژگی های فرد مطابقت دارد اجرا می شود. بخش دیگر آن مربوط به روش درجه بندی لی کرت است که درجات سه سبک ایمنی- اجتنابی و دوسوگرایی را در افراد معین می کند. [1] پاکدامن قابلیت اعتماد این آزمون را بر روی آزمودنی های ایرانی مورد بررسی قرار داد. مطابق یافته ها تفاوت بین دو اجرای توصیف های 1و2و3 معنا دار نیست واین آزمون در سطح %95 قابل اعتماد است. در این پژوهش از بخش اول آزمون که به صورت مقیاس لی کرت قابل اجراست استفاده شد.

ب- برای تعیین میزان حضور افراد در شبکه های اجتماعی از آزمودنی ها خواسته شد میزان حضور خود را در شبکه های اجتماعی - خارج از حیطه تحصیلی و شغلی و... - بر حسب ساعت در طول شبانه روز مشخص کنند.

شیوه اجرای پژوهش و روش های آماری

برای اجرای پرسش نامه، پرسش گران آموزش هایی را دریافت کردند تا قبل از توزیع پرسشنامه توضیحات لازم را به آزمودنی ها ارائه کنند. پرسشنامه ها با ارائه توضیحات در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت و پس از تکمیل جمع آوری شد. آزمون تکمیل شده هازن وشیور مورد ارزیابی قرار گرفت و نمرات ایمنی، نمرات اجتنابی و نمرات دوسوگرایی افراد تعیین گردید. در این پژوهش از روش همبستگی برای تعیین رابطه بین درجه ایمنی و اجتنابی و دوسوگرایی افراد استفاده شد.

نتایج

تحلیل آماری انجام گرفته تائید یا عدم تائید فرضیات را مورد بررسی قرار داد. جدول 1 شاخص های آماری درجه سبک های دلبستگی به تفکیک جنسیت را نشان می دهد. در این پژوهش همچنین همبستگی بین درجات ایمنی، دوسوگرائی و    اجتنابی بودن افراد با میزان حضور در شبکه های اجتماعی به تفکیک جنسیت مورد بررسی قرار گرفت - جدول - 4 جدول -4 نشان می دهد که همبستگی بین درجات ایمنی با میزان حضور در شبکه های اجتماعی در دختران برابر -0/82** و در پسران -0/84** و در هر گروه معنی دارست. همچنین در این دو گروه درجه دوسوگرائی با میزان حضور در شبکه های اجتماعی مثبت و    معنی دارست. میزان همبستگی در این گروه به ترتیب در دختران برابر 0/62** و در پسران 0/88** می باشد. یافته ها همچنین نشان می دهد نه در گروه پسران و نه در گروه دختران همبستگی معنی داری بین درجه اجتنابی بودن و میزان حضور در شبکه های اجتماعی مجازی وجود ندارد.

 نتیجه گیری و جمع بندی

یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد بین میزان احساس ایمنی افراد در سبکهای دلبستگی با میزان حضور آنها در شبکه های اجتماعی رابطه وجود دارد. هر چه میزان ایمنی افراد بالاتر می رود و حضور آنها در فضای شبکه های اجتماعی کاهش می یابد. تبینی که برای این یافته می توان ارائه کرد بر اساس ویژگی های سبک دلبستگی ایمن در روابط می باشد. این افراد به طور کلی توانایی  بهتری در برقراری و مدیریت روابط اجتماعی خود دارند، و بین میزان تمایل و نیاز خود به برقراری روابط و توانایی و احساس ایمنی خود در روابط رو در روی اجتماعی احساس تناسب می کنند.[9] [1] توانایی آنها به برقراری و مدیریت روابط رو در روی اجتماعی و احساس امنیت در این روابط آنها را از تمایل و اقدام به برقراری روابط با روش های نامعمول باز می دارد.

از سوی دیگر یافته دوم این پژوهش حاکی از آن بود که بین درجه دوسوگرائی افراد در سبک های دلبستگی با میزان حضور آنها در شبکه های اجتماعی همبستگی مثبت وجود دارد. براساس دیدگاه دلبستگی افراد دارای سبک دلبستگی دوسوگرا با تجارب ناخوشایندی که در روابط اولیه خود با مراقب داشته اند درجه پائینی از احساس امنیت در روابط را تجربه می کنند [9] [1]آنها باوجود تمایل و نیاز شدیدی که به برقراری روابط دارند توانایی های لازم برای شروع و تداوم این روابط را ندارند، مشکلات بین شخصی زیادی را تجربه می کنند[10] مهارت ارتباطی این افراد ضعیف بوده و در روابط خود چسبندگی افراطی به دیگران از خود نشان می دهند و این مسأله به حفظ روابط اجتماعی آنها لطمه می زند به طوری که افراد دیگر نیز آنها را بیش از حد چسبنده و وابسته ارزیابی می کنند.

[11] بر این اساس با وجود نیاز شدید آنها به ارتباطات اجتماعی با میانجی گری الگوهای عملی منفی که از خود و دیگران دارند امنیت لازم را برای تداوم رابطه احساس نمی کنند و به راهکارهای نامعمول در برقراری ارتباط روی می آورند. بخشش و بذل افراطی در روابط دوستانه، از خودگذشتگی های مکرر و غیر ضروری، رفتارهای حاکی از عزت نفس پائین برای جلب توجه دوستان و همچنین استفاده از فضاهای مجازی ارتباطی برای فرار از احساس تنهایی از اینگونه راهکارهاست این یافته با نتایج پژوهش های [14] [13][12] مطابقت دارد.

بین درجه اجتنابی بودن و میزان حضوردر شبکه های اجتماعی در این پژوهش رابطه معنی داری مشاهده نشد. افراد اجتنابی الگوهای عملی منفی از دیگران دارند، در روابط بی اعتماد خود سرد و خشک رفتار می کنند و ایجاد صمیمیت و نزدیکی باعث نگرانی و ناراحتی آنها می شود. آنها مدتاًع تمایلی به برقراری روابط نزدیک و صمیمانه احساس نمی کنند [11] [3] وجود هر گونه نشانه ای حاکی از صمیمیت و نزدیکی زیاد احساس امنیت آنها را به خطر می اندازد .

در این میان افراد اجتنابی می توانند رفتار متفاوتی از لحاظ میزان گرایش به شبکه های اجتماعی داشته باشند دسته ای از افراد اجتنابی ممکن است با این توجیه که فضای ارتباطی موجود در شبکه های اجتماعی با ایجاد و حفظ فاصله ارتباطی خطری برای احساس امنیت آنها به شمار نمی رود اقدام به برقراری روابط در این فضا کنند و دسته ای دیگر با وجود بی میلی و عدم احساس نیاز به داشتن روابط از حضور در این روابط خودداری کنند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید