بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با کیفیت زندگی در دانشجویان پرداخته است. روش پژوهش حاضر بدلیل بررسی رابطه بین متغییرهای پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود، جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به تعداد 3616 بودند، به همین منظور تعداد 250 نفر بر اساس جدول مورگان به روش نمونه گیری در دسترس به صورت انتخاب شدند و دو پرسشنامه طرحواره یانگ - - 1998و کیفیت زندگی - - 1992 در بین آنها توزیع گردید، با استفاده از ازمون آماری همبستگی پیرسون نتایج نشان داد بین مولفه های طرحواره های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی در سطح معناداری 99 درصد رابطه منفی و معناداری وجود دارد .
کلمات کلیدی: کیفیت زندگی، طرحواره های ناسازگار اولیه
1-1مقدمه
واژه طرحواره2 از نخستین دهه های قرن بیستم به متون روانشناسی راه یافت و روان شناسان بسیاری آن را با تعریف خاص خود در چهارچوب نظری ویژه ای به کار گرفتند. به نظر می رسد بارتلت3 اولین کسی بود که مفهوم طرحواره را در روانشناسی درگسترده حافظه مطرح کرد. بعدها طرحواره کم کم در گستره های مختلف روانشناسی جایگاه ویژه ای یافت - صلواتی ویکه یزدان دوست، 1389؛ به نقل از تلاوکی، . - 1389زندگی موهبتی الهی است که انسانها در سفری کوتاه در طول عمر خویش از آن بهره مند می گردند. داشتن زندگی با کیفیت مطلوبهمواره آرزوی بشر بوده و هست . در طول سالیان متمادی یافتن مفهوم حقیقی زندگی خوب و چگونگی دست یابی به آن، افکار و مطالعات فلاسفه را به خود معطوف داشته است.
بر همین اساس از آغاز تاکنون تعاریف گوناگونی از زندگی خوب و کیفیت زندگی ازسوی اندیشمندان و محققین ارائه شده است - هانتن1، . - 2009هر مرحله تحولی جدید، نیازمند نقشها، مسئولیتها، توقعات شناختی و سازگاریهای رفتاری است، بنابراین طرحوارهها و راهبردهای مقابلهای پیشین با چالش روبهرو میشود. افرادی که در خانوادههای ناکارآمد بزرگشدهاند، بهاحتمالزیاد سبکهای شناختی انعطاف ناپذیر و راهبردهای مقابلهای ترسبرانگیز و ثابتی را به کار میگیرند؛ بنابراین چنین افرادی در گذار از مراحل زندگی مثل روابط عاشقانه و ازدواج با مشکلات بیشتری روبرو میشوند - زارب2،2007، به نقل از اکبری،. - 1391
-1-2تاریخچه طرحواره
در چند دهه اخیر، نظریه پردازان شناختی، رفتاری مانند: بک، باور، تیزریل، متیوز و کلارک برای تبیین نظریه ی ناهنجاری های روانی از واژه طرحواره بهره بردند. این حوزه طرحواره را به صورت قالبی در نظرمی گیرد که براساس واقعیت یا تجربه شکل می گیرد تا به افراد کمک میکند تجارب خود را تبیین کنند. علاوه بر این ادراک از طریق طرحواره، واسطه مندی می شود و پاسخ های افراد نیز توسط طرحواره جهت پیدا می کند. در این حوزه طرحواره به معنی طرحی شناختی و انتزاعی است که به عنوان راهنمایی در تفسیر اطلاعات و حل مسئله عمل می کند - فتی، . - 1387آرون. تی. بک1967 - 3، - 1976 بیش از30 سال پیش، در نظریه خود درباره اختلالات هیجانی، برعملکرد طرحواره های شناختی به عنوان اساسی ترین عامل تاکیدکرد. بر اساس این نظریه، طرحواره ها در ایجاد و تداوم مشکلات روانی و همچنین عود دوره های بیماری نقش اساسی را بازی می کنند.
مفهوم طرحواره ها در روانشناسی شناختی، روان شناسی خود و نظریه دلبستگی ریشه دارد. در متون درمان شناختی، مفهوم طرحواره شناختی ها معنای مختلفی دارد - تقوا، . - 1388 این تعریف ها براساس این موضوع که طرحواره ها، ساختارهای شناختی قابل دسترس یا غیرقابل دسترس هستند، متغییرهستند. امّا، اغلب این تعریف ها عنوان می کنند که طرحواره های شناختی، شناخت های کلی و فراگیری هستند که در مقابل تغییر مقاومند و تأثیر بسیاری زیادی بر شناختی براین باوراست که فرآیندهای ناهوشیار بر فکر و عاطفه و رفتار تأثیر می گذارندامّا. برخلاف مفهوم ناهشیار در نظریه روان پویایی، طرحواره ها از طریق پردازش ناهشیار اطلاعات بر افکار، عاطفه و رفتار تأثیر می گذارند. نه از طریق انگیزش وسائق های غریزی - ریزوهمکاران، 2007؛ ترجمه ی مولودی وهمکاران، . - 1390
-1-3تعاریف و مفاهیم طرحواره
کلمه طرحواره درحوزه های پژوهشی مختلف بکار برده شده است. طرحواره به طورکلی، به عنوان ساختار، قالب یا چهارچوب تعریف می شود. در فلسفه قدیم یونان، منطقیون رواقی،مخصوصاً فروسیپوس4، اصول منطق را در قالب طرحواره استنباط مطرح کردند. طرحواره در نظام فلسفی کانت5، درک و دریافت نقطه اشتراک تمام عناصر یک مجموعه تعریف می شود. این واژه همچنین در نظریه ریاضی مجموعه ها، هندسه جبری، آموزش، تحلیل ادبی، برنامه ریزی کامپیوتری نیز به کار برده شده است - برادبری، 2009؛ به نقل از برازنده، . - 1389آن مفهوم در حوزه روان شناسی ریشه در کارهای روان شناسان رشد شناختی و بیشتر با کارهای پیاژه1 تداعی می شود. چرا که او در مراحل مختلف رشد شناختی به تفصیل در خصوص طرحواره ها بحث کرده است. از این دیدگاه طرحواره ها الگو های شناختی انتزاعی است که تعبیر و تفسیر اطلاعات و حل مسائل را هدایت می کنند. در جایی دیگر طرحواره را به عنوان الگوی شناختی ثابتی از توجه انتخابی به محرکها، ترکیب محرکها برای ایجاد یک شکل قابل شناسایی و آشنا مفهوم بندی کل موفقیت تعریف کرده اند - بارکر، 1989؛ به نقل از بشارت، . - 1387
در حوزه شناخت درمانی، بک - 1967 - در اولین نوشته هایش به مفهوم طرحواره اشاره کرد. درباره رفتار روانشناسی و روان درمانی طرحواره به عنوان هراصل سازمان بخش کلی در نظرگرفته می شود که برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. یکی از مفاهیم جدی و بنیادی حوزه درمانی این است که بسیاری از طرحواره ها در اوایل زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادامه می دهند وخودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند. حتی اگرهیچ گونه کاربرد دیگری نداشته باشند. این مسئله، همان چیزی است که گاهی اوقات به عنوان نیاز به »هماهنگی شناختی«2 از آن یاد می شود یعنی »حفظ دیدگاهی با ثبات درباره خود یا دیگران«؛ حتی اگراین دیدگاه نادرست یا تحریف شده باشند. با این تعریف کلی، طرحواره می تواند مثبت یا منفی، سازگار یا ناسازگار باشد و همچنین می تواند در اوایل زندگی یا درسیر بعدی زندگی شکل بگیرد - اسکروتون3، 1998؛ به نقل از حمیدپور، . - 1387
-1-4کیفیت زندگی
کیفیت زندگی از واژههایی است که تعریف مشخص و یکسانی ندارد؛ اگر چه مردم به شکل غریزی معنای آن را به راحتی درک میکنند، لیکن این مفهوم برای همه آنها یکسان نیست. از آن جا که مانند سایر متغیرها اندازه گیری آن مستلزم وجود تعریف جامع و مشخصی از آن خواهد بود، همواره تلاش شده است تا تعریف مناسبی برای آن ارائه گردد. بسیاری از تحقیقات، تعریفی از کیفیت زندگی ارائه نمیدهند. این امر یا به این علت است که تعریف آن را بسیار ساده میانگارند یا به جهت پیچیده بودن این مفهوم ازتعریف آن اجتناب میکنند، در حالی که با توجه به عدم اجماع در مورد تعریف این واژه، انتظار میرود در پژوهشهای مربوط، این مفهوم و ابعاد در نظر گرفته شده برای آن به صورت شفاف مشخص شوند - اورنیوس و همکاران، . - 2011 به طور کلی یکی از شاخصترین تعاریف در مورد کیفیت زندگی تعریفی است که سازمان بهداشت جهانی عرضه نموده است. بنا بهتعریف سازمان بهداشت جهانی، کیفیت زندگی درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که در آنزندگی میکنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت هایشان است. پس موضوعی کاملا ذهنی بوده و توسط دیگران قابل مشاهدهنیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگی استوار است - ساسنین و جورکاوسکاس، . - 2009