بخشی از مقاله

چکیده:

معنویت زندگی را در جنبه های مختلف ازجمله مصرف، کسب درآمد، اقتصاد، اخلاق و .... تحت تاثیر قرار می دهد. معنویت علاوه بر تاکید روی ارزشهای اخروی به عنوان ارتقاء دهنده زندگی دنیایی نیزهست. توجه به این رویکرد و رعایت قناعت و اجتناب از اسراف باعث می شود که افراد به آرامش خاطر و رضایت باطن، با یک شادی طولانی دست یابند چرا که توصیه اسلام در خصوص ثروت اکتفا نمودن به میزان کفاف است.

همچنین بر اساس تحقیقات صورت گرفته مشخص شده که اعتقاد به معنویت و مسائل مذهبی باعث افزایش طول عمر نیز می شود. همچنین از منظر اسلام کسب درآمد حلال یکی از مهمترین عوامل برکت در مال و زندگی می باشد. این مقاله بر آنست تا به بررسی رابطه معنویت بر اقتصاد خانواده و رسیدن به آسایش همراه با آرامش در خانواده از منظر قرآن و روایات بپردازد. و برای این امر علاوه برمطالعات کتابخانه ای، به مرور پژوهشهای پیشین انجام شده پرداخته، و سپس نتیجه گیری می گردد.

-1مقدمه

برای درک چیستی معنویت، باید معنای لغوی و نیز اصطلاحی و معادل های آن در زبانهای دیگر را بازشناسیم. بنظر می رسد این واژه ابتدا در زبانهای اروپایی و در بستر مفهومی مسیحی بشکل spirituality بکار رفته باشد. این واژه از کلمه لاتین spiritus به معنی نفس از ریشه spirare به معنی دمیدن با نفس کشیدن می آید. در ترجمه های لاتین عصر جدید spiritualis یا شخص معنوی، کسی است که زندگی اش تحت امر یا نفوذ روح القدس یا خداست - وولف، 1386، ص. - 38 بعضی برای معنویت دو بعد عمودی و افقی ذکر می کنند.

بعد عمودی منعکس کننده ارتباط با خدا یا یک قدرت بی نهایت است. بعد افقی هم منعکس کننده اتصال ما به دیگران و طبیعت و هم اتصال درونی ما است، که عبارتست از توانایی ما برای یکپارچه کردن ابعاد مختلف وجودمان و توانایی ما برای انتخاب های مختلف - لان، 1987،ص. - 31 بحثهای موجود در مورد معنویت، منجر به این شده است که معنویت امری ذهنی، مبهم و قطبی شود. در یک انتهای طیف، به معنویت مترادف با مذهب نگریسته شده است در حالیکه در انتهای دیگر طیف برای تمام افراد فاقد ایمان یا اعتقاد به خدا نیز، به کار می رود - اسمیت، 2004،ص . - 307

برخی معتقدند معنویت فراتر از مذهب و شامل مفاهیم دیگری همچون سلامت معنوی، ارامش و راحتی ناشی از ایمان و تطابق معنوی است - کاتن،2005،ص. - 36 تجربیات و تظاهرات روح فرد در یک روند بی همتا و دینامیک که منعکس کننده ایمان به خدا یا یک قدرت بی نهایت است، اتصال - به یک فرد، دیگران، طبیعت یا خدا - و یکپارچگی همه ابعاد انسانی می باشد - مراویگلیا،1999،ص . - 18 البته امروزه طیفی وسیع از تعریف ها برای معنویت وجود دارد.

از عالی ترین رابطه انسانی تا جستجوی یک معنای وجودی، تا بعد متعالی انسان، تا نظرات و رفتارهای شخصی که حس تعلق به یک بعد متعالی یا چیزی فراتر از خود را بیان می کند - دماری، 88، ص. - 16 برخلاف ادعای برخی رسانه ها،گرایش به دین و معنویت در دهه های اخیر رو به افزایش است و این گرایش در بین جوانان و در کشورهای توسعه یافته به اندازه کشورهای در حال توسعه پررنگ و قابل توجه است. در یک نظر سنجی که توسط موسسه گالوپ - - 1997 انجام شده ، %96 امریکایی ها گفته اند که به خداوند اعتقاد دارند، %58 بر این باورند که دین و معنویت در زندگی آنان نقش خیلی مهمی دارد ، %90 آمریکای ها به بهشت ، %79 به معجزه و %72 به فرشته ها و جهان غیب اعتقاد و %72 به وجود رستاخیز ایمان داشتند.

از سویی دیگر از منظر اسلام، فعالیتهای اقتصادی زمینه ساز کمالات و فضائل انسانی است و اگر فردی با این انگیزه به عرصه اقتصاد وارد شود افزون بر منافع مادی و ظاهری به بهره های معنوی نیز نائل می شود. یعنی کسب درآمد و بدنبال منافع مادی رفتن انسان، باید با انگیزه های الهی باشد چنان که برخی افراد به دنبال جمع ثروت و ذخائر دنیوی هستند، در حالیکه هیچ انگیزه خیر و معنوی را مد نظر قرار نمی دهند و گاهی چنان حریص به جمع آوری مال دنیا هستند که حتی سلامتی خانواده و تمام هستی خود را در راه ثروت اندوزی از دست داده اند.

-2مفهوم قناعت

قناعت در لغت به معنای بسنده کردن به مقدار کم، از کالای مورد نیاز، و رضایت به چیزی است که نصیب شخص می شود - طریحی، 75، ص. - 384 در احادیث گاهی کلمه قناعت به معنای مطلق رضایت به کار رفته است. در علم اخلاق قناعت در مقابل حرص استعمال می شود. صفت قناعت موجب می شود که شخص به مقدار نیاز و ضرورت بسنده کند و زاید بر آن را نطلبد. قناعت نمودن ازمناعت طبع و بزرگواری و زهد وتحمل آدمی است ، در حالی که بخل صفت رزیله و ناشی از حقارت نفس و نمود خودخواهی انسان است .

عقل قناعت را به علت آثار ارزشمند آن، از جمله -1 بی نیازی انسان از غیر خود -2 قدرت یافتن آدمی برای تحمل کمبودها و صبر بر آنها -3 عزت نفس و بزرگی ، بر می گزیند و آن را به سود شخص می داند. گر چه انسان در ظاهر با قناعت ، از امکانات ظاهری استفاده کمتری می کند ولی به جهت عاقبت قناعت این عمل مورد پذیرش عقل است. هر اندازه سطح دانش شخص نسبت به جهان و نفس خود بیشتر می شود و با عمق بیشتری به مسائل انسانی توجه می کند، در پذیرش صفات پسندیده انسانی، از جمله صفت قناعت، آمادگی بیشتری پیدا میکند .

با آنچه گفته شد روشن میگردد که قناعت جلوه ای از حالت و ملکه زهد است که در رفتار و سطح معیشت زندگی انسان پدید می آید و در واقع زندگی زاهدانه همان زندگی با قناعت ساده و به دور از آزمندی، رفاه زدگی، تجملگرایی و تنوع طلبی است. درحقیقت زهد نداشتن نیست بلکه دل نبستن است. علمای اخلاق نقطه مقابل قناعت را حرص می دانند و در تعریف آن چنین می گویند : حرص صفتی است نفسانی که انسان را به اندوختن بیش از احتیاج خود وا می دارد و از شاخه های حب دنیا و صفات هلاک کننده و از اخلاق گمراه کننده است. حرص به بیابانی می ماند که کرانه های آن نا پیدا است و هم چون سرزمین وحشتناک بی انتها است که حریص هر قدر در آن پیش می رود به آخر آن نمی رسد.

به طور مثال قناعت به این است که اگر فرد در طول سال به دو دست لباس نیاز داشت به همین تعداد اکتفا نماید و حرص نزند و زیاده طلبی و اسراف نکند. باید توجه داشت که حرص با طمع فرق دارد هر چند هر دو از رذایل اخلاقی هستند. حرص روحیه زیاده طلبی است بدون چشم دوزی به مال دیگران ولی طمع چشم دوزی به مال دیگران است پس معنای این دو فرق دارد هرچند که ممکن است شخصی هم حریص باشد هم طمع کار. در موضوع قناعت و صرفه جویی باید همه جوانب و اطراف آن را در نظر گرفت و سطحی نگر و یک جانبه نگر نبود . گاهی ممکن است در موردی و نسبت به فردی قناعت صدق کند و به حال او مفید باشد ولی نسبت به کل جامعه و کشور صدق نکند و در مجموع به نفع جامعه و کشور نباشد.

پس قناعت و حرص نداشتن امری نسبی است و باید موردش را با مقایسه با حالات و صورت های دیگر و براساس نگاهی جامع و فراگیر تعیین نمود . در علم اخلاق نیز ملکه قناعت، ضد صفت حرص و حالتی نفسانی دانسته شده است که موجب میشود آدمی به قدر حاجت و ضرورت اکتفا کند و در تحصیل فضول از مال زحمت نکشد - نراقی ، 71، ص . - 397 هر چند قناعت شخصی و فردی مفید و سازنده است ولی نتیجه کامل و تمام عیار هنگامی حاصل می گردد که به صورت یک فرهنگ عام و فراگیر در همه عرصه ها و میدان ها اجرا شود و میان اینها هماهنگی و همسویی باشد.

در مثال مطرح شده در عین حال که من مصرف کننده باید از مصرف بیش از حد نیاز خود داری کنم و قناعت داشته باشم ، تولید کننده لباس و پوشاک نیز باید در حد خود و متناسب با نوع کارش قناعت را رعایت کند و از تولید بی رویه و زیادتر از حد نیاز بازار و جامعه خودداری کند تا منجر به عرضه بیش از حد تقاضا و در نتیجه بهم خوردن توازن اقتصادی نگردد. رسول خدا فرموده: قناعت گنجی است که تمام نمی شود - رضایی، 77، ص. - 2 مصرف کردن چیزی استفاده از آن چیز و به کار بردن آن است و معنای گسترده و عامی دارد که شامل قناعت و اسراف و مانند آن نیز می شود . به تعبیر دیگر گاهی مصرف چیزی به شکل قناعت است و گاهی به شکل اسراف و زیاده روی است.

به طور کلی باید توجه داشت که قناعت بخل ورزیدن و یا مصرف نکردن نیست، قناعت آن است که انسان از امکانات خویش به صورت صحیح و با بهره وری مناسب و رعایت الگوی مصرف توصیه شده در جامعه و مطابق دستورات اسلام استفاده کند و در این امور از زیاده روی و ریخت و پاش اجتناب ورزد. در حدیثی رسول خدا فرموده : و در کتاب زبور است که قناعت کننده ثروتمند است اگرچه گرسنه و برهنه باشد و هر کس قناعت کند از مردم زمانش راحت است و آرامش خاطر دارد - رضایی، 77 ، ص . - 283

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید